تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

یک نظر اضافه کنید
18 دقیقه زمان مطالعه

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

خانواده یک گروه اجتماعی بسیار قدیمی بوده و از قدیم الایام وجود داشته است. قدمت آن حتی از جامعه هم بیشتر در نظر گرفته می شود و به قدمت خود زندگی انسان است. اما با وجود همه اینها، نهادی ساکن نیست. همیشه با گذشت زمان در حال تغییر بوده است. به همین دلیل ساختار خانواده مدرن مانند حدود یک قرن پیش نیست و نیاز است تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی را بدانیم.

به منظور تأکید بر این واقعیت، جی. رانی و جوزف مایر مشاهده می کنند: «اگرچه خانواده جهانی است، هیچ شکل خاصی از آن وجود ندارد و همچنین اجتناب ناپذیر هم نیست. مانند همه نهادهای دیگر، این یک محصول اجتماعی است که در معرض تغییر و اصلاح است. تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی نیز مدام تغییر می کند.»

به طور مشابه نیمکف و اوگبرن نیز می نویسند: «خانواده در گذشته تغییرات زیادی کرده و اشکال و کارکردهای مختلفی را به خود اختصاص داده است. خانواده ثابت کرده که نهادی بسیار انعطاف پذیر است. علیرغم تغییرات اساسی در شکل و کارکرد، خانواده در هر جامعه ای که شناخته شده، به حیات خود ادامه داده است. از این حقایق باید روشن شود که خانواده در حال تغییر مداوم قرار دارد. در نتیجه خانواده مدرن بسیار متفاوت از خانواده باستانی شده است.»

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

تفاوت خانواده باستانی و مدرن

به طور خلاصه، برخی از تفاوت های اصلی آن ها را می توان به صورت زیر نشان داد.

۱. جایگزینی خانواده مشترک توسط خانواده مجرد

برای شروع باید بیان کرد که تفاوت اساسی بین خانواده مدرن و خانواده باستانی مربوط به اندازه آن است. در جوامع باستانی نظام مشترک خانواده امری عادی بود. قبلاً خانواده های بسیار بزرگی وجود داشتند که از اعضای چندین نسل تشکیل شده بودند. نه تنها والدین و فرزندانشان، بلکه خانواده های برادران، پدربزرگ و مادربزرگ و دختران بیوه یک خانواده نیز در یک خانه زندگی می کردند.

چنین گروه خانواده ای مانند یک واحد اجتماعی بود و تعداد اعضای آن بارها از صد نفر هم فراتر می رفت، اما در دوران مدرن، نظام تک خانواده به امری عادی تبدیل شده است. حالا خانواده های مشترک از هم پاشیده است و جای آن ها را خانواده های مجرد گرفته اند. خانواده های مدرن از نظر اندازه بسیار کوچک هستند که از والدین و فرزندان کوچک آنها تشکیل شده است.خانواده ای کوچک که با بدنیا آمدن فرزند بزرگتر می شود.

حتی بچه های بزرگ بعد از ازدواج خود را از والدین جدا می کنند و خانواده خود را تشکیل می دهند. در حال حاضر تعداد اعضای یک خانواده به سختی بیش از ده نفر یا بیشتر است. این روند از هم پاشیدگی خانواده های مشترک و به جای آن ایجاد خانواده های مجرد ابتدا از غرب آغاز شد و اکنون در سراسر جهان گسترش یافته است که بر تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی نیز نقش مهمی داشته  است.

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

۲. خانواده مدرن دیگر یک واحد اجتماعی نیست

خانواده سنتی به عنوان یک واحد اجتماعی تلقی می شد، در حالی که خانواده های مدرن از نظر دیدگاه فردگرا شده اند. در زمان های قدیم همه اعضای یک خانواده در یک مکان زندگی می کردند و با رشته ای از اشتراک شرایط سکونتی و اجتماعی به هم متصل بودند. تمام نیازهای جسمی و اجتماعی در خانواده برآورده می شد و نیازی به دخالت هیچ عامل بیرونی در زندگی انسان نبود.

اما در خانواده های امروزی با از هم پاشیدگی نظام خانواده مشترک این گونه نیست. خانواده در دوران مدرن، شخصیت خود به عنوان یک واحد اجتماعی را از دست داده است. مردم بیش از آن که به منافع مشترک فکر کنند، از نظر دیدگاه فردگرا شده اند. اکنون حتی اعضای یک خانواده به صورت پراکنده در مکان های مختلف زندگی می کنند و مشاغل جداگانه ای انجام می دهند.

گیزبرت با تأکید بر این واقعیت می نویسد: «خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی نزدیک به هم تا حدودی آرام شده و در را به روی گرایش ها و دیدگاه های فردگرایانه باز کرده است. شوهر اکنون مجبور است خانه خود را برای امرار معاش و کار در زمان و مکان معین و با شرایطی که دیگران تعیین کرده اند، ترک کند.»

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

۳. تغییر در موقعیت زنان

نکته مهم تفاوت خانواده سنتی و مدرن در جایگاه زن است. پیش از این، زنان جایگاه بسیار پایینی در خانواده داشتند. آن ها فقط بردگان مردانی بودند که هیچ یک از فردیت خود را نداشتند. نه حق و نه آزادی داشتند. آن ها باید دستورات اعضای مذکر خانواده را اجرا می کردند. اما اکنون موقعیت او به کلی تغییر کرده است.

در خانواده مدرن، زن فداکار مرد نیست، بلکه شریک برابر در زندگی با حقوق برابر است. شوهر در حال حاضر دیکته نمی کند، بلکه فقط از زن می خواهد که برای او وظایفی انجام دهد. او اکنون از بردگی مرد رها شده است. او می تواند شوهرش را طلاق دهد، همان طور که شوهر می تواند او را طلاق دهد. او می تواند از شوهر برای احقاق حقوق خود شکایت کند و هم چنین به نوبه خود مورد شکایت قرار گیرد. بنابراین جایگاه زن در خانواده با تغییر زمان تغییر کرده است و شاید بتوان از تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی این نکته را نیز در نظر گرفت.

زنی شاغل که در کنار کار به تربیت فرزند خود نیز مشغول است.

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

۴.استقلال اقتصادی زنان

ویژگی بسیار مهم خانواده مدرن استقلال اقتصادی زنان و موفقیت آن ها است، در حالی که چنین چیزی در خانواده سنتی یافت نمی شد. پیش از این، زنان برای برآوردن تمام نیازها و خواسته های خود به مردان وابسته بودند. آن ها هیچ منبع اقتصادی مستقلی برای حمایت نداشتند. آن ها در چهار دیواری خانه محبوس بودند و تمام نیازهای اولیه آن ها از غذا، پوشاک و سرپناه باید توسط مردان در خانواده تامین می شد.

زنان نه می توانستند دارایی و نه شغلی داشته باشند. ازدواج برای آن ها یک پیوند اجباری بود که برای رفع نیازهای اقتصادی باید آن را به عهده می گرفتند. اما اکنون موقعیت به کلی تغییر کرده است و تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی به چشم می آید. زنان در خانواده مدرن به درجه فزاینده ای از وابستگی اقتصادی دست یافته اند. این تنها شوهر نیست که خانه را برای کار ترک می کند، بلکه زن نیز برای کار از خانه بیرون می رود. درصد زنان شاغل در خارج از خانه به طور مداوم در حال افزایش است.

آن ها اکنون مالک و هم چنین حقوق بگیر هستند و به هیچ وجه نمی خواهند از مردان عقب بمانند. این وابستگی اقتصادی تا حد زیادی بر نگرش زن مدرن تأثیر گذاشته است. قبلاً او چاره ای جز یافتن شریک مردی نداشت که بتواند با او ازدواج کرده و از نظر اقتصادی از او حمایت کند.

او اکنون در برابر مرد احساس درماندگی نمی کند، از نظر حق خود با او حل و فصل می کند. او برده مردی نیست که برای او غذا، پوشاک و سرپناه فراهم کند، اکنون می تواند زندگی خود را به دست آورد. چنین ویژگی در خانواده سنتی وجود ندارد.

