۷ روش کمک به خودتان (و دیگران) برای دستیابی به موفقیت

کامنت 1
14 دقیقه زمان خواندن

دوستان عزیز سایت پرورش افکار در این مقاله قصد داریم ۷ روش کمک به خودتان (و دیگران) برای دستیابی به موفقیت  را بررسی کنیم .

  1. بخشنده باشید

وقتی درک کنیم که همه ما دارای دیدگاه یا زاویه دید محدودی هستیم، به هوشیاری و دانایی دست پیدا می کنیم. من یک دیدگاه دارم، شما یک دیدگاه دارید و هر شخصی که روی کره زمین وجود دارد هم یک دیدگاه محدود برای خودش دارد.

سالیان درازی است که ما انسان ها، خودمان را قانع کرده یم که تفاوت هایمان در واقع نوعی مانع و مزاحمت هستند، در حالی که واقعیت این است که تفاوت هایمان همان چیزهایی هستند که باعث می شوند هر کدام از ما به روش خاص و منحصر به فردی استعداد داشته باشیم که دیگران مثل آن را ندارند.

وقتی این تفاوت ها را پاس بداریم و به خاطر منحصر به فرد بودنمان از آن ها استقبال کنیم، آنگاه درب دنیایی از احتمالات جدید که قبلا نمی توانستیم ببینیم را به روی خودمان می گشاییم.

اگر همه به جای اینکه بگویند “خب چی به من میرسه؟” می گفتند “چه کمکی از دستم برمیاد؟”، آن موقع می دیدیدم که چه دنیای متفاوتی نسبت به چیزی که امروز داریم، می توانستیم بسازیم.

کائنات، خیر و برکتش را نثار قلب های بخشنده می کند. ما باید اولین قدم را به سمت خدمت در راه هدف والاتر را برداریم. این بزرگ ترین و بهترین کاری است که از دستمان بر می آید.

وقتی به یک نفر کمک می کنیم، در واقع به همه کمک کرده ایم و به زودی تمام خواسته های مشترکمان فراهم خواهند شد. فقط در این صورت است که می توانیم دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم. فقط در این صورت است که آن دنیای بهتری که همه در رویا می بینیم،‌می تواند به حقیقت بپیوندد.

اینکه به شخصی که در حال تقلا و تلاش زیاد برای بالا رفتن از نردبان است کمک برسانیم،‌ به خود ما بستگی دارد. همه ما برای اینکه به پیروزی ها و موفقیت های نهایی خود دست پیدا کنیم، روی شانه های یکدیگر ایستاده ایم.

باید برای رسیدن به فردای جدید، با یکدیگر عهد ببندیم. باید دست یکدیگر را بگیریم و اولین قدم را با هم برداریم. این قدمی است که هر فرد، سازمان یا موسسه ای می توانند با هم بردارند ۰ البته پیش نیازش این است که ابتدا زاویه دید خود را از رقابت به همکاری و از به دست آوردن به بخشیدن تغییر دهیم.

اطراف خود را افراد باهوش تر از خودتان احاطه کنید

  1. اطراف خود را افراد باهوش تر از خودتان احاطه کنید.

اگر تمام سخت کوشی، استعداد منحصر به فرد، زمان بندی خوب یا شانس خوب را کنار بگذاریم، موفقیت را می توان در کل به عنوان فاکتور و سنجشی نسبت به افرادی که در طول سفر زندگی در کنار شما هستند، در نظر گرفت.

وقتی تازه شروع به حرکت می کنید، در ابتدا به دنبال افرادی در حیطه کاری و زندگی خود می روید که ذهنیتی مثل شما دارند. اما شرایط تغییر می کند. شما بالغ تر می شوید.

وقتی از علایق و خواسته های شما از حالت عمومی به حالت حرفه ای تغییر می کند، حیطه کاری و زندگی وسیع تر می شود. اگرچه در ابتدای کار به سمت افرادی مثل خودتان کشیده می شدید، اما الان کم کم به سمت افرادی جذب می شوید که می توانند دیدگاه های بهتر و متفاوت تری به شما ارائه دهند.

هر چه این افراد نسبت به حیطه زندگی و کاری شما ارتباط کمتری داشته باشند و تفاوت بیشتری نسبت به شما داشته باشند، فرصت های بیشتری در طول مدت زندگی کوتاه شما به وجود می آیند که مسلما باعث کاهش ریسک شما می شوند.

باید یک شبکه ایجاد کنید،‌ دقت کنید و به دنبال افرادی باشید که نه تنها علم و دانایی بیشتر از شما دارند،‌ بلکه می خواهند شما را به چالش بکشند و تحت فشار قرار دهند.

چون چیزهای خیلی کمی به اندازه به دست آوردن دیدگاه های جدید، اهمیت دارند. گم شدن در ایده های خودمان خیلی راحت است. اما، دیدگاه های متفاوت و جایگزین، می توانند نقاط کور را از بین ببرند و شما را از ابرهای گمراهی به سمت نور هدایت رهنمون کنند.

  1. یک مربی پیدا کنید.

مربی گری نوعی خدمت است. چگونه می توان به یک فرد کمک کرد؟ برای این منظور، لازم است بیشتر از اینکه به اهداف خودتان اهمیت دهید، به اهداف آن فرد اهمیت بدهید. در واقع، هدف شماره ۱ شما، کمک کردن به افراد دیگر برای دستیابی به اهدافشان است.

بدون اینکه تعهدی داشته باشید، به دیگران کمک کنید. وقتی وظیفه ای به دست می آورید، آن را کنار بگذارید. بیشتر از آنچه از شما انتظار می رود،‌ کار انجام دهید. زندگی دیگران را تا جایی که می توانید ساده تر کنید. کاری کنید تا افراد دیگر از کار کردن با شما هیجان زده و خوشحال شوند.

هیچوقت از کمک گرفتن از افرادی که در جایی هستند که شما هم قصد دارید به آنجا برسید، دست برندارید. در عین حال، از کمک کردن به افرادی که عقب تر از شما هستند هم دریغ نکنید.

هیچوقت اجازه ندهید یک هدف، برای شما از کمک کردن به دیگران مهم تر شود. با بخشندگی و آغوشی فراخ به دیگران کمک کنید. بدون اینکه انتظار جبران لطف داشته باشید به دیگران کمک کنید.

خدمت کردن به دیگران، شما را به یک مربی و الگو تبدیل می کند. سپس، بعد از مدتی از کمک کردن به دیگران، ‌بیشتر از دستیابی به اهداف خودتان لذت خواهید برد.

  1. انسان تاثیرگذاری باشید.

افراد تاثیرگذار، بر کمک کردن به یکدیگر بدون چشم داشت تمرکز دارند. این افراد بخشنده هستند و بین خواسته های خودشان و دیگران تعادلی ایجاد می کنند تا نوعی حالت برد-برد برای همه افراد ایجاد کنند.

آدام گرنت، ناشر کتاب پر فروش Give and Take: Why Helping Others Drives Your Success، یک بار به من گفت:

افراد بخشنده نه تنها افراد خیرخواه و داوطلب هستند، بلکه افرادی هستند که از کمک کردن به دیگران لذت می برند و گاهی بدون اینکه تعهد یا وظیفه ای داشته باشند،‌ این کار را انجام می دهند.

گرنت در کتابش توضیح می دهد که،‌ گاهی از افراد بخشنده سوء استفاده می شود، اما موفق ترین افراد بخشنده، آن هایی هستند که خواسته هایشان را هم راستا با بخشندگی تنظیم می کنند.

  1. از موفقیت دیگران خوشحال شوید.

وقتی به اندازه موفقیت خودمان، برای موفقیت دیگران هم خوشحال می شویم، چه معنایی دارد؟ این نوعی نگرش و رفتار است. داشتن یک نگرش و رفتار قابل احترام و دوست داشتنی، به شما کمک می کند از موفقیت افرادی که می شناسید یا افرادی که حس می کنید با آن ها ارتباطی شخصیتی دارید، لذت ببرید.

این نگرش و رفتار در بعضی مواقع ممکن است سخت باشد، اما روشی عالی برای کمک به خودمان برای داشتن یک زندگی مثبت و منفعت بردن هم هست.

وقتی به قدری حامی و از خود گذشته باشیم که بتوانیم موفقیت دیگران را با روی باز بپذیریم، می توانیم از حس رضایت فوق العاده عالی ای لذت ببریم. به جای اینکه ناراحت و غمگین شویم، احساس نشاط و رضایت می کنیم.

برای مثال، فرض کنید بهترین دوست شما یک پیشنهاد شغلی از طرف یک شرکت بزرگ دریافت می کند و شما نمی دانید که چه حسی باید داشته باشید. ممکن است خوشحال باشید اما ذهنتان درگیر باشد، به خصوص اگر خودتان در آن لحظه موفقیت خیلی کمتری به دست آورده باشید.

اما اگر این شهامت را به خودتان بدهید و در شادی موفقیت دوستتان شریک شوید، به گونه ای که انگار موفقیت خود شماست، آن موقع وقتی در خلوت خودتان فکر کنید، متوجه می شوید که از رضایت درونی بیشتری برخوردار هستید.

مثلا ممکن است به خودتان بگویید که،‌ خب خوبه،‌ حالا یه نفرو می شناسم که توی فلان شرکت کار میکنه! حس هوشیاری و همبستگی شما رشد می کند و می توانید از این بابت احساس رضایت فوق العاده ای داشته باشید.

با موقیت دیگران،‌ نه تنهای چرخه درونی هوشیاری و همبستگی شما رشد می کند، بلکه همچنین می توانید پتانسیل دستیابی به موفقیت های شخصی را نیز افزایش دهید.

برای مثال، فرض کنید شرکت بهترین دوستتان، فراخوانی برای یک موقعیت شغلی جدید بدهد. حالا یک فرد نفوذی یا همان پارتی دارید که اگر آن موقعیت شغلی را بخواهید، ممکن است بتواند به نفع شما کاری انجام دهد.

فراتر از شکار فرصت های بیشتر، حس پذیرش موفقیت های دیگران، کمک می کند تا قدرت اراده خودمان را نیز تقویت کنیم. وینس لامباردی که یک بازیکن و مربی تیم فوتبال آمریکایی است می گوید:

تفاوت بین یک فرد موفق و دیگران، داشتن قدرت یا علم بیشتر نیست، بلکه وجود اراده است.

وقتی موفقیت دیگران را ببینیم، اراده خودمان نیز بیدار می شود.

  1. مثبت نگری را گسترش دهید.

در فیلم inception از کریستوفر نولان، لئوناردو دیکاپریو نقش مردی به نام کاب را بازی می کند که از یک تکنولوژی فرازمانی ارتشی برای دزدین اسرار محرمانه کاری افراد استفاده می کند و برای این منظور، وقتی آن افراد خواب هستند، به ضمیر ناخودآگاه آن ها نفوذ می کند.

سپس، یک تاجر بسیار محافظه کار به نام سایتو، کاب را استخدام می کند تا کاری متفاوت تر انجام دهد: اینکه به جای دزدیدن اسرار، یک ایده را در ذهن فرد قرار دهد. که معنای inception یا سرآغاز هم همین است.

برای اینکه عملیات inception یا سرآغاز موفقیت آمیز باشد، ایده ای که کاب باید در ذهن طرف مقابل قرار می دهد بسیار ساده، احساسی و مثبت باشد. کاب این توضیح را به تیمش می دهد:

‌ ضمیر ناخودآگاه توسط احساسات برانگیخته میشه درسته؟ نه توسط دلیل و منطق. ما باید راهی پیدا کنیم تا این ایده رو به عنوان یک مفهوم احساسی ترجمه کنیم، یه احساس مثبت که همیشه بر احساسات منفی غلبه کنه.

برای کاب، انتقال دادن واقعیت های مثبت به دیگران، خیلی آسان تر از انتقال دادن واقعیت های منفی است، چون چیزهای مثبت، تغییرات اساسی و ماندگار ایجاد می کنند.

خارج از دنیای فانتزی و در دنیای علم اعصاب و روانشناسی مثبت نگری، تحقیقات دنیای واقعی ما هم از این ادعای کاب حمایت می کنند.

در طول چند سال اخیر، محققان مشغول تحقیق و بررسی بوده اند تا بفهمند که چگونه می توان یک ادراک و ذهنیت را به فرد دیگری منتقل کرد.

و اینطور که معلوم است، سه استراتژی برتر برای انتقال افکار هوشمندانه و مثبت به دیگران، زیاد هم با استراتژی ای که کاب در فیلم به کار گرفت متفاوت نیستند.

انگیزه خود را پیدا کنید

  1. انگیزه خود را پیدا کنید.

افراد موفق یک شبه به موفقیت دست نیافته اند. چیزی که اکثر مردم از دور می بینند (یعنی شادی، ثروت، شغل عالی، هدف) نتیجه سخت کوشی و تلاش زیاد در یک مدت زمان بسیار طولانی و طاقت فرسا است.

برای موفق بودن، باید از تک تک روزهایتان به عنوان فرصتی برای پیشرفت، برای بهتر بودن و برای کمی نزدیک شدن به اهدافتان استفاده کنید.

ممکن است این کار خیلی سخت به نظر برسد و اگر یک برنامه کاری شلوغ هم داشته باشید، ممکن است حتی غیر ممکن به نظر بیاید.

اما نکته مهم و خوب اینجاست که، هر چه بیشتر به موفقیت دست پیدا کنید، به موفقیت های بیشتری نیاز پیدا می کنید و اهداف بالاتری می خواهید.

پس تا وقتی که عطش موفقیت داشته باشید، همیشه قدرتی در خودتان احساس می کنید که شما را به سمت آن هدایت می کند.

برای عملی کردن این استراتژی ها، باید جاه طلبی، انگیزه و خواسته های خودتان را بفهمید و از آن ها به نفع خودتان استفاده کنید.

 

https://www.success.com/7-ways-to-help-yourself-and-others-be-successful/

 

4.2/5 - (12 امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

1 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
1
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx