پروسه هدف گذاری

یک نظر اضافه کنید
23 دقیقه زمان مطالعه

همه ما آدم ها هدف هایی داریم که برای رسیدن به آنها تلاش می کنیم. گاهی اوقات پیش می آید که پروسه هدف گذاری ما در فراتر از توان برای یک هدف تلاش کردن، خلاصه می شود. آن گاه می بینیم که به نتیجه مطلوب نمی رسیم. مگرنه آنکه می گویند برای هر چیزی تمام تلاشت را بکنی به آن می رسی؟

نه این طور نیست. تلاش کردن لازم است؛ اما بیش از اندازه تلاش کردن همیشه جوابگو نیست. در این نوع هدف گذاری‌ ها هدف یا همه چیز یا هیچ چیز است. همچین راه صفر یا صدی قابل اعتماد نیست.

 بهترین راه برای رسیدن به یک هدف هوشمندانه تلاش کردن است. به این منظور باید برنامه ای کامل داشت که وقت و انرژی ما را به هدر ندهد. با هدف گذاری مناسب می توان تا حد زیادی به اتلاف وقت را جبران کرد و به نتیجه دلخواه رسید.

پروسه هدف گذاری

مقایسه دو نوع هدف گذاری

دو نوع هدف گذاری بین مردم رایج است. در اینجا به مقایسه این دومی پردازیم و مزیت ها و معایب آنها را می گوییم.

یک نوع هدف گذاری که بسیار رایج است، هدف گذاری بر اساس نتیجه است که به آن هدف گذاری نهایی می گوییم. این هدف گذاری تمرکز کامل بر نتیجه دارد و معمولاً هدف آن خواسته های بزرگ است. برای مثال این هدف می تواند، خرید یک خانه بزرگ یا پیدا کردن کاری با درآمد بالا باشد. در این نوع هدف گذاری فرد فقط به نتیجه آخر فکر می کند.

اما نوع دیگری از هدفه گذاری وجود دارد که بر مسیر و راه هدف دقت می کند. این نوع هدف گذاری، هدف والا و نهایی شما را به هدف های کوچکتر و قابل دسترس تبدیل می کند. این نوع هدف گذاری را، هدف گذاری فرایندی می نامیم.

در واقع بهترین نوع هدف گذاری این است که از این دو روش به صورت مکمل استفاده کنید. به این معنا که نتیجه هدفی بزرگ را در ذهن داشته باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید؛ اما با استفاده از پروسه هدف گذاری، راه رسیدن به این هدف را از هدف های کوچک بسازیم. و با رسیدن به این هدف های کوچک در جاده ای که مقصدش آن بزرگترین هدف است گام برداریم.

هدف های نهایی چه دستاوردی دارند؟

برای پرداختن به این موضوع بیایید با نقل قولی از آهنگساز قرن بیستم، ایگور استراوینسکی شروع کنیم.

“هرچه شخص محدودیت های بیشتری برای خود اعمال کند، بیشتر می تواند خود را از زنجیرهایی که روحش رو به غل و زنجیر کشیده اند، رها کند. “

منظور از این نقل قول آن است که انسان اگر گزینه های اطرافش را محدود کند می تواند به نتیجه ی بهتری دست یابد. به طور حتم این جمله را شنیده اید که آدم در محدودیت ها ستاره می شود.

در واقع هر چه گزینه های روی میز کمتر باشد؛ یک شخص می تواند با خلاقیت بیشتری تصمیم بگیر و عمل کند. این حقیقت برای امر پروسه هدف گذاری هم صدق می کند.

برای مثالی برای این مورد تصور کنید که پزشکتان شما را از خوردن کیک شکلاتی منع می کند. شما تا قبل از این فقط در فروشگاه کیک شکلاتی می خریدید. اما این دفعه که به فروشگاه می روید و به دنبال جایگزینی برای کیک شکلاتی می گردید، شما متوجه یک کیک پرتقالی می شوید و آن را انتخاب می کنید؛ با اینکه تا قبل از این حتی به آن توجه هم نکرده بودید. چرا که هدف نهایی شما پرهیز از شکلات بود و این باعث شد براحتی بتوانید مسیر خود را تشخیص دهید.

هدف نهایی هم این چنین تأثیری دارد. شما با انتخاب آن چیزی که واقعاً می خواهید بقیه گزینه ها را از سر راه تان بر می دارید و تمام تمرکز تان را بر رسیدن به آن هدف می گذارید. بوم این نوع هدف ها زندگی معنی خاصی ندارد و انگیزه کافی برای پیشرفت کردن را پیدا نخواهید کرد.

پروسه هدف گذاری

هدف های فرایندی چه دستاوردی دارند؟

اگر شما در یک سفر جاده ای باشید، هدف نهایی مقصد آن است و هدف فراینده ای راه آن است. وقتی که شما مقصد را بدانید، می توانید راه رسیدن به آن را پیدا کنید. هدف فرایندی دقیقاً همان برنامه و راهی است که شما را به مقصد می رساند.

برای رسیدن به هدف نهایی، مشخص کردن هدف های فرایندی کلید است. برای مثال بیایید هدفی مثل پزشک شدن را در نظر بگیریم. اینکه پزشک شوید هدف نهایی شما است. پس شم دنبال راه هایی برای رسیدن به آن می گردید. برای مثال تلاش می کنید که وارد دانشکده پزشکی شوید و دوره های لازم برای پزشک شدن را بگذرانید.

گاهی ممکن است برنامه ریزی دقیقاً طوری که می خواستید، پیش نرود. برای مثال آن دانشکده ای که در نظر داشتید را قبول نشوید. این به این معنا نیست که باید از هدف نهایی تان دست بکشید. تنها کاری که لازم است، انجام دهید این است که راهتان را عوض کنید برای چندین دانشکده دیگر هم درخواست بدهید و در انتها به هدف نهایی خود برسید.

هدف گذاری فرایندی به شما کمک می کند که گیج نشود و راه رسیدن به هدف تان را پیدا کنید. هدف ها با استفاده از هدف گذاری فرایندی قابل دسترس تر خواهند شد. نیاز نیست راه رسیدن برای هدف تان را با دیگران مقایسه کنید. از راه مخصوص خودتان به هدف تان برسید.

یکی دیگر از مزیت های هدف های فرایندی این است که به اندازه هدف نهایی ترسناک به نظر نمی رسند. با استفاده از این نوع هدف گذاری استرس را کاهش داده و همچنین خسارات را نیز کاهش می دهید. به عبارتی راهی با کمترین میزان اتلاف وقت و انرژی پیدا می کنید. اما اگر شکست خوردید هم نترسید؛ چرا که می توانید با پیش گرفتن راه دیگری به هدف نهایی تان برسید.

هدف گذاری به شیوه نهایی، شمشیر دو لبه

پروسه هدف گذاری تنها با این شیوه هم می تواند باعث آسیب زدن به خودتان می شود و هم می تواند کامل هدف شما را نابود کند.

در این هدف گذاری از آن جایی که هدف شما خیلی دور از دسترس به نظر می آید؛ شما در طی مدتی که برای رسیدن به آن تلاش می کنید، از اضطراب رنج می برید. استرس و اضطراب می تواند تأثیر منفی بزرگی بر بازده برنامه شما و همچنین بر سلامت فیزیکی و روانی شما داشته باشد.

برای این چنین هدف گذاری باید از قدرت ذهنی خیلی زیادی برخوردار باشید.  انتخاب کردن یک هدف بسیار آسان است؛ اما تلاش کردن برای رسیدن به آن این طور نیست. وقتی هدف شما به نظر خیلی دور از دسترس باشد و شما آدم با اراده و ثابت قدمی باشید، برای رسیدن به آن بیش از آن حد که باید تلاش می کنید و این تلاش تبدیل به زنجیر برای روح شما می شود و بر خلاف آنچه که باید جلوی پیشرفت شما را می گیرد.

اگر هم شما آن قدرها تحمل سختی و فشار را نداشته باشید، در نهایت تسلیم می شوید و برای همیشه از هدف تان دست می کشید.

یکی دیگر از مشکلات این نوع هدف گذاری این است که ممکن است شما احساس شکست کنید. مبهم بودن راه رسیدن به این هدف ممکن است شما را بترساند و شما شروع به مقایسه خود با دیگران کنید. این در صورتی است که راه رسیدن به یک هدف برای هر فرد بسته به شرایط او و شخصیتش، مختص به خودش است.

فقط به دلیل که به آن هدفی که تعیین کرده بودید از راه عادی و در زمان معمول آن نرسیدید؛ به این معنا نیست که یک شکست بوده است. یادتان باشد که موفقیت تعریف های مختلفی دارد. شما ممکن است حتی بخواهید هدف تان را تغییر بدهید و هدف جدیدی را خلق کنید. این خیلی طبیعی است و نیاز نیست بابت آن ترس داشته باشید.

پروسه هدف گذاری

چرا هدف های فرایندی بهتر هستند؟

بگذارید این موضوع را با استفاده از  بازیهای ویدیویی دهیم. اگر تا به حال در این  بازیها شرکت کرده باشید متوجه می شوید که این نوع  بازیها مرحله بندی شده اند. هدف نهایی این بازی یکی است، ولی شما از همان اول به سراغ آن نمی روید.

شما با انجام دادن مأموریت و چالش های ساده و قابل دسترس شروع می کنید و کم کم شرایط لازم برای رسیدن به هدف تان را مهیا می کنید. این به شما کمک می کند که راه رسیدن به آن هدف نهایی را پیدا کنید و از مسیر اصلی خارج نشوید.

رسیدن به این نوع هدف ها ممکن است در نظرتان بزرگ نباشند؛ اما ضروری هستند و راه رسیدن به هدف نهایی را برای شما هموار می کنند. هدف های فرایندی هم دقیقاً همین گونه هستند.

چیزی که لازم است بدانید این است که هر هدف بزرگی از صدها هزاران هدف دیگر ساخته شده است. اگر قصد شما فتح کردن کوه اورست است، اولین قدم شما گذاشتن پای تان جلوی آن یکی است و به تدریج همین قدم های کوچک و به ظاهر بی ارزش شما را به نهایت می رسانند.

تنها کسی که لازم است خودتان را با او مقایسه کنید، خود دیروزتان است. فقط به تلاش ها و پیشرفت های خودتان توجه کنید؛ مردم شکست هایشان را در شبکه های اجتماعی فریاد نمی زنند. از سختیهایشان نمی گویند. اینکه چندین بار زمین خورده اند را به روی خودشان نمی آورند.

پروسه هدف گذاری

مزیت ها و معایب هدف های فرایندی

نباید توقع داشتید که راهی که  انتخاب می کنید صددرصد بی نقص خواهد بود. پروسه هدف گذاری هم خوببها و بدیهایی دارد:

مزیت های هدف گذاری فرایندی

این نوع هدف گذاری مزیت های زیادی دارد که عبارتند از:

  • راحت تر به دست می آیند:

این واضح است که هدف های کوچک سریع تر و راحت تر از هدف های بزرگ به دست بیایند و به آن اندازه نیاز به تلاش و صبر نداشته باشند. این موضوع باعث می شود که موفقیت های خود را ببینید و انگیزه و اعتماد به نفس لازم برای رسیدن به هدف های پیش رو را پیدا کنید.

  • به شما مسیر مشخص تری می دهد

برای مثال شما تصمیم می گیرید، رستورانی را تأسیس کنید. یک باره منو را آماده نمی کنید و منتظر مشتری بمانید. قبل از آن اقداماتی است که باید انجام دهید. برای مثال اول باید به دنبال یک ساختمان مناسب باشید، مجوز بگیرید و کارکنان خوبی پیدا کنید.

اگر مسیرتان را مشخص نکنید نه تنها به هدف نمی رسید؛ بلکه باعث خسارت دیدن و از دست دادن سرمایه و وقت با ارزشتان هم خواهید شد.

  • فشار زیادی به شما نمی آورد

بر خلاف یک هدف بزرگ و دور از دسترس، پروسه هدف گذاری کوچک استرس و تلاش زیادی نمی طلبند. این هدف ها راحت تر به دست می آیند و احتمال شکست خوردن در آنها کم تر است. فراتر از آن در زمان کمی به نتیجه می رسید.

برای مثال هدفی مانند شرکت در یک مارتن در صورتی که یک ورزشکار حرفه ای نباشد، ممکن از دور از ذهن به نظر برسد. اما با داشتن هدف های مانند پیدا کردن یک مربی خوب و تمرین کردن منطقی تر است و در نهایت شما را به نتیجه ای که می خواستید؛ می رساند. داشتن این هدف های کوچک استراتژی عالی است که ممکن است، حتی شما را به گرفتن مدال راهنمایی کند.

معایب هدف های فرایندی

این روش هم مانند هر روشی بدبهای خودش را دارد. معایب این روش عبارتند از:

  • بردهای کوچک تری خواهید داشت

زمانی که شما هدف های کوچک تر و ساده تری دارید؛ نتایج آنها به اندازه اهداف بزرگ تان ممکن است، باعث تغییر زندگی تان نشود و آن قدر مورد استقبال قرار نگیرد. ولی همین اهداف کوچک شما را به جلو می رانند و به هدف اصلی تان می رسانند.

  • شما از محدوده امن تان خارج نمی شوید

ریسک کردن و فشار آوردن به خودتان برای تغییر الزامی هستند. این گونه هدف های کوچک چالش خاصی برای شما محسوب نمی شوند و ممکن است شما را آن قدر محتاط کنند که نیازی به آن نباشد. و بدتر از همه این است که خلاقیت شما را کم می کنند و افکار تان را محدود می کنند. پس هرگز هدف های بزرگ تان را فراموش نکنید.

بدانید که ریسک کردن و شکست بخش مهمی از موفقیت هستند و گاهی نیاز است برای به دست آوردن هدفی والاتر چیزی را قربانی کنید.

  • جایی برای تأمل نمی ماند

در این اهداف ذهن شما به این محدود می شود که آیا به اهدافی که برنامه ریزی کرده ام رسیده ام یا نه؟ در این صورت اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود؛ ممکن است احساس شکست کنید. و از آن جایی که اهداف فرایندی، اهداف کوچکی هستند و آن قدر با ارزش به نظر نمی آیند؛ ممکن است انگیزه جمع و جور کردن خودتان را نداشته باشید.

بهتر است راهی که می خواهید با سبک و سنگین کردم مزایا و معایبش  انتخاب کنید. با چشم باز  انتخاب کنید. اما چیزی که لازم است بدانید خوبیهای این روش به بدیهایش می چربد و با برقرار کردن تعادل می توانید از بدیهایش بکاهید.

هدفی که در یک پروسه هدف گذاری خوب باشد، چگونه است؟

اولین چیزی که لازم است بدانید، در پروسه هدف گذاری چیزی که باید برای ما اهمیت داشته باشد جاده است نه مقصد. یکی از اشتباهات بزرگ در برنامه ریزی این است که افراد تنها به نتیجه اهمیت می دهند و اهمیت راهی که برای رسیدن به آن طی می کنند درک نمی کنند.

برای مثال برای رسیدن به هدفی مانند بهتر شدن در نویسندگی، هدف گذاری شما یک چیزی مانند رسیدن به ۱۲ مقاله در یک هفته می تواند باشد. در این صورت هدف شما به نظر قابل دسترس تر می باشد و می دانید که برای رسیدن به آن باید از کجا شروع کنید و چه برنامه ای را پیش ببرید.

حالا که با یک مثال بیشتر با مقصود این مقاله آشنا شدید، برای دانستن اینکه هدف گذاری باید چگونه باشد، ما را همراهی کنید. یک هدف با پروسه نتیجه بخش باید خصوصیات زیر را داشته باشد:

پروسه هدف گذاری

هدف معین و مشخص

براش رسیدن به یک نتیجه مطلوب، هدف شما باید کاملاً قابل درک برای خود شما باشد. منظور این است که اگر شما یک خواسته کلی دارید، آن را به واضح ترین و پر جزئیات ترین حالت ممکن تعریف کنید.

برای مثال ممکن است، هدف شما خوش اندام شدن باشد. این نوع هدف گذاری آن چنان تأثیر گذار نیست. برای چنین هدف هایی بهتر است مثلاً بگوییم: می خواهم ۵ کیلوگرم وزن کم کنم.

در این صورت راه رسیدن برای رسیدن با آن برای شما واضح تر می شود و هدف معقول تر به نظر می رسد و شروع پروسه آن گیج کننده به نظر نمی رسد.

قابل اندازه گیری باشد

بهتر است هدف شما به گونه ای مشخص شده باشد که بتوانید پیشرفت پروسه هدف گذاری خود را بررسی کنید و اندازه بگیرید. با استفاده از این روش شما می توانید مطمئن شوید، راهی که برای رسیدن به هدف تان  انتخاب کردید، مناسب است و به اندازه کافی بازده دارد.

دیگر مزیت این نوع هدف گذاری آن است که شما می توانید پیشرفت خود را ببینید و دلگرم شوید و با انگیزه بیشتری ادامه دهید.

ارزش به دست آوردن را داشته باشد

هدفی که  انتخاب می کنید، باید یک جورهایی به شما آن رضایتی که می خواهید را بدهید. در این صورت تلاش کردن برای آن به اندازه گذشته سخت به نظر نمی رسد.

برای این مورد مطمئن شوید هدفی که  انتخاب کرده اید؛ آن چیزی که واقعاً به آن علاقه دارید را به شما بدهد.

واقع گرایانه باشد

هدفی که  انتخاب می کنید باید با توجه به شرایط و شخصیت شما، منطقی به نظر برسد. برای مثال ممکن است بگویید: من می خواهم دنیا را تصرف کنم.

آیا این چیزی است که شما می خواهید؟ وقت آن را دارید؟ انرژی آن را دارید؟ چه منفعتی برای شما دارد؟ آیا از آ «دست از آدم هایی هستید که تصاحب دنیا حتی با پیامدهای آن می تواند شما را خوشحال کند؟ اصلاً می شود کل دنیا را تصاحب کرد؟

باید یک بازه زمانی برای رسیدن به آن مشخص کنید

برای مثال باید بگویید: من در بازه دو ماهه ۵ کیلوگرم کم می کنم. این مانند بنزین برای ماشین به شما قدرت حرکت را می دهد. اگر شما برای هدف تان بازه زمانی  انتخاب نکنید، هدف شما با رویا پردازی هیچ تفاوتی نخواهد داشت.

اگر ندانیم چه چیزی می خواهیم، تکلیف چیست؟

با توجه به تمام مطالبی که پیش تر گفتیم، اگر هدفی نداشته باشیم، همه اینها بی فایده می شوند. چراکه اگر هدفی نداشته باشیم نمی توانیم مسیری بسازیم که ما را به آن هدف هدایت کند. نیاز نیست که نگران و سرخورده باشید؛ چرا که شما تنها نیستید، انسان های زیادی در تمامی سنین با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند.

عجله نکنید. سعی کنید خودتان را بهتر بشناسید و به خودتان فرصت بیش تری برای تجربه کردن چیز هوای جدید بدهید. با تجربه چیزهای جدید ممکن است، استعدادهای نهفته خود را پیدا کنید. ممکن است علاقه مندیهای جدیدی پیدا کنید. ممکن است حتی آن هدفی که می خواهید تمام زندگی تان را به پایش بریزید پیدا کنید.

خودتان با بقیه مقایسه نکنید. سعی نکنید آرزوهای دیگران را برآورده کنید. از ناامید کردن دیگران نترسید. برای خودتان زندگی کنید. مهم نیست اگر هدف شما از نظر دیگران، عجیب، کوچک، بی نتیجه، غیر قابل دسترس و بی ارزش باشد. ارزش هدف تان را خودتان تایید می کنید. بال های تان را باز کنید و پرواز کنید، حتی اگر ممکن باشد سقوط کنید و دوباره بلند شوید.

برای راحت تر پیدا کردن چیزی که واقعاً دوست دارید، می توانید از روش های زیر بهره ببرید:

  • خواندن کتاب ها و مقاله های مختلف
  • نوشتن یک لیست از کارهایی که دوست دارید انجام دهید و چیزهایی که دوست دارید تجربه کنید
  • کمک گرفتن از یک مربی یا استاد یا راهنما
  • ارزش ها و استعدادهای خود را بشناسید و گرامی بدارید
  • روی رشد فردی خود تمرکز کنید

پروسه هدف گذاری

سخن آخر

تنها غیر ممکن، غیر ممکن است. شاید شعار به نظر بیاید ولی حقیقت این است که شاید راه رسیدن به چیزی آن طوری که دیگران به آن رسیدن نباشد، شما راه خودتان را بسازید. ناامید نشوید و با استفاده از پروسه هدف گذاری به رویاهایتان اجازه واقعی شدن بدهید. موفق شدن شما آرزوی ماست.

منبع:

https://www.lifehack.org/901864/process-goal-outcome-goal

https://www.lifehack.org/909491/process-goals-examples

https://www.lucidchart.com/blog/the-ultimate-goal-setting-process-in-7-steps

۵/۵ - (۱ امتیاز)

برچسب گذاری شده:

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx