چگونه ذات (طبیعت) و تربیت به موفقیت شما کمک می کنند.
در اینجا یک نکته جالب در مورد عبارت قدیمی «ذات و تربیت» و دلیل ارتباط آنها وجود دارد:
آیا میدانستید که وقتی به چیزی دست مییابید یا در یک کارتان موفق میشوید، گیرندههای دوپامین در مغز شما افزایش مییابد که شما را باهوشتر و شجاعتر میکند؟
این به این دلیل است که وقتی ما بهشدت در مورد چیزی هیجانزده می شویم، مغز مقادیر زیادی تستوسترون و دوپامین آزاد می کند.
می خواهم در مورد اولین ارائهای که انجام دادم به شما بگویم. اولین باری که جلوی گروهی از مردم ایستادم و یک سخنرانی ارائه کردم. از ترس می لرزیدم. دستانم عرق کرده بود و صدایم می لرزید. من فقط می خواستم در وضعیت جنینی قرار بگیرم.
در تمام مدت فکر میکردم «خدایا در مورد من چه فکری میکنند؟» یا «آیا میتوانند پای من را ببینند که از ترس میلرزد؟» آیا گفتم که صحبت کردن در جمع ترس شماره یک من بود؟ بله درست است. ترس شماره یک، آن بالا با مرگ.
بعدازآن تجربه تلخ، من یک انتخاب داشتم.
من می توانستم فرار کنم یا با ترسم روبرو شوم. من در خارج از کشور وقت گذاشتم و مهارتهای ارائه و سخنرانی خود را پرورش دادم تا فردی باشم که آرزو داشتم باشم.
معلم من یکبار به من گفت: «تنها راه برای درمان ناامنی این است که تا زمانی که متخصص شوید، آن را بیشتر انجام دهید.» این کاملاً آن چیزی نبود که در آن زمان می خواستم بشنوم. بااینحال، آنها سخنان بسیار عاقلانهای بودند.
مانند هر چیز دیگری… وقتی چیزی را پرورش می دهید – زمان و انرژی خود را سرمایهگذاری می کنید – آن را تغذیه می کنید، توسعه می دهید و همان چیزی را که می خواهید ایجاد کنید، پرورش می دهید.
هر شکلی از یادگیری نوین هم همینطور است.
با گذشت زمان، یادگیری ساختار مغز و ترکیب شیمیایی آن را تغییر میدهد: ما را باهوشتر، با اعتمادبهنفس تر و قادر به مقابله با چالشهای بزرگتر از قبل میکند.
برای من، تقویت مهارتهای صحبت کردن، گرفتن بازخورد، تمرین بدون تماشاگر یا با تماشاگر، همه بهسادگی بهمرورزمان به دستاوردهای من اضافهشده است. بهتر و بهتر و راحتتر شدم.
پس از چندین سال، برای من کاملاً طبیعی است که به گروههای بزرگ ارائه دهم؛ زیرا من دیگر نمی ترسم!
بنابراین، توسعه شخصی بخش مهمی از تغییر طرز فکر شما برای ایجاد یک مغز جدید و یک شما جدید است.
دستیابی واقعی هرگز از تعقیب رویاهای دیگران حاصل نمی شود؛ از این می آید که شما زندگی خود را بر اساس اینکه چه کسی هستید و چه چیزی می خواهید باشید طراحی کنید.
وقتی کارهایی را برای خودتان انجام می دهید و اهداف خود را هدایت می کنید، انرژی و انگیزه بیشتری برای رشد شخصی به وجود می آید که یک نیاز انسانی است. روزی که یادگیری را متوقف می کنیم، روزی است که می میریم. درک این موضوع چگونه می تواند به موفقیت شما کمک کند؟
موفقیت: چگونه ذات و تربیت می توانند کمک کنند
اطلاعات بدون عمل بیفایده است
هرچند وقت یکبار یک دوره یا برنامه را تکمیل کردهاید و از آنجا خارجشدهاید و احساس می کنید که: همین است! این زندگی من را تغییر می دهد.
سپس با آن اطلاعات چه کردید؟ خوب… ما دوباره به روالهای قدیمی، برنامههای قدیمی و روشهای قدیمی انجام کاری که همیشه انجام می دادیم، برمیگردیم.
اگر تجربهها را به کار نبریم، وقت، انرژی و پول خودمان را تلف می کنیم.
آموزش تنها 10 درصد از یادگیری است. این در مورد میزان اطلاعات جدیدی است که ما می توانیم از محیط کلاس درس جذب کنیم.
پسازآن، 70 درصد نحوه اعمال یادگیری است. چگونه آموختههایمان را تجربه می کنیم و آن را در کارهای روزانه خود می گنجانیم.
برای اینکه اجازه دهیم ذات و تربیت از موفقیت ما حمایت کند، باید آموختههایمان را زنده کنیم.
تکرار مادر همه یادگیری است
مغز ما بازه توجه کوتاهی دارد و قبل از اینکه چیزی جدید برای ما تبدیل به عادت شود، نیاز به تکرار با ارتباط عاطفی دارد. یکی از عوامل کلیدی در توانایی مغز انسان برای تغییر از طریق نوروپلاستیسیته، سلولهای عصبی است، هر چه بیشتر یک مدار عصبی را در مغز خود راهاندازی کنید، آن مدار قویتر می شود.
تحقیقات علوم اعصاب به ما نشان می دهد که مغز ممکن است قبل از ایجاد یک عادت جدید نیاز داشته باشد تا هفت بار برای اطلاعات تمرکز کند. در موارد دیگر، ممکن است تا 21 روز به تمرکز نیاز داشته باشد.
بنابراین، اگر دانش را در عمل به کار نبرید، ارزشی ندارد.
تصور کنید کسی مواد لازم برای یک دستور پخت عالی را به شما می دهد. اگر به آن عمل نکنید، هرگز به آن نخواهید رسید. زمان، انرژی و تلاش خود را صرف دستورالعمل کنید تا آن را زنده کنید.
در یک زمان برای اولین قدم اقدام کنید و برای جلوگیری از بار شناختی برای آن برنامهریزی کنید. این به شما این فرصت را می دهد که بر مهارتهایی که واقعاً نیاز دارید تسلط پیدا کنید و همچنین تمرکز و اثربخشی خود را بهبود ببخشید.
وقتی بدانید میخواهید به چه چیزی برسید، دیدن مزایایی که اقدام کردن دارد، برایتان آسانتر میشود. حتی زمانی که کار پیش رو لذتبخش نیست، اگر بتوانید سود نمایان و معلوم را مشاهده کنید، انگیزه بیشتری برای انجام اقدامات لازم دارید. این ذات و تربیت در عمل است.
هروقت تمایلی هست، راه رسیدن به آن هم هست
در هر کاری که انجام می دهیم، اگر اراده باشد، راهی هست. اگر باور داشته باشیم که این شانس وجود دارد که می توانیم کاری انجام دهیم – هر کاری – در این صورت در راه تحقق آن هستیم.
افکار ما قدرت تعیین واقعیت ما را دارند. ما طوری برنامهریزیشدهایم که به شیوهای خاص فکر کنیم و به شیوهای خاص رفتار کنیم. 95 درصد از زندگی ما توسط ضمیر ناخودآگاه کنترل می شود، به این معنی که اراده ما تنها پنج درصد از مواقع دخیل است. اراده یا ذهن آگاه ما جایی است که خواستهها و آرزوهای ما در آن زندگی می کنند.
ذهن خودآگاه شما می تواند یک کار خاص انجام دهد و آن تفکر است. می تواند در حال حضور داشته باشد و به آنچه در اطراف شما می گذرد توجه کند.
بااینحال، اگر ضمیر خودآگاه شما در حال فکر کردن یا خیالپردازی است، دیگر به آنچه در اطراف شما می گذرد توجه نمی کند. این زمانی است که ضمیر ناخودآگاه شما تسلط پیدا می کند. در غیاب ذهن آگاه شما، برنامههای قدیمی شما شروع به بازگشت می کنند.
بنابراین اگر آرزوها و خواستههای خود را برای تجلی در ضمیر ناخودآگاه خود پرورش دهید، یعنی طبیعت (مغز شما)، انعطافپذیری بیشتری برای شما ایجاد می کند. با گذشت زمان، حتی زمانی که همهچیز سخت می شود، مهارت و ویژگیهایی برای کنار آمدن با مشکلات خواهید داشت.
آیا اکنون متوجه شدهاید که چگونه ذات (طبیعت) و تربیت می تواند به شما در موفقیت کمک کند؟
به «ذات و تربیت» چیزها اطمینان داشته باشید. توسعه شخصی نمی تواند از وقوع همهچیزهای بد جلوگیری کند.
بااینحال، آنها اعتمادبهنفس، انعطافپذیری، مهارتهای شخصی و بین فردی بیشتری برای مقابله با هر گونه احتمالی را به شما ارائه می دهد.