دارید سعی میکنید که احساس خوبی نسبت به پول داشته باشید ولی همسرتان مدام در مورد صورتحسابها غُر می زند. دارید سعی میکنید که آینده بهتری را برای شغلتان تصور کنید، ولی همکارانتان یک ریز در مورد همه چیز شکایت میکنند. دارید سعی میکنید تا ترسهای بیشمارتآن که به طرق مختلف مانع از پیشرفتتان میشوند را کاهش دهید ولی به نظر میرسد که نمیتوانید از شر بدبختی و بیچارگی که از در و دیوار میبارد، خلاص شوید. دارید سعی میکنید مهربانتر و دلسوزتر شوید، ولی برادر همسرتان به طور مداوم رفتار زشت و زنندهای دارد و میخواهید با مشت به صورتش بکوبید. دارید سعی میکنید که به طوv کلی مثبت گراتر شوید، ولی مادرتان میخواهد در مورد اوضاع بد زندگی، از وضعیت اقتصادی تا صندوقدار احمق سوپرمارکت حرف بزند.
افراد زیادی وجود دارند که چوب لای چرخ آدم میگذارند و گاهی مهربان و رئوف بودن، کار بسیار سختی میشود. فکر کردن به اینکه میتوانی به هر آنچه میخواهی دستیابی، درحالیکه همه چیز عکس آن را نشان میدهند، کاری دشواری است. گاهی، فکر نکردن به دیگران، کار شاقی است. ولی عزیزانم، در اینجا نکتهای وجود دارد… گرچه گاهی دشوار به نظر میرسد، ولی اگر میخواهیم تغییر شگرفی در زندگی خود ایجاد کنیم، اگر واقعا میخواهیم از قدرت قانون جذب را بهطور کامل بهره مند شویم، باید روی آن کار کنیم.
ما نمیتوانیم فقط رسانهها، خانوادهمان و جامعه را به خاطر اینکه مانع پیشرفت ما شدهاند، مقصر بدانیم. ذهن شما از این کار خوشحال خواهد شد و بدین ترتیب وجودش ادامه خواهد یافت و خود را با چیزی که برایش آشناست، یکی تلقی خواهد کرد… شاید عالی نباشد ولی ذهن راحت است و میداند که انتظار چه چیزی را بکشد.
شاید متوجه شده باشید که ذهنتان واقعاً دوست ندارد اینقدر تغییر کند. دلایل احساس بدتان و وضعیت کنونی زندگیتان، کشش بیشتری خواهد یافت و پیش از آنکه متوجه شوید، دقیقاً به نقطه اول برمیگردید، و بهجای اینکه به قدرت درونتان پی ببرید و از آن استفاده کنید، به زندگی اجازه میدهید تا خودش، برایتان تصمیمگیری کند. بنابراین، اگر احساس میکنید که ارتعاش تان بهطور مداوم موردحمله قرار میگیرد، در ادامه چند روش برای تقویت انرژیهای لذت بخشی ارائه دادهایم که به شما کمک میکند تا با خواستههای خود هماهنگ شوید و چیزهایی که نمیخواهید، را کنار بگذارید.
وقتی برای نخستین بار، بهطور آگاهانه، قانون جذب را بکار ببرید، احتمالا تصور خواهید که کرد همه اتفاقات شاد و همه چیزهایی که میخواهید، به لذت بخشترین و غیره منتظره ترین روش، برایتان اتفاق خواهد افتاد. متوجه میشوید که افکار، احساسات و باورهای غالب شما، واقعیت زندگیتان را خلق میکنند و فقط باید به شیوهای فکر، احساس و عمل کنید که به تحقق خواستههایتان کمک کند. مثل آب خوردن است، مگر نه؟ در حرف شاید، ولی در عمل، چندان راحت نیست. متوجه میشوید که نمیتوانید به راحتی از شر باورهای ناخوشایند خلاص شوید … ذهنتان، مجموعه از شواهد و ادله قانع کننده دارد که اثبات میکند این باورهای ناخوشایند، درست هستند.
تغییر الگوی تفکر، سختتر از چیزی است که تصور میکردید و فکر کردن به همان شیوه قبل، بسیار راحتتر از فکر کردن به چیزهای جدید، شاد و درخشان است. تغییر احساساتی که مدتهای مدیدی داشتهایم، کار چندان راحتی نیست. مهم نیست که در حرف، چقدر از قانون جذب استفاده میکنید، مهم این است که چقدر آن را در زندگی واقعیتان بکار میبرید، در این مورد باید شرطی شدگیهای بسیاری را از میان ببرید. نترسید … این بدان معنا نیست که باید دنیای درون و هویت خود را بهطور کامل تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند. به محض شروع تغییر، اتفاقات خوب نیز شروع به رخ دادن خواهد کرد.
علت اینکه بالا بردن ارتعاش اینقدر سخت است، این است که هنوز به طور کامل متقاعد نشدهاید که قانون جذب کار می کند. نمیتوانید، یکشبه، کل نظام باور خود را دگرگون کنید و پس از این همه سال انتقاد عیب جویی از خودتان و احساس شکست، به یک باره عاشق خودتان شوید. از آنجا که تمام این افکار، احساسات و باورها، هنوز درون شما وجود دارد، همچنان گاهی در زندگی و رفتارتان منعکس خواهند شد. اتفاقاتی را تجربه خواهید کرد که تردید، ترس، عزتنفس پایین و هر چیز ناخوشایند غالب دیگری که درونتان وجود دارد، را منعکس خواهد کرد. چیزهایی را خواهید دید، خواهید شنید یا تجربه خواهید کرد که از همان شیوه تفکر و وجودی گذشته ناشی شدهاند. وسوسه میشوید که آن را نادیده بگیرید و وانمود کنید که همهچیز خوب است و اینکه خوشحال و خوشبین هستید. ولی در واقع اینطور نیستید؛ مشکلی نیست.
باید به آن اعتراف کنید. باید در مورد باورها، افکار و احساساتی که هنوز در درون دارید، صادق باشید. باید بدانید که نسبت به چیزهایی که شما را از پای درمیآورد، چه واکنشی نشان میدهید زیرا بخشی از وجود شما با آن مطابقت دارد.
یکی از بزرگترین موانعی که نمیگذارد آگاهانه واقعیت زندگی خود را خلق کنید، این باور است که ما باید شاد باشیم و منفی نگری درونیمان را نادیده بگیریم. ولی وقتی در درونتان منفی نگری وجود دارد، باید آن را از بین ببرید. وقتی متوجه میشوید که در حال واکنش نشان دادن به چیزهایی خارج از خودتان هستید و احساس خوبی ندارید، باید آنچه در حال وقوع است را مورد بررسی قرار دهید.
عامل آن، چه بود و چرا شما را آزار میداد؟ چه باور محدودکنندهای بالا آمد؟ شما را به چه فکری انداخت؟ چه احساسی داشتید؟
در اینجا، باید با خودتان صادق باشید. مسائل را به این دلیل که احساس میکنید نباید احساس مشخصی داشته باشید یا به خاطر اینکه بهتر میدانید، نباید به چیز مشخصی معتقد باشید و یا اینکه روشنفکرانه نیست، نادیده بگیرید. بسیاری از باورها و احساساتی که بروز میکنند احتمالاً منطقی نخواهند بود … به این دلیل، آنها را نادیده نگیرید.اگر این کار را نکنید، نخواهید فهمید که باید روی چه چیزی کار کنید و اینکه چه چیزی مانع از آن میشود که پرانرژیتر (دست کم در بیشتر مواقع) شوید و اگر این موانع را شناسایی نکنید، فقط با خوششانسی به آنچه میخواهید، دست خواهید یافت. همچنان به لطف نیروهای بیرونی به زندگی ادامه خواهید داد و بعد، از اینکه قانون جذب کارایی ندارد، افسوس خواهید خورد.
صِرف خواستن چیزی، برای تحقق آن کافی نیست… باید با آن هم فرکانس باشید. و به دلیل شرطیسازی که در بالا اشاره کردم، بیشتر ما هم فرکانسی چندانی با خواستههایمان نداریم. اما این بدان معنا نیست که هیچوقت نمیتوانیم با خواستههای خود همراستا باشیم. ولی رفتن از جایی که در حال حاضر هستیم بهجایی که میخواهیم باشیم، مستلزم آن است که ارتعاش خود را پاکسازی کرده و مالکیت تجربه و احساسات خود را به دست بگیریم. این کار، مستلزم ارزیابی صادقانه جایگاه کنونی خودمان است. میدانم که این بخش اصلاً شوخی نیست … علاوه بر این، این بخش فرایند را پیشبینی نکرده بودیم. و علت آن این است که تصورات غلط زیادی در مورد قانون جذب و چگونگی تغییر انرژی وجود دارد.
لازم نیست که هر وقت اتفاقی میافتد باعث میشود احساس بدی به شما دست بدهد، به تجزیهوتحلیل عمیق آن بپردازید. وقتی احساس خیلی خیلی بدی دارید، بهترین کار که میتوانید انجام دهید این است که حواستان را با چیزهایی پرت کنید که حالتان را خوب میکنند. شخصاً، طرفدار سر سخت چرت زدن هستم. پرت کردن حواس در اغلب مواقع، معجزه میکند. ولی این ترفند همیشه کارساز نیست. شما دارید روی باورهایی ریشهدار و دیرینه خود کار میکنید و گاهی باید وسط آن شیرجه بزنید و بفهمید اوضاع بر چه قرار است.
اوضاع همیشه خوشایند نخواهد بود و شاید مجبور شوید چیزهایی را احساس کنید که تاکنون آنها را سرکوب میکردهاید. ولی، این بدان معنا نیست که این کار را با شکنجه انجام دهید. با مقاومت و درد، صلح کنید … در انجام این کار، کمک شایانی به شما خواهد کرد.
یکی از بهترین راهها برای ثبات ارتعاش این است که مقداری از انرژی خود را صرف مشخص کردن این مسئله کنید که میخواهید زندگی روزمرهتان چگونه بگذرد. بهراحتی متوجه خواهیم شد که قانون جذب، چیزی بیش از به دست آوردن خواستههاست. کار کردن آگاهانه روی انرژیمان، میتواند مزایای دیگری نیز برایمان به ارمغان آورد. میتوانیم تجربه خود را بکار بگیریم تا استرس کمتری داشته باشیم، زحمت کمتری بکشیم و جریان زندگیمان را روانسازیم بهطوریکه اتفاقات بهراحتی و بهطور کامل جور شوند.
ارتعاش بالاتر، به وقوع اتفاقات عالی منجر میشود؛ برای مثال، فروشنده تان کمک شایانی میکند، مشتریان به خاطر تاخیر در تحویل سفارش، واکنشی فراتر از انتظار شما نشان میدهند، در زمان خلوتی مغازه، به خردی میروید و از خرید کردن لذت میبرید، همسرتان تصمیم میگیرد که امشب، وظیفه تمیز کردن خانه و شام پختن را بر عهده بگیرد، دخترتان در کمال تعجب در انجام کارهای خود، همکاری میکند، مشکلاتی که در برنامهتان به وجود آمده، خودبهخود برطرف میشود و اتفاقات فوقالعاده دیگر. بالا بردن ارتعاش می تواند تعامل ما با اطرافیانمان را تغییر دهد، باعث میشود با افراد دوستداشتنی و مهربانتر آشنا شویم و زندگی راحتتری داشته باشیم.
باعث میشود که بدون اینکه شما کاری انجام دهید، مشکلات خودبهخود برطرف شوند. مهمتر از همه اینکه به شما امکان میدهد تا تمام چیزهای عالی که حاکی از امکان تحقق خواستههایتان هستند را بروز دهید، و این باعث میشود که صرفنظر از اتفاقاتی که در اطرافتان رخ میدهد، احساس بهتری پیدا کنید و همه باورهایی که باعث میشوند فکر کنید تحقق خواستههایتان غیرممکن است را دور بریزید.
بنابراین، کدام اتفاقات روزمرهتان زندگیتان را میخواهید بهتر کنید؟ میخواهید چه اتفاقی بیفتد؟ چه سناریویی، بالا بودن ارتعاش را آسانتر میکند؟ چه احساساتی را میخواهید بیشتر تجربه کنید؟ چه احساساتی را میخواهید کمتر تجربه کنید؟اکنون، درحالیکه یافتن پاسخ این سوالات، نخستین گام در جاریسازی انرژی به سمت خواستهها است، ولی کافی نیست. اگر در حال حاضر در شرایط ناخواستهای قرار دارید، تغییر انرژی بسیار دشوار خواهد بود. باید چند کار مقدماتی انجام دهید.
هر روز، چند دقیقه را صرف تجسم سناریوهای که کنید که ترجیح میدهید. لازم نیست که خیلی دقیق باشید. به یاد داشته باشید که نکته کلیدی این است که همان احساسی را داشته باشید که میخواهید در زندگی روزمره خود تجربه کنید. هر چیزی که شما را به آن احساس برساند، عالی است، زیرا این احساسات، همان چیزی هستند که درنهایت میخواهید تجربه کنید … اینکه چگونه به این احساس میرسید، اهمیتی ندارد و نمیتوانید از همه راههایی که اوضاع طوری پیش میبرند که این احساس گرما بخش را تجربه کنید، سر درآورید.
شاید بخواهید جملات تاکیدی را بکار ببرید که منعکسکننده این پیامدهای دلخواه هستند، در طول روز آنها را به زبان بیاورید تا انرژی را جاری سازید. از تغییراتی که مشاهده خواهی کرد، متعجب خواهی شد. از راههای مختلفی که جهان از تو حمایت میکند و اتفاقات را طوری میچیند که دقیقاً همان چیزی که میخواهی و نیاز داری، به دست آوری، متحیر خواهی شد.در اینصورت بالا بردن آن ارتعاش روز به روز آسانتر خواهد شد زیرا روزبهروز از چیزهایی که مانع پیشرفتت میشوند، دور خواهی شد.
یکی از مواردی که بلافاصله پس از کار با قانون جذب متوجه میشوید، این است که عوامل بیرونی چقدر روی احساسات، افکار نظام باور شما، تأثیرگذار بودهاند. متوجه خواهید شد که بیشتر رسوبات درونیتان، از آن شما نیستند و هر گز نبودهاند.
یقیناً این رسوبات طوری به نظر میرسند که انگار از آن شما هستند زیرا شما به طور طبیعی تجربههایی از این دست داشته اید. ولی آنها از آن شما نیستند و آنها در مسیر زندگی، به طور کلی از خانواده، دین، جامعه و هر آنچه در اختیار دارید، به دست آوردهاید. بنابراین، از آنجا که استاد معنوی نیستید، و این هویت و نظام باور جدیدی که در حال کسب آن هستید، تا حدودی سست است، باید تمام چیزهایی که احساس ناخوشایندی در شما ایجاد میکنند را از بین ببرید.
و برخی از این تغییرات ممکن است کمی ناراحتکننده باشند، ولی اگر واقعاً میخواهید به آنچه میخواهید دست یابید، کسی بشوید که دلتان میخواهد و چیزهایی را داشته باشید که میخواهید، باید مایل باشید که این تغییرات را ایجاد نمایید. در برخی از موارد، قادر نیستید که با حداکثر توان تغییرات را ایجاد کنید، در این صورت، قدمهای کوچک بردارید و مرحلهبهمرحله پیش بروید. این کار مادامیکه روی آن کار میکنید، خوب است.
اگر ساعت صرف ناهار در اداره، صرفاً با همکاران به غرولند و شکایت در مورد رئیس بداخلاق و مشتریان احمق میگذرانید، شاید وقت آن رسیده که این روال را تغییر دهید. به پیادهروی بروید یا کتاب بخوانید، یا خود را با مطالب رشد شخصی سرگرم کنید تا ذهنتان بپرورانید. اگر برخی از موضوعات مورد بحث، روحیه شما را خراب میکند، باید رک و بیپرده بگویید که نمیخواهید در مورد این چیزها حرف بزنید. احتمالاً باید خود را آماده کنید تا به «سادهلوحی» متهم شوید، یا اینکه به خاطر مثبت بودن، احمق خوانده شوید. افراد آن را شخصی خواهد گرفت و نسبت به شیوه های منفی خود، حساس خواهند شد. اگر برخی از اطرافیانتان با نسخه جدیدی که سعی دارید از خودتان بسازید، هماهنگی ندارند، باید خود را برای تغییرات احتمالی اوضاع آماده کنید. این، لزوماً بدان معنا نیست که فوراً با آنها قطع ارتباط کنید.
