زندگینامه فردریک هرزبرگ – نویسنده

4 کامنت
7 دقیقه زمان خواندن

زندگینامه فردریک هرزبرگ - نویسنده

بیوگرافی فردریک هرزبرگ (زندگینامه دانشمندان)

در زندگی نامه فردریک هرزبرگ اینگونه آمده است که: فردریک هرزبرگ در سال 1923 دیده به جهان گشود. وی فارغ التحصیل دانشگاه نیویورک بوده و در سال 1951 مدیر موسسه تحقیقات روانشناسی و استاد دانشگاه در مدیریت شد. کتاب های به نام هرزبرگ عبارت اند از “انگیزه های کار” و “سرشت بشر و کار”. فردریک هرزبرگ از سال 1972 به دانشگاه یوتا منتقل گردید و تا سال 2000 که فوت کرد در این دانشگاه تدریس می نمود.

دورنمای اندیشه هرزبرگ:

نظریه های هرزبرگ با نگرش های التون مایو، ابراهام مازلو و مک گریگور به نام اندیشه های برخوردی و واکنشی به تئوری های مدیریت علمی فردریک تیلور است.
در حقیقت این گروه از اندیشمندان به جداسازی فعالیت های فیزیکی و فکری در سازمان اقدام نموده اند و بهره وری پرسنل سازمان را حاصل فعالیت های فیزیکی نمی دانند بلکه حاصل هر دو عنصر کار فیزیکی و کار انگیزشی و فکری پرسنل و کارکنان دانسته اند. فردریک هرزبرگ کار انفرادی را بخشی از کارگروهی می داند و افزایش بهره وری در سازمان را در ساختار کار گروهی می بیند. اگر چه روانشناسان به نظریه های فردریک هرزبرگ کمتر توجه نموده اند اما مدیران نظریه های او را ارزشمند می دانند و آن را راهنمایی برای تقویت مدیریت در اداره سازمان تشخیص می دهند به ویژه نظریات فردریک هرزبرگ را دستور کاری برای نظام پرداخت بر پایه نتیجه و تعیین مزایای شغلی دانسته اند. مهمترین دستاوردهای فردریک هرزبرگ این است که علاقه به کسب دانش کاری را نمی توان از بیرون به افراد تزریق نمود بلکه به سازنده های انگیزشی در فرد بستگی دارد و می توان این توانمندی را در کارکنان به وجود آورد تا شخص بتواند به کسب تجربه و خود آموزی بپردازد.

ارکان اندیشه هرزبرگ

نظریه انگیزه ها و بازدارنده های فردریک هرزبرگ در سال 1950 با تحقیق در مورد 200 نفر از مهندسان و حسابداران شاکی از کار انجام شد. پس از این پژوهش، فردریک  دریافت که افراد دارای دو مجموعه از نیازها و احتیاجات می باشند:

1- نیازهای شبیه حیوانات برای پرهیز از درد و کمبودها و رفع احتیاجات اولیه.

2- نیازهای انسانی یا روانی و عاطفی.

فردریک هرزبرگ تأمین گروه نیازهای اول را “بازدارنده” و تأمین نیازهای دوم را “انگیزش” نامید. به نظر هرزبرگ عوامل بازدارنده محیطی و پیرامونی هستند مانند:

  • سیاست ها و خط مشی های اداری.
  • روابط کاری درون و برون سازمان.
  • روش سرپرستی و نظارت بر کارکنان.
  • روش پرداخت دستمزد و حقوق و مزایا.

نظر فردریک هرزبرگ چنین می باشد که اگر موارد بازدارنده رسیدگی و تأمین نشوند نارضایتی در کار پایدار می گردد و هنگامی که برآورده می شوند کارکنان را خشنود می کنند و در ادامه کار آنها تسهیل می شود. از طرفی وقتی این نیازها تأمین گردند به صورت حق برای کارکنان در می آید و قطع و یا توقف آن نارضایتی به وجود خواهد آورد.
در مورد عوامل انگیزشی که سازنده های رشد و ترقی نیز معرفی گردیده اند به شخص و شخصیت و رفتار و روابط او ارتباط پیدا می کند و این عوامل درونی هستند مانند:

  • تحصیل اهداف.
  • تشخیص، شناسایی، و روانشناختی شخصیت ها.
  • شرایط کار و ماهیت کار.
  •  مسئولیت ها.
  • پیشرفتها.
  • رشد و ترقی.

فردریک هرزبرگ معتقد است این 2 گروه بایکدیگر فرق دارند. چونکه هر یک، گروه و دسته ای از احتیاجات و نیازها را برآورده می سازند. تئوری بازدارنده ها، انگیزش ها از نتایج و بررسی های فردریک هرزبرگ در مورد عوامل راضی کننده به دست آمده است. او عوامل انگیزشی را پایه رضایت بخشی و عوامل بازدارنده را اساس نارضایتی قلمداد می کند. به نظر فردریک هرزبرگ بعضی از این عوامل را نمی توان در یک گروه و یا دسته قرار بدهیم و تقسیم بندی کنیم مانند پرداخت حقوق و مزایا. زیرا این عوامل در صورتی که مورد توجه قرار نگیرند اثرات منفی در بر دارند، بنابراین در گروه بازدارنده ها و انگیزش ها قرار می گیرند. او معتقد بود رضایت کارکنان با پرداخت مناسب و یا کاهش ساعت کار آنان، افزایش مزایا، و بهبودبخشی شرایط کار حاصل می گردد. اگر چه این عوامل در مرحله اول جهشی برای جلب رضایت آنان است اما در درازمدت تأثیر خود را از دست می دهد. آنچه که در این زمینه موثر است ناشناخته های دیگری مانند پیشرفت شغلی و شهرت کار و سازمان است.

فردریک هرزبرگ در کتاب “کار طبیعت بشر” به عوامل روانی در شغل اشاره می کند و معتقد است بشر نیازهای اولیه ای مانند حیوانات دارد که باید تأمین و برآورده و ارضاء شوند تا به صورت عوامل بازدارنده ظاهر نشوند و دسته دیگری از عوامل هستند که به عوامل تهییج کننده یا انگیزشی مربوط و نامیده می شوند.
این دسته از عوامل به تکامل بخشی فرد در انجام وظیفه خود کمک می کند. این نگرش هرزبرگ تکمیل کننده نظریه های مازلو است. فردریک هرزبرگ وظیفه مدیران را در این می داند که محیط کاری مناسب را برای اظهار خلاقیت و نوآوری کارکنان باید فراهم آورند تا کارکنان بتوانند خود ظهور باشند.

“نظریه های بازدارنده ها و انگیزه ها”

“اگر کسی برای شما کار می کند و در استخدام شما است از او استفاده کنید در غیر این صورت از شر او راحت شوید زیرا حقوق و پاداشی که به او می پردازید به زودی حق مسلم او می شود.”

به این مطلب امتیاز دهید

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

4 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
4
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx