چگونه با قدرت درونی خود بر موانع موفقیت غلبه کنیم (قانون جذب)
دوستان عزیز سایت پرورش افکار مطمئنا به خوبی از وجود انرژی و قدرت شگفت انگیز درونی خود مطلع شده اید. نکته ای که وجود دارد این است که اکثر ما موانعی که راهمان را به نوعی سد کرده باشند را در خودمان پیدا می کنیم.
بعضی از ما انسان ها خودمان را آنچنان خطاکار تصور می کنیم که حتی باور کرده ایم که شایستگی خوبی ها را نداریم و هرگز آن ها را به دست نخواهیم آورد. و متاسفانه زمانی که خطا و ایرادی در خودمان پیدا کردیم، در پی آن سریعا به دنبال عیب یابی از دیگران می رویم. اگر هنوز هم به گفتن «من این کار را نمی توانم انجام دهم، چون پدر و مادرم می گویند از پس آن بر نمی آیم … » ادامه دهیم، نشان دهنده این است که هنوز واقعا بزرگ نشده ایم و به مراقبت این و آن نیاز داریم.
اما نگران نباشید در این مقاله می خواهیم به شما یاد بدهیم که چگونه غل و زنجیرها را از دست و پای افکار خود باز کنید و محدودیت ها را کنار بزنید، تا با کمک قانون جذب و قدرت درونی خود آینده دلخواه خود را خلق کنید. لطفا در ادامه با ما همراه باشید.
تصور کنید چه قدر جذاب می شود اگر هر روز فکر تازه ای یاد بگیرید که به شما در رهایی از شرایط گذشته کمک کند و باعث ایجاد نظم و هماهنگی در زندگی شود. زمانی که از چگونگی جریان پیدا کردن مراحل زندگی آگاهی داشته باشید و آن را درک کنید، بهتر می توانید مسیر دلخواه زندگی خود را معین کنید. اگر انرژی و توان خود را در راه شناخت خود صرف کنید، سرانجام آن موضوعات و مشکلاتی را که نیاز به حل کردنشان است، به چشمی دیگر که حاکی از پختگی و شناخت می باشد خواهد دید.
همه ما در زندگی درگیر نوعی تلاش و مبارزه هستیم
زندگی هیچ کس خالی از این تلاش نیست. برای بعضی ها هدف تامین سلامتی است، برای گروه دیگری مبارزه های رفتاری و اجتماعی و یا مبارزات شغلی مطرح است. شاید بتوان یکی از مشکلات ما را در این دانست که چشم انداز روشنی از آن چه می خواهیم نداریم. باید حتی بدانیم از زندگی چه می خواهیم ولی هنوز نمی دانیم چه چیزی است که ما را به عقب متمایل کرده است و از پیشرفت باز می دارد.
لحظه ای به الگوها، مشکلات و تمام چیزهایی که شما را به عقب می کشد فکر کنید. کدامیک از این موارد را در ذهن خود مجسم می کنید: انتقاد، ترس، احساس گناه یا انزجار؟! یا این ترس است که همواره به سراغ شما می آید یا احساس گناه؟ شما فردی بسیار عیبجو هستید یا از خیلی چیزها احساس تنفر دارید؟
باید بگوییم که احساس تنفر، خشمی انباشته شده است، پس اگر معتقد هستید که اجازه ندارید خشم خود را بروز دهید، مطمئنا مقدار خیلی زیادی انزجار درون شما انباشته خواهد شد. ما هیچ گاه نمی توانیم از جریان یافتن احساست خود مانع شویم و نمی توانیم یک سرپوش قانع کننده روی آن ها بگذاریم.
تجربه های شما بازتاب باورهای درونی تان هستند
شما می توانید نگاهی ریشه ای و عمیق به تجربیات خود داشته و تشخیص بدهید که افکارتان چگونه هستند. در ابتدا ممکن است پذیرش آن برای شما آزاردهنده باشد، ولی اگر در اطرافیان خود دقت کنید، می بینید که آن ها منعکس کننده افکار شما نسبت به خودتان هستند. اگر همیشه در کارتان مورد انتقاد قرار می گیرید، مطمئنا به این دلیل است که خود شما شخصی منتقد و عیبجو هستید و بر اساس قانون جذب افرادی مثل خودتان سر راهتان قرار می گیرند.
