چگونه ماموریت کسب و کارمان را تعیین کنیم
رهبران یک چشم انداز و یک احساس ماموریت دارند که به مردان و زنان انگیزه می دهد تا به پا خیزند و به انجام ماموریت کمک کرده و به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنند. در حقیقت، هر یک از ما اشتیاق متعهد بودن به چیزی بزرگ تر از خودمان را داریم؛ رهبران این توانایی را دارند که انگیزه، رغبت و اشتیاق ما را بیشتر کنند تا تعهد ما برای دستیابی به چشم اندازمان قوی تر شود.
بنابراین به عنوان یک رهبر باید هدفی داشته باشید که انگیزاننده و الهام بخش باشد و تنها اهداف کیفی انگیزاننده و الهام بخش برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار هستند. افزایش پیدا کردن قیمت سهام، کسب درآمد بیشتر یا خدمت به افرادی که به آن نیاز دارند. بهترین بودن در بازار و کسب موفقیت بزرگ در بخشی رقابتی منبع انگیزه و الهام می باشد.
برای بهترین بودن تلاش کنید
مهم ترین چشم اندازی که به عنوان یک رهبر می توانید داشته باشید، بهترین بودن است. شما می توانید همین چشم انداز را در مورد کسب و کار یا سازمان تان هم داشته باشید. یعنی هیچ چیز جز بهترین را برای خود و شرکت تان نپذیرید. مفهوم این عبارت در کسب و کار این است:
کدام خصوصیت محصول یا خدمات تان برای مشتریان مهم تر است و با آن ها ارتباط بیشتری دارد؟
زمانی که آن خصوصیت را مشخص کردید، همه ی انرژی و خلاقیت کارمندان و مدیران خود را بر داشتن عملکردی عالی تر در آن حوزه متمزکر نمایید. ما همواره نیاز داریم که بهترین باشیم، نمی توانید احساسی فوق العاده بهترین احساس ممکن یا عملکردی فوق العاده داشته باشید؛ مگر این که با بهترین افراد در حوزه کاری خود همسو شوید و بهترین کاری را که افرادتان قادر به انجام آن هستند را انجام دهید.
معنا و هدف را القا نمایید
وقتی که خود را وقف یک ماموریت کنید، به کارتان معنا و هدف می بخشید. ما انسان ها به اندازه ی آب و هوا و غذا به معنا و هدف احتیاج داریم. ما به مهم بودن نیاز داریم و رهبران همان افرادی هستند که باعث می شوند احساس مهم بودن کنیم. آن ها به ما یادآوری می کنند ارزش آنچه انجام می دهیم بیش از کاری روزمره و معمولی است. آن ها این احساس را به ما می دهند که بخشی جدانشدنی از تیم انجام ماموریت هستیم.
چهار روش برای ایجاد حس مهم بودن در افراد
1 – تقدیر
نخستین روش تقدیر کردن است. از هر فرصتی برای تشکر از افراد به خاطر کیفیت کار و نقش شان در موفقیت شرکتتان استفاده کنید. هر بار که از افراد تشکر می کنید، احساس ارزش بیشتری می کنند و با دیدن اعتقادی که به کارشان دارید، انگیزه بیشتری برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود پیدا می کنند.
2 – تایید
دومین روش ایجاد حس مهم و ارزشمند بودن در افراد تایید است. در هر فرصتی و برای هر موفقیت بزرگ و کوچکی افراد را تایید کنید. پیشنهادها، دیدگاه ها و تفکرشان را تایید کنید. تایید، احساسات افراد را بر می انگیزد. خودباوری و عزت نفس آن ها را افزایش می دهد. اما تایید سریع و اختصاصی اهمیت زیادی دارد، زیرا می فهمند که واقعی است.
3 – تحسین
سومین راه ایجاد احساس مهم و ارزشمند بودن در افراد تحسین آن ها می باشد. مدام افراد، ویژگی ها مانند صبر و محبت، دارایی ها مانند لباس و ماشین و موفقیت هایشان را مورد تحسین قرار دهید.
4 – توجه
شاید توجه مهم ترین راه ایجاد احساس مهم و ارزشمند بودن در افراد توجه باشد. اگر مدام افراد را نادیده بگیرید، خود را وقف اهداف سازمان نخواهند کرد. اگر بدون فرصتی برای اظهار نظر یا دریافت بازخورد فقط به آن ها دستور دهید، احساس نمی کنند که افراد کلیدی این ماموریت هستند. توجه، گوش دادن به افراد بدون قطع کردن حرفشان می باشد. لازم نیست حتما پیشنهادهای آن ها را بپذیرید یا با حرف هایشان موافقت کنید، اما فرصت ابراز را به آن ها بدهید.
یک هدف مشترک
یک هدف یا ماموریت خوب، مسیر شفافی را نه تنها برای سازمان بلکه برای تک تک افراد سازمان مشخص می کند. یک هدف خوب، همه افراد را بر اساس علاقه ای مشترک متحد می کند. برای مثال IBM یکی از بزرگ ترین رهبران صنعتی تاریخ کسب و کار است. یکی از اهداف این شرکت ارائه بهترین خدمات به مشتریان سراسر دنیا می باشد. و یکی از ماموریت هایش نیز این است که به عنوان شرکتی شناخته شود که به مشتریان خود اهمیت می دهد.
این ماموریت که هدفی کیفی و نه کمی را در بر دارد، منبع انگیزه و الهام برای افراد شرکت است، زیرا همیشه به آن فکر کرده و درباره اش صحبت می کنند. آن ها باور دارند که بهترین هستند و هیچ شرکتی مثل IBM از مشتریان مراقبت نمی کند. هریک از افراد شرکت می دانند که وظیفه شان مراقبت از مشتریان است. و این آگاهی باعث اتحاد همه ی افراد بر اساس علاقه ای مشترک می شود.
ماموریت هر شرکت اغلب در یک بیانیه ماموریت خلاصه می شود. بیانیه ماموریت در وهله ی اول توضیح شفافی در مورد دلیل وجودی شرکت و هدف کلی آن است. معمولا بیانیه های ماموریت به نوعی به مشتری می پردازند. مثلا این که محصولات و خدماتشان چگونه به بهبود زندگی مشتریان کمک خواهد کرد. چارد هارلی می خواست که مردم ویدیوهای خانگی شان را در اینترنت به اشتراک بگذارند. ماموریت او این بود که به مفیدترین و اخلاقی ترین شرکت ارائه خدمات مالی تبدیل شود. موسسان گوگل، لری پیج و سرگی برن می خواستند جستجو در اینترنت را ساده تر کنند. دلیل وجودی شرکت شما چیست؟ هدف آن چه چیزی می باشد؟
هدف اصلی هر کسب و کار
برای هر رهبر کسب و کار یک هدف فراتر از اهداف دیگر می باشد و آن جذب مشتریان و خدمت رسانی عالی به آن ها است. رهبران، مشتریان سازمان را در مرکز توجه خود قرار می دهند. برای مثال شرکت نوردستروم را در نشر بگیرید که رهبرانش مدام و بی وقفه به مشتریان خود فکر می کردند. IBM فقط به مشتریان خود فکر می کند و درباره آن ها صحبت می کند. شرکت های زیادی خود را وقف مشتری می کنند، همان طور که می بینید از آنجا که همه بر سر این ه مشتری چه کسی است توافق دارند و اعتقاد دارند که هدف شرکت راضی کردن مشتری به بهترین روش ممکن برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار می باشد.
در واقع ما باور داریم که با یک آزمون ساده می توانید بگویید که یک سازمان چقدر خوب اداره می شود. وقتی در آن سازمان هستید، روش یاد کردن افراد از مشتری را ببینید و بشنوید. در یک سازمان خوب همیشه با احترام از مشتری یاد می شود، به گونه ای که واقعا مهم هستند. وقتی یک مشتری تماس می گیرد، رویداد مهمی اتفاق افتاده است. زمانی که مشتری مشکلی دارد و به او کمک می شود، این امر موجب خوشحالی همه می شود. وقتی مشتری تماس می گیرد و از کیفیت محصول یا خدمت رسانی ابراز رضایت و خوشحالی می کند، همه احساس فوق العاده ای پیدا می کنند.
بنابراین اگر قرار است رهبر یک سازمان یا کسب و کار باشید، باید بنشینید و به ماموریت و هدف کلی آن کسب و کار یا بخش فکر کنید. ماموریت شما باید بهترین بودن و کمک به دیگران باشد. این نقطه شروع صعود شما و رسیدن به قله رهبری و موفقیت در کسب و کار می باشد.