از همان دفعه اولی که در سن ۱۶ سالگی شغل متصدی سفارش غذا از پنجره رستوران برای خودروها را به عهده گرفتم و سفارش های سودا و نوشیدنی ها و غذاهای مشتریان را می گرفتم، داشتم استعدادم را در امر فروش رشد می دادم. بعد از تقریبا یک دهه کار کردن برای شرکت های بزرگ، تصمیم گرفتم برای گرفتن فوق لیسانس به دانشگاه بروم و شغل جدیدم را به عنوان یک نویسنده آغاز کنم. کمتر از ۶ ماه بعد از فارغ التحصیلی،من تبدیل به یک نویسنده فریلنس تمام وقت شدم.
اما این کار را تنها انجام نمی دادم. من ۳ نفر را همراهم داشتم که به من کمک می کردند تا بتوانم کاری کنم که کارفرمایم از واقعیت رهایی یابد. در ادامه، این سه نفر را معرفی می کنم و می گویم که چگونه می توانید آن ها را به شبکه خود اضافه کنید.
چه کسی؟ فرد رابط
چرا: برای اینکه بتوانم نویسنده شوم، کالیفرنیای جنوبی را ترک کردم و به شهر مادری ام بازگشتم. به مدت ۸ سال از آنجا دور بودم و دیگر با آنجا هیچ ارتباطی نداشتم، اما برخی از روابط دوستی که در دوران مدرسه و کالج به دست آورده بودم را حفظ کردم. یکی از آن دوست ها زک بود. زک شدیدا در امر استارت آپ ها مشغول بود، یعنی با گروهی که من هیچ ارتباطی نداشتم، ارتباط داشت.
وقتی یکی از استارت آپ هایی که با آن آشنایی داشت، اعلام کرد که به یک نویسنده محتوا نیاز دارد، زک با خوشحالی بین من و آن ها ارتباط برقرار کرد. بقیه کارها را خودم انجام دادم. زک و من هنوز هم در رخدادهای کاری مرتبط زیاد با هم در تماس هستیم و او گاها من را به افراد جدیدی معرفی می کند. زک نه تنها یک رابط است، بلکه یک سخنگو از جانب من است که ارزش های من را به دیگران معرفی و تبلیغ می کند.
چگونه: خیلی راحت می توان رابط پیدا کرد. آن ها افرادی هستند که در رویداد های کاری که در شهرتان برگزار می شوند، مشاهده می کنید. این افراد بسیار خون گرم و دوستانه رفتار می کنند، پس برای نزدیک شدن به آن ها و معرفی خودتان خجالت نکشید. می توانید با دعوت کردن آن ها به صرف قهوه یا ناهار سعی کنید بیشتر با آن ها آشنا شوید، اما آگاه باشید: این افراد معمولا برنامه بسیار فشرده ای دارند. شاید بهتر باشد که اول از طریق رسانه های مجازی با آن ها دوست شوید و صبر کنید تا یک روز خالی برای شما پیدا کنند.
لازم نیست فقط به همان رابط هایی که تا الان پیدا کردید امید ببندید. یکی دیگر از دوستان من به نام درو، در امر مهمانداری فعالیت می کند. به عبارت دیگر،او با خانمی در ارتباط است که یک مجموعه رسانه آنلاین جدید را راه اندازی کرده بود و دوست من هم یک نویسنده خوب را می شناخت که می توانست گزینه خوبی برای تیم آن خانم باشد (که یعنی من). هیچ وقت نمی شود فهمید که چه کسی ممکن است کار شما را راه بیندازد، پس به همه دوستان و خانواده خود اطلاع دهید که برای کار چه مهارت هایی دارید و قصد دارید مشتری جدید پیدا کنید.
چه کسی: فردی که دو پله از شما جلوتر است
چرا: وقتی مردم واژه “مربی” را می شنوند، این تصور در ذهنشان ایجاد می شود که مربی فردی است که فقط کافی است به او نگاه کنند تا بتوانند تمام رمز و رازهای موفقیت کار را بفهمند. اما در اکثر مواقع، هیچ کس چنین دسترسی و امتیازی ندارد. در ضمن، معمولا بین شغل شما و مربی شما، چند صد پله فاصله وجود دارد. چیزی که شما واقعا نیاز دارید، فردی است که فقط چند پله از شما جلوتر باشد و کمک کند تا شما هم همین راه را طی کنید.
اولین تجربه من در یافتن چنین شخصی، یکی از دوستان دوستانم به نام الکس بود که برای انتشارات محلی در سن دیگو نویسندگی می کرد. او از من خواست که یک قطعه متن در ارتباط با بیانسه برای آن ها بنویسم. ویراستار او از قطعه من خوشش آمد و به من یک جایگاه در مجله اختصاص داد. ما سریع با هم دوست شدیم. الکس نه تنها مسئول اختصاص جایگاه مجله به افراد واجد شرایط بود، بلکه یک روزنامه نگار قهار بود که در انتشارات ملی بزرگ هم فعالیت داشت. در طول سال گذشته، من برای مشاوره گرفتن نزد او می رفتم و از راهنمایی های کاری او استفاده می کردم و از مراحلی که باید طی می کردم یادداشت بر می داشتم.
چگونه: رسانه های اجتماعی و رویدادهای کاری، مکان های خیلی خوبی برای پیدا کردن افرادی هستند که دو قدم از شما جلوترند. نزدیک شدن به فردی که در حرفه شما فقط کمی از شما جلوتر است خیلی راحت تر از این است که جرات و جسارت به خرج دهید و به یک شخص مدیر عامل نزدیک شوید.
من در چند گروه نویسندگی در فیسبوک عضو هستم و با نویسندگانی که کارشان را دوست دارم ارتباط برقرار می کنم. همچنین نویسندگان دیگری هم که از کار من خوششان می آید می توانند راحت راه تماس با من را پیدا کنند. وقتی به فردی که دو سه پله در کارش پیشرفت کرده است تبدیل می شوید، سعی کنید همین کار را برای اشخاصی که از شما عقب تر هستند هم انجام دهید. به نفعتان خواهد بود.
چه کسی: فرد هم تراز با شما
چرا: من کتلین را در یکی از رویدادهای کاری که در ارتباط با خلاقیت بود ملاقات کردم. او نیز اخیرا کارش را به عنوان یک فریلنسر تمام وقت آغاز کرده بود. اگرچه یک نویسنده بود،اما بسیاری از مشتریان او خدمات مرتبط با ویراستاری و انتشار ارائه می دادند. همچنین یک کسب و کار جدید را با یکی از دوستانش آغاز کرده بود.
کتلین و من در مورد اهداف مالی و مراحلی که باید برای دستیابی به آن ها طی کنیم صحبت می کردیم و یکدیگر را تشویق می کردیم تا برای دستیابی به اهداف بزرگ تر اقدام کنیم. مستقیما بر سر فرصت های موجود رقابت نمی کردیم، بنابراین هیچ راز یا حسادتی بین ما وجود نداشت. کتلین در مواردی که مثلا یکی از مشتریان من نیاز به کارهای انتشاراتی سبک داشت، به من کمک می کرد. من کارهای انتشاراتی مشتریانم را به کتلین می سپردم.
چگونه: از لحاظ فنی، کتلین بود که من را پیدا کرد. بعد از اینکه با هم ملاقات کردیم، او به من ایمیل ارسال کرد و من را به صرف قهوه دعوت کرد. بعد از آن دیگر با هم در ارتباط بودیم، اگرچه هر دو شدیدا سرمان شلوغ بود. توصیه من برای یافتن یک فرد هم تراز با خودتان، این است که وقتی با یک فرد جدید ملاقات می کنید و خیلی مودبانه شما را به صرف یک فنجان قهوه دعوات می کند، یا برعکس شما این کار را انجام می دهید، خب حتما از این فرصت استفاده کنید.
بهترین فرد هم تراز با خودتان، فردی است که شرایطش مشابه شما باشد و بتوانید به همدیگر کمک کنید، اما به یاد داشته باشید که اهدافی که این افراد دارند، مستقیما رقابت با اهداف شما به حساب نمی آیند. حتی می توانید یکدیگر را تشویق کنید بدون اینکه به خوشحالی یا موفقیت همدیگر حسادت بورزید.
پیش گرفتن یک شغل جدید خیلی ترسناک است. حضور افراد مناسب در کنارتان، می تواند به شما کمک کند پتانسیل خود را درک کنید و خیلی سریع تر پیشرفت کنید.
هیچکس تنهایی موفق نمی شود. پس برای خودتان مجموعه ای از افراد مثل زک، درو، الکس و کتلین پیدا کنید و ببینید که چطور در شغلتان پیشرفت می کنید.
منبع :
https://www.success.com/the-3-successful-people-you-need-to-have-in-your-corner/
