چگونه باید برای جنبه هایی از زندگی که برای شما مهم هستند، هدف تعیین کنید؟
تریسی کندی
اگر «اهداف زندگی» را در گوگل جستجو کنید، تقریباً 3 میلیارد نتیجه دریافت خواهید کرد. بله درست خواندید. میلیارد.
دلیل خوبی دارد.
در بسیاری از موارد شناخته شده است که داشتن اهداف روشن برای دستیابی به موفقیت در تمام زمینه های زندگی شما ضروری است. روابط، شغل، سلامت، امور مالی، معنویت، یادگیری، رشد، کسب و کار.
در واقع، تعیین اهداف مزایای بسیاری دارد:
- از شما حمایت می کنند تا یک زندگی هیجان انگیز، رضایت بخش و معنادار داشته باشید.
- چیزی به شما می دهند که روی آن تمرکز و کار کنید.
- به شما کمک می کنند تا بفهمید چه چیزی می خواهید و چه چیزی برای شما مهم است.
- به شما نشان می دهند که به کجا می روید و چقدر پیشرفت می کنید.
- تصمیمات مهم زندگیتان را به شما می دهند و به شما یک ستاره شمالی می دهند تا ثابت قدم بمانید.
- جهت گیری در زندگی و وضوح در تصمیم گیری را فراهم می کنند.
- انگیزه دهنده و الهام بخش هستند.
- به دستاوردهای شما سرعت می بخشند و احساس رضایت مندی را ایجاد می کنند.
به همین دلیل است که من عادت دارم به طور منظم، هدف تعیین کنم و مشتریانم را به انجام همین کار تشویق می کنم. در واقع، از زمانی که یادم می آید، من و همسرم در آغاز هر سال می نشینیم تا اهداف و نیت های سال پیش رو را تعیین کنیم. وقتی بچه ها به اندازه کافی بزرگ شدند و توانستند مشارکت داشته باشند، برای این مراسم مهم به ما ملحق شدند.
اهداف قدرت دارند. حتی اگر ایده ای نداشته باشید که چگونه می خواهید به آنها برسید، می دانید که می خواهید به چه چیزی برسید و این شما را آماده می کند تا راهی پیدا کنید .
به آخرین باری که یک هدف واضح و قانع کننده داشتید فکر کنید. چه احساسی داشتید؟ چه تاثیری بر شادی، انرژی و موفقیت شما داشت؟
بنابراین، اگر احساس می کنید گیر افتاده، بی حوصله یا بی انگیزه هستید، یا به دنبال راه هایی برای سرعت بخشیدن به موفقیت خود و تجربه رضایت بیشتر در تمام زمینه های زندگی خود هستید، زمان آن رسیده که اهداف جدیدی را برای خود تعیین کنید.
مردم از همان ابتدا هدف گذاری کرده اند. سپس، تئوری تعیین هدف توسط ادوین آ. لاک در اواسط دهه 1960 وارد جریان اصلی شد و اولین انتشار اهداف SMART در سال 1981 در مجله مدیریت ریویو منتشر شد.
ما از آن زمان به دنبال هدف گذاری بودهایم.
من از خود میپرسیدم، چه چیزی میتوانم در مورد هدفگذاری به شما بگویم که تاحالا در سه میلیارد منبعی که در اختیار دارید، به اشتراک گذاشته نشده است؟ مطلقا هیچ چیزی. میخواهم بگویم که روششناسی جدید یا پند و نصیحت کردن را برای به اشتراک گذاشتن دارم. اما من این کار را نمی کنم.
مشکل این نیست که محتوا یا اطلاعات کافی در مورد هدف گذاری وجود ندارد. مشکل این است که ما مقاله ها را می خوانیم، در رسانه های اجتماعی جستجو می کنیم، به پادکست ها گوش می دهیم، ویدیوها را در یوتیوب تماشا می کنیم و سپس هیچ اقدامی برای پیشروی انجام نمی دهیم.
اینکه بدانید اهداف مهم هستند یا آنها را تعیین کنید، کافی نیست. شما باید اهداف خود را شناسایی کنید، آنها را یادداشت کنید و در مسیر آنها قدم بردارید.
