افراد آهنگ ها، کتاب ها، نقل قول های الهام بخش و فیلم هایی در مورد آن می نویسند، اما همیشه در مورد شکست در زمان گذشته صحبت می کنند، مثل اینکه وقتی فراتر رفتیم، معنا پیدا کردیم و دوباره به راه افتادیم، بحث کردن در مورد آن اشکالی ندارد. تیتر خبری : شکست بد است. وقتی احساس می کنید در زندگی شکست خورده اید، ایجاد انگیزه و شناسایی پیام های معناداری که می خواهیم یاد بگیریم دشوار است، بیشتر به این دلیل که آنقدر عصبانی یا شکسته ایم که نمی توانیم به دنبال آن ها بگردیم.
احساس شکست در زندگی انرژی ما را می گیرد و به شکل های مختلفی می تواند باشد. تنها تضمین در زندگی این است که ما در واقع شکست خواهیم خورد. ما این مکررا شکست را تجربه خواهیم کرد، و وقتی شکست ها بیشتر شوند، احساس می کنیم زمین زیر پای ما در حال فرو ریختن است.
در اینجا چند راه وجود دارد که چگونه شکست می تواند به نظر برسد.
شکست می تواند به این صورت باشد:
- اخراج شدن
- ورشکستگی یا تجربه مشکلات مالی
- از دست دادن یک ترفیع
- شکستن رژیم غذایی
- از طریق طلاق، گاهی اوقات بیش از یک بار
- وقتی می خواستید پای حرفتان بایستید کنار کشیدید
- ناتوانی در تکمیل یک هدف اصلی یا فقط لیست وظایف روزانه شما
- انجام همه کارها به درستی و همچنان از دست دادن جایی که به نظر می رسد مهم است.
- چیزی که شما زمان گذاشتید تا کاملاً اشتباه ظاهر شود
- دهه بیست عمر شما
شکست می تواند اینگونه باشد:
- ناامیدی
- سرخوردگی
- انحراف از مسیر درست هدف
- پوچی
از سوی دیگر، شکست نیز می تواند اینگونه باشد:
- رشد
- تغییر دادن
- پیش رفتن
بنابراین، دقیقاً چه درس هایی در این بین اتفاق می افتد که به ما کمک می کند از اعماق ناامیدی به جسارت در خرد فراتر برویم؟ معلوم است، اگر مایل باشیم آنها را ببینیم، آنجا هستند.
درس هایی برای یادگیری از شکست
در اینجا 10 درس مهمی وجود دارد که وقتی احساس می کنید در زندگی شکست خورده اید باید یاد بگیرید.
-
در تلاش کردن، شایستگی وجود دارد
اگر شکست خورده اید، حقیقت این است که حتما سعی کرده اید در این موقعیت باشید. ترس از شکست به قدری عمیق است که بسیاری از مردم فقط برای جلوگیری از احتمال شکست تلاش نمی کنند.
در یک نظرسنجی توسط Linkagoal، ترس از شکست 31٪ از 1083 پاسخ دهندگان بزرگسال را گرفتار کرد؛ درصد بیشتری از کسانی که از عنکبوت (30٪)، تنها بودن در خانه (9٪) یا حتی ماوراء الطبیعه (15٪) می ترسیدند.
اگر احساس کرده اید که شکست خورده اید، به این معنی است که شجاعت انجام کاری سخت را به دست آورده اید. به یاد داشته باشید که همین شجاعت فقط به این دلیل که آنطور که شما انتظار داشتید نتیجه نگرفته است. تمایل خود را برای تلاش جشن بگیرید و توجه داشته باشید که این همان روحیه ای است که در حین حرکت به جلو و تلاش مجدد یا امتحان کردن چیز جدیدی به شما انرژی می دهد.
-
اگر قدرت زیادی به آن ندهیم، شکست باعث فروتنی ما می شود
اگر به شکست های خود اعتبار زیادی بدهیم، آنها را به عنوان پیش بینی کننده شکست های اجتناب ناپذیر آینده به یاد می آوریم. گویی با شکست در قسمتی از زندگی، دیگر هرگز نمی توانید در آن زمینه موفق شوید. ما شکست خود را فاجعه آمیز می کنیم، دامنه آن را گسترده می کنیم و یک لحظه از زمان را به پیشگویی خود تحقق بخشی تبدیل می کنیم که قرار است آن را دوباره پخش کنیم.
اما ما مجبور نیستیم. وقتی شکست خود را دقیقاً به همان اندازه که هست، نه بیشتر و نه کمتر، می پذیریم، اجازه می دهیم ما را متواضع کند. ما آن را در نظر می گیریم و آنچه را که اتفاق افتاده است نام می بریم، تأثیر آن را روایت می کنیم و آن را همینطور حفظ می کنیم. ما آن را به عنوان داده می بینیم و تصدیق می کنیم که ارتباط چندانی با شکست یا عدم موفقیت ما در آینده ندارد.
-
نشخوار فکری «چه می شود اگر» بی فایده است – وقت خود را هدر ندهید
آنچه انجام شده انجام شده است. زندگی دوباره لحظه شکست ما به هیچ کس خدمت نمی کند. اگر و شاید و اما و بایدهای زیادی در ذهن ما جریان دارد، زیرا همه راه هایی را در نظر می گیریم که می توانستند به گونه ای متفاوت پیش بروند. اما حقیقت این است که زمانی که ما در این مکان برای پخش غیرضروری می گذرانیم بهتر می تواند صرف مالکیت 100 درصدی قطعاتی شود که بر روی آنها کنترل داشتیم که منجر به شکست شد.
این فرصتی است که ما زمان خود را صرف تفکر و شناسایی عوامل کلیدی با نهایت صداقت کنیم. بسیاری از ما به دنبال فرصتی هستیم تا زمانی که شکست بیش از حد صدمه می زند، خود را رها کنیم. به جای اعتراف به چیزی که می توانستیم تغییر دهیم، به دنبال منابع خارجی برای سرزنش یا تحریف خاطره با بهانه می گردیم.
هر شکستی تحت کنترل کامل ما نیست، اما اغلب بخش هایی وجود دارند که می توانیم پاسخگو باشیم، از آنها یاد بگیریم و در آینده بهتر ظاهر شویم. بهتر است که «تنها بر جنبه هایی تمرکز کنید که در کنترل شما هستند. احساس کنترل، پادزهر واقعی برای احساس درماندگی و تضعیف روحیه است که به شما انگیزه می دهد تا دوباره تلاش کنید، شانس شکست دیگری را به حداقل می رساند و احتمال موفقیت شما را افزایش می دهد.
-
مسئولیت پذیری را نمی توان به اشتراک گذاشت
فداکاری بیش از حد هدف نیست و ما می خواهیم از سرزنش خودداری کنیم. مسئولیت پذیری اما مهم است. ما می خواهیم به خطاهایی که از طریق خود بازتابی تشخیص می دهیم بپذیریم و در گفتگو با طرف های خارجی که تحت تأثیر شکست های ما قرار گرفته اند، 100% مسئولیت پذیری را بیان کنیم.
می توان مسئولیت را تقسیم کرد و طرف مقابل ممکن است نقشی داشته باشد، اما برای درک شکست هایمان، باید از این فرصت استفاده کنیم تا تأثیر خود را بدون توجه به قصدمان بیان کنیم. نکته این است که بهانه ها را حذف کنید، آنچه را که رخ داده است نام ببرید، و آنچه را که بعد از آن اتفاق می افتد، بیان کنید، حتی اگر شخص دیگری درگیر نباشد.
برای مثال، زمانی که احساس می کنید در زندگی به دلیل اینکه برای ارتقای شغلی مورد قبول واقع نشده شکست خورده اید، ممکن است نیازی به گفت و گو با رئیستان نباشد، اما می توانید فکر کنید که آیا زمان هایی بوده که می توانستید مسئولیت پذیرتر برخورد کنید و هدفی تعیین کنید که چگونه می توانید در سه ماهه آینده بیشتر تمرکز کنید و عملکرد بهتری از خودتان نشان دهید.
برعکس، اگر شکست یک جدایی است و خود انعکاسی راه هایی را نشان می دهد که می توانستید در طول رابطه ارتباط برقرار کنید یا شفاف تر باشید، می توانید به طرف آسیب دیده اعتراف کنید و توجه داشته باشید که این چیزی است که شما قصد انجام آن را دارید. قبل از اینکه رابطه بعدی خود را دنبال کنید
-
فرآیند حذف اعمال می شود
به آخرین باری که در یک امتحان به یک سوال چند گزینه ای پرداختید فکر کنید. شما باید از منطق استفاده می کردید تا انتخاب ها را تا محتمل ترین احتمالات کنترل کنید، و در غیاب قطعیت، احتمالاً برآورد تجربي انجام می دادید.
زندگی همیشه فرصت های مشابهی را در اختیار ما قرار می دهد و می توانیم شکست را به عنوان کمکی بدانیم که به «پاسخ درست» نزدیک تر و نزدیک تر شویم. همه راه هایی که چیزی نباید پیش برود ما را به دانستن راهی که باید انجام دهد نزدیک می کند. شکست در زندگی در این راه براي ما مفيد است. وقتی می توانیم شکست هایمان را به طور مولد پردازش کنیم، اطلاعاتی را که آنها ارائه می کنند استخراج کنیم و با بینش پیش برویم، به نتایجی که امیدواریم پیدا کنیم نزدیک تر می شویم.
-
آمار Subpar هنوز به برندگان تعلق دارد
بازیکنان بیسبال که معمولاً میانگین ضربات بیشتر از 300 عدد دارند به عنوان پرستاره هستند یا در تالار مشاهیر بالقوه قرار می گیرند. این بدان معناست که اگر میانگین ضربات شما 300 عدد باشد، اساساً 70 درصد مواقع شکست می خورید..
در حال حاضر، به نظر می رسد که آنقدرها هم چشمگیر نیست؟ اما واقعیت این است که ما بیشتر از اینکه در طول زندگی خود موفق شویم شکست می خوریم. وقت آن است که همه چیز را در چشم انداز قرار دهید و در مورد شکست های خود فکر کنید.
-
متوجه می شوید که از چه ساخته شده اید
شکست برای افراد ضعیف نیست. وقتی شکست می خورید، منظورم این است که واقعاً در زندگی شکست می خورید، خیلی دردناک است. غلبه بر سختی هایی که با شکست در زندگی به وجود می آید، کار آسانی نیست. با این حال، زمانی که تصمیم می گیریم به آنجا برگردیم و دوباره به آن دست بزنیم، چیزی وجود دارد که به خودمان ثابت می کنیم.
اعتماد کردن پس از شکستن قلبتان، درخواست ترفیع بعد از رد شدن از قبل، درخواست از فرد بعدی برای قرار ملاقات پس از غيب شدن فرد قبلي گامی استعاری که ما برای «برگشتن به اسب» بر می داریم (شروع دوباره) به ما ثابت می کند که انعطاف پذیرتر هستیم. از آنچه ما متوجه شدیم ما قبلاً تلاش کرده ایم و شکست خورده ایم، بنابراین می توانیم تلاش کنیم و دوباره شکست بخوریم.
وقتی یاد می گیریم که به عقب برگردیم، دقیقاً آنچه را که می توانیم یاد می گیریم.
تجربه بیرون رفتن از منطقه راحتی شما لذت بخش نیست، اما اعتماد به نفس، احساس آرامش، ما آن را «انتقال هیجان» می نامیم، بسیار شدید است. این حس تسلط، «وای، ببین چه کاری انجام دادم» یک تجربه یادگیری است. ترس به خودی خود خوشایند نیست، اما مردم هرگز آن را به خاطر نمی آورند. چیزی که آنها به خاطر می آورند این اوج مثبت است.
زمانی که شکست را در جهت تلاش مجدد عجله کنیم، می توانیم در هنر شکست رو به جلو مسلط شویم.
بچه های کوچکی که راه رفتن را یاد می گیرند صدها بار روی زمین می افتند، اما آنها تصمیم نمی گیرند تا آخر عمر بخزند. آنها به ایستادن ادامه می دهند. هنگامی که با شکست از همان راحتی کودکانه استفاده می کنیم، می توانیم سبک تر به زندگی نگاه کنیم و تمام خودگویی های منفی را که در طول رشد می آموزیم، پس بزنیم. « اگر شکست بخورم، مردم مرا قضاوت خواهند کرد»، اگر تلاش کنم و همه شکستم را ببینند، احترامشان را از دست خواهم داد. چه کسی اهمیت می دهد؟ زندگی کردن سخت است.
-
همه چیز مربوط به چارچوب فكري شما است
شما باید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید در مورد شکست های خود در حرکت رو به جلو فکر کنید و صحبت کنید. آنچه برای ذکر آن انتخاب می کنید، در مورد معنای شکست برای شما بسیار می گوید. اگر روی تمام باقی مانده های دردناک شکست تمرکز کنید و در مورد آنها صحبت کنید، به بزرگ ترین مشکلات زندگی تداوم می بخشید.
همانطور که یودا گفت، «ترس منجر به خشم، خشم منجر به نفرت و نفرت منجر به رنج می شود.» وقتی در مورد یادگیری صحبت می کنید، رشدی را که دنیا از دیدن آن رنج می برد، تداوم می بخشید.
-
به اشتراک گذاری نوعی مراقبت است
یادگیری خود را تقویت کنید و شخص دیگری را از دردسر نجات دهید، من همیشه این ضرب المثل را زیر سوال برده ام که هر نسلی باید خودش یاد بگیرد که آهن داغ است! برخی از مردم ممکن است به این هشدار توجه کنند.
مسلماً شکست برای همه ما رخ خواهد داد، و درس هایی وجود دارد که باید خودمان یاد بگیریم، اما به اشتراک گذاشتن داستان شما هرگز ضرری ندارد. در راهی که بینش خود را به جهان ارائه می دهید، آزاد، شفاف و جسور باشید. چه در زمینه یک رابطه مربیگری باشد، چه به اشتراک گذاری عمومی در وبلاگ خود، یا تکه هایی که زمانی که روزی در یک پانل می نشینید به اشتراک می گذارید، هرگز تأثیری را که می توانید با اشتراک گذاری «آها!» ناشی از شکست هایتان داشته باشید(درس حاصل از شكست ها) دست کم نگیرید. افراد از فروتنی شما قدردانی خواهند کرد و احساس می کنند که آنها نیز اجازه شکست دارند.
-
اشکالی ندارد که آن را رها کنید
اگر به شدت نسبت به خودتان سخت گیر هستید، ممکن است احساس کنید مجبور هستید که شکست را تحمل کنید، اما به محض اینکه تأمل، مسئولیت پذیری و یادگیری اتفاق افتاد، شکست به هدف خود رسید. رها کنید و فضا را برای برداشتن گام های بعدی آزاد کنید. علاوه بر این، شکست های بیشتری در شما باقی مانده است!
سخن نهایی
زندگی واقعاً فقط یک فرصت بزرگ برای موفقیت در شکست خوردن است. وقتی احساس می کنید در زندگی شکست خورده اید، فرصت های زیادی برای جبران آن وجود دارد، اما بیشتر از ۱۰ درس بزرگ برای یادگیری وجود دارد.
هر روز را به عنوان نمونه ای جدید از شجاعت ببینید، روزی جدید برای تمرین یادگیری از اشتباهات و به کارگیری آن آموخته ها برای پذيرفتن ریسک بزرگ بعدی. اشکالی ندارد که در زندگی شکست بخورید زیرا این بدان معنا نیست که شما برای زندگی شکست می خورید. هیچ کس تا به حال موفق نشده است، مگر اینکه ابتدا به نوعی شکست بخورد.
چه برای جلوگیری از گام های نادرست در گاز کامل شکست خورده اید، چه به طور آزمایشی برای جلوگیری از اشتباهات، اجازه دهید امروز اولین روزی باشد که با آگاهي از اينكه در وراي هر كاري كه مي كنيد هدفي وجود دارد، ممكن است شكست را تجربه كنيد.
منبع:
- https://www.lifehack.org/895454/failed-in-life