درس هایی که خانمها باید از ویکتوریا بکهام یاد بگیرند؛
یکی از داستانهای شنیدنی برای زنان، داستان روند موفقیت آمیز ویکتوریا بکهام در زندگی میباشد که توجه و حسادت خیلی از خانم ها را نسبت به خود جلب کرده است.
ویکتوریا بکهام در سال 2014 برترین کارآفرین بریتانیا شده است. وی در ابتدا راه ستاره موسیقی پاپ بود، سپس همسر دیوید بکهام شد و حالا به عنوان یک طراح لباس مهم با هوش تجاری بالا یکی از زنان موفق جهان است!
شروع موفقیت زنان در جامعه با یاد گیری از موفقیت ویکتوریا بکهام
ویکتوریا بکهام (Victoria Beckham) در ابتدا ستاره موسیقی پاپ بود، سپس با یکی از ستارگان فوتبال کشورش ازدواج کرد و حالا به عنوان طراح لباسی مهم با هوش تجاری بالا قابل تحسین است.
مهم دوست داشتن یا متنفر بودن از او نیست چون نمیتوانید اعداد را (که در مورد بکهام قابل ملاحظه هستند) نادیده بگیرید. از اولین باری که مغازهاش در خیابان میفیر لندن بازگشایی شد، تجارت مد ویکتوریا بکهام از گردش معاملاتی یک میلیون پوند به سی میلیون پوند در طی پنج سال اخیر رسیده است.این یکی از موفقیتهای شاخص زنان شاغل است.
در همین بازه زمانی، تعداد کارکنانش از سه به صد رسیده اند و برند او 2900% رشد فروش و 3233% رشد استخدام داشته است که ثروت شخصی او را تقریبا به 210 میلیون پوند رسانده است.
موفقیت ویکتوریا بکهام در دنیای مد، برای زنان بسیار مهم است، شاید به این دلیل که در طول زندگی مان به ما میگویند اگر میخواهید موفق باشید باید ستاره داشته باشید یا قیافه یا پول یا… باید در هر صورت دوستتان داشته باشند. این قضیه باعث تشدید تفکراتی در زنان میشود که به آنها میگویند همیشه باید همه را راضی نگه دارند حتی به بهای از دست دادن آرامش ذهنی و روحی خودشان.
در حالی که این پیغام به طور مداوم در طول زندگی برای زنان تکرار و تصریح میشود، مردان هیچ وقت برای جلب توجه و تایید دیگران به اندازه زنان این قدر تلاش نمیکنند و زحمت نمیکشند. حتی در مورد مردان هر چقدر کمتر مورد علاقه دیگران باشید احتمال آنکه به عنوان رهبر به شما احترام گذاشته شود، به خصوص در دنیای تجارت، بیشتر است. زمانی این قضیه نمود بیشتری پیدا میکند، که صحبت کردن ما راجع به کسانی است که مشهور نیستند: به زنان میگوییم زنیکه مزخرف بداخلاق، در حالی که به مردان با حالت تحسین میگوییم رهبر قوی و قاطع!
شاید ویکتوریا بکهام یک بار و برای همیشه این استاندارد را تغییر داده باشد.
حتی با همه موفقیت ها و یا شهرتی که در دنیای موسیقی گرفته تا صنعت ورزشی، ویکتوریا بکهام هیچ وقت آنطور که باید توسط عموم مردم مورد علاقه نبوده، و این مسئله بیشتر برای عموم مسئله بوده!
همانطور که هالی بَکستِر از گاردین میگوید: “یکی از جرمها بزرگی که یک زن در معرض عموم میتواند مرتکب شود این است که نتوان با او خیلی ارتباط برقرار کرد.”
با وجود استراتژی ها و مصاحبه های سازمان های روابط عمومی که به نظر میرسید قصد ملایم و شیرین کردن چهره ویکتوریا را داشتهاند، ویکتوریا بکهام همچنان آن چهره سرد خود را حفظ کرده است.
سراغ یک سری از مقالات مهم در مورد او بروید و خواهید دید که نسبت زیادی از آنها هنوز به “نگاه خیره سرد” او یا اینکه او “به اندازه کافی نمیخندد” اشاره میکنند. پس از همه این ها و سال ها نخندیدن به دوربین ها و دست تکان ندادن مثل یک دختر خوب، او این جسارت و توانایی را داشت که یک طراح لباس شود.
نه تنها او از یک گروه معروف خوانندگی آمده بود، یک طراح لباس شد، بلکه به تنهایی طراحی موفق و قابل احترام در بین عموم شد. این اصلا چیز سادهای نیست که بکهام توانست بدون آنکه حتی یک بار دختری باشد که همه او را میستایند، برندی به این عظمت و موفقیت راه بیاندازد. از همه مهمتر به نظر نمیآید که هیچ وقت این قضیه برای او اولویت داشته است!
شاید او خیلی درگیر به دنیا آوردن و بزرگ کردن چهار فرزندش، یکی از معروفترین زوج های پرقدرت دنیا بودن و یا به آرامی به راه انداختن و گسترش دادن سلطنت خودش بوده است.
ویکتوریا بکهام سخت تلاش کرد و اجازه داد تا کار و موفقیتش به جای او صحبت کند. و نتیجه کارش هم به وضوح و پرقدرت خود را نشان داد.
داستان ویکتوریا نشان دهنده این است که یک زن تاجر موفق میتواند جدای از اینکه مورد تایید بقیه است، یک زن تاجر موفق هم باشد.
کلام آخر: برای اینکه موفق شوید نیاز نیست که حتما همه شما را دوست داشته باشند.
این پیغام مهم و توانبخشی است که همه زنان باید آن را واضح بشنوند و بپذیرند.