12 دلیل برای اینکه برخی افراد همیشه موفق هستند.
من هم مانند هر کس دیگری مدتی را به این فکر کرده ام که چرا برخی افراد در زندگی موفق هستند.
چه عواملی در موفقیتشان موثر است که بیشتر از دیگران آنرا تحت کنترل خود دارند؟
افراد موفق ممکن است باهوش یا دارای تربیت اجتماعی خوبی باشند.
یا به طور غریزی پرانرژی و آزاد و مثبت باشند.
اما بسیاری از عواملی که باعث می شوند برخی افراد تقریباً در هر زمینه ای از زندگی موفق تر باشند، تحت کنترل آنهاست. و با یادگیری از افرادی که این مسیر را پیش از ما رفته اند، می توان چیزهای زیادی را در زندگی بهبود بخشید.
در اینجا برخی از افکار موفقیت است که در طول سالیان سال، از خواندن/دیدن مستندهایی در مورد افرادی مانند مایکل جردن، توماس ادیسون، النور روزولت و هنری فورد به ذهنم رسیدهاند. عوامل موفقیت زیر فقط تعداد کمی هستند و من کاملاً مطمئن هستم که عوامل بسیار بیشتری وجود دارد.
-
تصمیم می گیرند و اقدام می کنند.
اقدام درست یا غلط مهم نیست، آن را انجام می دهند. در هر صورت همیشه بهتر از این است که هیچ تصمیمی نگیرید و اصلاً اقدامی نکنید. همانطور که فرانکلین روزولت گفت:
《این عقل سلیم است که یک روش را در نظر بگیرید و آن را امتحان کنید. اگر شکست خورد، رک و پوست کنده آن را بپذیرید و دیگری را امتحان کنید. ولی بالاتر از همه این ها، چیزی را امتحان کنید.》
-
حتی زمانی که تمایلی به آن ندارند کارها را انجام می دهند.
من فکر می کنم این یک عامل بسیار بزرگ است. بسیاری از ما وقتی نمیخواهیم کاری را انجام دهیم، عقب نشینی میکنیم، حتی اگر این کار در نهایت ما را به یک تجربه یا هدف فوقالعاده برساند. افراد موفق ممکن است همیشه دوست نداشته باشند برخی از کارهایی را که باید انجام دهند، انجام دهند. اما به هر حال آنها را انجام می دهند. و در طولانی مدت این همه تفاوت را ایجاد می کند.
-
آنها سازنده ترین کارِ حال حاضر را انجام می دهند.
به جای اینکه خود را در دام انجام وظایف یا پروژه های سازنده اما نه چندان مهم بیندازند، متوجه میشوند که مهم ترین کار چیست و آن را انجام می دهند. و بعد از اینکه کارشان تمام شد، دوباره کارهای مهم دیگر را انجام می دهند. آنها به جای اینکه فقط کارهای زیادی انجام دهند، قبل از اقدام فکر و برنامه ریزی می کنند و سعی می کنند تا حد امکان افکار و اعمال خود را روی آن چند چیز بسیار مهم متمرکز کنند.
-
آنها یک کار را در یک زمان انجام می دهند.
به نظر می رسد بسیاری از آنها چند کار را باهم انجام نمی دهند. برخی از دلایل اجتناب از این کار، ممکن است این باشد که باعث سردرگمی درونی، اتلاف وقت و چند وظیفه ای شدن، می شود. در عوض، آنها یک کار را انجام می دهند و تا زمانی که انجام شود، روی آن تمرکز می کنند. سپس کار بعدی را انجام می دهند تا اینکه تمام شود. تمرکز 100٪ روی یک کار در یک زمان، نتیجه بهتر و سریع ترین دارد.
-
نگرش مثبتی دارند.
نگرش منفی می تواند برای زندگی فرد بسیار مضر و محدود کننده باشد. یک فرد مثبت می تواند هر روز درهای جدیدی را باز کند. می تواند ذهن را به روی ایده ها و ورودی های جدید باز کند و روابط عالی ایجاد یا حفظ کند. این کار به شما کمک میکند تا از شرایط سخت گذر کنید، زیرا یک فرد موفق اغلب فرصت را در آن چیزی که دیگران صرفاً به عنوان یک مشکل میبینند، میبیند.
-
شکست را دوباره تعریف کرده اند.
در حالی که بسیاری از مردم شکست را راهی برای منطقی بودن نسبت به احساس میل به تسلیم شدن می دانند یا به عنوان نشانه ای از اینکه زمان انجام کار دیگری فرا رسیده است، افراد موفق تمایل دارند آن را بیشتر به عنوان یک بازخورد مفید ببینند. ممکن است دوست نداشته باشند شکست بخورند، اما از آن نمی ترسند – یا حداقل ترس کمی از آن دارند – و می دانند که اگر شکست بخورند، این تجربه را دارند و می توانند دوباره شروع کنند و موفق شوند.
این البته یک باور بسیار مفید است و باعث می شود افراد موفق در حالی که بقیه قبلا تسلیم شده اند، ادامه دهند.
-
اجازه نمی دهند ترس مانع آنها شود.
آنها بر ترس غلبه می کنند و هر وقت با آن اژدها روبرو می شوند، آن را می کشند. یا ممکن است واقعیت را تعریف یا بازتعریف کرده باشند به طوری که ترس به میزان قابل توجهی کاهش یافته یا حتی در برخی از زمینه های زندگی آنها از بین رفته است.
انجام این کار آنها را قادر می سازد تا طبق افکار خود عمل کنند. این کار موانع ذهنی را از بین می برد و قفل راه ها و فرصت های کاملاً جدیدی را را باز می کند.
-
در زندگی هدف پیدا کرده اند.
آنها به جای اینکه بیرونی برانگیخته باشند از درون انگیزه پیدا کرده اند و برانگیخته شده اند. آنها به جای اینکه کاری که دیگران فکر می کنند را انجام دهند، کاری را انجام می دهند که میلی شدید به انجام آن دارند.
حتی اگر نظر دیگران چیزهای مثبت و موفقی باشد.
مایکل جردن ها، ادیسونها و استفن کینگز ها فهمیدهاند که میخواهند در زندگی چه کاری انجام دهند و آن را انجام میدهند (انجام داده اند).
من فکر میکنم هدف تا حد زیادی دلیل این است که آنها میتوانند به راه خود ادامه دهند و انگیزه داشته باشند در حالی که دیگران ممکن است خسته شوند یا بروند و کار دیگری انجام دهند که آن را هدفمندتر میدانند. افراد موفق هدف خود را دوست دارند و طوری با آن هماهنگ میشوند، انگار که آنها را با اشتیاق و انرژی در طول زندگی به جلو سوق میدهد.
-
حواسشان پرت نمی شود.
وقتی دیگران آنقدر درگیر زندگی روزمره می شوند که نمی توانند کاری را انجام دهند که واقعاً می خواهند، آنها این کار را نمی کنند. آنها واقعاً می توانند روی انجام کارهای مهم و آنچه باید انجام شود تمرکز کنند. باز هم به نظر می رسد که این، به هدف و درک روشن تر از جهت گیری در زندگی برمی گردد.
-
برای وقت خود ارزش زیادی قائل هستند و برای آن برنامه ریزی خوبی دارند.
بسیاری از مردم آنقدرها برای وقت خود ارزش قائل نیستند. افراد موفق در زندگی هدفی دارند و بنابراین ارزش زیادی برای آن قائل می شوند. آنها زیاد میخواهند و میل درونی برای انجام آن را دارند بنابراین باید برای استفاده مؤثر از روزهای خود برنامهریزی خوبی داشته باشند.
-
آنها مهارت های ارتباطی فوق العاده ای دارند.
بسیاری از کارهایی که ما در زندگی انجام می دهیم به افراد دیگر مربوط می شود. بنابراین کاملاً بدیهی به نظر می رسد که برای موفقیت احتمالاً باید مهارت های ارتباطی خوب یا عالی داشته باشید (فردی را استخدام کنید که چنین مهارت هایی را دارد).
خوشبختانه مهارت های فردی چیزی است که هر کسی می تواند آن را بهبود و توسعه دهد.
-
آنها ذهنی باز دارند و مایل به یادگیری هستند.
افراد موفق وقت می گذارند تا مطالعه کنند و یاد بگیرند – و اغلب به نظر می رسد که واقعاً دوست دارند این کار را انجام دهند – آنچه برای بهبود مهارت های آنها ضروری است. آنها پذیرای افکار، پیشنهادها، راه حل ها، اطلاعات جدید و تغییرات هستند نه اینکه فکر کنند از قبل همه چیز را میدانند، چیز زیادی برای یادگیری وجود ندارد و همه چیز باید همانطور که همیشه بوده، باشد.
روی چه چیزی تمرکز کنیم؟
حال مهمترین آنها چه عواملی هستند، انرژی را کجا باید متمرکز کرد؟ من در حال حاضر روی بهبود توانایی خود برای اقدام، انجام کاری که حس انجام آن را ندارم و انجام کارآمدترین کار را در حال حاضر، تمرکز کرده ام. به نظر من این سه عامل بسیار مهم هستند و از آنجایی که بسیار به هم مرتبط هستند ترکیب آنها آسان است.
من فکر می کنم آنچه باید روی آن تمرکز کنید بسیار متفاوت است. و این به هرکس بستگی دارد تا خودش این را بفهمد. اما اگر شما هم مثل من هستید، احتمالاً می دانید که در چه زمینه هایی باید کار کنید.
منبع:
- https://www.positivityblog.com/why-some-people-almost-always-are-successful