تاثیر شگفت انگیز مهارت خودآگاهی در موفقیت افراد
برای بسیاری از افراد توضیح دادن راجع به خصوصیات اخلاقی خود کار سختی به حساب می آید. معمولا افراد با یک سری از ویژگی های کلی خودشان را به دیگران معرفی می کنند مثل سن، جنسیت، نام خانوادگی و … ولی از خصوصیات رفتاری خود چیزی نمی گویند. به این دلیل که از مهارت خودآگاهی مناسبی برخوردار نیستند. مثلا نمی دانند در چه کارهایی استعداد دارند؟ یا چه کارهایی را به خوبی می توانند انجام دهند؟ کدام یکی از ویژگی های رفتاری شان خوب است و کدامشان بد؟ در زندگی چه اهدافی دارند؟
هر چقدر بیشتر خودمان را بشناسیم و مهارت خودآگاهی مان را افزایش دهیم، بهتر می توانیم خودمان را بپذیریم. وقتی فردی خودش را نشناسد، یعنی تصویر مبهمی از خودش دارد. این به آن معنی است که او خودش را نمی شناسد، و همین مسئله باعث می شود که خود را به دست محیط بسپارد و در آخر همان نیروهای بیرونی شخصیت شما را شکل می دهند و برایتان چهارچوب مشخص می کنند. به همین علت است که به بسیاری از پتانسیل های خود ناآگاه هستیم و آن ها را سرکوب می کنیم. در نتیجه شخصیتی که با نیروهای بیرونی شکل می گیرد، مدام در حال تغییر کردن است و شکست های پی در پی را با خود به همراه دارد.
مولفه های مهم در مهارت خودآگاهی
با پیشرفت تکنولوژی باید مهارت های خود را با جامعه جلو ببریم. البته شروع این کار با مهارت خودشناخت خودآگاهی است و برای این کار باید توانمندی های خود را تعیین کنیم. رشد مهارت خودآگاهی به افراد این کمک را می کند تا آن ها متوجه شوند که استرس دارند یا خیر و اغلب این کار رابطه بین فردی موثر است.
شناخت مهارت خودآگاهی از معنی درونی خود به عنوان یک شخص، این امکان را می دهد که فرد مورد نظر در مقابله با مشکلات موفق عمل کند. پس در ادامه با ما همراه باشید تا به شرح مهم ترین مولفه هایی بپردازیم که برای رسیدن به مهارت خودآگاهی ضروری هستند.
۱ – آگاه بودن از ویژگی های بدنی و جسمی
دانستن تصویری از خود یکی از عوامل مهم در مهارت خودآگاهی است. می توانید جلوی آینه بایستید و ویژگی های ظاهری خود را بهتر بشناسید. همه ی ما پکیج ویژگی های خوب و بد هستیم. با شناختن ویژگی های منفی سعی کنید، به مرور آن ها را بهتر کنید تا احساسی که به خودتان دارید را مثبت تر کنید. همچنین شما می توانید با پیدا کردن ویژگی های مثبت، احساس بهتر و قوی تری به خودتان داشته باشید. این را یاد بگیرید که باید با آن دسته از ویژگی هایی که دوستشان ندارید کنار بیایید.
۲ – آگاه بودن از نقاط مثبت خود
همه انسان ها بی شک پکیجی از ویژگی های منفی و مثبت هستند. شاید شما هم به ویژگی های خود واقف باشید و ممکن است بسیاری از ویژگی های مثبت خود را ندانید. مثل استعدادها، توانایی ها، موفقیت ها که شناختن آن ها باعث می شود اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
۳ – آگاه بودن از نقاط منفی خود
علاوه بر نقاط مثبت باید از نقاط منفی خود هم برای افزایش مهارت خودآگاهی استفاده کنید. یک سری از افراد نقاط منفی خود را پنهان می کنند و یک سری از افراد هستند که نقاط منفی خود را بزرگ می کنند و خودشان را پر از ویژگی های منفی می دانند.
هر دو افرادی که نام بردیم نمی توانند خود را بشناسند و از پیدا کردن خودآگاهی می ترسند. ببینید کسی اطرافتان هست که نقاط منفی نداشته باشد؟ و یا افرادی که خودشان را اصلا دوست ندارند و مدام خود را در غالب افراد دیگر می بینند، می توانند افرادی خوشحال باشند؟ در واقع همه افراد بدون نقطه ضعف نیستند و توانایی کامل برای همه کارها را ندارند. اما اگر بتوانیم نقاط منفی خود را بشناسیم می توانیم آن را بهتر کنیم. هر فردی می تواند از اشتباهات خود درس بگیرد. بنابراین همیشه خود را آن گونه که هستید بپذیرید. این کار یکی از بهترین راه های رسیدن به مهارت خودآگاهی است.
۴ – آگاه بودن از فکر خود
تا به حال فکر کرده اید وقتی رفتاری انجام می دهید از کجا نشات می گیرد؟ و یا چه چیزی منجر می شود شما احساسات گوناگونی داشته باشید؟ درست است آن چیزی که رفتار ما را شکل می دهد فکر های درونی ما است. براساس قانون جذب ما طبق آنچه فکر می کنیم، رفتار می کنیم.
۵ – آگاه بودن از باورها و ارزش های خود
ارزش ها و باورها روی نگرش انسان بر دنیای پیرامون خود تاثیر می گذارد. ما طبق یک چهارچوب ذهنی عمل می کنیم و وقتی بخواهیم از خود شناخت داشته باشیم، حتما باید آن چهارچوب را رعایت کنیم. البته ساختارهای ذهنی هر فرد با فرد دیگر فرق می کند؛ البته می تواند تحت تاثیر افراد دیگر قرار بگیرد. اگرچه امکانش زیاد است که ناکارآمد باشد. ولی باورهای هر فرد مطلق نیست و می توان آن را تغییر داد.
۶ – آگاه بودن از اهداف خود
طبیعی است که هر فردی به دنبال اهداف خودش است. زمانی که دانشگاه می روید، برای آخر هفته خود برنامه ریزی می کنید، و برنامه مخصوص به خودتان را در ذهن دارید. برخی از این کارها جزو اهداف کوتاه مدت هستند مانند: کار می کنید تا آخر ماه با حقوق خود کارهایی که دوست دارید را انجام دهید. و برخی کارهای دیگر جزو اهداف بلندمدت شما هستند. مثلا هدف از کار کردن، شما به دنبال جایی برای بالا رفتن وجهه اجتماعی و یا کسب مقام های بهتری هستید. افراد برای کار کردن خود هدفی دارند مثلا بتوانند از بیمه برای دورانی که بازنشسته می شوند، استفاده کنند.
برنامه ریزی در زندگی و آگاه بودن از اهداف برای رسیدن به مهارت خودآگاهی بسیار ضروری است. چطور می توانید تصمیم های قطعی برای زندگی خود بگیرید؛ در صورتی که نمی دانید از زندگی چه می خواهید؟ زمانی که نمی دانید هدفتان از زندگی چیست قطعا نمی توانید جایگاه خود را در زندگی پیدا کنید و به مهارت خودآگاهی دست پیدا کنید.
بنابراین این گونه نتیجه می گیریم که با مهارت خودآگاهی و شناخت درست از استعدادها، نقاط مثبت، و نقاط منفی این امکان را دارد که باید در بعضی از اهداف خود تجدید نظر کنید. شاید متوجه شوید که اهدافی که تا به حال داشته اید خیلی سطحی بوده اند و باید به دنبال اهداف بهتر و با ارزش تر باشید.
