شناخت ضمیر ناخودآگاه با قانون جذب
دوستان عزیز سایت پرورش افکار در قسمت قبلی مقاله نیروی شگفت انگیز فکر به مباحثی از قبیل انواع قدرت فکر انسان ها، دستاوردهای قدرت و توانایی ذهن و دوگانگی در اندیشه و روح پرداختیم. در این مقاله قصد داریم در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه توضیح دهیم. لطفا در ادامه با ما همراه باشید.
ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه
برای معرفی بهتر و کامل تر این دو پدیده ی پیچیده یک روش جالب وجود دارد که تشبیه آن به یک باغ می باشد. فرض کنید که شما باغبان یک باغ گل هستید و در کل روز در ذهنتان در حال بذر کاشتن هستید و در تمام زندگی تان ثمره و نتیجه ی این کاشتن را برداشت خواهید کرد.
بنابراین چقدر خوب است که در کشتزار فکر و اندیشه های خودمان بذرهای خوبی، محبت، انگیزه، آرامش، پاکی و صمیمیت بکاریم و کار بهره برداری و کشت نتایج را به ضمیر ناخودآگاه خود واگذار نماییم. به بیان دیگر این کشتزار فکر و اندیشه را می توان به زمین باروری تشبیه کنیم که در آن هر بذری چه خوب و چه بد قدرت باروری و عمل آمدن دارد. در این صورت هر فکری به شکل یک انگیزه و یک شرط در زمین ضمیر ناخودآگاه فرد جای می گیرد. به همین دلیل است که بر اساس قانون جذب باید افکار خودمان را به گونه ای بارور کنیم که شرایط دلخواه و مناسب خودمان ایجاد نماییم.
زمانی که ذهن شخص به درستی فکر می کند و با اندیشه درست به درک حقیقت نایل می شود و هنگامی که افکار به نحو صحیحی در بایگانی ضمیر ناخودآگاه طبقه بندی می شود و به شکلی سازنده، هماهنگ و معتدل در جای خودش قرار می گیرد تا نیروی جادویی ضمیر ناخودآگاه بتواند شرایط مناسب را برای پاسخ گویی ایجاد کند و محیطی دلخواه در تمامی موارد به وجود آورد.
زمانی که شما روی فرآیند فکر و اندیشه ی خود نظارت اعمال می کنید، توان و قدرت ضمیر خود را در رویارویی با حوادث و رویدادها مورد ارزیابی قرار می دهید و به بیان ساده تر شما آگاهانه با نیروی بی انتهای جهان و قدرت خارق العاده ی قانون جذب که بر تمام جهان حکم فرما است همکاری می کنید.
کافی است به اطراف خود نگاهی بیندازید، در نهایت تعجب متوجه خواهید شد که اغلب مردم در دنیای مادی زندگی می کنند و این در صورتی است که فقط تعداد محدودی از متفکران و اندیشمندان جهان را تشکیل می دهند که به درون نگاه می کنند و بیشتر به معنویات توجه می کنند. اما فراموش نکنید که همین دنیای ذهنیات یا افکار و احساسات و تصاویر ذهنی شما هستند که دنیای خارجی فرد را تشکیل می دهند. این دنیای ذهنی تنها نیروی خلاق شما می باشد؛ و بر اساس قانون جذب هرچه در بیرون از خود پیدا کرده اید، آگاهانه یا ناآگاهانه محصول و فرآورده ی همین اندیشه و دنیای ذهنیاتتان می باشد.
شناخت ضمير ناخودآگاه چه کمکی به ما می کند؟!
شناخت و برخورد ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه به شما کمک می کند تا زندگی خود را دچار تغییر و تحولات اساسی کنید. برای تغییر زندگی بیرونی باید علت را تغییر داد. همواره شاهد هستیم که اغلب مردم دائما با کارکردن تلاش می کنند تا شرایط و علل زندگی خود را دچار تغییر و تحول مثبتی کنند. به هر حال برای حذف ناهماهنگی ها، ضعف ها و اختلالات باید علت را جویا شد و با تمام وجود در صدد رفع آن برآمد.
همواره به یاد داشته باشید که شما در برابر اقیانوسی از ثروت بی کران قرار دارید. ضمیر ناخودآگاه در برابر اندیشه های شما حساسیت های زیادی از خود نشان می دهد و بر اساس قانون جذب همین اندیشه های دنیایی شما را می سازد که از کنار آن عقل و دانایی، هوش و ذکاوت، قوای حیاتی و انرژی های ضمیر ناخودآگاه از آن نشات می گیرند.
قانون جذب می گوید اجرای قوانین و مقررات روحی، انسان را وادار می کنند تا روش زندگی خود را تغییر دهد و به جای گرفتار شدن در بی پولی، فقر، بدبختی و خرافاتی شدن در صدد کسب دانش، سلامتی، نشاط و خوشبختی برآیند. آن ها می توانند با این روش ترس و دودلی را از خود دور کرده و به جای آن بذر امید، شهامت و خوش بینی را در وجود خود بکارند. آیا می توانید نیروی بزرگ تر و قدرتمندتر از قانون جذب و ضمیر ناخودآگاه در جایی پیدا کنید؟!
تفاوت های ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه
در اینجا با ذکر مثالی می توانیم تفاوت این دو را به خوبی برای شما عزیزان شرح دهیم. ضمیر خودآگاه مانند ناخدا یا خلبانی است که در عرشه و کابین به هدایت وسیله ی خود می پردازد و در عین حال به افراد زیردست خود دستورهای لازم را صادر می کند. و آن ها ضمن رسیدگی به امور ابزارآلات مختلف، موتورخانه و … با فرمانده ی خود دائما در تماس می باشند.
زیردست ها و کارگران اطلاعات درستی از مقصد ندارند، آن ها فقط مطیع و فرمانبردار هستند به گونه ای که اگر فرمانده دستور غلطی صادر کند، آن ها به ناچار باید از فرمانده اطاعت کنند و سفینه ی خود را به صخره ها بکوبند یا هواپیما را در آب فرود بیاورند. بنابراین نتیجه می گیریم که زیردست ها کورکورانه از فرمانده ی خود تبعیت می کنند چون ناچار به این کار هستند. کارکنان هرگز با رئیس و فرمانده ی خود جر و بحث نمی کنند و همیشه تابع اوامر او هستند.
ناخدا همان فرمانده ی کشتی است که دستوراتش باید مو به مو اجرایی شود. وجدان یا ضمیر خودآگاه هرکس ناخدای او می باشد و فرمانده ی سفینه جسم شخص، کردار و رفتار او می باشد. ضمیر خودآگاه فرمان هایی که به او داده می شود را باور دارد و به عنوان واقعیت می پذیرد. بنابراین زمانی که به دیگران می گویید: «من توان خرید ماشین فلان را ندارم». ضمیر ناخودآگاه شما این پیغام را ذخیره می کند و از لحاظ مالی کاری می کند تا برآورده شدن آرزوهایتان را ناممکن کند.
اگر همین پیام به صورت دیگری تکرار شود: «من قدرت خرید این ماشین را ندارم، و هیچ پولی برای رفتن به خرید و سفر برایم باقی نمانده است» مطمئن باشید در این شرایط هم ضمیر ناخودآگاه پیام شما را دریافت می کند و بر اساس قانون جذب تمام عمر خود را به گونه ای سپری می کند که به هیچ کدام از آرزوها و خواسته های خود نرسید.
بنابراین همواره به یاد داشته باشید که قانون زندگی قانون ایمان و باورها می باشد. باور اندیشه ای است که در ضمیر خودآگاه شخص ضبط شده است. هرگز این را باور نکنید که در آن می توان خدشه ای وارد کرد. پس همیشه سعی کنید به ضمیر ناخودآگاه خود ایمان داشته باشید چون به اندازه ای توانایی دارد که می تواند شما را شفا دهد، و شما را تبدیل به فردی خوشبخت، امیدوار و سرشار از نشاط و خوشبینی کند به بیان دیگر کسی شوید که نان قلبش را می خورد.