احساس می کنید از مسیر زندگی خارج شده اید؟ در اینجا نحوه وفادار ماندن به خود آورده شده است؟
تریسی کندی
اغلب می شنوید که مردم می گویند «با خودتان صادق باشید» یا «فقط خودتان باشید.» بسیاری از نقلقولهای افسانهای به این مفهوم اشاره میکنند، اما اغلب میتوانیم احساس کنیم که از مسیر خود خارج شدهایم.
هدف اصلی من به عنوان یک مربی و مشاور کمک به مردم برای بازگشتن به مسیر است – برای داشتن یک زندگی با شادی، رضایت و موفقیت بیشتر.
در حالی که کتابها ، دورهها، برنامهها و توصیههای زیادی در مورد بدست آوردن زندگیای که دوست دارید، وجود دارد. من همیشه به این نتیجه میرسم که سریعترین راه برای رسیدن به این زندگی، این است که با خودتان صادق باشید.
هیچ مکانی مانند خانه نیست – خود واقعی شما
در فیلم «جادوگر شهر اوز»، دوروتی دمپایی قرمز یاقوتیاش را به هم میکوبد و تکرار میکند: «هیچ جایی مثل خانه نیست، هیچ جایی مثل خانه نیست، هیچ جایی مثل خانه نیست…»
همین امر برای هر یک از ما صادق است: هیچ مکانی مانند خانه وجود ندارد. در هر یک از ما هسته ای وجود دارد که در آن رشد می کنیم. این مکان یا «ایالت» مخزنی است که از آن سلامتی و انرژی تولید می شود. در نهایت، بدن، ذهن و روح شما همه مشتاق بازگشت به این «خانه» هستند.
بیشتر استرس، عصبانیت و ناامیدی ما ناشی از قطع ارتباط و ناهماهنگی با منبعی است که ما هستیم.
چرا مردم با خود صادق نیستند؟
از سنین جوانی، اعضای خوشنیت خانواده، معلمان، سیستم آموزشی، جوامع و جامعه، ما را از صادق بودن با خود دور میکنند.
شاید به شما گفته شود که ساکت باشید، زمانی که چیزهای زیادی برای گفتن دارید. یا شاید کنجکاوی شما از بین رفت که «چرا» شما با «چون من میگم» مواجه شد. یا خلاقیت و روحیه آزاد شما خفه شده و مجبور شدید در یک کلاس درس سنتی جا بیفتید و آرام بنشینید.
صدها نمونه از این وجود دارد و من مطمئن هستم که شما هم نمونه هایی از آن را در زندگی خود را دارید.
در واقع، ما به عنوان یک فرهنگ، جامعه و گونهها، اکنون بیش از هر زمان دیگری از مسیر خارج شدهایم. ما به دلیل چالش های متعدد در زندگی خودمان، از آنچه در کشورهای ما و جهان در حال رخ دادن است، پرت شده ایم. انتظارات و خواسته های غیر واقعی از هر جهت وجود دارد.
دنیای 24 ساعته و مبتنی بر فناوری، ما را از مسیر خارج می کند.
ما در جهات مختلف و گاهی حتی مخالف کشیده می شویم و نقش های زیادی را در زندگی خود بازی می کنیم – کارمند، دوست، والدین، شریک زندگی. همه این نقش های متنوع خواسته ها و انتظارات خاص خود را دارند.
ما کتابهایی میخوانیم درباره این که چگونه باید کارها را انجام دهیم، دورههایی را میگذرانیم درباره کارهایی که باید انجام دهیم و سعی میکنیم آنچه را که دیگران انجام میدهند برای بهبود خود یا تأثیرگذاری مناسب بر دیگران الگوبرداری کنیم. و بسته به روز هفته یا جدیدترین مقاله یا مطالعه، توصیه ها اغلب متفاوت و متناقض هستند!
در دنیا چگونه قرار است ما به مسیر خود برگردیم وقتی همه اینها اتفاق می افتد؟
اگر با خودتان صادق نباشید، چه اتفاقی می افتد؟
جای تعجب نیست که چنین آمار خیره کننده ای در مورد استرس، سلامتی و رفاه وجود دارد، به خصوص در اینجا در ایالات متحده.
به هر دلیلی، ما از خود اصلیمان جدا شدهایم، از همسویی با آنچه واقعاً هستیم و آنچه بوده ایم، خارج شدهایم. این کشش پیامدهای گسترده و قابل توجهی دارد.
بیایید به «وفادار بودن با خود» به عنوان یک آهنربا فکر کنیم. خود اصلی شما مجبور است به «خانه» بازگردد، اما شرایط و بحران های زندگی ممکن است کشش قوی تر و سخت تری داشته باشند. همانطور که از پایه خانه خود بیرون کشیده می شوید، مانند آهنربایی است که از محل اتصال خود خارج می شود.
وقتی آهنربا را کنار می گذارید چه اتفاقی می افتد؟
می لرزد و سعی می کند به جای خود برگردد. اما اگر اجازه دهید، درست به جای خود باز می گردد. دوباره، اگر سعی کنید آن را بیرون بکشید، دوباره می لرزد.
علائم هشدار دهنده
حالا خودتان به این فکر کنید. وقتی از خود اصلیتان جدا می شوید، از اینکه با خود صادق باشید جدا می شوید، چه چیزی را تجربه می کنید؟ آیا مانند آهنربا «لرزان» می شوید؟
این گم گشتگی می تواند به صورت زیر ظاهر شود:
- علائم فیزیکی مانند کم انرژی بودن، سردرد، مشکلات معده، عضلات منقبض، سرماخوردگی و عفونت های مکرر، ضربان قلب تند، درد قفسه سینه و …
- علائم عاطفی می تواند شامل احساس خشم، سرخوردگی، غرق شدن، تنهایی و در نهایت افسردگی یا اضطراب باشد.
این علائم هشدار دهنده راه بدن شما برای گفتن این است که می خواهد به خانه برود.
اما اغلب ما این نشانه ها را نادیده می گیریم. ما مدام آنها را به سمت پایین هل می دهیم یا به زور از آن عبور می کنیم. اگر سردرد بگیریم، مسکن می خوریم. اگر فشار خون بالا داشته باشیم، نسخه می گیریم. اگر احساس افسردگی یا اضطراب کنیم، یک بطری شراب می نوشیم یا یک مسکن می خوریم.
با این حال، دلیل ظاهر شدن این چیزها این است که چیزی به شما بگوید. بدن شما ممکن است به شما بگوید یا حتی فریاد بزند که یک چیزی کار نمی کند. آنچه واقعاً باید انجام دهیم این است که توقف کنیم و «چرا» را در پس علائمی که تجربه می کنیم، شناسایی کنیم.
اینها اغلب به این مربوط می شود که ما از خود واقعیمان و آنچه برای ما بهترین کارایی را دارد، دور هستیم.
چگونه با خود صادق باشیم و به مسیر خود برگردیم؟
ممکن است در این مرحله فکر کنید که همه اینها فوق العاده به نظر می رسد، اما چگونه می توانید به مسیر خود بازگردید؟ حتی ممکن است برخی از شما این سوال را داشته باشید که صادق بودن با خود، دیگر مانند چیست؟
در اینجا 10 راه برای صادق بودن با خود و بازگشت دوباره به مسیر وجود دارد:
-
آنچه برای رشد نیاز دارید را شناسایی کنید.
یکی از راههای پی بردن به این موضوع این است که به زمانهایی در زندگیتان فکر کنید که احساس میکردید فوقالعاده، دور از همه چیز، تحت کنترل، در منطقه هستید.
به زمان هایی در زندگی خود فکر کنید که احساس شادی، رضایت و موفقیت کرده اید. آن ها را روی برگه بنویسید.
حالا، به این فکر کنید که چه چیزی در آن زمان ها بود که آن زمان را بسیار عالی کرد. آیا این محیطی بود که در آن بودید؟ افرادی که توسط آنها احاطه شده بودید؟ چیزی که در حال ساختن یا ایجاد آن بودید؟
شاید تصویر، برنامه، هدف یا چالش روشنی داشتید؟
-
به آنچه شما را خوشحال می کند، فکر کنید.
چه چیزی باعث شادی یا خنده شما می شود؟ دوست دارید چه کاری کنید؟
آیا شما آن کارها را انجام می دهید؟ چگونه می توانید بیشتر در ارتباط با علایق خود زندگی کنید یا کارهای بیشتری را انجام دهید که شما را خوشحال می کند؟
-
مشخص کنید که چه چیزی باعث می شود بیشتر شبیه خودتان باشید.
به این فکر کنید که چه زمانی احساس می کنید بیشتر شبیه خودتان هستید. چه چیزی باعث میشود احساس کنید که با کسی که هستید، مرتبط، مستقر و متمرکز هستید؟
شاید گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا ارتباط با معنویت خود توسط مدیتیشن باشد. شاید حس ماجراجویی در سفر باشد یا آرامشی باشد که از لذت بردن از خواندن یک کتاب خوب، به وجود می آید.
چه چیزی روح شما را در سطح عمیق تری تغذیه می کند؟
-
بدانید چه زمانی شبیه خودتان نیستید.
برای بازگشت به مسیر، در وهله اول باید بدانید که از مسیر خارج شده اید. به همین دلیل است که به همان اندازه مهم است که بدانید چه زمانی مانند خودتان نیستید.
چگونه می دانید که هیچ چیزی برای شما نتیجه نمی دهد؟ به این فکر کنید که چه چیزی شما را از گام برداشتن، خارج می کند.
قبلاً در مورد علائم جسمی و احساسی که ظاهر می شوند صحبت کردیم. آن ها برای شما چیستند؟ شما چه فکری می کنید، می شنوید یا احساس می کنید؟
حواستان باشد. به این نشانه های هشدار اولیه ای که ذهن و بدن شما برای شما ارسال می کند، توجه کنید.
-
به ارزش های اصلی خود نگاه کنید.
آیا می دانید چه چیزی برای شما مهم است؟ چگونه می توانید اولویت بندی کنید و آن چیزها را در اولویت قرار دهید؟ اگر یکی از ارزش های اصلی شما خانواده است، چگونه می توانید بیشتر آن را زندگی کنید؟
آیا می توانید ساعت های اضافه کاری در محل کار خود را متوقف کنید تا زمان بیشتری برای فرزندان خود داشته باشید؟ آیا می توانید یک شب قرار هفتگی با همسرتان برنامه ریزی کنید؟
-
از استعدادهای خود استفاده کنید.
چه نقاط قوت یا استعدادهای ذاتی وجود دارد که می توانید بیشتر از آنها استفاده کنید؟ آیا به حل مشکلات، گوش دادن به دوستان، یا پختن غذای سالم و مفید شگفت انگیز علاقه دارید؟
حالا کجا می توانید از این استعداد استفاده کنید؟
-
با هدف خود ارتباط برقرار کنید.
برخی از افراد هدف های بسیار مشخصی دارند، در حالی که برخی دیگر هنوز در حال جستجو اند.
می دانم که این یک مورد مهم است.
حتی اگر هدفتان را مشخص نکنید، آیا هر روز را با هدف زندگی می کنید؟ یا با حواسپرتیها، انتظارات یا زندگی از مسیر خارج میشوید؟
-
بر مراقبت از همه وجودتان تمرکز کنید.
با تغذیه و زندگی سالم به اصول اولیه بازگردید. بر سلامت کلی خود تمرکز کنید و از بدن خود مراقبت کنید.
آیا این بدان معناست که شما باید بیشتر ورزش کنید؟ بیشتر بخوابید؟ بیشتر میانجیگری کنید؟
من طرفدار بزرگ بدن سالم هستم. در حالی که معتقدم این تکه مهم است، همچنین مهم است که توجه داشته باشید که می توانید روزها و سال ها روی سلامتی، تغذیه، هیدراتاسیون و … خود کار کنید، اما اگر یک قدم به عقب برنگردید و به قطعات پر انرژی خود نگاه نکنید، قرار نیست پیشرفت زیادی داشته باشد.
-
آنچه را که دوست داشتید قبل از اینکه سرتان خیلی شلوغ شود انجام دهید، دوباره کشف کنید.
پیاده روی در فضای باز بود؟ گذراندن وقت با دوستان؟ در کتابخانه نشستن و یک کتاب خوب خواندن؟ اصلاً هیچ کاری انجام ندادن؟
اکنون سعی کنید زمان بیشتری را برای این موارد اختصاص دهید.
-
رها کنید.
انتظارات دیگران و روشی را که «باید» با آن کارها را انجام دهید، کنار بگذارید. آنچه را که می خواهید باشید رها کنید و در عوض سعی کنید خودتان باشید.
ما بسیار تلاش می کنیم تا دیگران را از خود راضی کنیم، انتظارات آن ها را برآورده کنیم، دیگران را خوشحال کنیم، یا به آنها تن دهیم.
صادق بودن با خود، بیشتر درباره این است که چه چیزی را رها می کنید تا اینکه چه چیزی را نگه داشته اید.
سخن آخر
همانطور که ممکن است تصور کنید، لازم نیست هر 10 مورد را برای بازگشتن به مسیر انجام دهید. فقط یک قدم در مسیر درست شما را به خانه هدایت می کند.
چگونه بدانید با کدام یک شروع کنید؟ مانند آهنربا، ببینید کدام یک شما را جذب می کند. کدام یک از اینها بیشتر در ذهن شما طنین انداز شد؟
اگر مطمئن نیستید، دوباره آنها را بخوانید و ببینید کدام یک (ها) آن کشش مغناطیسی را دارند. خود اصلی شما می داند که کدام یک از این موارد مناسب برای شماست.
منبع:
- https://www.lifehack.org/731944/being-true-to-you-get-back-on-track