شاید برخی از افراد بتوانند با شما در آن ارتعاش بالا دیدار کنند و ارتباطتان ادامه یابد. ولی اگر نتوانند این کار را بکنند، وقتگذرانی با آنها با تحول انرژی شما تداخل ایجاد میکند، باید کاری انجام دهید. باید برای خودتان حد و مرزی تعین کنید و به آن عمل کنید. باید به افراد بگویید که در تعامل با شما، چه چیزی قابل قبول و چه چیزی غیر قابل قبول است. باید به طور صادقانه، بررسی کنید که اوقات خود را چگونه میگذرانید و اینکه آیا فعالیتهای مختلفی که انجام میدهید، منعکس کننده ارزشهایی هستند که برایتان از بیشترین اهمیت برخوردارند یا صرفاً شما در جایی متوقف میکنند که نمیخواهید باشید.
شما جزو آن دسته از افراد نیستید که یک ریز در مورد مشکلات زندگیاش غرولند میکنند یا کسانی که آنقدر سرشان شلوغ است که وقت خواندن کتابهای رشد شخصی، مراقبه یا ورزش را ندارند و با این حال، برای تماشای تلویزیون و جستجوی بی هدف در اینترنت، ساعتها وقت مییابند. اگر میخواهید زندگیتان متفاوت شود، احتمالاً باید کارهای متفاوتی انجام دهید. اگر واقعاً میخواهید که انرژیتان تغییر کند، باید هر کاری که از دستتان برمیآید را انجام دهید تا ارتعاش خود را بالا ببرید و از آن حفاظت کنید تا بتوانید انرژی مثبتتان را افزایش دهید. شاید نتوانید ثانیه به ثانیه ارتعاش بالای خود را حفظ کنید، مشکلی نیست ولی باید ثبات قدم داشته باشید. باید مسئولیت پذیر باشید.
اکنون که در مورد چگونگی خلق واقعیت زندگیتان، آگاهتر شدهاید، باید افکار، احساسات و باورهایی را برگزینید که در هم ارتعاش شدن با خواستهتان به شما کمک کنند. نمیتوانید به خاطر احساسات خود و این امر که چیزی که میخواهید، تحققنیافته است، دیگران را مقصر بدانید. باید بدانید که همه چیز مربوط به انتخاب خودتان است. مطمئناً تغییر طی یک فرایند رخ میدهد و باید با خودتان مهربان باشید. به خودتان اجازه دهید تا احساساتتان را احساس کند و حس و حال بدتان و لحظات پر از ترس و تردید که نمیتوان از آنها اجتناب کرد را بپذیرید. ولی باید تمایل داشته باشید تا تمرکز خود را تغییر دهید و بدون دلیل، احساس بهتری داشته باشید؛ در این صورت، خواستههای خود را سریعتر جذب خواهید کرد.
احتمالاً از نظر شما، دلیل کافی برای داشتن احساس بهتر وجود دارد ولی ذهنتان، استدلال های قانع کنندهای میآورد تا عکس آن را اثبات کند. با گذشت زمان، اغلب اوقات، سطح ارتعاش تان در محدوده بالا میماند و وقتی با مشکلاتی مواجه شوید که سطح انرژیتان را پایین بیاورد، قادر خواهید بود که سریعتر خود را بازیابی کنید.
به خودتان اجازه دهید کارهایی را بکنید که حالتان را خوب میکنند، این کارها میتوانند هر چیزی باشند. این کار بسیار ارزشمند است و شاید مهمترین کاری است میتوانید انجام دهید.