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

۵.کاهش کنترل مذهبی

در حالی که خانواده سنتی از نظر دیدگاه مذهبی بود، خانواده مدرن از نظر نگرش سکولار است. آداب مذهبی خانواده سنتی مانند نماز اول وقت و غیره دیگر در خانواده مدرن انجام نمی شود. هم چنین ازدواج به یک قرارداد مدنی تبدیل شده است تا یک مراسم مذهبی. می توان آن را در یک ساعت شکست. اقتدار دین بر شروط ازدواج و طلاق به طرز چشمگیری کاهش یافته است. طلاق در خانواده های امروزی یک اتفاق مکرر است. در خانواده سنتی این پدیده نادر بود.

۶. کاهش کنترل قرارداد ازدواج

ازدواج اساس خانواده است. در یک خانواده سنتی والدین با یکدیگر ازدواج کردند. مراسم عقد بر اساس اصل تسلط مرد و اطاعت زن بود. در یک خانواده مدرن، افراد کمتر تحت کنترل والدین در مورد انتخاب همسر قرار دارند. خود شرکای ازدواج را حل و فصل می کنند و به میل خود می توانند آن را لغو کنند.

۷. رها کردن کارکردهای غیر ضروری

حوزه فعالیت خانواده سنتی بسیار بزرگتر از خانواده مدرن است. خانواده مدرن بسیاری از کارکردها را که توسط خانواده سنتی انجام می شد، کنار گذاشته است. این وظایف در حال حاضر توسط آژانس های تخصصی به عهده گرفته شده است.

به گفته جی رامنی و جوزف مایر، «کارکردهای خانواده مدرن در مقایسه با خانواده قرون وسطی اندک است. همه کارکردهای اقتصادی، آموزشی، مذهبی و حفاظتی آن از بین رفته است. آن ها به دولت، کلیسا، مدرسه و صنعت منتقل شده اند.»

نه تنها به این میزان، بلکه بسیاری از کارهای سنتی خانه مانند پخت و پز، نظافت و شست وشو نیز در خارج از خانه توسط نمایندگی های تخصصی انجام می شود. به این ترتیب در حالی که خانواده سنتی هم کارکردهای ضروری و هم غیر ضروری را انجام می داد، خانواده مدرن به انجام کارکردهای ضروری می پردازد.

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

۸. خانواده مدرن دیگر یک واحد اقتصادی نیست

از دیگر تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی این است که خانواده سنتی یک واحد اقتصادی بود که در خانواده مدرن اکنون دیگر وجود ندارد. خانواده سنتی به یکباره واحد تولید و مصرف بود. در نیازهای اقتصادی خودکفا بود. همه اعضای فعال خانواده در شغل خانوادگی مشغول به کار بودند. تمام اقلام مصرفی را می توان در خانه تهیه کرد.

هیچ دلیلی برای وابستگی به سازمان های خارجی به خاطر رضایت اقتصادی وجود نداشت. اما خانواده مدرن چنین شخصیتی را ندارد. دیگر یک واحد خودکفا نیست. اعضای خانواده برای یافتن شغل مناسب باید از بیرون کمک بگیرند. هم چنین به دلیل این که اکثر اقلام مورد نیاز روزانه از بازار تهیه می شود، دیگر واحد تولیدی نیست.

گیسبرت در این رابطه به درستی اظهار داشت: «خانواده مدرن دیگر آن واحد اقتصادی نیست که در قرون وسطی تولید، توزیع و مصرف در خانه به عنوان واحدی خودکفا در اقتصاد کشاورزی و صنایع دستی توسعه یافت. گمراه کننده است اگر بگوییم خانواده در حال از دست دادن کارکردهای اقتصادی خود است، اما مطمئناً آن ها را به طور قابل توجهی متحول می کند.»

از حقایق فوق روشن است که خانواده در معرض تغییرات عمیق اقتصادی، اجتماعی و زیستی قرار گرفته است. خانواده مدرن دیگر واحد اقتصادی و خودکفا نیست. اما با وجود همه این ها شاید بتوان گفت که خانواده همچنان یک نهاد اجتماعی استراتژیک باقی مانده است.

از دست دادن کارکردهای آن و تغییر در ساختار آن جایگاه اساسی آن را از بین نبرده است. بنابراین در پایان می توان گفت که خانواده مدرن به طور قابل توجهی از خانواده سنتی تغییر کرده است، اما این روند تغییر به یکباره نتیجه تغییر نیازها و شرایط فعلی بوده است.