به خاطر داشته باشید که هر رویدادی منعکس کننده شخصیت خودمان است و اگر اتفاقی رخ می دهند که برایمان خیلی خوشایند نیست، باید این فرصت را به خود بدهیم که به درونمان رجوع کرده و صادقانه بگوییم «من چه نقشی در رخ دادن این پیشامد دارم؟ چه عاملی درون من است که باور دارد من لایق چنین چیزی هستم؟»
باید بدانیم که مسئولیت زندگی و آینده بر عهده خودمان است
همه ی ما شرایط خانوادگی خاص خودمان را داریم و به راحتی می توانیم پدر و مادر خود، دوران کودکی و یا حتی شرایط و محیط را در بروز مشکلات خود مقصر بدانیم. ولی این ها فقط باعث سردرگمی و همچنین مانع پیشرفت ما هستند. به همین دلیل است که هیچ گاه آزاد نمی شویم و همچنان قربانی باقی می مانیم و اشتباهات خود را یکی پس از دیگری تکرار خواهیم کرد. پس واقعا مهم نیست که دیگران با شما چه کرده اند، یا چه چیزهایی به شما یاد داده اند.
مهم این است که امروز روز جدیدی است و مسئولیت با خود شماست. همین الان زمانی است که آینده خود را شکل می دهید. تنها شما هستید که می توانید موثر باشید و افکار، کارها و اعمال خود را تغییر دهید. در حالی که ما تنها می توانیم به شما بگوییم که حتما قادر به انجام آن هستید، چون در درونتان قدرت برتری دارید که می تواند در رسیدن به آزادی شما را یاری کرده و حصارها و زنجیرهای قدیمی افکارتان را از بین ببرد.
مانند دوران کودکی خودتان را دوست داشته باشید
به یاد بیاورید زمانی که کودک بودید خودتان را تنها به خاطر آن کسی که بودید دوست داشتید. هیچ کودکی وجود ندارد که از خودش عیب جویی کند و بگوید «چقدر بد که بینی ام بزرگ است». کودکان بدون توجه به عیب و نقص های ظاهری خود احساس شادی و هیجان می کنند، تنها به این خاطر که اساسا وجود دارند. آن ها احساسات خود را بروز می دهند. وقتی که کودک شاد است شما متوجه می شوید، زمانی هم که ناراحت است همه اهل محل می فهمند.
اگر در خانواده ای بزرگ شده اید که احساس گناه در آن امری عادی بوده است، شما هم در دوران بلوغ بدون شک، کم و بیش مانند آن ها خواهید بود و تبدیل به شخصی می شوید که فکر می کند هیچ وقت نمی تواند به درستی درخواستی از شما کند. برای رسیدن به حس موفقیت و آزادی، نیاز است که این عقاید را فراموش کرده و به اصالت وجودی خود بازگردیم. جایی که واقعا عاشق و شیفته خود هستیم. باید آن بی گناهی زیبای دوران کودکی را بازسازی کنیم و لحظه به لحظه به لذت های زندگی نزدیک تر شویم.
نتیجه گیری
اکنون تصور کنید به آنچه خواسته اید دست پیدا کرده اید. آن را با تعریف های مثبت حالت دهید نه با تصدیق های منفی! جلوی آینه بایستید و تاییدهای مثبت را شروع کنید. دقت کنید چه موانعی سرراهتان قرار می گیرند. زمانی که عبارت هایی مانند من خودم را دوست دارم و خیلی خوب و قابل قبول هستم را تکرار می کنید، توجه کنید که چه افکار منفی به ذهنتان خطور کرده است، چون به محض شناسایی می تواند از آن ها به عنوان کلید آزادی خود استفاده کنید.