5 گام برای غلبه بر شکست در مسیر موفقیت
وقتی دبیرستان بودم، واقعاً با درس ریاضی مشکل داشتم. به نوعی، مغز من قدرت تحلیل آن را نداشت، مخصوصاً هندسه؛ اما برای ورود به دانشگاه، باید 3 سال ریاضی می خواندم، بنابراین با مشکل مواجه شدم، باید اعتراف کنم که کمی تقلب هم کردم و جبر 1 و هندسه پایه را پشت سر گذاشتم. وقتی جبر 2 را پاس نشدم، می دانستم که در دردسر بزرگی افتادم. من هیچ وقت به جبر 1 تسلط نداشتم و حالا به خاطر این موضوع با این مشکل جدید روبرو شده بودم. من معلم دلسوزی نداشتم و یک بار به من گفت: «تو هرگز به دانشگاه نخواهی رفت و اگر بروی، هرگز شرط نمره درس ریاضی را برای گرفتن مدرک بدست نخواهی آورد.» پاسخ من به این حرف؟ «حالا میبینی»!
ماجرا جذاب تر شد.
حدس بزنید بعدش چه اتفاقی افتاد، من آن درس را افتادم؛ و میدانم که معلم احتمالاً به خودش میگفت که حق با او بوده است. (من واقعاً از افراد خود راضی بیزارم).
«شکست باید معلم ما باشد، نه باعث پس رفت ما. عدم موفقیت تاخیری موقت است در راه هدف نه شکست پایانی پایان ماجرا. این یک انحراف موقت است، نه بن بست. شکست چیزی است که فقط با چیزی نگفتن، کاری انجام ندادن و هیچ نبودن می توانیم از آن اجتناب کنیم.»
دنیس ویتلی
گزینه هایم را در نظر گرفتم. به عنوان دانش آموزی در دبیرستان، اگر قصد ورود به دانشگاه را داشتم، باید از پس این شکست بر می آمدم. میتوانستم سال آینده دوباره این درس را بگذرانم (همان معلم – فکر نمیکنم) یا میتوانستم راه دیگری برای دور زدن «دیوار» پیدا کنم. راه حل این بود که یک دوره در مدرسه تابستانی را پیدا کنم که توسط معلم دیگری تدریس شود و شاید کمی بیشتر وضعیت من را درک کند.
بر شکست غلبه کنید
شکست مثل باران است. بالاخره ناپدید می شود و خورشید در مسیر موفقیت شما می تابد.
آن معلم مدرسه تابستانی مرا نجات داد. در شش هفته، او بیشتر از آنچه در مدرسه ام آموخته بودم، در مورد جبر به من یاد داد و من با یک «نشان موفقیت» (و بله “B” در دوره آموزشی) که می خواستم وقتی بیرون آمدم جلوی آن معلم بدجنس جبر دوم خودنمایی کند، موفق شدم. البته این کار را نکردم، اما تجربه آن تابستان به من درس مهمی داد – زمانی که شکست می خوریم، همیشه راههایی برای دور زدن آن، عبور از آن و جایگزینی آن با موفقیت وجود دارد. من از دوران دبیرستان به این نگرش درباره شکست رسیدم. گرچه نمی توانیم ادعا کنیم که شکست در واقع یک موفقیت است، می توانیم از آن شکست ها به نفع خود استفاده کنیم و از آنها به نحو احسن استفاده کنیم. در اینجا 5 مرحله کارآمد برای مقابله با شکست آورده شده است. به من اعتماد کنید.
چگونه بر شکست در مسیر موفقیت غلبه کنیم؟
1. به احساسات خود اعتبار بدهید
وقتی آن معلم دبیرستان آن حرف را به من زد، اولین پاسخ من سرپیچی بود. این یک حرکت «بسیار بد» بود که برای دفاع از خودم انجام دادم. در حالی که من محکم به نظر می رسیدم، از درون می ترسیدم، ناراحت بودم، صدمه دیده بودم و فکر می کردم که شاید او درست می گفت. آن شب و چندین شب بعد از آن مجبور شدم با تمام این احساسات کنار بیایم. گریه کردم، با خودم صحبت های طولانی کردم، به دوستانم گفتم که چقدر از آن معلم ریاضی متنفر هستم. همچنین از خودم متنفر بودم که در ریاضیات ضعیف بودم. همه اینها را باید انجام می دادم. در ادبیات به آن «کاتارسیس» می گویند. با بیرون آوردن همه چیز، می توانید خود را آرام کنید و سپس عقلانیت غلبه خواهد کرد. وقتی منطقی شدید، می توانید دوباره گروه بندی کنید.
2. شکست را بپذیرید
یکی از ساده ترین کارها سرزنش دیگران است. چرا آن معلم ریاضی بیشتر کار نکرد؟ چرا چیزها را متفاوت توضیح نداد؟ وقتی شکست می خوریم، همیشه سرزنش خود آسان است. من واقعاً کند ذهن هستم. باید بیشتر کار می کردم. حقیقت این است که گاهی اوقات شرایط و شما و دیگران فقط برای ایجاد یک شکست با هم هستید. شما فقط می توانید مسئولیت خود را بر عهده بگیرید، بنابراین باید روی آنچه که نقش شما بوده است تمرکز کنید و ببینید چگونه می توانید علت دقیق شکست را پیدا کنید. این تنها راه پیشرفت است؛ بنابراین، این چیزی است که باید انجام دهید – واقع بین باشید، به حقایق توجه کنید و سرزنش، قضاوت یا تلاش برای توجیه اعمال خود را متوقف کنید. اعتراف می کنم در گذشته مدتی را صرف توجیه این موضوع کردم که چرا اقدامی برای دگرفتنریافت معلم خصوصی یا کمک اضافی انجام ندادم، اما هیچ یک از این توجیهات چیزی را تغییر نداد. واقعیت این بود که من شکست خوردم و باید آن را اصلاح می کردم و باید خیلی واقع بینانه به وضعیت نگاه می کردم. چند راه برای این کار وجود دارد:
شما می توانید همه آن ها را یادداشت کنید. چه شد که شکست خوردم؟ آن را گام به گام و بدون قضاوت کسی بنویسید.
می توانید آن را با فردی که به آن اعتماد دارید در میان بگذارید. اگر نقش خود را در شکست انکار می کنید، این مشورت به شما کمک خواهد کرد. بهترین دوستم به من یادآوری کرد، برای مثال، چند بار که تکالیفم را رها کردم، چون نمیدانستم چطور باید آن را انجام دهم؛ و زمانی که آن را پذیرفتم، توانستم به این فکر کنم که چه کار متفاوتی می توانم انجام دهم – شاید باید زودتر شروع به اصلاح رفتارم کنم، قبل از اینکه این مساله مثل یک گلوله برفی به چیزهای بزرگتری که نشود آنها را اصلاح کرد تبدیل شود. این یک درس مهم برای من بود -که یاد بگیرم مشکلات کوچک در طول مسیر را پیدا کنم و به آنها رسیدگی کنم.
انجام این کارها – تجزیه و تحلیل علت شکست – به شما کمک می کند آن را بپذیرید. افرادی که نمی توانند نقش خود را در یک شکست بپذیرند، محکوم به تکرار شکست در آینده هستند. بخش مربوط به من این بود که به وضوح در ابتدا اقدام قاطعانه انجام نمی دادم و این درس خوبی بود. وقتی درس جبر کالج را می گذراندم، از همان ابتدا کمک بیشتری گرفتم و “B” که گرفتم برایم مانند و “A+” بود.
کسانی که تفکر «همه یا هیچ» دارند پذیرش شکست برایشان سخت است؛ زیرا از نظر آنها شما یا یک شکست خورده کامل هستید یا یک برنده کامل – هیچ چیزی در این بین وجود ندارد؛ بنابراین، اگر آنها نقش خود را در یک شکست بپذیرند، تمام زندگی آنها ویران می شود. با این حال، برخی دیگر مشکل دارند، زیرا میترسند که اگر به شکستهای خود اعتراف کنند، دیگران درباره آنها چه فکری می کنند. کسانی هم هستند که هر چه باشد آنها کار درست را انجام داده اند. در این مورد، همیشه فقط سرزنش به افراد یا شرایط دیگر است. آنها نیز محکوم به فنا هستند. سعی کنید جزو هیچکدام از این دسته ها نباشید.
3. عمل یا انفعال؟
مسلماً برخی از مشکلات قابل رفع نیستند؛ اما این بدان معنا نیست که شما اقدامی انجام نمی دهید. زمانی که در کالج بودم، یک ایده عالی برای کسب و کار داشتم – تصمیم گرفتم در سرویس بهداشتی دانشگاه تبلیغات بفروشم. این امر می تواند سلیقه ای باشد – فقط تبلیغات رنگارنگ نوع پوستر در قاب هایی که روی درهای داخلی قسمت ها قرار می گیرند. من چند دوست را دور هم جمع کردم و به «افراد رده بالا» در دانشگاه نزدیک شدیم. تا زمانی که تبلیغات سلیقهای بودند، هیچ مورد غیرقانونی نداشتند و اگر فضایی را در قاب های بزرگ خود به رویدادهای دانشگاه اختصاص دادیم، اجازه انجام آن را دریافت کردیم. انجام شد و انجام شد. قاب ها را خریدیم. یک دانشجوی رشته هنر پیدا کردیم که تبلیغات را بسیار ارزان طراحی کند و یک چاپگر محلی که مایل بود با ما همکاری کند. چه چیزی نداشتیم؟ تبلیغ کنندگان. همانطور که ما تلاش کردیم، فقط چند بار و رستوران مایل به گذاشتن تبلیغات در سرویس بهداشتی بودند – مردم شهر بسیار محافظه کار بودند و این کار برای آنها عجیب بود. ما شکست خوردیم و با انجام آن مقدار زیادی پول از دست دادیم. هیچ کار دیگری لازم نبود انجام شود. با این حال موفق شدیم قاب ها را بفروشیم و در نهایت پایان خوبی داشتیم.
سوال این بود – آیا میخواستیم کسب و کار دیگری را امتحان کنیم؟ بله اما ما این بار کمی بیشتر می دانستیم، به خصوص اینکه قبل از اینکه پولی کم کنیم باید مطمئن شویم که بازاری برای آنچه ارائه می کنیم وجود دارد. (به هر حال ما خیلی آسیب مالی خورده بودیم). یک کسب و کار مستخدمی راه اندازی کردیم. دانشآموزان افراد پرمشغلهای هستند و بسیاری از آنها حاضر بودند برای تمدید پلاک خودروی خود، دریافت خدمات خشکشویی، خرید شخصی و خواربارفروشیشان و غیره به ما پول بدهند. در واقع ایده ما خیلی خوب و کارامد بود – به اندازه ای خوب که حداقل برای سال های آخر مجبور به گرفتن وام دانشجویی نبودیم. غلبه بر شکست به این معناست. استفاده از بقایای شکست برای ساختن آینده ای روشن تر.
چیزی که آن شکست به من آموخت سرسختی بود. برگردید، گرد و غبار را پاک کنید و دوباره ادامه دهید. اقدام در مسیری جدید و موفقیت، تمام شک و تردیدهایی را که در مورد خود داشتید باز می گرداند. چیز دیگری که به من آموخت این بود که قبل از شروع یک مسیله، به تمام جنبه های آن فکر کنم.
4. خوش بینی واقع بینانه
من این اصطلاح را دوست دارم، زیرا ترکیبی از دو چیز است که شما باید داشته باشید زمانی که شکست را تجربه کردید و باید دوباره شروع کنید.
واقع گرایی: باید این واقعیت را بپذیرید که ممکن است دوباره شکست بخورید، اما اشتباهات قبلی را مرتکب نخواهید شد؛ بنابراین شما اهدافی را تعیین می کنید که ممکن است در ابتدا کوچک تر باشند – اهدافی که چالش برانگیز هستند اما شانس معقولی برای دستیابی به آنها خواهید داشت. شما در سال آینده میلیونر نخواهید شد، اما کسب و کاری خواهید داشت که روی پای خود است و در حال رشد است. شما رئیس شرکتی نخواهید بود که در آن کار می کنید، اما یک کارمند ارزشمند خواهید بود که در سازمان پیشرفت می کند. شما از نظر مالی کاملاً مستقل نخواهید بود، اما در حال رسیدن به آن هستید و می توانید پیشرفت را مشاهده کنید.
خوش بینی: این همان چیز شگفت انگیزی است که هر روز صبح ما را بیدار می کند و انگیزه ما را حفظ می کند. طبیعت انسان چیز شگفت انگیزی است – انعطاف پذیر است و به نوعی معتقد است که همه چیز درست می شود و بهتر می شود؛ و همچنین به ما این امکان را می دهد که شکست های خود را به عنوان معلمانی بزرگ ببینیم. ما ممکن است شکست بخوریم، اما هنوز زنده ایم، می توانیم دوباره تصمیم بگیریم و برای آینده خود برنامه ریزی کنیم. پس می توانیم باز ایده های جدید بسازیم و از آنچه داریم قدردانی کنیم در حالی که شاید لزوماً از آن راضی نباشیم. این یک طرز فکر بسیار بهتر است که به شما کمک می کند بر شکست غلبه کنید.
5. داشتن بینش
در بحبوحه یک شکست، بسیار آسان است که فکر کنیم کل دنیای ما در حال خراب شدن است. چندین سال پیش یکی از دوستانم از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شد و کار سخت آماده شدن برای آزمون وکالت را آغاز کرد و شکست خورد. سه سال تحصیل، کوهی از بدهی وام دانشجویی و پیشنهاد کاری که او نمی توانست قبول کند – یک شکست به تمام معنا. او چند روز در آپارتمانش با یک بطری بزرگ ودکا (شاید چند تا در واقع) نشست و تلفنی به من گفت که قرار است برود بیرون و کار پیدا کند و «بیخیال این داستان وکیل شدن». او دچار اضطراب شدید شده بود. چند بار رفتم تا او را ببینم، اما او غرق در بازی های ویدیویی، پیتزاهای مانده و در واقع یک وضعیت ترحم برانگیز. هم اتاقی هایش هم شروع به شکایت کردند. سپس خواهرزاده 8 ساله اش سرطان گرفت. وقتی این خبر را از پشت تلفن به من گفت، پیشنهاد دادم با او به بیمارستان بروم تا او را ملاقات کنم. این یک تحول بود. دیدن همه کودکانی که با این بیماری وحشتناک دست و پنجه نرم می کنند، هنوز هم می توانند لبخند بزنند و همچنان به آینده خود خوش بین هستند، مطمئناً طرز فکر او را تغییر داد. او پس از آن خیلی سریع کار خود را جمع کرد – دوباره یک دوره وکالت را گذراند و قبول شد؛ و پیوند مغز استخوان خواهرزاده او را نجات داد.
یکی از مهمترین چیزها در مواجهه با شکست، داشتن دیدگاه درست است. در میان درد، ناامیدی و خشم خود، باید به خود یادآوری کنیم که در مقایسه با این دنیای بزرگ، یک شکست بسیار کوچک است. اگر قدم های درستی برای مقابله با آن بردارید و ادامه دهید، ممکن است روزی به گذشته نگاه کنید و لبخند بزنید.
بنابراین، وقتی با شکست مواجه می شوید، حتی یک شکست بزرگ، چه خواهید کرد؟ ممکن است ایده خوبی باشد که از قبل این سوال را از خود بپرسید.
امیدوارم از این مقاله در مورد پنج گام برای غلبه بر شکست لذت برده باشید. استراتژی شما برای بلند شدن بعد از یک روند رو به عقب و یادگیری از آن برای آینده چیست؟
پیروز باشید!
منبع:
- http://www.planetofsuccess.com/blog/2016/steps-to-overcome-failure/