دوستان عزیز سایت پرورش افکار در این مقاله قصد داریم 4 روش برای اینکه بفهمید اهدافتان کوچک هستند را بررسی کنیم . هنگام تصمیم گیری در مورد اهداف بلند مدت و کوتاه مدت، شاید داستان گلدیلاک و سه خرس بهترین مثال باشد.
اگر هدفتان بسیار بلند باشد، نرسیدن به آن میتواند ناراحت کننده باشد.
اگر هدفتان را هم بسیار کوچک انتخاب کنید، انگیزه شما سرد میشود و از بین میرود.
تعیین بهترین هدف برای نیازهایتان همانند سرو آش یا فرنی است که باید درست سرو شوند.
گفته می شود، هیچ دستور العمل مناسب یا دمای دقیقی وجود ندارد که برای همه افراد مناسب و کارآمد باشد.
برای هر یک از ما، داشتن یک هدف متوسط خوشایند میتواند بسیار متفاوت تر از اهداف دیگران باشد.
اگرچه یکی از روشهای متداول تفکر اجتناب از بیش رسی (از حد خود فراتر رفتن و کسترش یافتن) است اما تعیین هدف بیش از حد کوچک هم میتواند مشکل ساز باشد.
به موارد زیر توجه کنید تا اهدافی را که در موارد معینی کاستی دارند را شناسایی کنید.
1- اهدافتان تواناییهای شما را به چالش نمیکشند.
تلاش برای پیشرفت، موفقیت ذاتاً دشوار است.
ایده اصلی در مورد تعیین و رسیدن به اهداف زندگی این است که این موارد نیازمند تلاش و کوشش هستند.
برای درست کردن تخم مرغ آب پز نیاز دارید که مقداری آب درون یک ماهی تابه بریزید، اجاق گاز را روشن کنید، یک تخم مرغ داخل آن بیاندازید و صبر کنید.
مقدار احساسی که در هنگام پختن یک تخم مرغ آب پز در شما اتفاق میافتد، به سختی باعث میشود که خون در رگهای شما جریان پیدا کند.
وظایف کوچک و روزمره به ما الهام نمیدهند و محدودیتهای ما را کنار نمیزنند.
اگر هدف شما باعث نمیشود که بیشتر و سختتر تلاش کنید، بیشتر دقت کنید.
یک هدف درست، ما را کمی ازنقطه آسایش خود بیرون میکشد.
2- اهداف شما تغییر اساسی در زندگی ایجاد نمیکنند.
فرض کنید که یک هدفی فقط 1 درصد ثروت شما را افزایش میدهد، اینگونه تغییرات متوسط به سختی منجر به بهبود قابل توجهی در جبهههای مالی یا اوقات فراغت خواهد شد.
اهداف نیرومند وضعیت فعلی شما را در دست گرفته و آن را تا حد قابل توجهی بالا میبرد.
به عنوان مثال، افزایش 5 درصدی درآمدتان، ممکن است به شما در ساخت یک عرشه، خرید یک ماشین جدید یا سفر به یک جزیره گرمسیری دورافتاده برای تعطیلات رویایی کمک کند.
افزایش 10 درصدی درآمد شما میتواند بیشتر از اینها را برای شما به ارمغان بیاورد.
در حالی که پول و اوقات فراغت از جمله اقدامات محسوس متداول است، اهداف پر جنب و جوش منجر به تغییراتی در زندگی میشود که شما آنها را در سطح فردی تجربه میکنید.
اهدافی که به شکل معناداری بر روی شما تاثیر نمیگذارند، غالباً اهدافی کوچک هستند.
3- اهدافتان شما را تحت تاثیر قرار نمیدهند ( به شما الهام نمیبخشند).
اگر تا به حال ورزش کردهاید یا به نوعی رقابت کردهاید، احساس اینکه بازی روی خط است، لحظهای مملو از شور و اشتیاق خالص است.
شما میخواهید برنده شوید، دیگران هم همینطور. همگی احساس میکنید تقویت شدهاید.
این بدان معنی نیست که در روزمره افراد باید برای ان اِف اِل (لیگ فوتبال حرفهای آمریکا) تلاش کنند تا سطح انگیزهی بالایی را به دست بیاورند.
اما اهداف الهام بخش تمرکز شما را به خود جلب میکنند و نفس درونی شما را بیدار میکند تا متمرکز بمانید و از وظایفتان غافل نشوید.
آنها یک نیرو جاذبه یا کششی دارند که توجه شما را به خودشان جلب میکنند و باعث میشوند که بخواهید به هدفتان برسید.
یکی از نشانههای هدف کوچک، به عدم اشتیاق شما برمیگردد.
4- هدف شما فاقد جزئیات خاص میباشد.
این ایده که بیشتر خوش اندام شوید یا بیشتر پول به دست آورید بسیار عالی به نظر میرسد.
اما اهداف جدی شامل برخی از جزئیات است که نیازمند عزم و قصد شما برای دستیابی به آنها است.
به عنوان مثال: کاهش وزن به میزان 10 پوند در سال جاری را در نظر بگیرید.
ایدهی کلی خوب است، اما ویژگیهای مربوط به تغییرات رژیم غذایی، رژیمهای ورزشی و سایر جزئیات مهم در مورد اینکه چگونه از امروز تا روزی که به وزن دلخواه برسید رژیم بگیرید هم اغلب ضروری هستند.
بدون جزئیات، هدف شما ممکن است بسیار کوچک باشند.
وقتی یک برنامه برای اقدام متعهدانه برای تعیین و دستیابی به اهداف فراهم میکنید، اینکه انتظارات شما واقع بینانه باشد حائز اهمیت است، تلاشهای فراوان و اساسی نیز مورد نیاز میباشد.
هیچ دلیلی وجود ندارد که فرنی شما خیلی گرم یا خیلی سرد باشد.
منبع :