چرا شادی ممکن است بهترین معیار برای سنجش میزان خوشحالی شما در زندگی نباشد؟

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

پیگیری شادی اجباری شده است. همان قدر که به ما گفته می شود، شادی دست نیافتنی است، در پیش بینی آن چه در آینده ما را خوشحال می کند، بسیار بد هستیم. اینکه در گذشته چقدر خوشحال بودیم، بیش از حد تخمین می زنیم، شادی اولویت اصلی و معمولی ترین اولویت است. روشی که افراد برای ارزیابی کیفیت زندگی خود استفاده می کنند.

اما احساسی وجود دارد که مهم تر از شادی است. این احساس ممکن است معیار بهتری برای کیفیت زندگی شما نسبت به تجربه هیجانی لحظه به لحظه و گذرا شادی باشد: رضایت از زندگی.

رضایت از زندگی یک ارزیابی شناختی و جهانی از کیفیت زندگی شماست. این معیار قوی تری برای سنجش سلامتی است، زیرا کمتر در معرض نوسانات خلقی قرار می گیرد. رضایت از زندگی با سلامت جسمانی بهتر، عملکرد بالاتر و روابط اجتماعی قوی تر همراه است. میزان رضایت شما از زندگی برای رفاه شما مهم است، پاسخ دادن به آن آسان تر از میزان خوشحالی شما است و رویکرد معنادارتر برای ارزیابی کیفیت زندگی شماست.

ارزیابی دوره ای رضایت از زندگی، آینه ای را در اختیار شما قرار می دهد که می توانید دستاوردها، خواسته هایتان و نیازهای برآورده نشده تان را به یکباره منعکس کنید. این یک تصویر جهانی از پیشرفت شما در زندگی در رابطه با انتظارات شما ارائه می دهد و نقطه شروع خوبی برای شروع کاوش عمیق تر در مورد آن چه به کیفیت زندگی شما کمک می کند و چه چیزی از آن می برد می شود.

تحقیق در مورد رضایت از زندگی نشان می دهد که میزان رضایت شما از زندگی تحت تأثیر دو عامل مهم است: شخصیت شما و رضایت شما در زمینه های خاص زندگی.

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تیپ های شخصیتی مختلف سطوح متفاوتی از رضایت از زندگی را گزارش می کنند. برون گراها رضایت بیشتری از زندگی را گزارش می کنند، در حالی که افرادی که منفی گرا هستند، رضایت کمتری را گزارش می کنند. با این حال، شخصیت به تنهایی کل داستان را توضیح نمی دهد.

فراموش نکنید که روشی که ما در حال حاضر شخصیت را اندازه گیری می کنیم، به خود ارزیابی شما از احساس، تفکر و واکنش شما در موقعیت های خاص بستگی دارد. در نتیجه، اگر شما تمایل دارید که خود و جهان را در یک تست شخصیت منفی نگاه کنید، به احتمال زیاد زمانی که به طور کلی به زندگی خود فکر می کنید، همان دیدگاه منفی را حفظ خواهید کرد.

تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی

عامل دوم بسیار تأثیرگذارتر و منطقی تر است. رضایت کلی شما از زندگی تا حد زیادی با رضایت شما در زمینه های خاص زندگی تعیین می شود. این رتبه بندی های رضایت خاص دامنه به طور کلی بر رضایت کلی شما از زندگی و در نتیجه کیفیت زندگی شما تأثیر می گذارد. با این حال، یک هشدار وجود دارد: آن چه برای رضایت کلی شما از زندگی مهم است، میزان رضایت شما در بخش هایی از زندگی است که به نظر شما مهم تر است و میزان تاثیرات خانواده مدرن بر رضایت از زندگی نیز در این حیطه قرار دارد.

سخن آخر

رضایت از زندگی جزء مهمی از رفاه است که به نوبه خود بر سلامت جسمی و روانی، رشد فردی و توانایی شما برای رسیدن به اهداف و استحکام روابط شما تأثیر می گذارد. بنابراین، چقدر از زندگی خود راضی هستید؟ یا بهتر است بگوییم چقدر در زندگی خود موفقیت هستید؟

منابع:

به این مطلب امتیاز دهید

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx