۲۱ دلیل پیچیده کردن زندگی

دانیلا وایت

این روزها، بسیاری از مردم زندگی پر استرس، پیچیده و شتابزده ای دارند – رفتن و رفتن و رفتن و گاهی به جایی نرسیدن.
من هم در این موقعیت بوده‌ام، با کارهای زیادی که به ظاهر، زمان کمی برای انجام آن داشته ام.
تلاش برای کنترل کردن و پیشی گرفتن از مردم برای رسیدن به جایگاه ها و پروژه ها، با این نیت که همه آن ها را کامل کنم.

اگر شما هم یکی از این افراد هستید، حتی اگر هر از چند گاهی  اینگونه هستید، باید بدانید که چند راه وجود دارد که ما با استفاده از آن ها زندگی را برای خودمان سخت‌تر می‌کنیم. برعکس این نیز صادق است. از بین بردن استرس می تواند راهی برای درست زندگی کردن باشد.

شاید چیزی که بیش از همه به آن نیاز داریم کارهای بیشتری برای انجام دادن نباشد، بلکه پاکسازی کامل فهرست کارهای ذهنی، عاطفی و فیزیکی ما باشد. وقتی یک روز آنقدر کار می کنید که نمی‌توانید کاری را که انجام داده‌اید به یاد بیاورید و از انجام آن کار احساس رضایت بیشتری نمی‌کنید، پس خیلی شلوغ هستید و زندگی‌تان بسیار پر و پیچیده است.

چرا زندگی را پیچیده کنیم؟

در اینجا ۲۱ روشی که زندگی را پیچیده می کنیم و چگونه می توانیم از آن جلوگیری کنیم، آورده شده است.

1. کار را به تعویق می اندازیم.

پروژه‌ها انباشته می‌شوند، وظایف خاصی دائماً در بالای لیست کارهای ما قرار دارند، ایمیل‌ها و پیام‌ها بدون پاسخ می‌مانند و مردم توجه ما را می‌خواهند.

هیچ چیز نمی تواند ذهن ما را بیشتر از چیزهایی که انجام نشده اند درهم بریزد. وقتی کارهایی  که در زمان‌هایی باید انجام دهیم، انجام نمی دهیم، در هم می شکنیم و این اغلب منجر به این می شود که پروژه ها هرگز تکمیل نشوند.
زیرا احساس می کنیم هرگز به آن‌ها نخواهیم رسید.

به تعویق انداختن کار یک عارضه است. اگر همین الان شروع به انجام کارها کنیم، زندگی برای همیشه ما را دوست خواهد داشت.

2. نگران هستیم.

نگرانی مادر یک زندگی پیچیده است. هر چه بیشتر نگران باشیم، مشکلات بیشتری حل نمی شوند.

بسیاری از اوقات، ما حتی با  مشکلات واقعی روبرو  نیستیم، فقط با مسائلی روبرو هستیم که در ذهن خود ساخته ایم. با این حال هنوز هم نگران هستیم. نگرانی شادی را از ما سلب می کند، آرامش ذهن ما را می دزدد و زندگی ما را تباه می کند.

یک مشکل، بزرگتر از قدرتی نیست که شما به آن می دهید. انرژی ای که ما برای مشکلات خود صرف می کنیم می تواند انرژی خوبی برای یافتن راه حل باشد.

3. منتظریم.

به نظر می رسد زمان عالی انجام یک کار هرگز همین حالا نیست، بنابراین منتظر آن زمان هستیم. رویا، اکنون دست نیافتنی به نظر می رسد، بنابراین منتظر زمان بهتری هستیم. اکنون کار خیلی سخت به نظر می رسد، بنابراین منتظریم تا سبک شود. ما صبر می کنیم و منتظر می مانیم و منتظر می مانیم… در نهایت تمام زندگی خود را منتظر چیزهایی می مانیم که هم اکنون زمان، استعداد، پول و قدرت لازم برای رسیدن به آنها را داریم.

انتظار وقتی که کنترل چیزی در دست ندارید، خوب است، اما انتظار کشیدن برای فرصت‌هایی که ایجاد آنها در اختیار شماست، سودمند نیست.

4. بیشتر از آنچه باید، انجام می دهیم.

به همه و همه چیز بله می گوییم. ایده تعهد یعنی همه چیز. تعهد بیش از حد، لبخند را بر روی لبان همه می نشاند جز خود شما.

این فریبنده است که هر دقیقه از روز را با ملاقات با مردم، کار روی پروژه ها و رفتن به مکان ها پر کنید.
اما باید از خود بپرسید آیا واقعا لازم است؟

به خودتان فضا بدهید – فضایی زیاد و بسیار. هنر نه گفتن را بیاموزید. فکر کنید. برنامه بریزید. آنچه را که باید انجام دهید و بقیه را به حال خود رها کنید.

5. وقفه های بیش از حد را می پذیریم.

وقتی که مشغول هستیم، زمان بسیار کمی برای وقفه و استراحت داریم.
هنگامی که در کارمان وقفه ایجاد می شود، پاسخ منفی می دهیم.

وقفه ها باید به حداقل برسد – اگر اضطراری نیست، وقت خود را به آن ندهید. اگر به مردم اجازه دهید هر ده دقیقه یکبار با اهداف و پروژه‌های بی‌معنی که خودشان می‌توانند از پسشان برآیند سرشان را در خانه‌تان کنند، همیشه دیوانه‌ای مشغول خواهید بود.

تمرکز خود را از وقفه ها، به چیزهایی که واقعاً به توجه شما نیاز دارند معطوف کنید.

6.  به دنبال تایید و تحسین از طرف دیگران هستیم.

این مورد اغلب به صورت ناخودآگاه انجام می شود. اما بیایید صادق باشیم، بیشتر کارهایی که انجام می دهیم، دوست داریم مردم دوست داشته باشند. هرچه افراد بیشتری آن را دوست نداشته باشند، ما مشغول اصلاح و بازسازی آن می شویم. این کار باعث استرس می شود. در واقع، میل به دوست داشتن باعث می شود احساس طرد شدن بیشتر شود.

یکی از سخت ترین کارهایی که ممکن است انجام دهید این است که سعی کنید مردم را راضی نگه دارید. سخت است.
زیرا هرگز موفق نخواهید شد. یک بازی است – یک بازی بیهوده و خالی. هدف این است که کاری را که انجام می‌دهید دوست داشته باشید، به افکار خود بپردازید، زندگی‌ای را بسازید که می‌خواهید داشته باشید و هیچ اهمیتی به اینکه کسی شما را در آن تایید یا تحسین کند، ندهید.

از دوست داشتن راهی که در آن قدم می گذارید و زندگی ای که دارید نترسید – از هر قدم و هر دقیقه آن لذت ببرید.

7. واقعا سازنده نیستیم.

مشغله کاری و بهره وری در دو طرف طیف قرار دارند – اگر مشغول هستید، به احتمال زیاد به اندازه ای که در توان دارید، بازده ندارید. اگر مولد باشید، به احتمال زیاد آنقدر سرتان شلوغ نیست که چیزهای دیگر را نبینید.

مشغله کاری شما را خسته و زندگی شما را پیچیده می کند. یه نفس بکشید.
به خود اجازه دهید عقب نشینی کنید، آنچه را که انجام می دهید تجزیه و تحلیل کنید و مواردی را که مهم ترین هستند و بیشترین نتیجه را به همراه خواهند داشت، انتخاب کنید.

8. هدف ما کنترل است.

وقتی سعی می کنیم بیشتر از آنچه که باید شرایط را کنترل کنیم، از سفر یا مقصد لذت نمی بریم.

کنترل، هدفی در زندگی نیست، ارتباط است. ارتباط با دیگران و با خودتان. اگر قصد کنترل همه چیز در زندگی خود را داشته باشید، به سرعت خسته، ناامید خواهید شد.

یاد بگیرید که همه چیز را رها کنید. به قلب و ذهن خود از تصمیم گیری، درگیر شدن در تمام جزئیات و تلاش برای هدایت همزمان در همه جهات استراحت دهید. ارزشش را ندارد. استراحت کنید. برخی از انتظارات بالای خود را کنار بگذارید.

9. به پرندگانی می چسبیم که نیاز به پرواز دارند.

اگر تمایلی به رها کردن برخی چیزها و برخی افراد نداشته باشید، نمی توانید گره زندگی خود را باز کنید. آنچه پنج سال پیش داشتید ممکن است آن چیزی نباشد که اکنون به آن نیاز دارید. افرادی که یک سال پیش با شما سفر کردند، ممکن است همان افرادی نباشند که امروز باید با شما باشند.

باری از زندگی خود را با محکم نگرفتن آن، رها کنید. اگر این کار را بکنید، ناامید خواهید شد و همیشه به این فکر خواهید کرد که چرا؟ چگونه؟ چه زمانی؟ چی؟

تفاوت ها را بپذیرید تغییر را در آغوش بگیرید. به خود اجازه دهید رها کنید تا بتوانید فرصتی برای استفاده از فرصت بعدی که برایتان پیش می آید داشته باشید.

10. در دراما شرکت می کنیم.

دراما یکی از بسترهای یک زندگی پیچیده و ناخوشایند است. افراط در درامای دیگران و رها کردن درامای خود، باعث می شود بیش از آنچه فکرش را می کردید دچار استرس و افسردگی شوید.

افرادی هستند که از دراما تغذیه می‌کنند و فکر نمی‌کنند که روز خوبی را سپری کرده‌اند تا زمانی که درگیر موقعیت‌های پیش پا افتاده‌ای نشوند که باعث شود شخص دیگری بد به نظر برسد. دست از قضاوت بردارید، دیگران را دوست داشته باشید. انتخاب کنید تا خوبی های دیگران را ببینید و به آنها کمک کنید تا آن را آشکار کنند.

11. یک قدم به جلو و دو قدم به عقب برمی داریم.

به عبارت دیگر تردید داریم. تعجب می کنیم که آیا باید، شروع کنیم و سپس متوقف می شویم. احتمالات را می بینیم، به جلو می رویم، با موانعی روبرو می شویم و سپس همه چیز را ترک می کنیم. آیا ترجیح می دهید ریسک کنید و ببینید که نتیجه نداده است یا اینکه اصلاً ریسک نکنید؟

زندگی پر از فرصت ها و امکانات است اگر به سادگی ذهن، چشم و قلب خود را به روی آنها باز کنیم. پشتکار داشته باشید و باور کنید که هر چه بخواهید به دست خواهید آورد. سرتان را بالا بگیرید و تسلیم صدای شکست نشوید.

12. شکایت می کنیم.

وقتی چیزهایی را می‌یابیم که در مورد آنها غر بزنیم و انگار چیزی برای شکرگزاری وجود ندارد، به خود استرس وارد می‌کنیم.

شکایت کردن تقریباً هیچوقت چیزی را تغییر نمی دهد. وقتی روی چیز بعدی تمرکز می کنیم – افزایش حقوق بعدی، ترفیع بعدی، مدرک بعدی، خانه بزرگتر، ماشین بهتر، همسر دیگر، دوست دیگر – از همه چیزهایی که پیش روی ما و اطرافیان هستند غافل می شویم.

توفقی برای تنفس بخشی از فرآیند شگفت انگیز ساده کردن زندگی شماست. باید به خاطر آنچه هستیم و آنچه در حال حاضر داریم خوشحال و سپاسگزار باشیم.

شکایت کردن زندگی در زمان حال را از ما می گیرد. انرژی ذهنی خود را با افکار ناسپاسانه هدر ندهید.

13. حد و مرزی تعیین نمی کنیم.

نه همه چیز در اولویت نیست. نه همه به توجه شما نیاز ندارند.

بله اگر به تعطیلات بروید، چرت بزنید یا غروب خورشید را تماشا کنید، دنیا همچنان رو به راه است.

مرزها بر اینکه چه کسی هستید، چه اعتقادی دارید و اینکه در هر چیز دیگری در کجا قرار دارید، تأثیر می گذارند. مرزها را تعیین کنید، در آغوش بگیرید و به آنها احترام بگذارید. اگر از عهده کاری بر نمی آیید، این نشانه ضعف شما نیست. این فرصت مرزهای شما برای نشان دادن قدرتشان است.

وقتی مرزهایی را تعیین می کنیم، به سلامت، زمان، انرژی و زندگی خود احترام می گذاریم. وقتی تصمیم می گیریم چه زمانی بله و چه زمانی نه بگوییم، کنترل زندگی خود را به دست می گیریم. اگر به مرزهای خود احترام بگذارید، دیگران نیز به آنها احترام خواهند گذاشت.

14. خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم.

فیلم خود را با فیلمنامه دیگران مقایسه نکنید.

یا فصل ۱ خود را با فصل ۲۰ شخص دیگری مقایسه نکنید. شما حق دارید زندگی خود را همانطور که هست در آغوش بگیرید، تغییراتی را که می دانید می توانید، ایجاد کنید و مسیر موفقیت خود را طی کنید.

هیچ کس موظف نیست زندگی شما را برای شما بنویسد. مقایسه خود با شخص دیگری شما را در معرض شکست قرار می دهد. تعجب می کنید که چرا بسیاری از مردم موفق نمی شوند؟ زیرا آن‌ها بسیار مشغول تلاش برای شبیه شدن به دیگران، به دست آوردن آنچه که دیگری دارد و شبیه دیگران رفتار کردن هستند.

15. صادق نیستیم.

عدم صداقت راهی سریع برای افسردگی و دل شکستگی است. باید حقیقت را به خود و دیگران بگویید. باید زندگی و اولویت های خود را آشکارا و صریح ارزیابی کنید.

انتخاب کنید که حقیقت را باور و دروغ را رد کنید. دروغ زندگی را پیچیده می کند. اگر واقعا خودمان را دوست داشته باشیم، حقیقت را به خود خواهیم گفت. اگر دیگران را دوست داشته باشیم، حقیقت را به آنها خواهیم گفت. ما نه تنها حقیقت را می گوییم، بلکه باید در اعمال و نگرش خود نیز صادق باشیم.

16. نمی بخشیم.

نگه داشتن احساسات جریحه دار، تلخی، ناامیدی فروخورده و احساسات نفرت و خشم تنها شرایط را بدتر می کند. به طور فعالانه به رفاه و طرز فکر خود آسیب می زنید.

آزادی زمانی است که این احساسات را از زندگی خود رها کنید و عمداً خود و کسانی را که به شما صدمه زده اند ببخشید – حتی اگر آنها این را نخواهند، قدر آن را ندانند یا سزاوار آن نباشند. این احساسات به همان اندازه که شما اجازه می دهید، در طول زندگی برای شما واقعی هستند. پس به خاطر خودتان بگذارید بگذرند.

17. به جای دیگران روی خودمان تمرکز می کنیم.

ما در جهانی بسیار خود محور زندگی می کنیم. بسیاری از ما فقط به فکر خودمان هستیم – چه می‌خواهیم، ​​چه چیزی دوست داریم، چه چیزی می‌توانیم بخریم، چگونه می‌توانیم پیشرفت کنیم، چقدر می‌توانیم پول دربیاوریم، کجا می‌توانیم برویم، چه چیزی می‌توانیم بخوریم و …

با این حال، وقتی فقط روی خودمان تمرکز می کنیم، شادی ها و برکات بیشتری را از دست می دهیم. درگیر شدن با خودتان فقط می تواند زندگی شما را گیج کند. یاد بگیرید که دست دراز کنید. عرضه. خدمت. عشق.

18. روابط خود را پرورش نمی دهیم.

چه درون گرا یا برون گرا، یک گرگ تنها یا مردمی باشید، نمی توانید بدون رابطه دوام بیاورید. ما در هسته خود آفریده شده ایم تا موجوداتی اجتماعی (حیوانات اجتماعی، اگر این را ترجیح می دهید) باشیم.

شادترین افراد جهان روابطی معنادار، صادقانه و عمیق دارند. من نگفتم که باید با هرکسی که می‌بینید دوست صمیمی باشید. با این حال، افرادی در زندگی شما وجود دارند که شما را می شناسند، شما آنها را می شناسید و احساس عمیقی از این ارتباط و رفاقت دارید – اینها روابطی هستند که باید برای آنها وقت بگذارید، دوست بدارید و پرورششان دهید.

وقتی در اطراف کسانی هستیم که واقعاً به آنها اهمیت می‌دهیم و واقعاً به ما اهمیت می‌دهند، احساس برتری را تجربه می‌کنیم که شامل صداقت، وابستگی متقابل، فداکاری و تعهد است که قوی و پایدار است.

19. در گذشته زندگی می کنیم.

گذشته چه فایده ای برای شما دارد، مگر اینکه فقط از آن درس بگیرید؟ ما کارهایی را انجام می‌دهیم که نباید، کارهایی را که باید انجام نمی‌دهیم و کارهایی را انجام می‌دهیم که آرزو می کنیم انجام نمی‌دادیم – این بخش تاسف‌باری از روند بزرگ شدن است.

بخش رشد کردن را داریم، اما قسمت گذشتن از آن را نداریم. این چیزی است که ما باید به آن دست پیدا کنیم – گذشته گذشته است، از آن درس بگیریم، آن را رها کنیم و ادامه دهیم. مطمئناً، برخی از کارهایی که انجام دادیم، تصمیم‌هایی که گرفتیم و نگرش‌هایی که داشتیم، آرزو می کنیم که می‌شد به عقب برگردیم و دوباره آنها را انجام دهیم. اما ما نمی توانیم – این واقعیت است.

اگر می توانستیم چیزی را در مورد گذشته تغییر دهیم، آن چیزی که هستیم، نبودیم. پس شکست ها و اشتباهات خود را بپذیرید ، از آنها درس بگیرید، به آنها بخندید و به حرکت رو به جلو ادامه دهید.

20. سعی می کنیم تقلب کنیم.

اسکیت کردن در طول زندگی و cutting corners، هرگز به هیچ چیز یا کسی کمک نکرده است. انجام کاری که همیشه درست است باید هدف اصلی شما باشد.

وقتی به دنبال انجام درست و تصمیم گیری مناسب هستیم که توسط دانش، خرد و اطلاعات دقیق پشتیبانی می شود، ممکن است اشتباه کنیم، اما هرگز مجبور نیستیم خود را نگران کنیم یا ذهن خود را درگیر کنیم که چرا کاری را انجام نداده ایم.

همیشه کار درست را انجام دهید. صادق باشید. رک باشید. اگر بد است، فقط بگویید. اگر درست است، فقط آن را انجام دهید. هیچ کس ممکن است هرگز متوجه نشود که شما کار درست را انجام داده اید، اما شما خواهید دانست. شما وجدان دارید و مسئولیت دارید که اطمینان حاصل کنید که وجدانتان به قدری راحت است که با شما صحبت کند.

21. از چیزهای سخت اجتناب می کنیم.

بسیاری از مردم از تعارض خوششان نمی آید. هر زمان که موقعیت نامطلوبی پیش بیاید، بلافاصله خود را از گفتگو خارج می کنند. انجام این کار مانند شترمرغ ضرب المثلی است که سرش در شن گیر کرده است. مشکلی که از آن اجتناب شود، تنها تا زمانی که با آن مواجه شود، بزرگتر و بزرگتر می شود.

آیا مایل به گفتگوهای ناراحت کننده هستید؟ آیا حاضرید با مسائل سخت کنار بیایید تا بقیه عمرتان بهتر شود؟ تعارضی که در زمان حال بدون توجه باقی بماند، فقط مشکلات بزرگتری در آینده ایجاد می کند.

توانایی شما برای مدیریت موفقیت آمیز و عاقلانه زندگیتان به تعداد چیزها (و افرادی) و میزان مسائل سختی که مایل به مقابله با آنها هستید، بستگی دارد.

منبع:

• https://www.lifehack.org/387622/21-ways-complicate-life