16 دلیل که ما در زندگی شکست می خوریم (و چگونه آن را تغییر دهیم)
موفقیت همیشه با شکست شروع می شود. اگر نگاهی دقیق به بعضی از موفقترین افرادی که تاکنون زندگی کردهاند بیندازید، درخواهید یافت که همه آنها شکست های زیادی داشته اند. برخی از این افراد شکست خوردگان بزرگی در زندگی به حساب می آمدند؛ اما همه آنها توانستند شرایط را تغییر دهند. مثل یک کیمیاگر، شکست را به موفقیت تبدیل کردند. چگونه این کار را کردند؟ آنها دلایل شکست های خود را فهمیدند، درس های مهمی از آن یادگرفتند و طرز فکر خود را در مورد شکست تغییر دادند. موارد زیر نه تنها دلایل شکست افراد در زندگی را به شما نشان می دهد بلکه به شما نشان می دهد که چگونه می توان از این اشتباهات اجتناب کرد و در عوض چه کاری می توان انجام داد تا به موفقیت رسید. مهم تر اینکه، این مقاله به شما کمک می کند تا متوجه قدرت بزرگ شکست شوید. همه ما شکست می خوریم. نمی توان از این موضوع اجتناب کرد؛ اما همیشه این انتخاب را داریم که از این تجربیات (اغلب دردناک) استفاده کنیم تا در آینده قوی تر شویم. [همچنین پیشنهاد میکنم مقاله محبوب «نگرانی درباره شکست را متوقف کنید» را بخوانید. عمیقاً طرز فکر شما را در مورد شکست تغییر خواهد داد.]
اگر به زندگی خود نگاه کنید، متوجه خواهید شد که هیچ یک از شکست های شما خیلی بد نبوده است.
«موفقیت نهایی نیست، شکست امری مهلک نیست: این شجاعت ادامه دادن است که مهم است.»
وینستون اس. چرچیل
اگرچه همه ما می دانیم این درست است، اما مثل آن رفتار نمی کنیم. اجازه می دهیم شکست ما را دلسرد کند. در نتیجه، هر چه بیشتر شکست بخوریم، دلسردتر می شویم؛ و از یک جایی به بعد مدام به خود می گوییم: «من در زندگی شکست خوردم، پس من یک شکست در این زندگی هستم.» هر چه بیشتر این را تکرار کنیم، بیشتر آن را باور می کنیم؛ و هنگامی که ما آن را باور کنیم، جهان اطراف ما این باور را منعکس خواهد کرد.
«من شکست نخوردم. من فقط 10000 راه را پیدا کردم که کار نمی کند.» توماس ادیسون
در مواجه با شکست، در درجه اول همه جنبه های منفی ناشی از آن را می بینیم. ما کاملاً بر مزایای شکست تمرکز می کنیم. بله مزایای شکست. هر شکست فرصتی برای قوی تر شدن به وجود می آورد. شکست فرصتی را برای بازگشت قوی تر، عاقل تر و باهوش تر از آنچه که قبلا بودیم، فراهم می کند؛ اما باید آگاهانه از این فرصت استفاده کنیم. اگر این کار را نکنیم، شکست ما را نابود خواهد کرد.
تقریباً در همه موارد، موفقیت نتیجه درست کردن همه چیز در اولین تلاش نیست. بلکه، از فهم تدریجی چگونگی انجام نشدن آن بدست می آید. موفقیت نتیجه قدرت ذهنی است که میتوانیم آنچه را که اشتباه انجام دادیم اصلاح کنیم تا زمانی که آن را درست انجام دهیم.
همه ما شکست می خوریم؛ اما همه ما دوباره تلاش نمی کنیم.
در ادامه می توانید 16 دلیل مهم برای شکست در زندگی خود را بیابید و اینکه به جای آن چه کاری می توانید انجام دهید تا موفق شوید.
16 دلیل شکست افراد در زندگی …
… و در عوض چگونه می توان موفق شد.
شکست دو درس مهم به ما می دهد. اولین درس این که ما کار کاملاً غلطی انجام می دهیم. درس دوم نه تنها به ما می آموزد که همیشه می توانیم بر شکست غلبه کنیم بلکه در درجه اول به ما می گوید که باید (!) دوباره بلند شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم. اگر این درس ها را به کار نگیریم، بی حرکت در جایمان می مانیم و نمی دانیم چه اتفاقی افتاده است.
در اینجا دلایل شکست افراد در زندگی و آنچه که می توانیم برای تغییر آن انجام دهیم مطرح شده است.
- عدم انضباط شخصی
موفقیت نیاز به نظم و انضباط دارد. به این ترتیب، اعمال کنترل بر خود یک نیاز اصلی برای موفقیت است. اگر انضباط شخصی ندارید، به احتمال زیاد موقع بروز مشکلات خیلی سریع تسلیم خواهید شد. به همین ترتیب، عدم نظم و انضباط باعث می شود که تسلیم وسوسه های کوتاه مدتی شوید که شما را به جایی نمی رساند. اگر بی انضباط باشید، دلیلی برای فداکاری امروز برای پیشرفت فردا نمی بینید.
با این حال، اگر منضبط باشید، اجتناب از وسوسهها و حواسپرتیها برای شما آسانتر خواهد بود. خودکنترلی به شما کمک می کند تا بر اهدافی که دنبال می کنید متمرکز شوید، حتی اگر این به فداکاری موقت، سختی کشیدن و دوری از وسوسه ها منجر شود. در واقع، شما این وسوسهها و حواسپرتیها را همان چیزی خواهید دید که واقعاً هستند: موانعی در مسیر موفقیت.
چگونه بر عدم خود انضباطی غلبه کنیم؟
مسیله بزرگ خود انضباطی این است که باید تمرین شود. اکثر مردم به اشتباه تصور می کنند که بعضی با آن متولد شده اند و بعضی دیگر نه. این یک باور بسیار اشتباه است در واقع، تنبلی و نبود نیروی درونی دو عامل اصلی هستند که بسیاری را از ایجاد نظم و انضباط باز می دارد؛ اما چگونه باید نظم و انضباط را تمرین کنیم، اگر همچنان از انجام کارهای دشواری که نیازمند پشتکار، اراده قوی و مصمم است دوری کنیم؟
روی تمرین و افزایش تدریجی نظم و انضباط خود کار کنید. شما می توانید خود انضباط بیشتری ایجاد کنید، به عنوان مثال:
سطح تحمل استرس خود را افزایش دهید.
مدیتیشن.
حذف عوامل حواس پرتی.
ترک عادت های بد
به تعویق انداختن رفتارهای نامناسب
برای رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و به خودتان پاداش بدهید.
تحمل سطح بالاتر از ناراحتی عاطفی.
ورزش به طور منظم
بیایید به دلیل دومی که افراد در زندگی شکست می خورند بپردازیم.
2. عدم پشتکار
شما می توانید با استعداد و باهوش باشید؛ اما اگر این دو را با پشتکار ترکیب نکنید، در نهایت شکست می خورید. عدم پشتکار مانع بزرگ موفقیت است. افراد بسیار با استعداد زیادی وجود دارند که بارها و بارها شکست می خورند زیرا بیش از حد بر استعدادهای خود تکیه می کنند. آن ها تا زمانی که به طور کامل بر کاری که انجام می دهند تسلط نیابند، مایل نیستند مصمم رفتار کنند. در عوض، زمانی که کار سخت میشود، آن را کنار پس می زنند.
اگر باور دارید عدم پشتکار باعث شکست شما می شود، راه هایی را بیابید که خیلی سریع تسلیم نشوید. اگرچه قطعا پشتکار و مصر بودن در زمانی که در بن بست گیر کرده اید شما را به جایی نمی رساند، پشتکار در مورد یافتن رویکردهای جدید و ایجاد اصلاحات است. هنگامی که با مشکلات روبرو می شوید، ادامه دهید. به تلاش برای تحقق رویاهایتان ادامه دهید، حتی اگر غم انگیز باشد؛ و فقط به این دلیل که در بن بست گیر کرده اید به این معنی نیست که هیچ راه دیگری برای رسیدن به اهدافتان وجود ندارد.
3. عدم تمایل به حرکت بر خلاف جریان
حرکت کردن با جریان همیشه راحت تر است؛ اما شما را به جایی می رساند که بقیه می روند. این فقط همان نتایجی را به شما می دهد که بقیه به دست می آورند. جامعه طوری طراحی شده است که شما را وادار کند با جریان آب حرکت کنید، حتی اگر در آن مهارت ندارید. موانع زیادی بر سر راه کسانی قرار می دهد که با مخالفت با جریان به دنبال عظمت خود هستند. طبیعتا مردم از کسانی که عقاید غالب را به چالش می کشند، احساس خطر می کنند. با این حال، در همین زمان، جامعه به بسیاری از کسانی که با موفقیت توانستند بر خلاف جریان حرکت کنند، پاداش زیادی می دهد. بدون این افراد، هواپیما، برق و کامپیوتر وجود نخواهد داشت.
شجاعت گرفتن تصمیماتی را داشته باشید که بر خلاف نظرات موجود است. اگر در ذات شماست که این کار را انجام دهید برخلاف جریان حرکت کنید. فعالیت هایی را انجام دهید که با توانایی ها و استعدادهای ذاتی شما همسو هستند.
4. عدم برنامه ریزی
اگر برنامه ریزی درستی نداشته باشید، احتمال موفقیت شما در زندگی کمتر است. فرقی نمی کند که برنامه ناقص باشد یا اینکه همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش نرود. تنها چیزی که مهم است این است که شما یک برنامه داشته باشید. این به شما کمک می کند تا همه کارهای خود را در یک جهت هدایت کنید. بدون یک برنامه مشخص، به احتمال زیاد به چپ، راست، جلو و عقب خواهید رفت، اما هرگز به اهداف خود نزدیک نخواهید شد. اهمیت برنامهریزی توسط تحقیقات علمی تأیید شده است و نشان میدهد کارآفرینان در صورت ایجاد طرح و برنامه، احتمال شکست کمتری دارند.
برنامه های قابل حصول، قابل اندازه گیری، مشخص و با زمان محدود را توسعه دهید. قبل از شروع به دنبال کردن یک هدف خاص، به دقت به همه چیز فکر کنید. برای اینکه در مرحله بعد چه کاری انجام دهید و چگونه در هنگام مواجهه با مشکلات واکنش نشان دهید، برنامه ریزی کنید. برنامه های خود را به طور منظم به روز کنید و در صورت لزوم اصلاحاتی انجام دهید.
5. ترس از شکست
ترس از شکست ما را فلج می کند. این باعث می شود ما تمایلی به استفاده از فرصت های ارزشمند نداشته باشیم. ما از شکست می ترسیم، به همین دلیل است که حتی تلاشی نمی کنیم؛ اما آیا این بزرگترین شکست نیست؟ آیا تلاش نکردن بدتر از شکست نیست؟
«تنها کسانی که جرات شکست بزرگ دارند می توانند دستاوردهای بزرگی داشته باشند.»
رابرت اف کندی
از شکست خوردن نترسید از نداشتن شجاعت تلاش کردن بترسید. درک این نکته مهم است که ترس از شکست مانع اصلی در مسیر موفقیت است. با غلبه بر آن می توانید گام مهمی در مسیر درست بردارید. پیشرفت تنها با برداشتن یک گام پس از دیگری امکان پذیر است. مهم نیست که اینجا و آنجا لغزیده باشید. تنها چیزی که مهم است این است که دوباره بلند شوید و به ادامه مسیر بپردازید.
شکست را به عنوان چیزی که برای تنبیه شما طراحی شده است نبینید. در عوض، از درس هایی که از تمام شکست های خود آموخته اید، استفاده کنید تا رویاهای خود را با اراده بیشتر دنبال کنید.
6. اهداف خیلی بزرگ را خیلی سریع خواستن
افراد زیادی رویای به انجام رساندن بهترین کارها را دارند. آنها اهداف بسیار چالش برانگیزی برای خود تعیین می کنند، اما به محض اینکه متوجه می شوند مثل یک کوه سر به فلک کشیده است، سریعا دچار می ترسند. در نتیجه، به خاطر عدم گرفتن نتیجه، به سرعت دلسرد می شوند. این ها کسانی هستند که (به طور مجازی) برای یک ساعت پیاده روی می کنند، اما متوجه می شوند که فاصله تا قله کوتاه تر نشده است، به همین دلیل تسلیم می شوند.
هیچ مشکلی برای هدف گذاری و رویاهای بزرگ وجود ندارد. در برخی موارد، ممکن است با داشتن هدف سنگین، برای یک سقوط طولانی و سخت آماده باشید؛ اما به طور کلی شما را به تلاش زیاد و تلاش برای بدست آوردن بهترین ها تشویق می کند. مشکل واقعی در هدف گیری سنگین بدون در نظر گرفتن فداکاری، تلاش و کاری که هر روز طول می کشد تا به اهداف خود نزدیک شوید، است. براساس این باور، اگر ما ستارگان را هدف بگیریم، بدون اینکه به توسعه وسیله حمل و نقل مناسبی فکر کنیم که ما را به آنجا برساند، مشکل بزرگی داریم.
این تمایل انسان برای بدست آوردن نتایج سریع است. پس اهداف خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید تا زود دلسرد نشوید. اگر نقاط عطف اصلی و جزئی را در مسیر خود به سمت قله کوه تعیین کنید، انگیزه خود را در تمام طول سفر در سطح بالایی نگه می دارید.
7. عدم باور به خود
هوش و استعداد افراد موفق را از افراد ناموفق متمایز نمی کند. تفاوت عمده در این واقعیت است که افراد موفق به خود باور دارند. آنها معتقدند که می توانند به اهدافی که برای خود تعیین می کنند برسند. آنها به توانایی خود برای پیدا کردن راه چاره برای چالش هایی که با آن مواجه هستند باور دارند. اعتقاد قوی آنها به توانایی درک مسایل در مسیر پیشرفت، آنها را تشویق می کند تا از فرصت هایی استفاده کنند که در ابتدا برای آنها بزرگ به نظر می آمد. افراد موفق میدانند که اگر کاملاً به آن باور نداشته باشند، هیچ چیز برایشان نتیجه بخش نخواهد بود.
در حالی که افراد ناموفق به دنبال دلایلی هستند که چرا کارها برای آنها نتیجه بخش نمی شود، افراد موفق اراده لازم را برای انجام کارها برای آنها دارند؛ بنابراین، درک اینکه باور به کاری که انجام می دهید، چقدر ضروری است بسیار مهم است. اگر به خود ایمان داشته باشید، کمتر احتمال دارد که زودتر از موعد تسلیم شوید. درعوض، اعتقاد شما به شما کمک میکند که به جستجوی راهحل ادامه دهید تا سرانجام راهحلی را پیدا کنید.
8. عدم فروتنی
علیرغم اینکه تواضع بسیار محبوب نیست، بسیاری از افراد موفق آن را کلید مهم موفقیت می دانند. برخی حتی آن را برای موفقیت حیاتی می دانند. همانطور که مشخص است تحقیقات علمی نشان می دهد افراد فروتن به احتمال زیاد عملکرد بالایی دارند؛ اما فروتن بودن مزایای بسیار دیگری نیز دارد. فروتنی به شما کمک می کند تا کمتر در مورد خودتان فکر کنید (با فکر کردن کمتر به خودتان اشتباه نگیرید). فروتنی به شما کمک می کند تا نقاط قوت، ضعف و محدودیت های خود را واقع بینانه بررسی کنید. همینطور به شما کمک می کند تا متوجه شوید که چیزهای زیادی هم وجود دارد که هنوز نمی دانید.
برای بسیاری از افراد ناموفق یا نیمه موفق، فروتنی عنصر گمشده است. آنها در یک دعوا اینجا و آنجا پیروز شدهاند و ناگهان فکر میکنند که به معنای واقعی کلمه متخصص هنر جنگیدن هستند.
9. بهانه جویی
اگر دیگران را به خاطر اشتباهات و مشکلات خود سرزنش کنید، در مسیر شکست هستید. در عین حال، همه ما با مشکلاتی روبرو هستیم که ما را از مسیرهایمان منحرف می کند. فقط زمانی که از این مشکلات و چالش ها به عنوان بهانه استفاده نکنیم، در زندگی پیشرفت خواهیم کرد.
«کسی که برای بهانه جویی خوب است به ندرت برای چیز دیگری خوب است.»
بنجامین فرانکلین
افراد موفق اجازه نمی دهند بهانه ای بین آنها و اهدافشان قرار گیرد. آنها می دانند که بهانه آوردن آنها را به جایی نمی برد. به همین دلیل، در برابر وسوسه پیدا کردن «بهانه ای برای احساس خوب» مقاومت می کنند، مسئولیت کارهای خود را می پذیرند و شروع به به در دست گرفتن امور خود می کنند.
همیشه دلیلی وجود دارد که عدم اقدام به عمل را توجیه کند. اجازه ندهید ترس از شکست، طرد شدن یا تغییر شما را در محدوده منطقه امن خود محصور می کند.
10. عدم تمایل به شبکه سازی
اگر برای ایجاد روابط قوی با کسانی که می توانند به شما کمک کنند، وقت نگذارید، فرصت های زیادی را از دست می دهید. متأسفانه، بسیاری از افراد اهمیت شبکه سازی را دست کم می گیرند. روابط ما می تواند به ما کمک کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنیم و آنها را متقاعد کنیم که با ما کار کنند، نه علیه ما. شبکه سازی به ما کمک می کند تا دقیقاً با افرادی ملاقات کنیم که علایق آنها شبیه ما است.
11. تمایل به تسلیم شدن
تسلیم شدن طبیعتا منجر به شکست می شود. افراد ناموفق تمایل دارند خیلی راحت تسلیم شوند. آنها تقریباً همیشه شکست می خورند چون به اندازه لازم تلاش نکرده اند. آنها رویای موفقیت هموار و بدون تلاش زیاد را در سر می دارند. با این حال، این راه برای رسیدن به موفقیت، اگر حتی وجود نداشته باشد، بسیار نادر است.
همیشه وقتی شرایط سخت می شود راحت تر این است که به سادگی تسلیم شوید. تسلیم شدن از بسیاری از مشکلات، تلاش ها و رنج ها جلوگیری می کند؛ اما از شانس شما برای موفقیت نیز استفاده می کند.
در هنگام مواجهه با مشکلات به سادگی تسلیم نشوید. مهم نیست که گاهی روی زمین بیفتید و شکست بخورید. آنچه مهم است این است که به تلاش ادامه دهید تا زمانی که راهی برای رسیدن به اهداف خود پیدا کنید. تا زمانی که همیشه دوباره روی پای خود بایستید، شکست نمی تواند شما را شکست دهد.
12. مقاومت در برابر نصیحت
برخی از افراد شکست می خورند زیرا توصیه های ارزشمند را قبول نمی کنند. بلکه، آنها به دلایل مختلف به دنبال استدلال هستند که چرا باور دارند کاری که انجام می دهند درست است. حتی اگر تلاش های آنها ناموفق باشد، در برابر نصیحت مقاومت می کنند. این نوع افراد ترجیح می دهند که حق به جانب (از دیدگاه ذهنی خود) باشند تا اینکه برای قبول بازخورد انتقادپذیر باشند. دلیل این کار این ساده است. گوش دادن به بازخوردها و توصیه های دیگران مثل اعتراف به عیب های خود است که آنها سعی می کنند به هر قیمتی از آن اجتناب کنند. در نتیجه، آنها ترجیح می دهند به جای اینکه یاد بگیرند کارها را درست انجام دهند، دیگران را متقاعد کنند که درست می گویند.
به خصوص در شرایطی که با مشکلات و شکست مواجه می شویم، مهم است که پذیرای بازخورد و مشاوره باشیم. ممکن است هر فردی در موقعیت خوبی برای کمک به ما نباشد؛ اما کسانی که می توانند ما را نصیحت کنند باید از نزدیک به آنها گوش فرا داد. آنچه به ما می گویند ممکن است راحت نباشد؛ اما اگر بازخورد سازنده است که به ما کمک می کند تا بینش های مهمي را به دست آوریم و درس های مهمی را بگيريم، ارزش آن را دارد.
13. امتناع از درس گرفتن از اشتباهات گذشته
افراد ناموفق از اشتباهات و شکست های خود به شدت آسیب دیده اند. در نتیجه، آنها هر کاری که می توانند انجام می دهند تا به سرعت این تجربیات دردناک را فراموش کنند. مشکل این نوع نگرش این است که انجام این کار، درس ها و بینش های مهمی را که با این اشتباهات به دست می آید را دور مي اندازد.
اما اگر درس های مهم را نادیده بگیریم چه اتفاقی می افتد؟ ما محکوم هستیم که اشتباهات مشابه را بارها و بارها تکرار کنیم تا در نهایت پیام اصلي را دریافت کنیم.
اشتباهات خود را دور نيندازيد آنچه را که اشتباه انجام داده اید تجزیه و تحلیل کنید و ببینید چه چیزی می توانید از آن تجربه ياد بگيريد. بررسي كنيد که چرا استراتژی شما به نتیجه نرسید. خودتان را به چالش بکشید تا رویکردهای بهتری ایجاد کنید که به شما کمک کند از اشتباهات مشابه در آینده اجتناب کنید.
15. اهمال کاری
چیزی که افراد موفق را از بسیاری دیگر متمایز می کند، توانایی آنها در اجتناب از به تعویق انداختن کار است. این یک قابلیت مهم است که به آنها کمک می کند تا كارايي خود را در سطح بالایی ثابت نگه دارند.
وقتی صحبت از اهمال کاری به میان می آید، دو نوع چالش وجود دارد. اولین مشکلی که بسیاری از مردم با آن مواجه هستند این است که به سادگی نمی توانند شروع کنند. آنها ساعت ها کار را به تعویق می اندازند، چون سعی می کنند مدام كاري را به تعویق بیندازند. مشکل دوم ممکن است به محض رويارويي افراد با مشکلات یا مشکلات به وجود بیاید. وجود این نوع چالش ها بسیاری از افراد را به تعویق انداختن به جای تلاش برای حل مشکل هدايت مي كند.
16. عدم مسئولیت پذیری
عدم تمایل به مسئولیت پذیری ارتباط تنگاتنگی با بهانه جویی دارد. وجه اشتراک هر دو این است که ما عیب موقعیت خود را بیرون از خود جستجو می کنیم. این یک کار اشتباه است، زیرا کنترل خود را از دست می دهیم. اگر مسئولیت اتفاقاتی که در زندگیمان میافتد را بر عهده نگیریم، در موقعیتی نیستیم که بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم. برای حل چالش هایی که با آن مواجه هستیم، باید در موقعیت کنترل باشیم. در غیر این صورت، هر چیزی که برای ما اتفاق می افتد به طور تصادفی یا تصادفی رخ می دهد، یعنی ما نمی توانیم کاری برای تغییر آن انجام دهیم.
«ققنوس برای ظهور باید بسوزد.»
جانت فیچ
امیدوارم از خواندن این مقاله در مورد دلایل اصلی شکست افراد در زندگی لذت برده باشید. فکر می کنید چرا مردم در زندگی دچار مشکل می شوند؟ مشتاق خواندن نظرهاي شما در بخش نظرات هستيم.
پیروز بمان!
منبع:
http://www.planetofsuccess.com/blog/2016/reasons-people-fail-in-life/