چگونه بر نا امیدی غلبه کنیم:
3 گام ساده اما موثر
نا امیدی، شما را به باد می دهد و می تواند خیلی چیزها را از شما بگیرد.
زیرا نه تنها از شما انرژی میگیرد، بلکه حواس شما را پرت می کند و می تواند مقدار زیادی از زمانتان را هدر بدهد.
پس چه کاری می توانید انجام دهید؟
خوب، گاهی اوقات این ناامیدی در واقع می تواند اثر مثبتی نیزداشته باشد و می تواند ایده یا زاویه جدیدی را در مورد وقایع به شما نشان بدهد یا می تواند به شما این قدرت را بدهد که کمی بیشتر به تلاش کردن ادامه دهید و به هدف خود برسید.
اما وقتی وارد چرخه ناامیدی میشوید، وقتی ناامیدی شما را عصبانی یا ذهنتان را تیره و تار میکند و روزتان از دست میرود، زمان آن است که قدم هایی بردارید.
راههایی وجود دارد که با آنها میتوانید حال ذهنی یا روزتان را تغییر داد.
به چیزی بهتر، به چیزی مفیدتر.
و به چیزی که دوباره به شما احساس بهتری بدهد.
قدم اول: همینجا باش
اغلب وقتی ناامید هستید، در ذهنتان در آینده یه سر میبرید.
جایی که دوست داشتید باشید، یا در حال تکرار یک تصادف یا شکست از گذشتهتان.
با متمرکز کردن ذهن و توجه خود بر روی آنچه اکنون، در همین لحظه وجود دارد، خود را فضای سرگردان خارج کنید و آرام شوید.
برای مثال می توانید این کارها را انجام دهید:
روی تنفس خود تمرکز کنید.
بنشینید، چشمان خود را ببندید و فقط به مدت 1 تا 2 دقیقه روی هوایی که تنفس میکنید، تمرکز کنید.
نفس هایی آرام و کمی عمیق تر از حد معمول بکشید.
با شکم نفس بکشید نه با سینه.
حالا روی آنچه در اطرافتان است تمرکز کنید.
خورشیدی که از پنجره می تابد.
بچه هایی که در خیابان بازی می کنند و ماشین ها و مردمی که از آن می گذرند.
بو و احساس لباس و گرمای خورشید روی پوستتان.
این کار را 1 تا 2 دقیقه انجام دهید تا تمام تمرکزتان به لحظه حال برگردد.
قدم دوم: قدردان آنچه دارید، باشید.
وقتی توجهتان را به همین لحظه جلب کردید، روی چیزهایی تمرکز کنید که هنوز در زندگی شما در بهترین حالت خود هستند.
سریع ترین و ساده ترین راه برای انجام این کار، قدردانی کردن است.
یکی از قسمت های علاقه من در این مرحله، قدردانی از چیزهای مهمی است که شاید گاهی اوقات آنهارا بدیهی در نظر بگیریم.
به عنوان مثال:
- خانه ای گرم و سقفی بالای سر.
- آب آشامیدنی فراوان.
- گرسنه نماندن
- دسترسی به اینترنت (و شاید مکان شما برای بیان احساسات و نشان دادن خودتان)
- دوستان و خانوادتان
چند دقیقه این کار را بکنید، قطعا چیزهای زیادی پیدا میکنید که باید قدردانشان باشید.
قدم سوم: روی کارهایی که در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید.
بعد از تمرکز بر زمان حال و خلق و خوی سپاسگزارتر و مثبتی که پیدا کردید، اکنون زمان آن رسیده که در برابر آنچه شما را ناامید می کند، اقدام کنید.
می توانید این کار را با سوال پرسیدن از خود شروع کنید:
در حال حاضر، چه قدم کوچکی، برای بهبود دادن به این وضعیت میتوانم بردارم؟
ببینید چه چیزی می توان از آنچه شما را ناامید کرده، آموخت و سپس مسیر دیگری را برای رسیدن به هدف خود، امتحان کنید.
یا ممکن است بار دیگر تلاش کنید و به راه قبلی خود ادامه دهید.
