هدف تدریجی در مقابل هدف خروجی:
چگونه از آنها برای موفقیت استفاده کنیم؟
تس میلر
همه در مورد نیاز به دستیابی به اهداف و چگونگی تعیین اهداف صحبت می کنند: هدف بلند مدت، هدف کوتاه مدت، هدف تدریجی، هدف خروجی. گویی از ما انتظار می رود که اهدافی را پیرامون تعیین اهداف، تعیین کنیم. در غیر این صورت، ممکن است هیچ کاری انجام ندهیم، درست است؟
هدف گذاری بخش مهمی از رسیدن به زندگی است که می خواهیم. آنها مانند ابزارهایی هستند که می توانیم از آنها برای ساختن آن زندگی استفاده کنیم. با این حال، مانند هر ابزار دیگری، دانستن هدف استفاده از آنها و تکنیک های استفاده صحیح از آنها، مهم است.
از چند طریق می توان هدف گذاری را درک کرد. با نگاهی به این نکات، تصویر جامع تری از نحوه دستیابی به موفقیت های زندگی خود با استفاده از اهداف خروجی و اهداف تدریجی، به دست می آوریم.
هدف خروجی در مقابل هدف تدریجی
با هدف خروجی ، ما اهداف خود را با دانستن و بیان واضح آنچه می خواهیم، می بینیم. این یک «خواسته بزرگ» است، مانند یافتن یک شغل خاص یا فروش خانه.
یک هدف تدریجی بر این تمرکز دارد که چگونه میتوانید موقعیت خود را برای موفقیت در دستیابی به «خواسته بزرگ» خود قرار دهید. برای رسیدن به نتیجه، ناگزیر اهداف کوچکتر یا نقاط عطفی وجود خواهند داشت که در طول مسیر از آن عبور خواهید کرد. این اهداف کوچک انباشته می شوند و شما را در جهت هدف نتیجه خود حرکت می دهند.
برای اینکه نشان دهیم هر یک از این اهداف چگونه عمل می کنند و چگونه با آنها میتوانید به هدف خود برسید، از مثال رفتن به دانشگاه استفاده می کنیم.
هدف از ورود به دانشگاه، گرفتن مدرک است. مشخص می کنیم که چه مدرکی را می خواهیم کسب کنیم و حتی خودمان را با کلاه و لباس در روز فارغ التحصیلی تجسم می کنیم و تصور می کنیم مدرک را در رشته مورد نظر خود دریافت کرده ایم. هدف در این مورد مشخص و ملموس است.
برای گرفتن مدرک باید به همه عواملی که برای کسب مدرک کمک می کند توجه کنیم. اگر میخواهیم مدرک لیسانس بگیریم، احتمالاً باید برای گذراندن حدود چهار سال در مدرسه برنامهریزی کنیم. هر سال به ترم یا سه ماهه (بسته به مدرسه) تقسیم می شود و در هر ترم / سه ماهه، تعداد انگشت شماری کلاس وجود دارد که باید بگذرانیم.
کلاس ها باید بسته به شرایط تحصیلی انتخاب شوند و هر کلاس شرایط خاص خود را دارد. همانطور که می بینید، گرفتن مدرک فرآیندی است که می تواند به اهداف کوچکتر و کوچکتر تقسیم شود.
هدف فرآیند تا حدودی انعطاف پذیر است. راه های مختلفی وجود دارد که می توانید فرآیند خود را بسازید، اما هدف نتیجه یکسان باقی می ماند.
چه زمانی باید روی یک هدف خروجی یا یک هدف تدریجی تمرکز کرد؟
در نهایت، وقتی نوبت به یک خروجی یا هدف تدریجی می رسد، هیچ تصمیمی لازم نیست. ما به هر دوی آنها نیاز داریم و نیاز داریم که با هم انجام شوند.
احتمالاً مَثَل مربوط به مردان نابینا و فیل را شنیده اید. اساساً این ایده را بیان می کند که اگر یک فیل را با افراد نابینایی احاطه کنید که اصلاً نمی دانند فیل چیست و از هر یک از آنها بخواهید که فیل را برای شما توصیف کنند، پاسخ های بسیار متفاوتی دریافت خواهید کرد زیرا هر یک از آنها فقط می توانند این کار را انجام دهند. قسمت کوچکی از حیوان را لمس کنند. اگر تمام توضیحات آنها را کنار هم بگذارید، ممکن است تصویر کاملی از فیل داشته باشید.
این گونه است که می توانیم به اهداف فرآیند و نتیجه نیز فکر کنیم. نتیجه توصیف فیل است در حالی که هدف فرآیند مجموع تمام توصیفات است. هدف تدریجی، بدون تعجب، بر فرآیند و عملکردی تمرکز خواهد کرد که به شما در دستیابی به هدفتان کمک می کند.
اهداف خروجی چه چیزی را محقق می کنند؟
«هرچه فرد محدودیتهای بیشتری تعیین کند، خود را از زنجیرهایی که روح را به بند میکشد، رها کرده است.» -ایگور استراوینسکی
این توصیه عالی ایگور استراوینسکی، آهنگساز قرن بیستم بود که میتوانیم آن را برای هدفگذاری نیز به کار ببریم. چیزی که آقای استراوینسکی پیشنهاد میکرد این بود که وقتی گزینههای کمتری داریم، خلاقتر هستیم.
خودتان را در حال قدم زدن در فروشگاه، در قسمت غلات تصور کنید.
ده ها، شاید صدها غلات وجود دارد که به شما خیره شده اند و انتخاب کردن، غیرممکن به نظر می رسد.
شما به یاد دارید که پزشکتان به تازگی به شما گفته است که باید مصرف قند خود را کاهش دهید. در عین حال، اکنون محدودیتی دارید که می توانید برای انتخاب غلات از آن استفاده کنید. اکنون می توانید فقط بر روی غلاتی تمرکز کنید که شکر تصفیه شده را به عنوان یک ماده اولیه خود ندارند.
حالا غلاتی را میبینید که قبلا به آنها توجه نکرده بودید! این امر باعث میشود که تعیین کنید کدام غلات تحت محدودیتی که به شما داده شده است، جذابیت بیشتری دارند و شما میتوانید این کار را انجام دهید، زیرا هدف خروجی شما این بود که از خوردن شکر خودداری کنید.
از آنجایی که اهداف خروجی بسیار خاص هستند، به ما کمک می کنند تا روشن کنیم که می خواهیم در زندگی به چه سمتی برویم. بدون هدف خروجی، زندگی ممکن است فاقد معنا باشد. و بدون معنی، در زندگی دلیلی برای بلند شدن از رختخواب و پوشیدن شلوار وجود ندارد.
اهداف تدریجی چه چیزی را محقق می کنند؟
هنگامی که به یک نتیجه دلخواه رسیدید، می توانید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید به آن برسید. مانند یک انتخاب مقصد سفر جاده ای، به آن فکر کنید. هنگامی که می دانید به کجا بروید، می توانید در نقشه جاده هایی را که می خواهید طی کنید را مشخص کنید.
هدف تدریجی نسبت به خروجی، کمتر مشخص است، اگرچه همانطور که از نام آن پیداست، فرآیندی را به عمل می آورد. این می تواند به شما کمک کند از به تعویق انداختن کارها جلوگیری کنید؛ زیرا اهداف تدریجی نسبت به اهداف خروجی، قابل دستیابی هستند.
بیایید به قیاس مدرک دانشگاهی برگردیم.
تصمیم می گیرید که می خواهید پزشک شوید (هدف خروجی).
یک فرآیند گام به گام برای تبدیل شدن به یک پزشک وجود دارد که تمام کارهایی را که باید در طول مسیر انجام دهید (فرآیند) را مشخص می کند. یکی از اولین گام ها گرفتن مدرک لیسانس از یک کالج یا دانشگاه معتبر است. به کدام دانشگاه می روید و در چه رشته ای تحصیل خواهید کرد؟ اینها انتخاب هایی هستند که در طول مسیر می توانید داشته باشید و هیچ انتخابی درست تر از انتخاب دیگری نیست.
گاهی اوقات ممکن است عناصری وجود داشته باشند که کاملاً تحت کنترل شما نیستند. به عنوان مثال، ممکن است در دانشکده پزشکی که اولویتتان بود، پذیرفته نشوید. این بدان معنا نیست که شما نمی توانید پزشک شوید. شما فقط باید برای چندین دانشگاه، به عنوان بخشی از فرآیند تعیین هدف، درخواست دهید. ممکن است این مسیر کمی نسبت به آنچه می خواستید متفاوت باشد، اما هدف خروجی همچنان در دسترس شما خواهد بود.
باز هم یک هدف تدریجی چندان سخت نیست. در آن دستورالعمل هایی را در مورد چگونگی رسیدن به نتیجه دلخواه شما تنظیم می شود، اما نیازی نیست که روند شما مانند دیگران باشد.
یکی دیگر از مزایای اهداف تدریجی این است که می توانند استرس و اضطرابی را که می تواند با فکر کردن به یک هدف بزرگ به وجود آید، کاهش دهند. اهداف تدریجی، هدف بزرگتر را به قطعات کوچکتر تقسیم می کنند. آنها به ما کمک می کنند تا در یک زمان روی یک کار تمرکز کنیم و در عین حال به ما اطمینان می دهند که هر مرحله قطره دیگری به سطل دستیابی به هدف خروجی اضافه می کند.
مشکل اهداف خروجی
داشتن توانایی متعهد شدن به اهداف بزرگ مستلزم انرژی عاطفی و ذهنی فوق العاده ای است. در حالی که تصمیم گیری در مورد یک هدف آسان است، اما پایبندی به آن داستان دیگری است. هدف گذاری برای نتیجه یکی از مهم ترین راه های رسیدن به خودسازی است، اما اگر بیش از حد روی این اهداف تمرکز کنید، در نهایت احساس فرسودگی خواهید کرد.
صرف نظر از اینکه می خواهید به چه چیزی برسید، چه کسب مدرک، یک ورزشکار حرفه ای یا ایجاد یک کسب و کار، باید از جنبه منفی تمرکز بیش از حد بر اهداف خروجی، آگاه باشید.
مهم ترین مشکلی که می تواند به همراه داشته باشد، فشار غیر ضروری به خودتان است. وقتی هدفی دارید که رسیدن به آن دور از دسترس یا سخت به نظر می رسد، در نهایت تا زمانی که به آن هدف برسید، همیشه در استرس خواهید بود. این ممکن است روزها، هفته ها، ماه ها و حتی سال ها طول بکشد. اگر در کنترل فشار و استرس مهارت کافی نداشته باشید، در نهایت تسلیم خواهید شد.
یکی دیگر از مسائل مربوط به اهداف خروجی این است که می تواند باعث شود شما احساس شکست کنید. اهداف نتیجه یک شمشیر دو لبه هستند زیرا در حالی که شما را برای پیروزی های بزرگ آماده می کند، همچنین می تواند باعث شود که احساس کنید هیچ جهتی ندارید. اگر به هدف خود نرسید، ممکن است اصرار داشته باشید که خود را با دیگران مقایسه کنید.
فقط به این دلیل که به نتایجی که میخواهید نرسیدید، به این معنی نیست که شما شکست خوردهاید.
به هدف مدرک برگردیم، اگر هدف خروجی شما این باشد که پنج سال دیگر وکیل شوید، اما در پایان جدول زمانی، شما هنوز در دانشکده حقوق باشید، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟
هر زمان که یک هدف خروجی تعیین می کنید، باید به خاطر داشته باشید که موفقیت فقط یک تعریف ندارد. طبیعی است که هدف خود را تغییر دهید یا یک برنامه بازی متفاوت برای رسیدن به آن داشته باشید.
چرا اهداف تدریجی بهتر هستند؟
یکی از بهترین جاهایی که میتوانید قدرت اهداف تدریجی را ببینید، بازیهای ویدیویی است. به عنوان مثال، در بازی پوکمون، شما با یک پوکمون شروع میکنید و از آنجا با مبارزه با مربیان دیگر، گرفتن پوکمونهای دیگر و ساختن تیم خود به بهترین شکل ممکن، فهرست خود را میسازید. هر هدف تدریجی که به دست می آورید باعث می شود انگیزه بیشتری برای هدف گذاری بالاتر و ادامه تلاش کردن داشته باشید.
درست مانند پوکمون، شما با ایجاد بزرگترین چالشی که می توانید با آن روبرو شوید، شروع نمی کنید. شما با یک چالش کوچک و دست یافتنی شروع می کنید که به راحتی می توانید در آن برنده شوید. حتی بهتر از آن، یک هدف تدریجی می تواند به شما کمک کند تا بدانید برای پیشرفت دقیقا چه کاری باید انجام دهید.
چیزی که بسیاری از مردم نمیفهمند این است که وقتی هدفی را تعیین میکنند، در واقع صدها یا هزاران هدف تدریجی را انجام میدهند. به جای اینکه با چیزی طاقت فرسا شروع کنید و احساس کنید که باید از قله اورست بالا بروید، به سادگی یک پا را جلوی پای دیگر بگذارید. قبل از اینکه متوجه شوید، به هدفی که می خواهید رسیده اید.
در حالی که اهداف خروجی جایگاه مهمی در زندگی شما دارند و تعیین این نوع هدفها هر چند وقت یکبار حیاتی است، بهتر است سلامت روان شما با چیز کوچکتری تأمین شود و خیلی سریع، به خودتان فشار نیاورید.
مزایا و معایب اهداف تدریجی
داشتن اهداف تدریجی روشن، واقعاً ارزیابی موقعیت و پاسخگو بودن را برای شما آسان تر می کند. با این حال، شما نباید دید غیر واقعی از اهداف تدریجی داشته باشید. برای کمک به شما برای استفاده حداکثری از هدف گذاری، در اینجا مزایا و معایب اهداف فرآیندی آورده شده است.
مزایا
دستیابی به آن راحت تر است.
بر کسی پوشیده نیست که رسیدن به اهداف به زمان زیادی نیاز دارد. در این میان، اهداف تدریجی نیاز به نظم و حوصله زیادی ندارند. وقتی می بینید که دائماً به اهداف خود می رسید، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد.
جهت روشن تری به شما می دهد.
تصور کنید می خواهید یک رستوران راه اندازی کنید. شما به سادگی منوی خود را راه اندازی نمی کنید و روز بعد منتظر مشتریان نمی مانید. شما باید کسب و کار خود را ثبت کنید، یک تیم داشته باشید و دستور العمل های خود را توسعه دهید.
این کار ماه ها طول خواهد کشید.
وقتی به سادگی به خود می گویید یک رستوران بسازید، طرح کلی دقیقی از مراحل لازم برای رسیدن به آن هدف ندارید. بدون جهت، ممکن است در نهایت پول و زمان خود را هدر دهید.
طاقت فرسا نیست.
اهداف خروجی می توانند بسیار پیچیده و طاقت فرسا باشند. در مقایسه، رسیدن به یک هدف تدریجی سادهتر است، زیرا قبلاً حذف شده است. بنابراین، نتایج را می توان در کوتاه ترین زمان مشاهده کرد.
به عنوان مثال، پیوستن به دو ماراتن برای کسی که ورزشکار نیست، دست نیافتنی به نظر می رسد. قبل از مسابقه، اهداف تدریجی واقع بینانه، مانند پیدا کردن یک مربی دو و میدانی، بیست و پنج بار رفتن به باشگاه در هفته را تعیین کنید. داشتن این اهداف آسان یک استراتژی عالی برای رسیدن به هدف و حتی کسب مدال است.
معایب
بردهای کوچکتری خواهید داشت.
در حالی که نتایج را در اهداف تدریجی مشاهده خواهید کرد، دستاوردها زندگی را تغییر نمیدهند و به اندازه یک هدف خروجی، رضایت شما را به ارمغان نمیآورند. با این حال، برای جلو بردن شما کافی هستند.
در منطقه امن خود خواهید ماند.
برای رشد باید از منطقه امن خود خارج شوید. با این حال، اهداف تدریجی به اندازه کافی شما را به چالش نمی کشند تا شما را از منطقه امن خود خارج کنند. بدتر از آن، این است که حتی می توانند ذهن شما را محدود کنند.
جایی برای تأمل نیست.
یکی دیگر از معایب اهداف تدریجی این است که شما بیش از حد بر نتایج متمرکز خواهید بود که نمیتوانید با بازتاب آن مقابله کنید. یا از اهداف کوچک خود عبور می کنید یا خیر. این به راحتی می تواند به شما احساس شکست بدهد. از سوی دیگر، اهداف خروجی وزن بیشتری دارند، بنابراین شما راحتتر میتوانید خودتان را پشت سر بگذارید.
اگر ندانید چه می خواهید چه؟
یکی از بزرگترین چالش هایی که هر کسی با آن روبرو می شود این است که نمی داند چه می خواهد. اگر ندانید که میخواهید چه نتیجهای داشته باشید، تقریباً غیرممکن است که فرآیند خود را بفهمید.
اگر اینطور است، هدف نتیجه خروجی خود را با تعیین هدف خروجی خود در نظر بگیرید. سپس، باید در مورد فرآیندی تصمیم گیری کنید که در آن کشف کنید که می خواهید هدف خروجی شما چه باشد.
برخی از راههای مرتبسازی این فرآیند ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- خواندن کتاب و وبلاگ
- نوشتن فهرست طوفان فکری
- کار با مربی
- کشف ارزش های اصلی خود
سخن آخر
تنها چیز قطعی در زندگی، عدم قطعیت زندگی است. و با این حال، به عنوان انسان، با تصمیم گیری در مورد اهداف بزرگ و پر کردن زمان خود با انجام تمام اهداف کوچک در فرآیندی که ما را به مقصد نهایی می رساند، برای برخی از اطمینان ها تلاش می کنیم.
به احتمال زیاد موانعی پیش خواهند آمد، اما تا زمانی که هدف فرآیند شما اجازه مسیرهای انحرافی کوچک را بدهد تا حد امکان مطمئن خواهید بود که به نتیجه کلی خود دست خواهید یافت.
همانقدر که شنیدن این موضوع که هدفها بخش ضروری زندگی هستند، آزاردهنده است، مطمئناً به ما کمک میکنند تا کارها را انجام دهیم. شاید توجه به این نکته مفید باشد که چگونه به طور طبیعی بدون فکر کردن به آن، اهدافی برای خود تعیین می کنید. به عنوان مثال، یک هدف خروجی که ممکن است در حال حاضر داشته باشید، ایجاد یک ذهنیت موفقیت است. تبریک می گوییم، زیرا شما با خواندن این مقاله یک هدف فرآیند کوچک را تکمیل کردید!
منبع:
- https://www.lifehack.org/901864/process-goal-outcome-goal