در این مقاله در مورد 8 عادت متناقض افراد موفق ، که ابتدا در LinkedIn Pulse منتشر شده است، دکتر تراویس برادبری عادتهای دور از عقل برخی از موفق ترین افراد جهان را به اشتراک میگذارد. آنها را امتحان کنید و ببینید که آنها شما را به کجا میبرند.
آیا میدانید آنها در رابطه با عقیده و نظر چه میگویند؟ اینکه همه یک عقیده و نظر دارند. اگر میخواهید این حقیقت را در عمل ببینید، فقط ” ویژگیها و خصوصیات افراد موفق” را گوگل کنید.
بدون شک برخی از نتایج به مطالعات معروف Marshmallow در استنفورد اشاره خواهد کرد، که نشان داد توانایی به تأخیر انداختن رضایت و خوشنودی از مولفههای اصلی موفقیت است.
* به گفته کارول دوک، روانشناس استانفوردی، همه این موارد به طرز فکر و ذهنیت برمیگردد. او مجموعهای از آزمایشات را انجام داد. آن آزمایشات نشان دادند که، در حالی که یک فرد متوسط تواناییهای خود را به عنوان داراییهای ثابت میبیند، افراد موفق چیزی را دارند که کارول دوک به آن ” ذهنیت رشد” میگوید.
به عبارت دیگر، افراد موفق به جای دیدن اشتباهات خود به عنوان نقاط ضعف شکست ناپذیر فردی ببینند، بر روی بهبود خود و غلبه بر چالشها تمرکز میکنند.
* در مطالعه دیگری که توسط پن اِستِیت و دوک انجام شد، محققان مهارتهای اجتماعی 700 مهد کودک را ارزیابی کردند. بیست سال بعد، آنها همبستگی قوی بین مهارتهای اجتماعی و موفقیت کشف کردند.
بچههایی که از بهترین مهارتهای اجتماعی برخوردار بودند، به احتمال زیاد مدرک دانشگاهی را کسب کرده و شغل تمام وقت خواهند داشت.
در حالی که بچههایی که در مهدکودک با مهارتهای اجتماعی سر و کله میزدند، احتمال بیشتری دارد که دستگیر شوند، در مصرف مشروبات زیاده روی کنند و درخواست خانه سازمانی بدهند.
در اینجا به چند نمونه از مواردی که کلید موفقیت افراد موفق است اشاره شده است:
1- آنها با فرهنگ و مودب هستند اما از اینکه دردسر و تنش هم ایجاد کنند ترسی ندارند.
چیزی که من علاقه دارم افراد موفق را صدا بزنم این است که ” به شکلی زیبا و با ظرافت همه چیز را به هم میریزند” آنها هرگز از وضع موجود راضی نیستند. آنها کسانی هستند که دائما میپرسند، ” چه میشود اگر؟” و ” چرا که نه؟”.
آنها نمیترسند که عقیده عمومی را به چالش بکشند و وقتی چیزی مختل کننده باشد بقیه چیزها را هم به خاطر آن مختل نمیکنند؛ آنها این کار را میکنند تا همه چیز بهتر شود. با این وجود، مودب و بافکر( با ملاحظه) هستند و به اشتباهات دیگران به این دلیل که آنها را تحقیر کنند توجه نمیکنند.
با این حال، این بدان معنا نیست که آنها به عقب بنشینند و اجازه دهند مردم در یک مسیر اشتباه سرگردان شوند. وقتی که زمان تغییر دوره است، از صحبت کردن دریغ نخواهند کرد.
2- آنها در مورد کار خود کاملاً پرشور، در عین حال منطقی و عینی هستند.
افراد موفق نسبت به کار خود اشتیاق دارند، اما اجازه نمیدهند که این مورد تفکرات شان را بر هم بزند. آنها این توانایی را دارند که به عقب برگردند و با نگاهی انتقادی به کارشان بنگرند و اشتباهات خود را بپذیرند.
اگر کارشان فاجعه بود، آن را میپذیرند زیرا میدانند که بهتر است چیز دیگری را امتحان کنند. این حس خونسردی همچنین به آنها اجازه میدهد تا بازخورد دیگران را بپذیرند بدون اینکه به آنها بر بخورد.
3- آنها متفکران همگرا و واگرا میباشند.
تفکر همگرا همان چیزی است که با تست IQ سنجیده میشود که تفکری منطقی است و به طور معمول به یک جواب درست منتهی میشود. از طرف دیگر تفکر واگرا، میزان صحت و دقت آن کم است.
این تفکر در مورد تولید و پیدایش ایدهها و پرسیدن سؤالاتی است که هیچ جواب صحیح یا درستی ندارند. هر دوی اینها مهم هستند. مهم نیست که ضریب هوشی شما چقدر بالا میباشد، اگر نتوانید خارج از کادر فکر کنید موفق نمیشوید.
از طرف دیگر، شما به مهارتهای تفکرعقلانی نیاز دارید تا به درستی فکر و برآورد کنید که آیا ایدههای شما شایستگی دارند یا خیر. به همین دلیل این پارادوکس خاص بسیار مهم است.
4- افراد موفق؛ هم پر انرژی و فعال؛ هم آرام و خونسرد میباشند.
به نظر میرسد افراد موفق هنگام انجام کارهایی که با شور و اشتیاق انجام میدهند، انرژی بی پایان دارند، اما برآشفته نیستند؛ آنها میتوانند این انرژی را تحت کنترل نگه دارند.
آنها سخت کار میکنند و بر روی آن کار تمرکز میکنند، اما آنقدر آرام هستند که باعث میشوند آن کار آسان و باحال به نظر برسد.
بعضی افراد آنقدر پر انرژی هستند که بیش از حد فعال و فاقد تمرکز هستند و دائماً از یک چیز به چیز دیگری میپرند. افراد موفق میدانند که چگونه میتوانند انرژی خود را کنترل کنند به طوری که در خدمت پیشرفت باشد و آن را تضعیف نکند.
5- آنها دوست دارند کار کنند و بازی کنند.
افراد موفق اغلب نقل قولی را مبنی بر ” آنچه را که دوست دارید انجام دهید” تکرار میکنند. زیرا آنها کاری که انجام میدهند را دوست دارند.
آنها پروژه های سخت را که فکر میکنند تحریک کننده، جذاب و عمیقاً رضایت بخش است و طوفان فکری ایجاد میکنند و نیاز به حل مسئله دارند را جستجو میکنند. و همچنین افراد موفق؛ کار خود را جدی میگیرند، لذت و رضایتمندی که از آن کار میگیرند؛ مرز مشترک بین بازی و کار را نامشخص میکند.
6- آنها افراد معتدل و میانه رویی هستند.
افراد موفق بسته به شرایط؛ میتوانند به شیوههایی عمل کنند که درونگرایی و برون گرایی آنها را تقویت کند. آنها میتوانند در پشت یک اتاق کنفرانس بنشینند و با سکوت به آنچه اتفاق میافتد گوش دهند، یا میتوانند به روی صحنه بروند، میکروفون به دست گرفته و توجه جمعی از مردم را به خود جلب کنند.
7- ساده لوح و باهوش هستند.
هیچ کس استدلال نمیکند که هوش بخش مهمی از موفقیت نیست، اما بسیاری از افراد موفق نیز مانند کودکان نسبت به نوع محدودیتهایی که دیگران آنها را کورکورانه میپذیرند، کمبود آگاهی ( یا شاید عدم احترام) دارند. آنها خودشان را محدود به چیزی که دیگران میگویند امکان پذیر است، نمیکنند.
8- آنها هم فروتن و هم مغرور میباشند.
غرور و افتخار در کار شما برای موفقیت کاملاً ضروری است، اما افراد موفق میدانند بدون افراد پیش از آنها و افرادی که در طول مسیر با آنها کار میکردند، آنها جایی که در حال حاضر هستند، نبودند. آنها میدانند که به تنهایی به موفقیت خود نرسیده اند و چون با این موضوع مشکلی ندارند ، هیچ چیزی برای اثبات ندارند.
به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که به طور باورنکردنی موفق میباشند وقتی آنها را حضوری ملاقات میکنید کاملا فروتن میباشند.
دلیل اینکه نظرات مختلفی در مورد ویژگیهای لازم برای موفقیت وجود دارد و دلیل اینکه بسیاری از آن ویژگیها با یکدیگر متناقض هستند، این است که افراد موفق پیچیده هستند.
آنها طیف گستردهای از مهارت2های متناقض را دارند که در صورت لزوم از آنها استفاده میکنند مانند یک مکانیک با جعبه ابزاری مملو از وسایلهای مناسب و کارآمد.