چطور با عبور از ترس ها کسب و کار خودمان را راه اندازی کنیم
در وهله اول باید بدانید که ترس از اشتباه کردن دو وجهه دارد، یکی ترس از نتایج اشتباه و دیگری ترس از برداشت دیگران است، که نباید منفی باشد. البته باید بدانید که منظور این نیست که نباید نتایج اعمالی که انجام می دهید را در نظر بگیرید. حتی مدیران نیز به طور کلی باید به نتایج اعمال خود فکر کنند تا قادر باشند به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنند.
هنگامی که شما مدیر می شوید به این معنا نیست که باید غیرمسئولانه عمل کنید. تفاوت میان مدیر و کارمند یا کارگر در این است که وی با در نظر گرفتن نتایج بالقوه آینده فلج نمی شود، بلکه اگر با نتایج منفی و ضعیف روبرو شود، تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا آن را به حداقل برساند.
جنبه دیگری که ترس از اشتباه کردن با خود به همراه دارد، این است که وحشت فرد از احمق جلوه کردن است که در واقع همین ترس چیز احمقانه ای است. این مسئله اصلا نمی تواند عجیب باشد که کسی به صرف این که نمیخواهد احمق فرض شود، از اشتباه کردن اجتناب کند. اما مسئله ای که در این میان وجود دارد این است که در مدارس افراد به گونه ای بار می آیند که از اشتباه کردن بترسند و خود را احمق فرض کنند.
با وجود تمام مواردی که به آن اشاره کردیم، آن چیزی که نیاز است به آن بپردازیم آن است که یک مدیر موفق باید همواره نگران اعتبار و وجهه اش نیز باشد. اگر در انجام کارهای خود اشتباهات زیادی داشته باشد، مطمئنا در وجهه حرفه ای و یا در جمع تجارتی که در آن عضو است، لطمه ای وارد می شود.
تاثیرات منفی ترس و وحشت زیاد در موفقیت افراد
اما دقت داشته باشید که این مسئله کاملا به اثبات رسیده که اگر کسی وحشت زیادی از اشتباه کردن داشته باشد، نسبت به پذیرا شدن از هیچ خطری علاقه نشان نمی دهد و هرگز به فکر مدیر شدن نمی افتد و حتی اگر هم پا در مرحله اول روند مدیریت بگذارد، تمام تلاش خود را متوجه اجتناب از خطر می کند؛ به حدی که گرفتار بیماری «فلج تحلیل» می شود که نتیجه آن عدم رسیدن موفقیت در کسب و کار می باشد.
این قبیل از افراد به قدری خود را درگیر جمع آوری اطلاعات و شناسایی و از بین بردن خطرات می کنند که هرگز نمی توانند در زندگی خود احساس راحتی داشته باشند، تا به سراغ قدم بعدی بروند. در واقع بیماری فلج تحلیل آن ها را متوقف کرده است.
منظور از این سخنان این نیست که جوانب امر را برای انجام کارها در نظر نگیرید و بی گدار به آب بزنید. در واقع شما به عنوان یک مدیر موفق باید به گونه ای مسئولانه رفتار کنید و تکالیفی که در اختیار دارید را به بهترین نحو ممکن به انجام برسانید تا قادر باشید به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید؛ همچنین بایستی فونداسیون تجارت را پی ریزی کنید، تا از سقوط آن در آینده جلوگیری شود.
همواره باید برنامه ریزی مناسب و سالمی داشته باشید
در واقع این گونه عنوان می شود، تجارتی که موفق باشد حتی قبل از آن که ایجاد شود وجود خواهد داشت. اما نکته ای که باید به آن دقت شود این است که برای رسید به موفقیت در کسب و کار خود، متوجه نقاط بی بازگشت باشید. به این مسئله آگاه باشید که تفاوت بسیار زیادی بین کورکورانه جلو رفتن و همچنین فلج تحلیلی وجود دارد و حقیقت این است که هرگز نمی توان تمامی خطرات موجود بر سر راه را از بین برد.
زیرا در نهایت زمانی فرا می رسد که اطلاعات لازم برای حرکت به سمت جلو را به دست آورید و آن گاه برنامه ریزی اضافی وقت تلف کنی محسوب می شود. شما به محض آن که فرصت های مناسب را به چنگ آوردید و نسبت به خطراتی که در مسیر شما قرار دارد آگاهی پیدا کردید، فونداسیون کارهایتان را باید پی ریزی کنید و طرح تجاری را آماده کنید، تا با استفاده از این دو مورد شدت خطراتی که در مسیر وجود دارد را کاهش دهید. بعد از این مراحل حال می توانید به اجرایی کردن طرح هایتان در گام های بعدی فکر کنید و آن ها را در پیش بگیرید.
