بیوگرافی احمد پارسا (زندگینامه دانشمندان)
در زندگی نامه دکتر احمد پارسا اینگونه آمده است که: احمد پارسا در 20 تیر 1286 در تراران تفرش دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان هدایت تهران و دوره اول دبیرستان را در مدرسه آلیانس به پایان رساند. پس از اتمام دوره دوم متوسطه در دارالمعلمین متوسطه به تحصیل علوم طبیعی در دارالمعلمین عالی تهران و پس از آن دانشگاه رن و پوآتیه فرانسه پرداخت. احمد پارسا پس از دریافت دکترای گیاه شناسی از فرانسه به ایران بازگشت. دکتر احمد پارسا در ۱۳۱۴ خورشیدی ابتدا در سمت دانشیار علوم طبیعی و پس از آن در مقام استاد گیاه شناسی دانشکده علوم دانشسرای عالی استخدام شد و در نخستین مرحله پژوهشی خود به جمع آوری نمونه های گیاهی تفرش پرداخت و پس از آن به همراه بعضی از شاگردانش نمونه های دیگر نقاط ایران را گردآوری کرد.
پرفسور احمد پارسا بیش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقیق و تفحص درباره طبیعت ایران پرداخت و در 2 خرداد 1376 ، در سن ۹۰ سالگی، در حالی كه هنوز به حرفه اش، سرزمینش و آثارش عشق می ورزید، با طبیعت و هر آنچه داشت وداع كرد. پرفسور احمد پارسا در فاصله سال های ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ شمسی نخستین فلور مستقل ایران را به نام فلور “دولیران” به زبان فرانسه تألیف كرد كه در ۵ جلد و بیش از ۷۰۰۰ صفحه از سوی وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد. كار تألیف فلور ایران با امكانات آن زمان، كاری بسیار بزرگ و سخت بود، اما دكتر احمد پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت های بسیار به پایان رساند. تألیف این فلور در حالی انجام شد كه فلور بسیاری از كشورهای ما را خارجی ها می نوشتند. حتی پیش از آن نیز، اتریشی ها و آلمانی ها، فلور ایران را جمع آوری می كردند. گونه های گیاهی ایران، گاه از طریق تاجران اروپایی به این كشورها منتقل می شد و بعد، از موزه های این كشورها سر درمی آورد و پروفسور احمد پارسا در آن شرایط حس می كرد كه باید كاری كند.
شاگردان استاد معتقدند كه وی، زمانی به تنهایی به این كار پرداخت كه نه در دانشگاه تهران (تنها دانشگاه نوبنیاد آن زمان) و نه در هیچ جای ایران، هرباریوم، كتابخانه تخصصی، امكانات پژوهشی و همكاران علمی متخصص برای این كار نبود. پروفسور احمد پارسا برای انجام تحقیقات خود، بناچار از منابع و نوشته های گیاه شناختی خارجی به ویژه”فلورا ارینتالیس بواسیه” و مجموعه های گرد آورنده دانشمندان و جهانگردان اروپایی بهره گرفت و برای این كار، سال ها تلاش كرد. ایشان به مطالعه و تحقیق منابع خارجی اكتفا نكرد بلكه به تنهایی و یا به كمک دانشجویان و همكاران ایرانی خود، به گرد آوری نمونه های جدیدی از فلور ایران پرداخت. پروفسور احمد پارسا در بررسی های خود در خارج و داخل كشور توانست، ترادف گیاه شناختی بسیاری از گونه های گیاهی را نشان دهد و از تكرار آن، جلوگیری كند. چرا كه نمونه های گیاهان ایران را گیاه شناسان و پژوهشگران اروپایی در مدت حدود دو قرن و نیم از نواحی مختلف گرد آورده و بی توجه به كارهای دیگران مستقلاً بررسی و نامگذاری كرده بودند و از این رو نام های علمی مترادف بسیاری در نوشته های گیاه شناختی اروپاییان بود كه گمراه كننده بود.
«دكتر احمد قهرمان» استاد دانشگاه تهران و از شاگردان پروفسور احمد پارسا در این باره می گوید: «اگر به عصری كه استاد پارسا كارهای تحقیقاتی علمی و پایه ای را برای تألیف فلور در ایران شروع كرد، توجه كنیم، می بینیم كه آغاز این كار بزرگ با چه دشواری ها و مشكلاتی روبه رو بود و نگارش آن تا چه اندازه به صبر، حوصله، پشتكار، خستگی ناپذیری و تحمل نیاز داشت. با توجه به وسعت كار و این واقعیت كه فلورهای كشورهای همجوار ایران مثل تركیه و عراق را دانشمندان خارجی تدوین كرده اند، تألیف فلور ایران از كارهای شاخص علمی در قرن ۱۹ میلادی است.»
پروفسور احمد پارسا برای انجام این كار، تمامی گیاهان و رستنی های ایران را جمع آوری و كدگذاری كرد و نخستین مرحله پژوهشی خود را پس از اخذ دكترای گیاهشناسی و بازگشت به ایران به جمع آوری نمونه های گیاهی زادگاهش “تفرش” اختصاص داد و پس از آن، نمونه های دیگر نقاط ایران را نیز جمع آوری كرد. پروفسور «قدرت الله پارسا» از خویشاوندان و دوستان نزدیک استاد می گوید: «خوب به یاد دارم در سال های ۱۳۲۷ كه من، دوره دبیرستان را می گذراندم، تابستان ها ایشان به تفرش می آمد و سرگرم نمونه برداری و تحقیق از گیاهان كوه های آن منطقه می شد و روزانه بیش از ده ساعت به نوشتن كتاب های گیاهشناسی به زبان فرانسه می پرداخت و مرتباً نوشته های آماده شده را برای چاپ مجموعه كتاب «فلور ایران» به تهران و وزارت فرهنگ آن زمان می فرستاد.» وی، علاوه بر این پژوهش به بررسی فلور كشورهای دیگر نیز پرداخت و سپس نمونه های منحصر به فردی از فلور ایران را ضمن تحقیقات خود، بررسی كرد كه بعدها در ۵ جلد متمم فلور مذكور شدند.
پروفسور احمد پارسا در اواخر عمر خود مجدداً در فلور گیاهی ایران تجدید نظر كرد و سپس نسخه جدیدی از آن را با كمک “دكتر زین العابدین ملكی” (یكی از شاگردان خود) تهیه و ترجمه كرد كه چاپ آن در ۱۱ جلد پیش بینی شده است و تاكنون جلد اول و دوم آن (به ترتیب در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۶۳) از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی به چاپ رسیده است. پروفسور قدرت الله پارسا می گوید: «فلورهای تألیفی استاد از كارهای عالی او در سطوح بین المللی است كه زینت بخش تمام دانشگاههای اروپایی و آمریكایی است. وقتی در سال ۱۳۵۰ در پاریس مشغول تحصیل بودم، به اتفاق پروفسور احمد پارسا به دانشكده علوم و موزه گیاهان دانشگاه پاریس رفتیم و رئیس دانشكده از استاد بسیار استقبال و تجلیل كرد و كتاب های مفصل او را در كتابخانه آن دانشكده نشان داد و اظهار داشت كه این كتاب ها از كامل ترین و بهترین كتاب هایی است كه استادان و دانشجویان به عنوان مرجع استفاده می كنند.» سایر تألیفات استاد پارسا دارای مقالات بسیاری در مورد فلور ایران در مجلات بین المللی به خصوص در نشریه علمی گیاه شناسی «كیو» لندن است.
تألیفات استاد احمد پارسا
از تألیفات استاد به زبان فارسی نیز می توان دو جلد كتاب گیاهان شمال ایران (سال ۱۳۱۸، شركت چاپخانه ارژنگ تهران)، كتاب دارونامه (۱۳۲۵، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، كتاب اندام شناسی گیاهان (سال ۱۳۳۱، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، ۳ جلد كتاب تیره شناسی یا تاگزونومی گیاهان آوندی (سال ۱۳۳۴، انتشارات دانشگاه تهران) و… را نام برد. موزه علوم طبیعی ایران از تأسیس تا فراموشی پروفسور احمد پارسا، پس از اخذ دكترای گیاه شناسی و علوم طبیعی در فرانسه، به ایران بازگشت. وی در سال های نخست مراجعت، به تنهایی و در سال ۱۳۱۶ كه در مقام استاد گیاهشناسی دانشكده علوم و دانشسرای عالی دانشگاه تهران قرار گرفت، به اتفاق برخی شاگردان خود به گرد آوری گیاهان ایران پرداخت. در سال ۱۳۲۴ موزه علوم طبیعی را با بودجه وزارت فرهنگ آن زمان كه تأمین كننده بودجه دانشگاه تهران نیز بود، در قسمتی از ساختمان بزرگ دبستان حكیم نظامی سابق (واقع در مقابل موزه ایران باستان) تأسیس كرد و گیاهان گردآوری شده را به منظور تأسیس «هربیه ملی» به آن موزه انتقال داد و به این ترتیب «هرباریوم موزه علوم طبیعی ایران» را بنیان نهاد. در سال ۱۳۳۳ وزارت فرهنگ به علت تفكیك بودجه اش از بودجه دانشگاه، بودجه این موزه را قطع و نیاز خود را به محل آن اعلام كرد و هرباریوم و اشیای موزه به ناچار به ساختمان دانشكده علوم دانشگاه تهران منتقل شد.با مأموریت دكتر پارسا در سال ۱۳۳۵ به آمریكا، سرپرستی موزه به «دكتر علی زرگری» واگذار شد و سپس در همان سال، با تأسیس «مؤسسه مطالعات مناطق خشك» دردانشگاه تهران، گیاهان این موزه به این مؤسسه منتقل شد كه متأسفانه از آن سنگ ها و فسیل ها دیگر اطلاعی در دست نیست و به این ترتیب، نام «هرباریوم موزه علوم طبیعی» از میان رفت.دكتر زرگری مسئولیت هرباریوم مؤسسه مطالعات مناطق خشك را تا سال ۱۳۴۰ به عهده داشت. با انحلال این مؤسسه، گیاهان هرباریوم آن به دانشسرای عالی انتقال یافت و پس از آن «دكتر گل گلاب» این نمونه ها را به دانشكده داروسازی انتقال داد.
«دكتر قهرمان» در این باره می گوید: «یادم می آید كه با دكتر شیبانی رئیس وقت دانشگاه تهران رفتیم پیش ایشان و گفتیم كه این نمونه ها را پس بدهند ولی كارمندهایشان را به ما دادند و در حالی كه ما با تورم نیروی كار مواجه بودیم، گیاهان هنوز همان جا بود. بعد از انقلاب هم، خیلی سعی كردیم كه آنها را پس بگیریم اما نشد.»به این ترتیب «هر باریوم» دکتر پارسا كه تقریباً حاوی همه گیاهان مذكور در فلور ایران بود – از جمله، نزدیك به ۲۵۰ گونه جدیدی كه وی از ایران برای فلور دنیا تشخیص داده و به نام خود او بود و نمونه نخست آنها در مورد گیاه شناسی «كیو» لندن هنوز به عنوان «تایپ» وجود دارد- در این دست به دست شدن ها از بین رفت. پروفسور احمد پارسا در نامه ای كه به دكتر احمد قهرمان (۱۰/۲/۱۳۷۳) نوشته، آورده است: «… من از سرنوشت موزه تاریخ طبیعی خودم بسیار ناراحتم. آن كلكسیون معظم زمین شناسی (فسیل و سنگ) و جانورشناسی و گیاه شناسی چه شد؟ من از هر نمونه گیاهان ایرانی، یكی یا چند تا داشتم كه در «كیو» به دقت نامگذاری كرده بودم. گویا سرنوشت همه كلكسیون ها را به دست و عهده چند نفر بی اطلاع و مغرض داده بودند…»پروفسور دكتر احمدپارسا دردوم خرداد سال ۱۳۷۶ در كالیفرنیا درگذشت.