(زیرا همه چیز در زندگی، با اولین، دومین یا سومین تلاش بدست نمیآید).
یا ممکن است متوجه شوید که اخیراً زیادی از خود کار کشیده اید، یا شرایط سختی داشتهاید و باید چند روز را صرف استراحت کنید، مراقب خود باشید و همه چیز را برای خود راحت تر کنید.
به طوری که بتوانید دوباره خودرا شارژ کنید و با تمرکز بیشتری به سمت آنچه از زندگی می خواهید، حرکت کنید.
برای کاهش یا جلوگیری از ناامیدی:
محرک های خود را یادداشت کنید و ببینید چگونه میتوانید آنهارا از بین ببرید.
چه چیزی باعث نا امیدیتان میشود؟
آیا زمانی است که شریک زندگی شما سطل زباله را انطور که توافق کرده بودید بیرون نمی آورد؟ یا زمانی که در حرفه خود با سرعتی که دوست دارید پیشرفت نمی کنید؟
یا زمانی که موبایلتان مانع انجام کارهایتان می شود؟
هر چیزی هست، ابتدا از خود بپرسید:
برای جلوگیری از این محرک در وهله اول چه کاری می توانم انجام بدهم؟
به عنوان مثال، تلفن خود را در حالت بیصدا یا حالت هواپیما قرار دهید و سپس در طی 1 تا 3 زمان برنامهریزیشده، در طول روز کاری خود با افراد تماس بگیرید.
اگر نتوانستید از آن جلوگیری کنید، از خودتان بپرسید:
چگونه میتونم ناامیدی حاصل از این محرک را کاهش بدهم؟
مثلا اگر بدلیل تاخیر یا صبر کردن در طول روز است، برای اینکه ببینید بقیه چطور آن را کنترل میکنند، از دوستانتون بپرسید یا در گوگل برای راه حل جستجو کنید.
شاید یکی از راه حل ها این باشد که به یک پادکست یا کتاب صوتی گوش بدهید تا توجه شمارا به خود جلب کنند و بتوانید از آن زمانی که صرف میکنید، بهترین استفاده را داشته باشید.
به یاد داشته باشید. شما انسان هستید.
کمال گرایی نسبت به خود یا دیگران، منجر به ناامیدی فراوان می شود.
بنابراین معیارهای خود را هم برای دیگران و هم برای خودتان، در سطح انسانی قرار دهید تا سطح کمال.
بپذیرید که گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشوید، کم میآورید و درست زمانی که میخواهید، به اهدافتان نمیرسید.
اطرافیان شما نیز همینطور خواهند بود.
هم روی خودتان و هم دیگران کار کنید و از این دید به وقایع نگاه کنید که وقتی شکست میخورید، روی چیزهایی تمرکز کنید که با یاد گرفتنشان، میتوانید دفعه بعد نتیجه بهتری بگیرید.
در مورد آن صحبت کنید (به جای اینکه آن بطری را بسته نگه دارید).
وقتی در مورد ناامیدیتان با کسی صحبت کنید، به شما کمک میکند تا در حین ابراز ناراحتی، آن را از منظر سطحیتری ببینید.
و دوستتان که حرفهایتان را میشنود، ممکن است یک یا چند توصیه خوب از تجربه خود، به شما بکند.
یا هر دوی شما می توانید برنامه ای برای غلبه بر این وضعیت ناامید کننده یا حداقل کاهش آن، شروع کنید.
تا جایی که می توانید مستقیماً با دیگران ارتباط برقرار کنید.
مردم نمی توانند افکار شما را بخوانند و شما نمی توانید افکار آنها را بخوانید.
بنابراین از تلاش برای اشاره، حدس زدن یا پرخاشگری خودداری کنید و تا جایی که می توانید به برقراری ارتباط ساده، صریح و آرام بپردازید.
انجام کار درست در آن لحظه ممکن است سخت باشد، اما اغلب شما را از ناامیدی، تنش و سوء تفاهم های بیهوده در روابط، نجات می دهد.
منبع: