۱۲۱ نقل قول روشنگر از فردریش نیچه

آیا می خواهید درباره یکی از تاثیرگذارترین متفکران و فیلسوفان عصر مدرن بیشتر بدانید؟ اگر از تفکر اگزیستانسیالیسم، فلسفه و نیهیلیسم لذت می ‌برید، مجموعه منتخب زیر از نقل قول ‌های فردریش نیچه را دوست خواهید داشت.

عناوین مقاله

۱۲۱ نقل قول های روشنگر فردریش نیچه منبع:

فریدریش نیچه، متولد ۱۸۴۴، فیلسوف آلمانی بود که نوشته ‌هایش در مورد اخلاق تاثیر عمده‌ ای بر نسل‌ های متفکر و نویسندگان آینده داشت. او بیشتر به خاطر نوشته ‌های جنجالی ‌اش در مورد تخریب دین و ایده‌ های تحریک ‌آمیزش درباره ظهور ابرمنش مانند سوپرمنش شناخته شده است.

«آنچه ما را نکشد، ما را قوی تر می کند.»

فردریش نیچه

برخی از محبوب ترین آثار نیچه عبارتند از: فراسوی خیر و شر، چنین گفت زرتشت و گرگ و میش بت ‌ها. به دلیل این نوشته ها، اغلب از او به عنوان یکی از مبتکران ادبیات روشنفکری مدرن یاد می‌شود. تاثیر او بر فلسفه و تفکر روشنفکری غرب تا به امروز نیز محسوس است.

در ادامه محبوب‌ترین نقل قول‌های فردریش نیچه آورده شده است:

نیچه که عمدتا به دلیل انتقاد بی امان از دین و اخلاق سنتی شناخته شده بود، عضوی از گروهی از متفکران بود که به اخلاق و ارزش‌های سنتی بدگمان بودند. او به دنبال ترویج ارزش‌های جدیدی بود که به نوسازی و بهبود زندگی انسان کمک می کرد.

مفسران نوشته ‌های او نیچه را نویسنده ‌ای می‌دانند که نیهیلیسم را به دلیل افکارش درباره مرگ خدا پذیرفت. آثار او سعی در کشف وجود انسان دارند و خواستار بازنگری در دیدگاه‌ های تثبیت شده اخلاق و معرفت هستند.

نیچه از طریق مبارزه مداوم با قوای فکری و روانی خود، طرحی برای تبدیل شدن به یک انسان نمونه ترسیم کرد. در راستای این تفکر، فردریش نیچه پیشنهاد کرد که این ابرانسان باید بدون اتکا به ایده ‌های متعالی مانند خدا از طریق تحقق خود به وجود بیاید.

۱۲۱ نقل قول های روشنگر فردریش نیچه

اگر برای یافتن زمانی برای خواندن تمام آثار فلسفی نیچه در تلاشید، در دست داشتن خلاصه ‌ای از مهم ترین نقل قول‌ های او می‌تواند بسیار مفید باشد. در مجموعه زیر از نقل قول‌ های فلسفی فردریش نیچه، می‌توانید برخی از محبوب ‌ترین ایده ‌ها و افکار او را بیابید.

منتقدان نیچه استدلال می کنند که همه ایده ‌های او در کنار هم متناقض هستند. به همین دلیل، آنها معتقدند که نیچه تاکید چندانی بر ایجاد تصویر عمومی همسو با افکار متعدد خود نداشته است.

در اینجا منتخبی از نقل قول‌ های فلسفی فردریش نیچه را با هم مرور می ‌کنیم:

برای به دنیا آوردن یک ستاره رقصنده باید در درون خود شور و نشاط داشته باشید.
کسی که دلیلی برای زندگی کردن دارد، تقریبا می تواند هر راهی را تحمل کند.
گاهی اوقات مردم نمی ‌خواهند حقیقت را بشنوند، زیرا نمی ‌خواهند توهمات آن‌ ها از بین برود.
هیچ چیز گران تر از حق مالکیت خود نیست.
من مانند جنگلی هستم و شبی از درختان تاریک، اما کسی که از تاریکی من نترسد، در زیر سروهای من کرانه هایی پر از گل رز خواهد یافت.
هر چه بیشتر اوج می گیریم در نظر کسانی که نمی توانند پرواز کنند کوچکتر به نظر می رسیم.
هیچ کس نمی تواند برای شما پلی بسازد که دقیقا بر روی آن از جریان زندگی عبور کنید، هیچ کس جز خود شما.
آرزو من این است که در ده جمله آنچه دیگران در یک کتاب کامل می گویند را بگویم.
خدا مرده است. خدا مرده می ماند و ما او را کشته ایم. چگونه به خودمان دلداری بدهیم، ای همه قاتلان؟ چه چیزی مقدس تر و قدرتمندتر از همه چیزهایی بود که جهان تا به حال در اختیار داشته است که زیر چاقوهای ما تا حد مرگ خونریزی کرده است: چه کسی این خون را از روی ما پاک خواهد کرد؟ چه آبی هست که خودمان را تمیز کنیم؟ چه اعیاد کفاره و چه بازی های دینی و مقدسی را باید اختراع کنیم؟
یک فکر، حتی یک احتمال، می تواند ما را در هم بشکند و متحول کند.
در نهایت، هر انسانی به اندازه کافی می داند که او موجودی منحصر به فرد است و فقط یک بار در این زمین حق زیستن دارد.
افکار سایه های احساسات ما هستند – همیشه تاریک تر، خالی تر و ساده تر.
یک متفکر اعمال خود را به عنوان آزمایش و پرسش می بیند و به عنوان تلاش برای کشف چیزی. موفقیت و شکست برای او بیش از هر چیز راهنما است.
تنهایی من به حضور یا عدم حضور مردم بستگی ندارد. برعکس، از کسی که خلوت مرا می ‌دزدد متنفرم، بدون اینکه در ازای آن همدلی واقعی به من بدهد.
من از اینکه به من دروغ گفتی ناراحت نیستم، از این ناراحتم که از این به بعد نمی توانم تو را باور کنم.

آیا جملات بیشتری از فردریش نیچه می خواهید؟ پس به خواندن این مطلب ادامه دهید.

اگر کسی همیشه دانش آموز باقی بماند نتیجه بدی برای معلمش خواهد بود.
تبدیل به کسی شوید که واقعا هستید.
آن ‌ها آب را گل آلود می کنند تا عمیق به نظر برسد.
تنها چیزی که نیاز دارم یک ورق کاغذ و چیزی برای نوشتن است و سپس می‌توانم دنیا را زیر و رو کنم.
در افراد، جنون نادر است؛ اما در گروه‌ها، احزاب، ملت‌ ها و اعصار جنون حاکم است.
ما باید هر روزی را که حداقل یک بار در آن رقصیده ایم عجیب و نادر در نظر بگیریم.
فرد بینا به خودش دروغ می گوید، دروغگو فقط به دیگران.
نخ های نامرئی قوی ترین پیوندها هستند.
مزیت یک حافظه بد این است که یک نفر نه برای اولین بار بلکه چندین بار از چیزهای خوب یکسان لذت می برد.
مطمئن ‌ترین راه برای فاسد کردن یک جوان این است که به او آموزش دهیم که به کسانی که یکسان فکر می‌ کنند بیشتر از کسانی که متفاوت فکر می ‌کنند ارج بگذارد.
آیا بهتر است از درون هیولا بیرون بیایی یا بی سر و صدا بلعیده شوی؟
همیشه یک دیوانگی در عشق هست؛ اما همیشه دلیلی در جنون وجود دارد.
اگر به اندازه کافی به یک پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما خیره خواهد شد.
اما بدترین دشمنی که می توانید با آن رو به‌ رو شوید همیشه خودتان خواهید بود.
امید در حقیقت از همه بدتر است، زیرا عذاب انسان را طولانی می‌کند.

این جملات فریدریش نیچه بسیار مهم است:

در بدن شما حکمت بیشتری از عمیق ترین فلسفه‌ های درونی شما وجود دارد.
در مورد انسان نیز مانند درخت است. هر چه بیشتر به دنبال صعود به ارتفاع و نور است، ریشه هایش با شدت بیشتری به سمت زمین، به پایین، به تاریکی، به اعماق و به سوی شر می جنگند.
انسان چیزی است که باید بر آن غلبه کرد. انسان طنابی است که بین جانور و فراانسان بسته شده است – طنابی بر فراز پرتگاه. آنچه در انسان جالب است این است که پل است نه پایان.
هیچ واقعیتی وجود ندارد، فقط تفسیرهایی از واقعیت وجود دارد.
باید با رفتاری که انگار وجودش یک اثر هنری است، به وجود آن‌ ها ارزش داد.
هر چه دولت می گوید دروغ است و هر چه دارد دزدی است
به خاطر سپردن نظرات من به اندازه کافی سخت است، بدون اینکه دلایلم را برای آن‌ها به خاطر بسپارم!

۳۸.کسی که روزی پرواز را یاد می گیرد، ابتدا باید راه رفتن، دویدن، بالا رفتن و رقصیدن را بیاموزد. نمی توان برای پروازکردن فقط پرواز کرد.

کسی که با هیولاها مبارزه می کند باید مراقب باشد که در این روند تبدیل به یک هیولا نشود.
هر وقت من صعود می کنم چیزی به نام «ایگو» به دنبالم می آید.
من قدرت یک اراده را با مقاومت، درد، شکنجه ای که تحمل می کند و می داند چگونه به سود خود برگردد ارزیابی می کنم.
برای پیش ‌بینی رفتار مردم عادی از قبل، فقط باید فرض کنید که آن ‌ها همیشه سعی می ‌کنند با کمترین هزینه‌ هوشی ممکن از یک موقعیت ناخوشایند فرار کنند.
وقتی خسته هستیم، مورد حمله ایده هایی قرار می گیریم که مدت‌ها پیش فتح کرده ایم.
هرگز تسلیم پشیمانی نشوید، بلکه فورا به خود بگویید: پشیمانی صرفا به معنای افزودن یک ثانیه به اولین عمل احمقانه است.
انسان واقعی دو چیز می خواهد: خطر و بازی. به همین دلیل، او زن را به عنوان خطرناک ترین بازی می خواهد.
شما راه خود را دارید. من راه خودم را دارم. راه درست، راه صحیح و تنها راه، وجود ندارد.
انسان دانا باید بتواند نه تنها دشمنان خود را دوست داشته باشد، بلکه از دوستان خود نیز متنفر باشد.
هیچ ظاهر زیبایی بدون باطنی وحشتناک وجود ندارد.
صدای زیبایی به آرامی صحبت می کند و فقط در بیدارترین روح ها وجود دارد.
گل رز را به پرتگاه بیندازید و بگویید: در اینجا از هیولایی تشکر می کنم که موفق نشد مرا زنده ببلعد.
و کسانی که در حال رقصیدن دیده می شدند، توسط کسانی که نمی توانستند موسیقی را بشنوند، دیوانه تصور می شدند.
ماری که نمی تواند پوست بیندازد باید بمیرد. همچنین ذهن ‌هایی که از تغییر عقاید باز می‌مانند. آن ‌ها دیگر ذهن سالمی نیستند.
بدترین خوانندگان کسانی هستند که مانند سربازان غارتگر رفتار می کنند: آن‌ ها چند چیز را که می توانند استفاده کنند برمی دارند، بقیه را از بین می برند و نسبت به محیط انتقاد دارند.
من هیچ هدفی بهتر از زندگی نمی شناسم که در تلاش برای کارهای بزرگ و غیرممکن از بین برود.
هنگامی که بیدار و آگاه شدید تا ابد بیدار خواهید ماند.
برای وجود هنر، برای وجود هر نوع فعالیت یا ادراک زیبایی ‌شناختی، یک پیش‌ شرط فیزیولوژیکی ضروری است: مستی.
نه چوپان و یک گله! همه همین را می ‌خواهند، همه مثل هم هستند: هر که احساس متفاوتی دارد، داوطلبانه به دیوانه‌ خانه می ‌رود.
هر متفکر عمیقی بیشتر از اینکه درک نشود می ترسد.
شاید من بهتر بدانم که چرا تنها انسان است که می خندد. او به تنهایی آن قدر عذاب می‌کشد که مجبور شد خنده را اختراع کند.
باید دریا بود تا جویبار آلوده را بدون نجس شدن دریافت و ادراک کرد.

جملات زیر از فردریش نیچه قدرتمندتر است:

زندگی یعنی رنج کشیدن، زنده ماندن یعنی یافتن معنایی در رنج.
انسان همیشه مجبور بوده برای اینکه تحت فشار اجتماع قرار نگیرد، مبارزه کند. اگر مبارزه کنید، اغلب تنها خواهید بود و گاهی حس ترس بر شما غلبه می کند.
عشق حالتی است که در آن انسان چیزها را با به قطعی ‌ترین حالت ممکن که نیست، می ‌بیند.
هنر این است که از درک حقیقت نمیریم.
شما باید آماده باشید که خود را در شعله خود بسوزانید. چگونه می توانی دوباره برخیزی، اگر ابتدا خاکستر نشده باشی؟
به همه کسانی که انگیزه انتف=قام در آن ‌ها قوی است اعتماد نکنید.
یک نویسنده خوب نه تنها به روح خود مسلط است خود بلکه روحی دوستانش نیز مسلط است.
در تحسین یک معصومیت وجود دارد و در کسی رخ می دهد که هنوز متوجه نشده است که ممکن است روزی مورد تحسین قرار گیرد.
اصلی‌ ترین راه برای تحریفیک علت، دفاع عمدی از آن با استدلال ‌های نادرست است.
اعتقادات دشمنان خطرناک تری برای حقیقت هستند تا دروغ ها.
همه افکار واقعا عالی هنگام راه رفتن به ذهن خطور می کنند.
فقدان عشق نیست، بلکه فقدان دوستی است که ازدواج ها را غیر مطلوب می کند.
یک فرد باید ناگواری های خواستن را از بین ببرد تا با خیلی ها موافق باشد. وقتی همسایه ای کلمه «خوب» را به زبان می آورد، دیگر خوب نیست؛ و چگونه باید یک «خیر مشترک» وجود داشته باشد! این اصطلاح با خودش تناقض دارد: هر چیزی که می تواند رایج باشد همیشه ارزش کمی دارد. در پایان، باید همانطور باشد که هست و همیشه بوده است: چیزهای بزرگ برای بزرگان، پرتگاه‌ها برای ژرف‌ها، ظرافت ها و هیجان ها برای صیقل دادن و به طور خلاصه، این یعنی همه چیزهای کمیاب برای افراد نادر است.
خوشا به حال فراموشکاران، زیرا آن‌ ها حتی از خطاهای خود راحت تر می گذرند.
دو نوع مختلف از مردم در جهان وجود دارد، آن‌ هایی که می خواهند بدانند و کسانی که می خواهند باور کنند.
بدون موسیقی زندگی اشتباه خواهد بود.
آدم باید به قلب خود چنگ بزند؛ زیرا اگر کسی آن را رها کند، به زودی کنترل مغزش را نیز از دست می دهد.
آنچه از روی عشق انجام می شود همیشه فراتر از خیر و شر است.
این زندگی ما چیست؟ قایقی که در دریا شنا می کند و تنها چیزی که از آن مطمئن است این است که روزی واژگون خواهد شد.
همه چیز قابل تفسیر است. هر تفسیری که در یک زمان معین غالب شود تابع قدرت است نه حقیقت.
امروزه مانند همیشه، انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند: بردگان و انسان های آزاد. هر کس دو سوم روزش را برای خود نداشته باشد، برده است، هر چه که باشد: دولتمرد، کاسب، صاحب منصب، یا عالم.
درست است، ما زندگی را دوست داریم، نه به این دلیل که به زندگی کردن عادت کرده ایم، بلکه به این دلیل که به دوست داشتن عادت کرده ایم.
آیا زندگی هزاران بار کوتاه ‌تر از آن نیست که ما خودمان را خسته کنیم؟
هیچ چیز در روی زمین انسان را سریع ‌تر از نفرت و کینه از بین نمی برد.
غیرعقلانی بودن یک چیز دلیلی بر وجود آن نیست، بلکه شرط آن است.
در نهایت، این خواستن است، نه خواسته که ما آن را دوست داریم.
آه، زنان. آن‌ها هر پدیده ای را تشدید می کنند.
یکی به عقیده ای پایبند است، زیرا به خود می بالد که به تنهایی به آن رسیده است و دیگری به این دلیل که برای آموختن آن زحمات زیادی کشیده و به درک آن افتخار می کند: و بنابراین هر دو از روی بیهودگی این کار را انجام می دهند.
حرف زدن زیاد درباره خود نیز می تواند وسیله ای برای پنهان کردن خود باشد.
بسیاری از افراد به عنوان یک متفکر اصیل شکست می خورند، فقط به این دلیل که حافظه شان خیلی خوب است.
موفقیت همیشه یک دروغگوی بزرگ بوده است.
هنر، وظیفه درست زندگی است.
فقط دست نیازش را خیلی سریع به سمت هر کسی که با او برخورد می کند دراز می کند.
کنار آمدن با وجدان بد راحت تر از شهرت بد است.
بعضی از انسان ها پس از مرگ متولد می شوند.
خوشا به حال خواب ‌آلودان، زیرا به زودی سرشان را تکان خواهند داد.
زندگی در یک تعقیب و گریز دائمی پس از منفعت طلبی، افراد را وادار می کند تا روحیه خود را تا حد فرسودگی در تظاهر مداوم و زیاده روی و پیش بینی دیگران صرف کنند.
زمانی که می نویسد، آرزوی درک شدن ندارد بلکه آرزو می کند که درک نشود.
هیچ هنرمندی واقعیت را تحمل نمی کند.
من می ترسم نزدیک باشی. من تو را از دور دوست دارم.
بدون مزاحمت، تمسخر آمیز، جسور – عقل چنین می خواهد: او یک زن است و هرگز کسی را جز یک جنگجو دوست ندارد.
هرکسی که شخص دیگری را احمق، بی فایده، وقتی در نهایت معلوم شود که او این طور نیست، خودش آزرده خاطر می‌شود.
پایان یک ملودی هدف آن نیست، اما با این وجود، اگر ملودی به پایان خود نمی رسید، به هدفش هم نمی رسید. یک تمثیل.
آن ‌ها خیلی سرد هستند، این علما! الهی که رعد و برق به غذایشان برخورد کند تا دهانشان بسوزد!
یک موجود زنده بیش از هر چیز به دنبال تخلیه انرژی خود است – زندگی اراده به داشتن قدرت است. حفظ خود تنها یکی از نتایج غیر مستقیم و رایج است.
یک چیز ضروری. هرکسی باید یکی دیگر را داشته باشد. یا روحیه ای شاد برگرفته از طبیعت، یا روحیه ای که هنر و دانش آن را شاد کرده است.
آن ‌هایی که نمی توانید پرواز را آموزش دهید، بیاموزید که سریعتر بیفتند.
چه چیزی انسان را سریع ‌تر از کار کردن، فکر کردن و احساس کردن بدون نیاز درونی، بدون هیچ میل عمیق شخصی، بدون لذت و صرفا به عنوان یک ربات انجام وظایف سریع ‌تر نابود می کند؟
آنچه برای من اتفاق می افتد برای همه کسانی که به آگاهی می رسند اتفاق می افتد. این آگاهی مثل عسل در رگ ‌های من است که خونم را پربار‌تر و روحم را آرام ‌تر می‌کند.
در کنار دانش من، جهل سیاه من نهفته است.
سکوت بدتر است. تمام حقایقی که مسکوت می‌ مانند مسموم می ‌شوند.
هر کس فکر می‌ کرد که چیزی از من فهمیده است، صرفا چیزی را از من تفسیر کرده است.
من انسان نیستم، من مثل دینامیت هستم.
به دنیا نگاه کن، انگار زمان گذشته است و گذشته ات مستقیم به دنبال توست.
هر دستیابی، هر گامی رو به جلو در دانش، از شجاعت، از سختی کشیدن و رو راست بودن با خود است.
کسی که خود را تحقیر می ‌کند، خود را خوار می ‌شمارد.
تشخیص نادرستی به‌عنوان شرط زندگی – این قطعا به معنای مقاومت در برابر احساسات با ارزش عادت ‌شده به شیوه ‌ای خطرناک است و فلسفه ای که این را به خطر می اندازد، به تنهایی خود را فراتر از خیر و شر قرار می دهد.
چه وقتی جای رها کردن است؟ در برابر خود خجالت نکشید و روراست باشید.
من به همه سازمان دهی کننده ها بی‌اعتماد هستم و از آن‌ها اجتناب می‌کنم. میل داشتن به یک سیستم، فقدان یکپارچگی است.
من از شما بیشتر متنفرم چون مرا جذب می کنید، اما آنقدر قوی نیستید که مرا به سمت خود بکشانید.
فضیلت تحت شرایط خاص فقط یک شکل شرافتمندانه حماقت است.

امیدواریم از این مجموعه جملات فریدریش نیچه لذت برده باشید.

تصمیم‌گیری برعهده خوانندگان آثار نیچه است که آیا نظرات او باید به دلیل تناقضات موجود بی اعتبار شود یا ایده های خاصی در نظر گرفته شود. انتقاد گسترده او از ایمان دینی به طور خاص و اخلاق فلسفی، به طور کلی، باعث شد بسیاری او را یکی از منتقدان اصلی اخلاق سنتی اروپایی بدانند.

نقل قول مورد علاقه شما از فردریش نیچه کدام است؟

پیروز باشید.