13 راه کارآمد، برای غلبه بر حس مخرب شک به خود.
(در نهایت، در زندگی پیشرفت کنید)
“تردیدهای ما خائنانی هستند که باعث می شوند با ترس از تلاش، چیزهای خوبی را که اغلب ممکن است به دست آوریم، از دست بدهیم.”
ویلیام شکسپیر
شک به خود می تواند صدایی نگران کننده و متقاعد کننده باشد که شما را عقب نگه می دارد.
شما را از استفاده از فرصت هایتان باز می دارد.
شروع یا به انجام کارها را سخت تر از آنچه باید باشد، می کند.
گاهی اوقات می تواند مفید باشد.
زیرا به شما کمک می کند تا محدودیت های فعلی خود را با هوشیاری ببینید یا به سادگی، یک ایده نیمه کاره یا بد را تشخیص دهید.
اما بیشتر، آن افکار منفی، شما را از زندگی و بسیاری از چیزهای خوب و لحظات خوب در آن، باز می دارند.
پس چگونه می توانید از آن دور شوید، چگونه می توانید در آن زمان های شک و تردید، به خود غلبه کنید تا بتوانید یک بار دیگر به جلو حرکت کنید؟
در این مقاله، من 13 نکته و عادتی را بررسی خواهم کرد که به من کمک کرده اند صدای مخرب درونم را، کاهش دهم .
- توقف کنید
اول، وقتی شک های درونی شما ظاهر می شوند، سریعاً دست به کار شوید.
اجازه ندهید این افکار، از کنترل خارج شوند.
یا از یک زمزمه، به جریانی از جملات دلسرد کننده تبدیل شوند که باعث می شوند به توانایی های خود شک کنید و شکست های کوچک را به شکست های بزرگ تبدیل کنید.
در عوض، با بخش مشکوک ذهن خود، صحبت کنید.
در ذهن خود چیزی بگویید یا فریاد بزنید: نه نه نه ما دیگر به این فکر نمیکنیم.
با انجام این کار می توانید الگوی فکری را به هم بزنید و اجاره ندهید آن منتقد درونی، شما را تسلیم کند.
- به گذشته نگاه کنید و خود را در خاطرات غرق کنید.
با خودتان روراست باشید و این سوال مهم را از خود بپرسید:
چند بار که به خودم شک کردم یا می ترسیدم اتفاقی بیفتد، بعد از اینکه کاری برایش انجام دادم، آن چیز منفی به واقعیت تبدیل شد؟
پاسخ برای من (و احتمالاً برای شما) اغلب اوقات «هیچوقت» است.
اغلب، شک به خود فقط هیولاهایی در سرتان هست که ذهن شما ممکن است از آن، برای جلوگیری از ایجاد تغییرات و نگه داشتن شما در منطقه امن خود، استفاده کند.
اگر به تجربیات گذشته خود نگاه کنید و ببینید که با وجود آن شک و تردید، چقدر خوب پیش رفته اید، رها کردن و نادیده گرفتن آنها آسان تر می شود، در این صورت ترس از شکست را کاهش می دهید و روی نتایج مثبت تمرکز می کنید و همچنین در راستای آن قدمی برمیدارید.
- در مورد آن با کسی صحبت کنید.
وقتی افکار خود را درون خود نگه میدارید، افکار ممکن است پیچیده و اغراق آمیز شده و حتی با واقعیت مطابقت نداشته باشند.
این موضوع در مورد (افکار و احساس شک به خود) بسیار صادق است.
بنابراین آن را سبک کنید. با یکی از نزدیکان خود مانند یک دوست، در مورد شک و تردیدهای خود صحبت کنید.
تنها رها کردن آنها و گفتن آنها با صدای بلند، می تواند به شما کمک کند تا بشنوید که چقدر این افکار، اغراق آمیز شده اند.
با صحبت در مورد این تردیدها، با کسی که از شما حمایت می کند، می توانید دیدگاه خود را تغییر دهید.
- در تله مقایسه گیر نکنید.
اگر اغلب، خود را با افراد دیگر، با موفقیتهای آنها و بهویژه با حلقههای پر نوری که دوستان، اعضای خانواده یا افراد مشهور در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند مقایسه کنید، شک به خود – بهویژه به شکل سندروم فریبکار – میتواند به سرعت بوجود بیاید.
بهترین راه این است که خود را با خودتان مقایسه کنید.
تا ببینید چقدر پیشرفت کرده اید. تا ببینید بر چه چیزهایی غلبه کرده اید.
ببینید که چگونه به راه خود ادامه داده اید، موفق شده اید و به عنوان یک انسان رشد کرده اید.
- یک دفتر روزنگار داشته باشید.
به دلایل زیادی، داشتن دفترچه یادداشت می تواند یک عادت مفید باشد. وقتی صحبت از شک به خود، می شود، می تواند به شما کمک کند:
یک ثبت واقعی، از زندگی خود نگه دارید.
اگر مستعد به یاد آوردن چیزهایی با جنبه منفی هستید، به شما کمک می کند تا چیزهای مثبت، موفقیت هایی که به دست آورده اید و اینکه چگونه بر موانع غلبه کرده اید را بیشتر به خاطر بسپارید.
به راحتی وضوح بیشتری کسب کنید.
اگر مشکلی را روی کاغذ یا در یک کامپیوتر، بیان کنید، بسیار راحتتر می شود که ترسها و شکهایتان را کاهش دهید و آنهارا شفافسازی کنید، به جای اینکه بخواهید همه آن را در ذهنتان مرور کنید.
اگر فهرستی تهیه کنید که در آن از مزایا و معایب، مرور افکار و احساسات و رویدادهای مشابه گذشته و دیدگاههای مختلف در مورد موضوع بگویید، یافتن راهحل و واضحتر دیدن مشکلات، برایتان آسانتر میشود.
- به یاد داشته باشید: مردم چندان به آنچه شما انجام می دهید یا می گویید، اهمیت نمی دهند.
وقتی در مورد آنچه که دیگران ممکن است فکر کنند یا بگویند، نگران انجام کاری هستید و برایتان مشکل میشود، سطح شک و تردید شما خود به خود افزایش می یابد و در ترس و هیچکاری نکردن، گیر میکنید.
وقتی این اتفاق میافتد، یک کار خوب این است که به خود یادآوری کنید که حقیقت این است که مردم واقعاً به کاری که شما انجام میدهید، اهمیتی نمیدهند.
آنها هم مشغول فکر کردن به خود، بچه ها، حیوانات خانگی، شغل و مسابقات آینده هستند و در مورد آنچه مردم ممکن است در مورد آنها بگویند، فکر می کنند.
- آنچه کسی گفته یا انجام داده، ممکن است در مورد شما نباشد
(درباره چیزی که فکر میکنید).
وقتی کسی از شما انتقاد می کند، سریعاً به خودتان شک می کنید.
وقتی کسی شما را پس میزند یا بعد از اولین قرار ملاقاتی که فکر میکنید خیلی خوب پیش رفته، قرار دومی نمیبینید، آنقدرها هم عجیب نیست که خودتان را نادیده بگیرید.
اما اگر چیزی که او گفته یا انجام داده، واقعاً به شما مربوط نباشد چه؟
شاید همکارتان که به طور لفظی به شما انتقاد کرده، روز، ماه یا حتی زندگی زناشوئی خوبی را سپری نکرده است.
ممکن است به این دلیل که مادر طرف مقابل بیمار شده یا به این دلیل که دوباره با دوست دختر سابقش ارتباط برقرار کرده است و میخواهد دوباره با او در ارتباط باشد، قرار دومی شکل نگرفته باشد.
شما از همه چیزهایی که در زندگی یک فرد دیگر می گذرد اطلاعی ندارید و دنیا هم دور شما نمیچرخد.
پس مواظب باشید که بدون هیچ دلیلی سوء تعبیر و سرزنش و شک، در خود ایجاد نکنید.
- خوش بین بودن را تمرین کنید.
اجازه دهید اشتیاق، انگیزه و خوش بینی دیگران به سمت شما نیز جاری شود.
20 دقیقه را با یک کتاب صوتی، یک پادکست یا کتابی که به شما امکان خوش بین بودن را میدهد، بگذرانید.
پادکست تیم فریس در این امر به من کمک کرده و در طی سالیان، اغلب به کتابهای صوتی برایان تریسی گوش داده ام تا لین ویژگی را تقویت کنم.
این 20 دقیقه میتواند به شما کمک کند تا شک ناسالم خود را به خوشبینی، به صحبتهای مثبتتر با خود و به تفکر مفید در مورد مشکلات خود، تبدیل کنید.
- شکست را موقتی بدانید.
هنگامی که شما شکست میخورید، ممکن است همه چیز را از زاویه منفی و تاریک ببینید. ممکن است این شکست فعلی را، به عنوان یک چیز عادی در زندگی خود ببینید.
این طرز نگاه به مسائل می تواند شما را در این فکر بیندازد که ادامه دادن هیچ فایده ای ندارد و همچنین باعث تضعیف سلامت روان شما شود.
بنابراین در عوض:
به یاد داشته باشید: فقط به این دلیل که شکست خوردید، یک بازنده نیستید.
شکست برای همه افراد موفق و برای همه کسانی که شانس اود را امتحان میکنند، اتفاق می افتد.
این بخشی از یک زندگی کامل است.
گاهی همه چیز خوب پیش می رود و گاهی نه.
پس با یک شکست کوچک، در هویت خود شکست نخورید.
از خود بپرسید: چیزی که می توانم از این شکست یاد بگیرم چیست؟
از اشتباه یا شکست به نفع خود استفاده کنید و یک بار دیگر با روشی هوشمندانه تر به جلو حرکت کنید.
- مهارت های خود را تقویت کنید.
به عنوان مثال، اگر قبل از اجرا در مدرسه یا محل کار، اغلب دچار شک و تردید به خود و عدم اعتماد به نفس می شوید، مهارت های ارائه خود را تقویت کنید.
چند کتاب در مورد آن بخوانید و جلوی آینه یا جلوی دوستتان تمرین کنید.
یا به سرمهمانداران و سورچرخانان بپیوندید تا تجربه یا دانش مورد نیاز خود را به دست آورید.
بنابراین در چنین شرایط چالش برانگیزی، احساس اعتماد به نفس، شایستگی و آرامش بیشتری خواهید داشت.
- خود را سرزنش نکنید.
یک راه رایج برای کنترل شک و تردید به خود، این است که از دست خود و عدم تحرکتان، خشمگین شوید.
یعنی تلاش برای شکست دادن خود به عنوان راهی برای حرکت به جلو.
این (طبق تجربه من) چندان کمکی به شما نمی کند (معمولا فقط اعتماد به نفس را پایین میآورد).
مهربان و مفید بودن در هنگام احساس شک به خود، انتخاب بهتری است. بنابراین من از کلمات محبت آمیز و قابل درک برای خودم استفاده می کنم.
اما از خودم هم می پرسم:
گام بسیار کوچکی که برای پیشرفت، میتوانم در این شرایط بردارم چیست؟
سپس آن گام بسیار کوچک را برمی دارم و قدم به قدم شروع می کنم تا به جایی که می خواهم، برسم.
- هر قدم یا پیروزی کوچک را جشن بگیرید.
وقتی یک گام کوچک به جلو برداشته اید – برای مثال وب سایت خود را راه اندازی کرده یا بعد از یک زمان طولانی، به دویدن میروید – برنده شده اید.
هرچند کوچک، اما همچنان یک برد است.
پس او را جشن بگیرید.
یک میان وعده خوشمزه یا غذای مورد علاقه خود را برای شام میل کنید، مدتی را به انجام سرگرمی مورد علاقه خود اختصاص دهید یا برای خود چیزی را بخرید که مدتی است می خواهید.
این کار انگیزه شما را تجدید و شارژ می کند و انجام عمل را هیجان انگیزتر و سرگرم کننده تر می کند. و این شک و تردیدها را کنار میزند تا بتوانید به حرکت ادامه دهید و بُرد های کوچک و بزرگ کسب کنید.
- به یاد داشته باشید که در طول مسیر هم میتوانید خطاها را اصلاح کنید.
تلاش برای برنامه ریزی برای هر حرکتی که درمسیر یک هدف یا رویا انجام می دهید، می تواند خسته کننده باشد و باعث شود به خودتان شک کنید.
و معمولاً هم به خوبی جواب نمیدهد زیرا بهترین برنامه ریزی ها معمولاً زمانی که با واقعیت و لحظه حال مواجه می شوند کمی به هم میریزند یا نیاز به تغییر دارند.
بنابراین بهترین حالت این است که برنامهریزی دقیق انجام دهید و سپس سفر خود را شروع کنید؛ و به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید در طول مسیر به سمت خواستههای خود، هر خطایی را اصضلاح کنید. با مجهز شدن به دانش، تجربه و بازخوردهای جدید به مرور میتوانید با توانایی بیشتری طی مسیر کنید.
منبع: