دوستان عزیز سایت پرورش افکار ، در این مقاله قصد داریم ۳ موقعی که سادگی می تواند برنامه های دستیابی به موفقیت شما را نابود کند را بررسی کنیم . سادگی به نظر اغواکننده می آید.
مثلا خوشمان نمی آید دستور العمل های استفاده را بخوانیم، راهمان را از بین کلی کاغذهای مربوط به کار پیدا کنیم و ساعت های زیادی را صرف تحقیقات کنیم. این کارهای پیچیده و زمان بر فقط به روزهای ما کار زیادی اضافه می کنند.
معمولا ترجیح می دهیم ساده ترین و سر راست ترین مسیر به سمت موفقیت را استفاده کنیم. به هر حال، این مسیر همیشه آنچه به نظر می رسد نیست. در واقع، سناریوهایی وجود دارند که در آن ها این مسیر حتی ممکن است بسیار خطرناک هم باشد.
در ادامه، سه وضعیت به خصوص را مشاهده می کنید که در آن ها سادگی ممکن است باعث از بین رفتن برنامه های موفقیت شما شود. همچنین یاد می گیرید که چگونه می توانید پیچیدگی را تبدیل به متحد و یار خود کنید.
وضعیت ۱: “من وقتی برای حواس پرتی ندارم“.
وقتی به موعد انجام کاری نزدیک می شوید، ممکن است از حواس پرتی های اطرافتان دوری کنید. اما چیزی که متوجه نیستید، این است که اگر از عمد یک ذهن حواس پرت و سر به هوا در طول روز برای خودتان به وجود آورید، این ذهن می تواند حتی بسیار کارآمدتر باشد.
وقتی تمام روز فقط تمرکز می کنید، آن هم بدون استراحت، انرژی مغزتان را تخلیه می کنید و باعث می شوید مغز خسته و ناکارآمد شود. مغز به قدری خسته می شود که نمی تواند وظایف اصلی که برای خودتان تعیین کرده اید را انجام دهد.
مسلما وقت و بی وقت رویا پردازی کردن هم باعث نمی شود کارایی بیشتری داشته باشید، اما مطالعات ثابت کرده اند که مغزی که روی برنامه و از عمد دچار حواس پرتی می شود، می تواند کارایی بیشتری داشته باشد.
راه حل: برای موفق شدن در چالش های زمانی، کاری نکنید که مغزتان فقط و فقط متمرکز روی انجام کار باشد و تا زمانی که کار کاملا انجام نشده است، هیچ استراحت و فراغتی نداشته باشد. در عوض، با هوشیاری و طبق برنامه، کار و تفریح تان را با هم ترکیب کنید.
استراحت های از پیش تعیین شده داشته باشید تا کمی مغزتان را از حالت تمرکز صرف خارج کنید. به خودتان اجازه دهید که از همه جوانب زندگی تان لذت ببرید.
تفاوت بزرگی بین حواس پرتی های برنامه ریزی نشده و حواس پرتی هوای برنامه ریزی شده وجود دارد. فقط یک مورد از این حواس پرتی ها، باعث می شود موفق شوید.
به همین دلیل، تغییر بین حالت متمرکز و نامتمرکز در طول یک روز پر استرس، به شما کمک می کند تا استفاده از انرژی مغزتان را در طول روز مدیریت کنید.
وضعیت ۲: “بریم سر اصل مطلب“.
تفکر رک و اصل مطلبی، یک سادگی فریبنده است. تا حالا شده است که آرزو کنید کاش فرد مقابلتان دست از دو دلی و شک بردارد و خیلی ساده تصمیم گیری کند؟
البته مواقع خاصی هم هستند که نیاز به یک پاسخ قاطع و سر راست دارند، اما تحقیقات نشان داده اند که سریعا رفتن به سراغ اصل مطلب، گاهی باعث کاهش کارایی می شود، حتی ممکن است مغز شما را از کار بیندازد.
بی صبری، در زمان لازم برای به وجود آوردن راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیچیده، اختلال ایجاد می کند. همچنین به این وضعیت، حالت نیاز به ادراک کامل (NFCC) هم گفته می شود.
تفکر رک و اصل مطلبی می تواند تاثیر منفی بر فرآیند تصمیم گیری و خلاقیت بگذارد. برای مثال، یک مطالعه نشان داده است که پزشکان متخصص زایمان و بیماری های زنان فراموش می کنند که سوالات بالینی مهم را در طول معاینات مراجع بپرسند، یعنی در مواقعی که در سطح بالای NFCC قرار دارند.
راه حل: در مقابل بیزاری ذاتی و طبیعی ذهنتان نسبت به عدم قطعیت و نیاز به ادراک کامل مقابله کنید. وقتی خیلی سریع نتیجه گیری می کنید، ممکن است خیلی از جزئیات را از قلم بیندازید و در نتیجه، اطلاعات حیاتی که باید در تصمیم گیری شما موثر باشند را در نظر نمی گیرید.
برای همین دلیل، در زمان وقوع NFCC باید به صورت فهمیده عمل کنید. وقتی به مشکل بر می خورید یا تحت فشار زمانی هستید، حتما زمانی هر چند کم را صرف بررسی مسائل و جزئیاتی که ممکن است فرصتی برای شما فراهم کنند تا یک راه ایده آل و بهتر بیابید، کنید.
وضعیت ۳: “بیاید فقط طبق همون برنامه اصلی پیش بریم“.
وقتی یک برنامه درست و دقیق انجام می شود، حس فوق العاده ای دارد درست است؟ این احساس می تواند انرژی مورد نیاز برای یافتن انگیزه و تسلیم نشدن را به ما بدهد. به هر حال، در طول مسیر، وقتی متوجه می شوید که برنامه های فوق العاده شما دیگر درست انجام نمی شوند، چه اتفاقی می افتد؟
در چنین حالتی، مسلما لازم است که دوباره شرایط را بسنجید و تصمیم های جدید بگیرید، اما ساده ترین راهی که دارید این است که به همین برنامه فعلی ادامه دهید.
ممکن است تصمیم بگیرید از تاخیری که با بررسی مجدد شرایط به وجود خواهد آمد پرهیز کنید و خودتان را به دست سرنوشت بسپارید و امیدوار باشید که باز هم شاید به مقداری موفقیت دست یابید.
اما حتی اگر هم مقداری موفقیت در بعضی اهدافتان کسب کنید، باز هم از انتظاراتی که داشته اید کمتر است و انرژی و پتانسیلتان را از دست می دهید، چون تصمیم گرفتید در شرایط فشار، کار سخت ایجاد یک فرصت مناسب تر را نادیده بگیرید و کار ساده تر را انجام دهید.
خستگی احساسی و عدم تحمل تردیدها و ابهام ها، دو دلیل اصلی ای هستند که باعث می شوند خودمان را به کسب نتایج موفقیت آمیز خیلی کمتر از انتظاراتمان قانع کنیم.
راه حل: یادگیری اینکه چطور در مقابل شک و تردیدها تحملمان را بیشتر کنیم نیاز به زمان زیادی دارد. اما، این علم می تواند صبر مورد نیاز برای پذیرفتن شک و تردیدها را به شما بدهد و شما را به حداکثر پتانسیلتان برساند.
بسیاری از افراد موفق می گویند که مجبور شدند از بین طوفان آشفتگی ها و شک ها عبور کنند تا به جایی که الان هستند، برسند. اما وقتی از این طوفان گذشتند، به آرامش فوق العاده ای در ذهنشان دست یافتند.
در طول مسیر، از طریق صحبت کردن با خودتان، خودتان را تشویق کنید. مطالعات نشان می دهند که صحبت کردن با خود به گونه ای که انگار شخص دومی با شما صحبت می کند، اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد.
دو روش اصلی و وسیع وجود دارند که از طریق آن ها می توانید دیدگاهی نسبت به سادگی داشته باشید: سادگی یا می تواند مسیری با مقاومت کمتر باشد که شما را به سمت راه حل های سرسری و ساده سوق می دهد، یا می تواند چیزی باشد که بعد از یک طوفان شدید و گاهی پر از آشفتگی به وجود آید و باعث شود به یک راه حل مطمئن و خلاقانه دست پیدا کنید.
برای اینکه بتوانید چرخ موفقیت را در زندگی خود بچرخانید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که طبق برنامه و از عمد بین حالت های متمرکز و نامتمرکز شیفت دهید.
اگرچه تمرکز برای موفقیت ضروری است، اما حواس پرتی های برنامه ریزی شده، ایجاد لحظاتی برای کنجکاوی و فراغت در طول روز و آماده شدن برای تحمل شک و تردیدها، همه تغییرات ذهنی حیاتی ای هستند که به شما کمک می کنند بتوانید حداکثر استفاده از مغزتان را داشته باشید و به پتانسیل کامل خودتان دست یابید.