به عنوان مربی گروهی، مربی و مشاور شرکت، می دانم که مهم نیست که یک فرد چقدر دانش یا اطلاعات داشته باشد.
برای اینکه یادگیری خود را به سطح بالاتری برساند، باید آن را به کار گیرد. اینجاست که ارزش واقعی مشخص می شود.
بنابراین امروز، به جای ارائه محتوای بیشتر به شما، شما را از طریق یک فرآیند، راهنمایی می کنم.
هدف من چیست؟ اینکه خودتان برای قدم زدن در این فرآیند وقت بگذارید و وقتی این مقاله را تمام کردید، حداقل یک هدف خواهید داشت که حامی شما می باشد تا زندگی رویایی خود را داشته باشید.
در اینجا راهنمای گام به گام شما در مورد چگونگی تعیین اهداف در زندگی و دستیابی به آنها، آمده است. یک مداد و کاغذ بردارید، یا یادداشتهای تلفن همراه خود را باز کنید و آماده اقدام شوید.
گام اول: زمینه ای از زندگی خود را انتخاب کنید که برای شما مهم است.
به بخشی از زندگی خود فکر کنید که دوست دارید در آن موفقیت یا رضایت بیشتری کسب کنید. روی حوزه ای تمرکز کنید که احساس می کنید کمبود دارد و می خواهید تغییر یا بهبودی در آن ایجاد کنید. این ممکن است شامل شغل، امور مالی، تجارت، معنویت، رشد شخصی، سلامت، خانواده، روابط، زندگی اجتماعی یا نگرش شما باشد.
اگر به کمک نیاز دارید، چرخ زندگی را در زیر بررسی کنید. در مقیاس 1-10، سطح رضایت فعلی خود را در هر زمینه ارزیابی کنید:
هر چه به خط مرکزی نزدیکتر شوید، در آن ناحیه کمبود بیشتری خواهید داشت. هرچه به خط بیرونی نزدیکتر باشید، در آن بخش از زندگی خود احساس موفقیت و شادی بیشتری می کنید.
زمینه ای دارید که می خواهید روی آن تمرکز کنید؟ عالی است! می توانید به گام دوم بروید.
گام دوم: به آنچه که در این زمینه از زندگی می خواهید به آن برسید، فکر کنید.
اگر نمی دانید چه می خواهید، چگونه انتظار دارید به آن برسید؟
خود را در 6 ماه بعد از امروز تصور کنید. چه اتفاقی باید افتاده باشد تا در آن بخش از زندگی خود احساس شادی، موفقیت یا رضایت داشته باشید؟
در اینجا ایده هایی برای شروع وجود دارد:
- شغل – آیا می خواهید افزایش یا ترفیع دریافت کنید؟ سِمت جدیدی پیدا کنید، پروژه بزرگی را برعهده بگیرید، مهارت های رهبری خود را بهبود ببخشید، تغییر شغلی ایجاد کنید یا بازنشسته شوید؟
- امور مالی – شاید می خواهید آزادی مالی داشته باشید، بدهی خود را پرداخت کنید، خانه بخرید، سرمایه گذاری کنید یا درآمد خود را افزایش دهید؟
- رشد شخصی – آیا می خواهید خودآگاهی خود را بهبود بخشید، اعتماد به نفس یا عزت نفس را در خود ایجاد کنید، به زخم های قدیمی خود رسیدگی کنید یا تروما را التیام بخشید؟ یا می خواهید یک مهارت جدید یاد بگیرید، مدرک پیشرفته ای بگیرید یا به مدرسه برگردید؟
- سلامت – آیا می خواهید سلامتی و انرژی بیشتری داشته باشید؟ شاید بخواهید در دو ماراتن شرکت کنید، منظمتر ورزش کنید، بهتر غذا بخورید، مدیتیشن کنید یا متمرکز کردن حواس را تمرین کنید؟
- روابط – آیا می خواهید در یک رابطه محبت آمیز باشید، والدین بهتری باشید، دلسوزتر باشید، دایره اجتماعی خود را گسترش دهید، زمان بیشتری را با دوستان خود بگذرانید؟
وقتی فهمیدید چه می خواهید، می توانید به گام سوم بروید.
گام سوم: یک هدف تعیین کنید.
همه نوع هدفی وجود دارد که می توانید برای خود تعیین کنید.
- اهداف کوتاه مدت، اهداف بلند مدت ، اهداف مادام العمر .
- اهداف کوچک ، افزایشی و اهداف جسورانه big hairy
- اهداف مهارتی (یادگیری اسکیت سواری یا یاد گرفتن یک زبان جدید)
- اهداف رفتاری (صبورتر، مهربان تر یا با اعتماد به نفس تر شوید)
اهدافی که در اطراف وجود دارند:
- چیزهایی که می خواهید داشته باشید(داشتن خانه یا ماشین، شریک کردن، یافتن شغل یا حرفه جدید)
- کارهایی که می خواهید انجام دهید (چتربازی، وقت گذراندن با خانواده، ورزش، کاهش وزن یا سفر به استرالیا)
- تجربیاتی که می خواهید از آن لذت ببرید (آیا همیشه می خواستید چتربازی کنید، در ماراتن بدوید یا نقاشی کنید؟)
- چه چیزی می خواهید به دیگران بدهید یا چگونه می خواهید کمک کنید. (به وقت، استعداد یا پول خود فکر کنید). مطالعات ثابت میکند که کسانی که می بخشند، خوشحالتر هستند، بنابراین اگر میخواهید شادتر باشید، هدفهای بیشتری برای بخشیدن داشته باشید.
و یکی که اغلب به آن زمان یا توجه کافی داده نمی شود… می خواهید چه کسی باشید ؟ شاد، با اعتماد به نفس، موفق، مهربان، دوست داشتنی، سپاسگزار، سخاوتمند، رضایت بخش، مستقر، پرشور، خلاق، سرگرم کننده؟
سال گذشته، من میخواستم آرامتر باشم – از استرس زیاد دست بردارم و بیشتر با جریان زندگی، ادامه دهم. خانواده ما هدفشان این بود که همه مراقب تر، محبت آمیزتر و مفیدتر باشند. یکی از دخترانم میخواست صبورتر باشد و دیگری تمرکز بیشتری داشته باشد .
هدفی که دوست دارید برای خود تعیین کنید، چیست؟ به یاد داشته باشید، هیچ پاسخ درست یا یک رویکرد مناسب برای همه وجود ندارد. حالا آن را بنویسید سپس، به گام بعدی بروید.
گام چهارم: هدف خود را بررسی کنید.
مطمئن شوید که اهداف شما SMART (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و به موقع) هستند.
شما همچنین باید مطمئن شوید که:
- دلیل خود را مشخص کنید : چراهدف شما برای شما مهم است؟ اگر دلیل خود را ندانید ، در طول مسیر حواستان پرت میشود و گم میشوید. اهداف شما باید معنادار و مرتبط باشند.
- میلعمیقی برای رسیدن به هدف خود داشته باشید. کلمات کلیدی در اینجا «شما و آرزو» هستند. شما باید واقعاً بخواهید به این هدف برسید. این هدف نمی تواند برای شخص دیگری باشد. از خود بپرسید: “آیا این هدف حامی زندگی من هست؟
- باورکنید که ممکن است. ممکن است ندانید که چگونه قرار است اتفاق بیفتد، اما برای رسیدن به اهدافتان، بخشی از شما، عمیقاً، باید باور داشته باشد که این، امکان پذیر است. به همین دلیل مهم است که اهدافی را تعیین کنید که به شما انگیزه و الهام ببخشند، اما آنقدر بزرگ نباشند که باور نکنید که ممکن هستند.
اگر بررسی کردید که اهدافتان SMART هستند، یعنی دلیل خود را میدانید، میل عمیقی برای رسیدن به هدف خود دارید و واقعاً باور دارید که ممکن است، حالا میتوانید به گام بعدی بروید.
گام پنجم: نتیجه را تصور کنید.
وضوح، کلید است. همه ما قدرت تجسم را می دانیم. خود را طوری تجسم کنید که انگار قبلاً به هدف خود رسیده اید.
لحظه ای وقت بگذارید و چشمان خود را ببندید و واقعاً آن لحظه را تصور کنید. وارد آن صحنه شوید و تا حد امکان آن را احساس کنید. به چه چیزی توجه می کنید؟ در نتیجه رسیدن به این هدف چه می بینید، می شنوید یا احساس می کنید؟ واقعاً خودتان را در قدرتی قرار دهید که وقتی به هدفتان رسیدید احساس خواهید کرد.
در گام بعدی، زمان ایجاد یک برنامه برای اقدام است.
گام ششم: برای دستیابی به هدف خود برنامه ای ایجاد کنید.
حداقل، گام اول را خلق کنید. اقدامات منجر به دستیابی به اهدافتان می شوند. اقدامات کوچک در نهایت منجر به نتایج بزرگ می شوند.
تا جایی که می توانید برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی کنید. هرچه هدف بزرگتر باشد، برنامه بزرگتر است. اما آن را تا حد امکان ساده نگه دارید.
اولین قدم و برنامه عملی خود را برای رسیدن به اهداف خود دارید؟ عالی است. تقریباً برای شروع آماده هستید. قبل از انجام این کار، باید موانع خود را شناسایی کنید.
گام هفتم: موانع را پیش بینی کنید.
اگر میدانید چه چیزی در مسیرتان قرار خواهد گرفت، زمانی که همه چیز آنطور که انتظار داشتید پیش نرود، (که هیچوقت اینگونه نیست) احتمال اینکه از مسیرتان خارج شوید بسیار کمتر خواهید بود.
چه چیزی می تواند مانع رسیدن شما به هدفتان شود؟ عواملی مانند حواس پرتی، اهمال کاری، از دست دادن تمرکز، محیط خود، دست کم گرفتن زمان و منابع را در نظر بگیرید.
به عنوان مثال، اگر می خواهید سه روز در هفته ورزش کنید، شاید بتوانید پیش بینی کنید که سفر کاری مانعی برای شما خواهد شد. چگونه می توانید برنامه های جایگزین برای آن هفته ها ایجاد کنید؟ شاید بخواهید به مدرسه برگردید، اما مطمئن نیستید که می توانید کمک مالی مورد نیاز خود را دریافت کنید. ابتدا آن را مرتب یا برنامه خود را مشخص کنید.
وقتی متوجه شدید که چه چیزی در مسیرتان قرار میگیرد و یک استراتژی برای زمانی که این مشکل پیش میآید داشته باشید، وقت آن رسیده است که شروع کنید.
گام هشتم: قدم اول را بردارید.
آن طرح اقدام را به خاطر دارید؟ اولین قدم شما چیست؟ قدم برداشتن.
《یک تصمیم واقعی با این واقعیت سنجیده می شود که شما اقدام جدیدی انجام داده اید. اگر اقدامی انجام نشود، واقعاً تصمیم نگرفتهاید.》 -تونی رابینز
اگر برای رسیدن به هدفتان جدی هستید، همین الان اقدام کنید. همین امروز. گوشی خود را بردارید تماس بگیرید. ایمیل را ارسال کنید. به سایت دوستیابی بپیوندید. جستجو برای کار را شروع کنید. به باشگاه بپیوندید به یک دوست زنگ بزنید. آن را در تقویم خود برنامه ریزی کنید. شروع کنید. هیچ زمانی بهتر از زمان حال نیست.
گام نهم: در مسیر خود ثابت قدم بمانید.
برای رسیدن به اهداف خود باید در مسیر خود بمانید. در مورد هدف، تصمیم یا تعهدی که انجام داده اید و به آن عمل کرده اید، فکر کنید. چه چیزی باعث شد که شما در مسیر درست بمانید؟ چرا خود را در این رده نگه داشتید؟ چه عواملی دخیل بودند؟
در تحقیقی که در دانشگاه دومینیکن کالیفرنیا انجام شد، دکتر گیل متیوز، استاد روانشناسی به این نتیجه رسید:
«تحقیقات من شواهدی تجربی برای اثربخشی سه ابزار مربیگری، ارائه می دهند: مسئولیت پذیری، تعهد و نوشتن اهداف.»
