چرا وقتی موفق میشویم بعضی ها از ما متنفر میشوند؟!
خودمان را تصور کنیم که وسط یک استادیوم شلوغ ایستاده ایم. بین صد هزار هواداری که فریاد می کشند که حداقل نصف آن فریادها ما را تشویق نمی کند، می خواهیم مسابقه بدهیم. بعضی از آن ۵۰ درصد حتی از ما متنفر هستند. نه اینکه فقط متنفر باشند، به ما می گویند که چرا و چقدر از ما متنفرند. حتی ممکن است حرف های نفرت انگیزی هم درمورد خانواده مان بزنند.
درواقع در بیزنس هر روز وارد آن استادیوم می شویم. به آنها «متنفرها» می گویند و شاید ما تعداد کافی از آنها برای خودمان نداشته باشید. بله درست خواندید. توصیه ما این است که متنفرهای بیشتری داشته باشید. چرا؟ چون بین میزان موفقیت ما و تعداد کسانی که از ما متنفرند ارتباط مستقیم وجود دارد. کارشناسان زیادی به ما خواهند گفت که اگر می خواهیم عالی باشیم، باید دوست داشته باشیم که از ما متنفر باشند. منظورمان این است که باید دوست داشته باشیم که مورد تنفر قرار بگیریم چون این به آن معنا است که در مسیر درست قرار داریم. همه افراد موفق جهان منتقدان خود را دارند حتی مایکل جردن و بیل گیتس با اینحال به طور قابل توجهی موفق هستند.
علت تنفر از افراد؟ (نفرت از آدمها)
متنفرها افرادی هستند که راه به سمت موفقیت را می دانند ولی هیچوقت خودشان سوار هواپیمایی که به آنجا می رود نمی شوند. هیچوقت نمی بینیم آدم معمولی ای به برنامه جیمی کیمل (Jimmy Kimmel) برود و درمورد نظرات و توویت های بدجنسانه مردم را بخواند. همه ما با چنین نظراتی روبه رو هستیم و با تکنولوژی امروز به راحتی از طریق رسانه های اجتماعی از آنها مطلع می شویم.
داشتن متنفرها ارزش واقعی دارد. جین سیسکل (Gene Siskel) منتقد فیلم معروف و بزرگ، نقدهای بسیار بدی درمورد فیلم «سکوت بره ها» نوشت. واقعاً از آن فیلم متنفر بود. سکوت بره ها برای اسکار نامزد شد. مجله رولینگ استونز به آلبوم Nevermind نیروانا فقط سه ستاره داد و بعد که مردم او را بخاطر این نقد تحقیر کردند اعتراف کرد که این آلبوم یکی از بیست آلبوم برتر همه زمان ها بوده است. رولینگ استون Led Zeppelin قرن دهه هفتاد و جیمی هندریکس متعلق به قبل از آن را دوست نداشته است. آنها هم اعتراف کردند که احتمالاً قضاوت درستی از آنها ارائه نداده اند.
همه اینها این واقعیت را تأیید می کنند که ما در بیزنسمان به متنفرها نیاز داریم ولی نمی توانیم اسیر حرف هایی شویم که منتقدین درمورد کارمان می گویند. متنفرها خیلی باارزش اند چون آنها انعکاس واقعی هنجارهای فرهنگی ما هستند. درست است، راحت باشید و بدانید که متنفرها هنجار هستند.
چرا متنفرها متنفرند؟
انتقاد تنفر از خویشی است که به بیرون برگشته است. باور ما این است که تنفر اغلب نشانه ضعف، دشمنی و ترس است. متنفرها به این دلیل از ما متنفرند که ما کاری را می کنیم که آنها نمی توانند بکنند یا از تلاش کردن برای آن می ترسند. متنفرها بخش طبیعی روند رشد و پیشرفت بیزنس ما هستند. وقتی کارمان را تازه شروع کرده ایم، منتقدانی خواهند بود، وقتی موفق شویم، کسانی از ما متنفر می شوند و وقتی ایدآل و عالی شویم، همه آنها تحسینمان خواهند کرد.
سؤال این است: می خواهیم برای بزرگ و موفق کردن برندمان منتقدان و متنفرهایی برای خودمان داشته باشیم؟ یک راه برای جلوگیری از مورد تنفر قرار گرفتن وجود دارد. این است که در حاشیه بمانیم، هیچ کاری نکنیم، هدفی نداشته باشیم، متوسط باشیم تا هیچکس نه قضاوتمان کند و از ما متنفر باشد.
انتقاد چیست؟
انتقاد و تنفر بهایی است که برای رشد و پیشرفت بیزنسمان می پردازیم. پس اجازه ندهیم صدای متنفرهایمان دست پاچه مان کند. اگر به حرف هایشان گوش دهیم فقط به آنها قدرت می دهیم. سروصدایشان را نادیده بگیریم و از آنها برای شعله ورتر کردن آتش موفقیتمان استفاده کنیم. آنها به این دلیل از ما متنفرند که کارهای بزرگ انجام می دهیم. درواقع آنها یکی از بهترین بازخوردهایی هستند که می توانیم داشته باشیم.
موضوع موردنظر: هرچه متنفرهای بیشتری برای نامزد ریاست جمهوری وارد بازی شوند، رأی های داخل صندوق رای به نفع او بیشتر خواهد شد. نشریه نیوزویک عنوان کرده بود که متنفرهای یک نامزد بیشتر از طرفداران او هستند. متنفرهای هاوارد استرن هم خیلی بیشتر از طرفداران او به برنامه های رادیو یی اش گوش می دهند چون می خواهند بدانند که چه می گوید. داشتن متنفرهای زیاد برابر است با موفقیت زیاد.
یادمان باشد: ممکن است به شما شک کنند، ممکن است با شما بجنگند، ولی هیچوقت نمی توانند متوقفتان کنند.