همواره گفته می شود که بیماری «فلج تحلیلی» تنها مانع بر سر راهتان در اولین گام به سوی مدیر موفق شدن محسوب می شود، بلکه در این میان عاملی به نام سکون وجود دارد که در این مسئله افراد دست روی دست می گذارند و هیچ اقدامی برای رسیدن به آن چیزی که مد نظر دارند، انجام نمی دهند.
این مسئله و این وضعیت خصوصا زمانی که فرد از حالت و وضعیتی که درون آن قرار دارد، بسیار راضی و خشنود می باشد صدق می کند، به طور کلی در تصمیم گیری فرد برای در پیش گرفتن سفر به سوی مدیر و کارآفرین شدن یک جور نگرانی دخیل است. یعنی یک چیزی که درونتان هست و شما را وادار می کند که بخواهید وضع فعلی را تغییر بدهید.
3 مرحله برای عبور از کارمندی به کارآفرینی
در این قسمت در نظر داریم تا به مراحلی بپردازیم که کمک می کند تا از وضعیت کارمندی به مدیر شدن انتقال پیدا کنید و از آن عبور کنید تا به موفقیت در کسب و کار و به طبع آن موفقیت در تمام جنبه های زندگی برسید.
مرحله 1- شما از کارمند بودن خود ناراضی می شوید
دقت داشته باشید که کارمند بودن هیچ گونه عیب و ایرادی ندارد و هیچ گاه قصد نداریم تا در این رابطه نظراتی را بیان کنیم. اما برای این که بدانید امور این دنیا بچرخد، وجود افرادی نیاز است تا از شغل خودشان به عنوان کارمند راضی باشند. مشکلی که در این میان وجود دارد این است که برخی از افراد پس از مدتی از کارمند بودن خسته می شوند و دوست ندارند به عنوان یک کارمند کار کنند. از همین رو این فکر به ذهن آن ها خطور می کند و آن را هم این گونه به زبان می آورند:
«کارم را دوست دارم اما هیچ پیشرفتی در آن نمی کنم. وقتی سلسله مراتب اداری را نگاه می کنم فقط سوپروایزر قسمت مان را می بینیم که بالاتر از من قرار دارد.»
مرحله 2- غلبه بر ترس شروع کار
مطمئنا با افراد زیادی در زندگی روبرو خواهید شد که از کارهایشان استعفا می دهند، آن هم نه به دلیل این که در آن به موفقیت نرسیدند، بلکه از عدم رسیدن به موفقیت ترس و واهمه دارند. آن ها به جای انصراف و شروع تجارت شخصی خود همچنان به کار کردن ادامه می دهند و بهانه های زیر را ردیف می کنند:
«فردا انصراف می دهم»، «هر زمان فرصت مناسبی به دست آوردم از انجام این کار استعفا می دهم»
مرحله 3- فقط شروع کنید
اکنون به مرحله ای رسیده اید که تصمیم خود را گرفته اید و بر ترس های خود غلبه کرده اید و تجارت خود را نیز راه اندازی کرده اید. شما باید یک طرح تجاری آماده کرده و در آن محصول و یا خدمتی را که ارائه می دهید مشخص کنید و کار خود را آغاز نمایید. شما باید با خودتان عهد ببندید که هر چه سریع تر از مراحلی که مانع رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان می شود، عبور کنید. این مسئله به این معنی است که:
1 – تجارتی را راه اندازی کنید.
2- شکست بخورید و از آن یاد بگیرید.
3- یک مربی و الگو برای خودتان پیدا کنید.
4- شکست بخورید و درس های لازم را دریافت کنید.
5- در چند کلاس مربوطه شرکت کنید.
6- باز هم به شکست خوردن و یادگیری ادامه دهید.
7- هنگامی که به موفقیت دست پیدا کردید دست از کار بکشید.
8- موفقیت خود را جشن بگیرید.
9- صاحب سرمایه تان و سود و ضررتان را در بیاورید.
10- این روند را مجددا تکرار کنید.
مسلما شنیده اید که گفته می شود شروع کار خود تنها نصفی از کار را در برمی گیرد، از همین رو از ترس خود به عنوان یک انگیزه برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار موردنظرتان استفاده کنید.