با نوشتن اهداف خود و قرار دادن آنها در جایی که می توانید آنها را ببینید، شروع کنید. آماری را خواندم که گفته بود 23 درصد از مردم تصمیمات سال نو خود را فراموش کرده اند. یادشان رفته است!
خواهرم اغلب داستانی را در مورد هدفی که از فروش و کسب و کار خود داشت، تعریف می کند. او قیمت و تاریخ فروش را روی یک پست نوشت و آن را به آینه خود چسباند تا بتواند هر روز آن را ببیند. این به عنوان یک یادآوری دائمی از ستاره شمالی او و آنچه برای او مهم بود، بود. او را متمرکز می کرد و در مسیر نگه می داشت. دقیقاً به همین دلیل است که اهداف خانوادگی ما به یک تابلوی اعلانات در آشپزخانه خانه مان چسبانده شده اند.
حالا، بیایید در مورد مسئولیت پذیری صحبت کنیم.
متیوز دریافت که در مقایسه با 35 درصد از کسانی که اهداف خود را بدون نوشتن آنها، حفظ می کردند، بیش از 70 درصد از شرکتکنندگانی که گزارش های هفتگی شان را برای دوستی ارسال میکردند، در دستیابی به هدف خود، موفق بودند. (به طور کامل به هدف خود رسیده بودند یا بیش از نیمی از راه را طی کردند).
مطالعات دیگر نیز همین را ثابت کرده اند. اهداف خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. شریک مسئولیت پذیری داشته باشید تا شما را در مسیر درست نگه دارد یا به سادگی، گزارش های هفتگی را برای یک دوست ارسال کنید.
همچنین می توانید پست های بازرسی ایجاد کنید. اگر تا به حال در یک مسابقه طولانی شرکت کرده باشید، می دانید که پست های بازرسی چقدر برای حفظ شما در مسیر مهم هستند. وقتی می دانید در مسیر رسیدن به اهدافتان در کجا قرار دارید، می توانید سرعت خود را افزایش دهید، کاهش دهید یا تغییراتی در آن ایجاد کنید.
در نهایت، همیشه به یاد داشته باشید که موفقیت های خود را جشن بگیرید. آیا گاهی اوقات شکست می خورید؟ با شکست یا موانع مواجه می شوید؟ ایرادی ندارد! اما داشتن یک هدف مشخص شما را در مسیر پیشرفتی روز افزون قرار می دهد.
برای خود پاداش های کوتاه مدتی ایجاد کنید و آنها را به پست های بازرسی خود گره بزنید. به عنوان مثال، اگر قصد دارید تا پایان سال 10 پوند وزن کم کنید، می توانید برای خود یک جفت کفش ورزشی جدید بخرید یا زمانی که به نیمه راه رسیدید، یک روز از خود پذیرایی کنید.
سخن آخر
تبریک می گویم، شما انجامش دادید! اگر دستورالعمل های گام به گام بالا را دنبال کرده باشید، اکنون یک هدف واضح و قانع کننده دارید که بخشی از زندگی شما را بهبود می بخشد.
اگر در حال حاضر مراحل را طی نکرده اید، می توانید مدتی بعد از امروز یا این هفته برنامه ریزی کنید و زمانی را به این روند مهم اختصاص دهید. من میخواهم شما را تشویق کنم که قبل از اینکه به کار بعدی بروید، برای آن برنامهریزی کنید!
سپس، این به شما بستگی دارد که به کار ببندید. به یاد داشته باشید، دانش قدرت نیست، عمل قدرت است.
«شما هرگز برای تعیین اهدافی دیگر یا رویایی جدید آنقدر پیر نیستید». – سی اس لوئیس
این سال را با تمام قوا به پایان برسانید و سال جدید را با وضوح، تمرکز، شتاب و احساس رضایت شروع کنید و بدانید که یک قدم به اهداف خود نزدیکتر هستید.
منبع:
- https://www.lifehack.org/853726/set-goals-in-life