باور چیست و چگونه در زندگی افراد شکل می گیرد

4 کامنت 1
13 دقیقه زمان خواندن

باور چیست و چگونه در زندگی افراد شکل می گیرد

چگونگی شکل گیری باور در زندگی ما

ما انسان ها در زندگی خود غالبا در مورد اموری صحبت می کنیم که واقعا نمی دانیم چه هستند؟! نقش باور در زندگی انسانها از اهمیت زیادی برخوردار است و اکثر مردم باور را نوعی وسیله به حساب می آورند در صورتی که باور نوعی حس اطمینان نسبت به یک امر یا شیء می باشد. اگر شما بگویید که اعتقاد دارید انسان باهوشی هستید؛ همین حس اطمینان باعث می شود که از منابعی که در اختیار دارید، طوری استفاده کنید که نتایجی هوشمندانه به دنبال داشته باشد و سبب دستیابی به موفقیت در زندگی شود.

همه ی ما انسان ها این قابلیت را داریم که با مراجعه کردن به درون خود، به پاسخ پرسش های مختلف دست پیدا کنیم، یا حداقل می توانیم به این پاسخ ها با یاری و کمک دیگران برسیم. ولی اکثر اوقات عدم وجود باور یا حس اطمینان سبب می شود که قادر نباشیم از توانایی های درونی خودمان بهره مند شویم و به موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم.

یکی از روش های ساده درک باور، شناخت پایه و اساس آن یعنی نظریه می باشد. ممکن است که شما به نظریات مختلفی فکر کنید اما به آن ها اعتقاد نداشته باشید. تصور کنید که نظرتان این است که فردی جذاب هستید. لحظه ای از خواندن دست بکشید و به خودتان بگویید: «من جذاب هستم». این که این جمله یک باور است یا صرفا یک نظریه، به خود شما و میزان حس اطمینانی که نسبت به آن دارید بستگی دارد. اگر تصور می کنید زیاد هم جواب نیستید؛ این جمله به این معنی است که خیلی مطمئن نیستید که جذاب هستید!

چگونگی تبدیل یک نظریه به باور

چگونگی تبدیل یک نظریه به باور

ابتدا به این تشبیه توجه کنید. اگر نظریه را به میزی تشبیه کنیم که پایه ندارد، متوجه می شوید که چرا نظریه مانند باور به شما حس اطمینان نمی دهد. اگر یک میز پایه نداشته باشد روی زمین قرار نمی گیرد، از طرف دیگری باور دارای پایه است. بنابراین اگر واقعا باور دارید که جذاب هستید، این موضوع را از کجا می دانید؟! آیا تجارب یا دلایلی شما را به این باور و اعتقاد رسانده اند؟! پایه ها میز را سرپا نگاه می دارند و نظریات را به باورها تبدیل می کنند.

باید بررسی کنید برای رسیدن به این باور که شما جذاب هستید به چه دلایلی استناد می کنید؟! ممکن است افرادی به شما گفته باشند که جذاب هستید. ممکن است خودتان را با کسانی که از نظر شما جذاب هستند، مقایسه کرده اید و به این نتیجه رسیده اید که مانند آن ها جذاب هستید. این تجربه ها زمانی برای شما معنا و مفهوم پیدا می کنند که آن ها را بر اساس نظریه جذاب بودن خود تقویت نمایید. پایه ها نظریه های شما را سرپا و استوار نگاه می دارند و با اطمینانی که پیدا می کنید، نظریه به باور تبدیل می شود.

با استفاده از این تشبیه متوجه شدید که باورها چگونه شکل می گیرند و چگونه می توانید آن ها را تغییر دهید. اما توجه به این نکته برای شما حائز اهمیت است که اگر پایه های کافی یا تجارب مرجعی در اختیار داشته باشیم، می توانیم به هر باوری دست پیدا کنیم و به طبع آن به موفقیت در زندگی نیز برسیم.

کدام یک از باورهای ما درست هستند؟!

کدام یک از باورهای ما درست هستند؟!

اهمیتی ندارد که کدام باور درست است. مهم این است که کدام یک از باورها سبب تقویت ما می شود. همه ی ما قادر هستیم کسانی را پیدا کنیم که باورهای ما را تایید کنند تا نسبت به آن احساس اطمینان پیدا کنیم. منطق انسان ها این گونه است.

گاهی اوقات مراجع ما از اطلاعاتی است که از طریق افراد دیگر، کتاب ها، نوارها و فیلم ها به دست می آوریم و بعضی وقت ها نیز مراجع ما فقط با استناد به تصوراتمان شکل می گیرند. شدت احساسی که نسبت به هریک از این مراجع داریم در استحکام باورهای ما بسیار موثر هستند. مستحکم ترین و قوی ترین پایه ها آن هایی هستند که به واسطه ی تجارب مشخصی شکل گرفته اند و ما نسبت به آن ها احساساتی قوی داریم، چون تداعی گر تجاربی دردآور یا لذتبخش می باشند و ما را به موفقیت در زندگی رهنمون می سازند.

از آن جایی که بشر قادر است دگرگونی و نوآوری ایجاد نماید، پایه های مرجعی که می توانیم برای باورهای خود به وجود آوریم عملا نامحدود است. عکس این قضیه نشان می دهد که علی رغم این که مراجع ما از کجا به دست آمده اند، آن ها را به عنوان امری مسلم می پذیریم، در نتیجه آن ها را به هیچ وجه زیر سوال نمی بریم. این موضوع می تواند نتایج منفی قدرتمندی در ارتباط با باورهایی که کسب می کنیم پدید آورد. به همین خاطر قادر هستیم از مراجع تخیلی استفاده نماییم تا ما را به سوی رویاهای خود سوق دهند و به موفقیت در زندگی نزدیک نمایند.

اگر افراد تصورات خیالی خود را چنان در ذهن مجسم کنند که انگار حقیقی هستند، می توانند به موفقیت در زندگی دست پیدا کنند. دلیلش آن است که مغز ما قادر نیست بین آنچه تجسم کرده ایم و آنچه جزو تجارب واقعی مان است، تفاوتی قائل شود. سیستم عصبی ما با به کارگیری قدرت احساسات و تکرار قادر است امور واقعی را در نظر بگیرد، ولو این که هنوز اتفاق نیفتاد باشند. هر انسان موفقی که تاکنون دیده ایم، دارای این توانایی است که می تواند به موفقیت در زندگی خود در تمام جهات اطمینان داشته باشد، حتی اگر کسی تاکنون به این موفقیت دست پیدا نکرده باشد، آن ها می توانند بدون هیچ مرجعی برای خود مراجعی به وجود آورند و به آن چه غیر ممکن به نظر می آید دست پیدا کنند و موفقیت در زندگی را تجربه نمایند.

واقع بینی و باورهای محدود کننده

واقع بینی و باورهای محدود کننده

انسان ها غالبا باورهای محدود کننده ای در مورد شخصیت و توانایی های خود دارند. از آن جایی که در گذشته نتوانستند به موفقیت در زندگی دست پیدا کنند، معتقدند که در آینده هم نمی توانند موفق عمل کنند. بنابراین به خاطر ترس، تمام تمرکز و توجهشان را به واقع بینی معطوف می کنند. اکثر افرادی که می گویند باید واقع بین بود، در ترس و هراس زندگی می کنند و از این که دوباره شکست بخورند وحشت دارند! آن ها در خود باورهایی را به وجود آوردند که موجب می شود در هر زمینه ای تامل کنند و شک و تردید به دل راه دهند. لذا از آن جایی که از تمام توان خود استفاده نمی کنند، به نتایج ارزشمند و موفقیت در زندگی دست پیدا نمی کنند.

رهبران بزرگ دنیا به ندرت پیش می آید که واقع بین باشند. آن ها انسان هایی هوشمند و دقیق هستند ولی طبق معیارهای دیگران، واقع بین محسوب نمی شوند. واقع بینی افراد با یکدیگر متفاوت است و این موضوع به مرجع های این افراد مربوط می شود.

چگونه باور ها بر زندگی یک فرد تاثیر می گذارند؟

با مثال خود همراه می شویم. یک فرد معتقد است که اضطراب شدیدی دارد. پس آن را می‌بینند، می‌شنود، احساس می‌کند، مزه می‌کند و چیزهایی را که این باور را اثبات می‌کند حس می‌کند. این باور ادراک او از جهان را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که دنیایی پر از نگرانی و تنش‌ها را ببیند.

این باور فرد نه تنها بر زندگی او تاثیر می‌گذارد بلکه بر درک او از جهان تاثیر می‌گذارد. به طوری که همه چیزهایی را که باعث می‌شود او احساس اضطراب کند، جلوی چشمانش خواهد بود. شاید او اضطراب اجتماعی داشته باشد، که در این صورت افراد دیگری را به عنوان منبع نگرانی خود خواهد دانست. یا اضطراب مالی دارد و هر بار که به خرید چیزی فکر می‌کند احساس اضطراب می‌کند، به این دلیل که اعتقاد آن‌ها می‌خواهد دنیا را به این شکل ببینند و این مفهوم را این گونه به آن ها نشان می دهد.

افرادی که بر این باورند که افسرده هستند، چیزهایی را برای افسردگی پیدا خواهند کرد.

افرادی که بر این باورند که شاد هستند، چیزهایی را برای شاد بودن پیدا خواهند کرد.

افرادی که بر این باورند که موفق هستند، تمام م پیروزی ها و موفقیت‌ها را خواهند دید.

به بیان ساده: باورهای شما بر زندگی شما تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که شما واقعیت خود و جهان را به شکلی درک کنید که باعث می‌شود این باور همانند یک اثر مطلق به نظر برسد.

شاید این یک ادعای بزرگ باشد اما علم ثابت کرده‌ است که چگونه اعتقادات بر ادراک تاثیر می‌گذارند. پس مراقب باور ها و اعتقادات خود باشید.

رابطه بین اعتقادات و برداشت شما از جهان

اعتقادات تأثیرگذار بر ادراک ما از لحظه تولد ما آغاز می شود. در واقع، روش های بسیاری وجود دارد که اعتقادات ایجاد می شود. خانواده، محیط، رویدادهای زندگی و حتی تخیل ما می توانند باورهایی را ایجاد کنند. و این اعتقادات هر روز بر زندگی ما تأثیر می گذارد.

چگونه می توان باورهای خود را نسبت به زندگی تغییر داد و درک خود از واقعیت را کنترل کرد؟

خبر خوب این است که شما می توانید عقاید خود را تغییر دهید و با این کار درک خود را از واقعیت تغییر دهید. در اینجا سه روش برای تغییر باورهای خود وجود دارد تا بتوانید از درک مثبت تری از واقعیت بهره مند شوید.

۱. باورها و افکار منفی خود را به چالش بکشید

به طور طبیعی شما می خواهید باورهای منفی در مورد جهان را تغییر داده و آنها را مثبت تر کنید. از این طریق شما شروع به درک جهان با روشی کمتر منفی و بیشتر مثبت خواهید کرد.

رها کردن افکار منفی

۲.مدیتیشن را تمرین کنید

شما می‌دانید که عقاید شما بر زندگی شما و درک شما از جهان تاثیر می‌گذارد. شما این را منطقی می‌دانید. اما نکته خنده‌دار این است که شما هنوز ممکن است ندانید که عقاید شما چیست.

بعضی از باورها در ذهن ناخود آگاه به خاک سپرده شده‌اند. آگاه شدن آگاهانه از این باورها می‌تواند دشوار باشد. شما متوجه خواهید شد که اگر مدیتیشن انجام دهید، بیشتر از عقاید خود آگاه خواهید شد. بهترین نوع مراقبه برای این، مراقبه بینش است.

۳.برای باورهای منفی واقعاً بد، برخی از تمرینات درمانی رفتاری شناختی را امتحان کنید.

یکی از بهترین روش‌ها برای به چالش کشیدن افکار منفی و در نتیجه تغییر عقیده شما برخی تمرینات ورزشی است. این تمرین‌های درمانی رفتاری را امتحان کنید. آن‌ها افکار منفی شما را تغییر خواهند داد و از آنجا عقاید شما را تغییر خواهند داد و سپس درک شما از دنیا را تغییر خواهند داد.

5/5 - (2 امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

4 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
4
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx