در مقاله زیر به صورت مفصلی برای شما دوستان و همراهان گرامی پرورش افکار در مورد این موضوع سخن می گوییم که نیت افراد از برخی رفتارها چیست و چگونه می توانید نیات رفتار را تجزیه و تحلیل کنید.
چرا مردم پرخوری میکنند یا افراطی هستند؟
چرا مردم به درگیری یا خشونت رو می آورند؟
چرا مردم مواد مخدر مصرف میکنند و یا حتی جان خود را میگیرند؟
چرا افراد مشتاق توجه هستند و یا آرزوی عشق را دارند؟
نیت رفتار چیست
چرا شما این طور هستید؟ هر کاری که افراد انجام دهند، دلیلی پشت اعمال خود دارند. آنها ممکن است بدانند که دلیلی پشت اعمالشان است ولی از اینکه دقیقا چه دلیلی است آگاهی ندارند. در واقع، اغلب مردم به روشهایی رفتار میکنند که ممکن است غیرمنطقی و غیرقابل توضیح حتی برای خودشان باشند. و یک میلیون گزارش از این که چرا مردم این گونه رفتارها را انجام میدهند وجود دارد. اما همه این داستانها حول شش نیروی محرک اصلی میچرخد که تونی آن را “نیازهای انسانی” مینامد.
نیازهای انسانی برای هر فرد واحد اساسی هستند و نحوه زندگی ما را شکل میدهند. مهم نیست که شما از چه کشوری هستید، وضعیت اجتماعی – اقتصادی شما چیست، مهم نیست که نژاد شما، مذهب شما، رنگ پوست شما چه باشد؛ مهم نیست که اهداف، نیازها، ارزشهای اخلاقی، ارزشهای فرهنگی و یا رویاهای شما کدامند – همه ما این نیازها را داریم.
و اگر میخواهید در یک سطح عمیقتر و معنیدار خود را درک کنید، باید با درک این نیازها شروع کنید. چون وقتی این کار را انجام دهید، متوجه خواهید شد که چرا این طور که الان هستید رفتار میکنید و به روشهای خاصی واکنش نشان میدهید. و این آگاهی گامی مهم برای تغییر اساسی در زندگیتان است تا بتوانید بر موانع غلبه کرده و فرصتها را در دست بگیرید تا سرانجام تحقق کامل پیدا کنند.
قطعیت
اولین چیزی که همه ما به آن نیاز داریم، قطعیت است.
برای اینکه از درد دوری کنید و به طور ایدهآل کمی آرامش پیدا کنید به قطعیت و اطمینان خاطر نیاز دارید. به همین دلیل است که این اساسیترین نیاز ما – یک مکانیزم بقا است. ما باید یک قطعیت در زندگی روزمره مان داشته باشیم.
آیا تا به حال در موقعیتی بودهاید که در آن احساس عدم اطمینان در مورد چیزی که واقعا مهم است، مانند سلامتی شما یا سلامتی شخص مورد علاقه تان کنید؟ چطور درباره شغل خود تردید دارید و یا اینکه آیا میخواهید پول کافی برای رسیدن به آن پیدا کنید؟ هنگامی که قطعیت ما مورد تهدید قرار میگیرد، به وضوح فکر کردن دشوار است. وقتی در مورد چیزی که اهمیت دارد، اطمینان نداریم، هیچ چیز دیگری کارساز نیست.
نیت رفتار را چگونه تشخیص دهیم؟
حالا همه ما سعی میکنیم که قطعیت پیدا کنیم، اما همه ما به طور متفاوت به آن نگاه میکنیم. برخی از مردم با ایجاد یک برنامه روتین اطمینان پیدا میکنند. برخی آن را با کاهش انتظارات خود به دست میآورند و میگویند: “من هرگز آنچه را که میخواهم به دست نخواهم آورد”، سایرین آن را با تلاش برای کنترل همه چیز و همه کس به دست میآورند. و همچنین دیگران از طریق ایمان و دعا، یقین خود را به دست میآورند
. هر فرد یک روش برای خود برای برآورده کردن نیازهای اولیه خود را دارد. سوال این است که آیا شما نیاز خود به قطعیت را به روشی که قدرت بخشیدن یا تقویت کردن شما را در بر دارد، ملاقات میکنید؟ همه این نیازهای انسانی را به صورت متفاوت اولویتبندی میکنند، اما باید بدانید که شما قدرت انتخاب آنچه که روی آن تمرکز میکنید را دارید.
تنوع
مشکل قطعیت این است که وقتی ما در هر زمینه آن را داریم ملول میشویم. شور و اشتیاق ما در قلمرو عدم قطعیت و یا تنوع یافت میشود.
تنوع برای ما هیجان ایجاد میکند. این نوعی ماجراجویی است و باعث میشود احساس زنده بودن کنیم. و ما به حس برتر بودن در زندگی مان نیاز داریم، چون این چیزی است که به ما کمک میکند رشد کنیم. اما درست مانند نیاز ما به قطعیت، همه ما برای برآورده کردن نیاز خود با ایجاد تنوع در راههایی که خوب، خنثی و بد هستند، تلاش میکنیم.
برخی افراد با مصرف مواد مخدر به تنوع زیادی در زندگی شان دست میابند برخی دیگر این کار را با خوردن بیش از حد انجام میدهند. برخی ممکن است ورزشهای مخاطرهآمیز را امتحان کنند. دیگران ممکن است از یک مکالمه با فردی که جالب به نظر میرسند و یا با ایجاد یک هدف جدید، حس ایجاد تنوع پیدا کنند. و دیگران هم با داشتن یک مشکل بزرگ، تنوع زیادی بدست میآورند. میلیونها راه برای تنوع وجود دارد. تنها سوال این است که راه شما چیست و آیا به شما کمک میکند یا شما را آزار میدهد؟
اهمیت
نیاز سوم اهمیت است.
همه ما باید احساس کنیم که زندگی ما مهم، منحصر به فرد و به نوعی خاص است..
در یک رابطه نزدیک، اگر شریک تان همیشه فکر میکند که فرد یا چیزی مهمتر از شما وجود دارد، درد جدی را شروع خواهد کرد. این فرد یا چیز، میتواند فرزند شما باشد، یا مادر، پدر، همکار شما، یا حتی مهمانی و پارتی باشد . و لحظهای که این اتفاق میافتد – یعنی به محض اینکه یک نفر احساس میکند چیز دیگری مهمتر از او وجود دارد- یعنی زمانی که رابطه شروع به درهم شکستن میکند.
خارج از یک رابطه نزدیک، راههای نامحدودی وجود دارد که افراد برای زندگی خود اهمیت قائل می شوند. و این روشها میتوانند سازنده، خنثی و یا مخرب باشند.
مثال از نیت رفتار
برای مثال، اگر به جای اهمیت دادن بیش از اندازه به هر کس دیگری، به نیازهای خود اهمیت بدهید – با پیدا کردن یگانگی تان و با ایجاد تفاوت در جهان اطرافتان – میتوانید نیاز به اهمیت به خودتان را بیابید که هیچ عیب و ایرادی هم ندارد. سازمانی را پیدا میکنید که برای آن شور و اشتیاق دارید و زمان و یا منابع خود را برای موفقیت به دست میآورید. قدرت بخشندگی و مهربانی میتواند دنیا را تغییر دهد.
اما آنهایی که به خشونت متوسل میشوند چه؟ مثل زمانی که یک نفر به سمت شما شلیک میکند، در حال حاضر چقدر در زندگی شما مهم هستند؟ آنها زندگی و مرگ را مهم میدانند. خشونت سریعترین و ارزانترین راه برای درک اهمیت دیگران است.
متاسفانه، آن فرد با استفاده از این راه قربانیان درگیر در این وضعیت را نابود می کند. اما خشونت در کل تاریخ بشریت بوده و تا ابد طول خواهد کشید مگر اینکه این را درک کنیم و یک تغییر آگاهانه ایجاد کنیم.
بنابراین چگونه شما نیاز خود را برای معنا و اهمیت دادن به خود پیدا میکنید؟ آیا شما سختتر از هر کس دیگری کار میکنید؟ آیا شما بیشتر از هر کس دیگری در مورد ورزش میدانید؟ آیا شما به صورت منحصر به فرد لباس میپوشید، یا اینکه گوشواره ها و تتوهای بیشتری نسبت به دیگران دارید؟ شما برندهای خاصی را خریداری میکنید؟ آیا شما صاحب یک اتومبیل لوکس هستید؟ آیا شما تحصیلات بیشتری نسبت به دیگران دارید؟
یک میلیون روش برای قابلتوجه بودن وجود دارد. روش شما چیست؟
عشق و ارتباط
مشکل با نیاز به اهمیت این است که شما باید متفاوت از بقیه باشید و درست همانطور که نیاز به قطعیت نیاز به تنوع را نشان میدهد، نیاز به اهمیت، نیاز به عشق و ارتباط را آشکار میسازد.
مردم از طریق دوستی، ورزش و یا جامعه ارتباط پیدا میکنند. افراد دیگر ارتباط را از طریق حیوانات خانگی و یا هنر به دست میآورند. برخی ممکن است آن را از طریق تفکر و یا با طبیعت به دست آورند. برخی میتوانند آن را از طریق ایمان خود و از طریق نماز به دست آورند.
افراد ارتباط را از طریق رابطه جنسی پیدا میکنند، حتی زمانی که بیمعنی باشد. برخی این کار را با مریض شدن انجام میدهند، زیرا دیگران به آنها رسیدگی میکنند.
تشخیص نیت رفتار
برخی آن را با ایجاد مشکل به دست میآورند. برای مثال، اگر به یک کودک به خاطر کارهای خوبش توجه نکردید، او سعی میکند با انجام دادن کارهای بد توجهتان را جلب کند. و بزرگسالان هم همین کار را میکنند، اما اغلب با روش دراماتیک و دردناک تری، مانند توسل به رفتارهای غیر قانونی و آزار دهنده. اما در هنگامی که شما به درستی در زندگی تان عمل می کنید ولی به دیگران جور دیگری توضیح می دهید چه؟
برای اینکه آنها احساس بهتری داشته باشند، یک چرخش منفی روی چیزی قرار میدهید. این یک مثال دیگر از نحوه برخورد ما برای داشتن ارتباط است. اما به این طریق، شما قدرت خود را از دست میدهید تا کس دیگری بیشتر با شما ارتباط داشته باشد، که در نهایت این کار برای روند مثبت شما مخرب است.
اما در مورد عشق چه چیزی وجود دارد؟ در اینجا یک نکته وجود دارد: اکثر مردم ساکن هستند. آنها به این دلیل ارتباط برقرار چون عشق آنها را آزار داده است. اما ارتباط مثل عشق است که با عشق واقعی مقایسه می شود. عشق حقیقی، شادی مطلق، راحتی و شور و شوق است. و در مقیاس ۰ تا ۱۰، آن ۱۰ است. شما کجا هستید؟ اکثر مردم حدود ۴ یا ۶ سال دارند. آنها خوشحال نیستند، اما به اندازه کافی ناراضی نیستند که تغییر کنند و آن را بهتر کنند.
رشد | مشارکت
چهار مورد اول حیاتی هستند. آنها ضروری هستند. شما همیشه راهی برای مقابله با هر کدام از این نیازها پیدا میکنید، اما این ها به تنهایی شما را تحقق نخواهند داد. اگر واقعا میخواهید برآورده شوند، پس باید این دو نیاز نهایی را برآورده کنید – رشد و مشارکت. اینها نیازهای روحی شماست. معنای مذهبی ندارند، بلکه به این معنا هستند که شما در مرکز خود هستید.
اگر رو به رشد نیستید، دارید میمیرید. هیچ چیز به اندازه یک فلات یا یک مکان راحت وجود ندارد. اگر رابطه شما در حال رشد نیست، در حال زوال است. اگر کار تو رو به رشد نیست،در حال از بین رفتن است. شما کجا ایستادهاید؟ یک ارزیابی صادقانه از زندگی خود داشته باشید و از خودتان بپرسید در کجا رشد میکنید و چه احساسی به شما میدهد؟ چه منطقهای در زندگی شما در حال نابودی است؟ و چگونه این کار شما را رنج میدهد؟
مشارکت به زندگیتان معنی خواهد داد. وقتی که ما از خودمان خارج میشویم، در دنیایی با فراوانی و دلسوزی زندگی میکنیم. به همین دلیل است که تونی همیشه میگوید: “راز زندگی بخشش است” آخرین باری که به شخص دیگری به دلیلی غیر از دلایل خودتان کمک کرده اید چه زمانی بوده؟ چه چیزی باعث شد که شما اینگونه احساس کنید؟
چرا این کار را انجام میدهی؟
پس اگر همه ما شش مورد نیاز داشته باشیم، چرا رفتار های متفاوتی داریم؟
اول اینکه، ما برای همه ی این 6 مورد از نیازهای گفته شده به یک اندازه ارزش قائل نیستیم. برخی به “قطعیت” به عنوان نیاز اصلی خود اهمیت می دهند. برخی عشق و ارتباط برایشان ارزشمند است. دیگران ممکن است برای نیاز “اهمیت” ارزش قائل باشند. اما همه ی آنها که باهم باشند میتوانند نحوه زندگی شما را تغییر دهند.
دوم اینکه، حتی اگر دو نفر مانند یکدیگر تنها با اهمیت قائل شدن برای نیاز قطعیت پیش روند، روش یک شخص برای رسیدن به قطعیت، متفاوت از دیگری خواهد بود. شاید قوانین یک نفر برای یافتن قطعیت این است که آنها باید در روز ۲۰ ساعت کار کنند. در حالی که ممکن است فرد دیگری با اشتباه انجام دادن همه چیز به قطعیت می رسد و به خود بگوید ” وقتی که این کاری که انجام می دهم کارساز نیست و فقط وقت تلف کردن است چرا باید بیخودی امیدوار باشم؟ ”
سخن آخر نیت رفتار
چرا یک نفر این مسیر را انتخاب میکند؟ این حرف متناقض به نظر میرسد، اما مردم واقعا رویاهای خود را از بین خواهند برد و حتی ارزشهای خود را برای رفع نیازهایشان درهم می شکنند. به همین دلیل است که یک فرد شریف دروغ میگوید، زیرا آنها به نیازهای خود بیش از اصول اخلاقی خود ارج مینهند. درک این مساله بخش مهمی از یادگیری نحوه داشتن شفقت بیشتر برای خودتان و دیگران است.
حالا که ۶ تا از نیازهای انسان را درک میکنید و اینکه آنها چگونگی رفتار شما را هدایت میکنند، این ارزیابی را انجام دهید تا بفهمید که دو نیاز اصلی شما چه هستند. در بالای لیست شما چه چیزی قرار دارد و شما چگونه آن نیاز ها را به دست می آورید؟ نیاز انسان در بالای لیست شما مسیر شما را تعیین میکند و مسیر شما مقصد نهایی زندگی شما را تعیین میکند. اگر بتوانید در این لحظه تغییرات مثبت ایجاد کنید، میتوانید کل مسیر زندگی خود را تغییر دهید.
بیشتر بخوانید: 12 اصل طلایی که باید در مورد قانون باور بدانید