برای انجام یک پروژه کاری، چطور باید شخصیت های متفاوت را مدیریت کنید؟ نحوه برخورد با شخصیت های متفاوت به چه نحوی می باشد؟
یک محل کار همیشه پر از انواع و اقام شخصیت هاست. همه جور کارمند باید با هم کار کنند و از آنها انتظار می رود که بتوانند برای رسیدن به یک هدف مشترک با تفاوت های فردی همدیگر کنار بیایند. اما اخلاقیات، هنجارهای فرهنگی و خلق و خو می تواند گاهی موجب اختلاف شود.
اجازه بدهید اول کمی درمورد خلق و خو صحبت کنیم.
همه کارمندان را می توان به دو گروه تقسیم کرد: درون گراها و برون گراها. هرکدام از این گروه ها به طور کاملاً متفاوتی در محل کار ارتباط برقرار می کنند. یکی برای رهبری گزینه بهتری نسبت به آن یکی است اما آیا همیشه می توان آنها را تشخیص داد؟
در زیر به خصوصیات اخلاقی بیشتر برون گراها اشاره می کنیم:
– به نظر می آید هیچکس برای آنها غریبه نیست. هرکسی می تواند یک مشتری احتمالی آنها باشد، یا بالاتر از این، یک دوست احتمالی.
– برای هر کاری که پیشنهاد می شود، داوطلب می شوند. اینها کارمندانی هستند که در آنِ واحد روی چند پروژه کار می کنند، حتی اگر پروژه ها وجه اشتراک کمی با همه داشته باشند.
– با هرکسی که بخواهد ارتباط اجتماعی ایجاد می کنند. وارد همه بحث ها می شوند و معمولاً مدیران اجتماعی بخش های مختلف شرکت ها هستند.
به نظر می رسد برون گراها افرادی شدیداً اجتماعی و فعال هستند، اینطور نیست؟ بله، می توانند اینطور باشند اما آنها هم نقاطی منفی دارند.
برای مشتری هایی که ترجیح می دهند فقط در حیطه کاری باقی بمانند، از نظر احساسی کمی سلطه گر به نظر می رسند. چنین مدیری باید این اخلاق خود را براساس نیازهای مشتری، تعدیل کند.
– وقتی می خواهند روی دیگران تأثیر بگذارند یا با تعهد بیش از اندازه، حقانیت خود را ثابت کنند، ممکن است دچار خستگی مفرط شوند. چنین مدیری باید حفظ تعادل و «نه» گفتن را یاد بگیرد.
– ممکن است با کارمندان و مشتریان رفتاری زیادی دوستانه و صمیمی پیدا کند. اگر چنین مدیری بخواهد احترام خود را پیش همه حفظ کند، باید مرزهای ارتباطی درست داشته باشد.
ویژگی های افراد درون گرا و برون گرا
– آنها معمولاً ترجیح می دهند در خلوت کار کنند. اگر کسی مزاحم کارشان شود معمولاً عصبانی می شوند.
– آنها زندگی دیگران را درک کرده اما وارد بحث های اجتماعی نمی شوند. به ندرت در جمع هایی که صحبت کاری نیست، دیده می شوند.
– قبل از اینکه وارد کاری شوند، صبر می کنند تا اگر کس دیگری آن پروژه را قبول نکرد وارد آن شوند.
به نظر می رسد درون گراها نتوانند مدیران خوبی باشند، نه؟ اینطور نیست می توانند، اما باید اینطور به آن نگاه کنیم:
– آنها می توانند قدرت تمرکز و حل مشکل بسیار بالایی داشته باشند. وقتی چنین مدیری برنامه ای ارائه می کند، آن برنامه قطعاً کاملاً تفصیلی و فکرشده خواهد بود.
– آنها می توانند بعنوان یک سیاستمدار رفتار کنند و رفتارها را از دور بررسی کنند. چنین مدیری معمولاً بدون اینکه خود را از نظر احساسی درگیر کند، می تواند دیدگاه های متفاوت را توضیح دهد.
– آنها دقیقاً به این دلیل که خودشان را به جلو هل نمی دهند، می توانند مدیران مؤثری باشند. آنها دیدی واقعبینانه به توانایی های خود دارند و برای پیش بردن یک پروژه به اندازه کافی صبورند.
البته اینها فقط خصوصیات ظاهری درون گراها و برون گراها بود. هر دو این خصوصیات را شاید بتوان در هر دو گروه دید.
اما واقعاً شخصیت اصلی درون گراها و برون گراها چیست؟ خیلی ساده است. فرد برون گرا از بودن با دیگران انرژی می گیرد و فرد درون گرا از تنها بودن.
همه کارمندان، با هر خصوصیات اخلاقی، شایسته احترام اند. اگر رفتارها و گرایشات اخلاقی آنها را بشناسیم، ممکن است متوجه شویم که قبلاً درمورد آن فرد اشتباه می کرده ایم. خیلی از افراد درون گرا یاد گرفته اند که چطور در بعضی موقعیت های خاص مثل برون گراها رفتار کنند و برعکس.
در زیر توصیه هایی برای داشتن رویکردی مؤثر نسبت به هرکدام از این گروه های شخصیتی آورده ایم:
تفاوت افراد درون گرا و برون گرا
– فرد درون گرا معمولاً ترجیح می دهد نیم ساعت اول روز کاری خود را به تنهایی صرف برنامه ریزی برای آن روز خود کند. این فرصت تنهایی را به او بدهیم یا تشویقش کنیم در صورت لزوم روی در اتاقش تابلو «مزاحم نشوید» نصب کند!
– فرد برون گرا معمولاً روز کاری خود را با دیدن دیگران شروع می کند. وقتی بتواند نظرات دیگران را هم به دست آورد، روزش را با بازده بیشتری شروع خواهد کرد. جلسات طوفان فکری برای او تنظیم کنید یا تشویقش کنیم در صورت لزوم با افراد دیگر صحبت کند.
– وقتی درمورد نظرات افراد سؤال به طور عمومی می شود، فرد درون گرا برای بیان ایده های خود چندان راحت نیست. اگر می دانیم پیشنهاداتی دارد، از او به صورت شخصی سؤال کنیم.
– فرد برون گرا دوست دارد بلافاصله درمورد همه جزئیات برنامه خود توضیح دهد. از ایده های خوب او در جلسه قدردانی کنیم اما اجازه ندهیم اشتیاق بیش از حدش، نظم جلسه را بر هم بریزد.
آخر اینکه، درون گراها و برون گراها را تشویق کنیم که با هم کار کنند. شاید بعضی وقت ها برایشان ناراحت کننده باشد اما هرکدام از آنها توانایی هایی دارد که می تواند پیشرفت کاری آن یکی را ارتقاء دهد.