چرا کسب و کارها شکست می خورند؟ با این ترفند ساده به موفقیت در کسب و کارتان برسید
به راحتی و با اطمینان می توان تخمین زد که 90 درصد از مدیران آینده هرگز به مرحله اول یعنی اقدام و عمل هم نمی رسند! شاید آن ها در ذهن خود طرح ها و نقشه های بسیار زیادی داشته باشند، شاید حتی آن ها را بر روی کاغذ و یا در ذهنشان یک تجارت کامل را نیز طرح ریزی کرده باشند. اما بیماری دلهره آوری که به نام فلج تحلیلی از آن یاد می شود یکی از مسائلی است که آن ها را به خود درگیر می کند.
در واقع مشاهده شده که بسیاری از مدیران به جای آن که در زمان مناسب نسبت به عملی کردن نقشه خود اقداماتی را انجام دهند، بارها و بارها طرح ها و نقشه های خود را برنامه ریزی می کنند و یا این که به دنبال بهانه ای برای به تعویق انداختن آن ها می باشند. در واقع این افراد به جای عمل کردن و شکست خوردن هر کاری می کنند، تا از شکست خوردن خود جلوگیری کنند، به خاطر همین وارد دنیای فلج تحلیلی شوند.
دقت داشته باشید هیچ گاه بدون این که تجارتی را راه اندازی کنید، نمی تواند مدیر شوید و به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید. این مسئله همانند این است که شما بدون این که دوچرخه ای را در اختیار داشته باشید، دوچرخه سواری را یاد بگیرید.
مکاتب مختلف فکری
در مدرسه آموزش رانندگی پر سرعت، جدول زمانی دوره آموزشی با هدف درست انجام دادن همه کارها برنامه ریزی نشده است. بلکه تمرکز دوره بر روی ارتکاب اشتباهات رانندگی در سرعت های هر چه بالاتر می باشد. به موازات بالا رفتن مهارت، افراد در اشتباه کردن در سرعت های بالا و تصحیح اشتباهات آن ها اعتماد به نفسشان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
اما پس از چند روز مشاهده می شود که داوطلبان به راحتی می توانند در سرعت های بالا ضریب اشتباهات خود را کاهش دهند. مثلا سر پیچ ها کنترل ماشین را در دست بگیرند و مجددا ماشین را در مسیر مسابقه قرار دهند. نکته اصلی اینجاست که اگر افراد تلاش می کردند که همین کار را در روز اول انجام دهند، مطمئنا راهی بیمارستان می شدند. از همین رو فردی که همواره سعی دارد تا از اشتباه دوری کند، همواره یک کارمند خوب باقی خواهد ماند. اما فردی که دیدگاه متفاوتی دارد و همواره از اشتباه کردن استقبال می کند، می تواند به یک مدیر موفق تبدیل شده و به موفقیت در زندگی برسد.
نیروی احساسات
شما همواره باید این مسئله را به خاطر داشته باشید که انسان ها دارای 4 نوع از احساسات اصلی می باشند:
1- لذت
2- عصبانیت
3- ترس
4- عشق
هر چند انواع دیگری از احساسات نیز وجود دارند، اما این مواردی که در بالا به آن ها اشاره کردیم جزو احساسات پایه می باشند. بسیاری از دیگر احساسات ترکیبی از دو یا تعداد بیشتری از همین 4 حس پایه می باشند.
دقت داشته باشید که شما می توانید از این احساسات در راه درست و یا اشتباه استفاده کنید. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که از حس لذت و خوشی استفاده کرده و بیرون بروید، فست فود و غذاهای چرب و ناسالم بخورید و به این صورت از این حس برای هدفی نادرست استفاده کنید. همچنین می توانید از این حس برای انجام کارهای مثبتی همانند فرستادن کمک برای افرادی که به آن نیازمند هستند استفاده کنید.
این قضیه در رابطه با تمامی حس ها از جمله عشق و علاقه نیز صدق می کند. از همین رو می توانید متوجه شوید که یکی از روش هایی که از آن برای تبدیل بدشانسی به خوش شانسی استفاده می کنید، همین است. در واقع اگر بتوانید بدشانسی را به خوش شانسی تبدیل کنید، قادر خواهید بود که دو برابر شانس بیاورید و در عشق، ثروت، سلامتی، زندگی و رسیدن به موفقیت در کسب و کار نیز دو برابر خوش شانس شوید.
قبل از آن که از کارتان دست بکشید این کار را انجام دهید
قبل از این که از کاری که در حال انجام آن هستید، دست بردارید توصیه می شود که تمرینی برای تبدیل بدشانسی به خوش شانسی انجام دهید و یا این که هرگونه خشمی که در شما وجود دارد را به لذت و خوشی تبدیل کنید. در واقع شما قبل از این که سوار کشتی شوید و از دنیای کارمندی فاصله گرفته و به دنیای مدیریت وارد شوید، نیاز است که نسبت به این مهارت آگاهی و توانایی های لازم را به دست آورید.
به هر حال صرف نظر از این مسئله که در نظر دارید، مدیر شوید و از دنیای کارمندی دور شوید و یا در مدت زمانی معین تجارت خود را راه اندازی کنید. باید به برخی از درس هایی که در زندگی می آموزید، اهمیت بیشتری بدهید. این درس ها علاوه بر این که می تواند جنبه های آموزشی داشته باشد، همواره می تواند سرگرم کننده نیز باشد.
آیا انجام انتخاب اشتباه خودش نوعی اشتباه است؟
این که فلان کار «اشتباه» است یا نه کاملا به دیدگاه افراد بستگی دارد. از همین رو دیدگاه مدیر کارآفرین با دیدگاه یک کارمند متفاوت است. امتحان کردن چیزهای جدید و مخصوصا چیزهایی که دیگران فکر نمی کنند جواب بدهد، بخش ضروری کار یک مدیر کارآفرین است و همین موضوع است که باعث رسیدن او به موفقیت در کسب و کار موردنظرش می شود.
از آنجا که مدیر موسس یک تجارت بایستی از مسیرهایی عبور کند که تا به حال آن ها را طی نکرده است، احتمال برداشتن گام های اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. بسیاری از مدیران متوجه این موضوع هستند و با آن کنار آمده اند. منظور از تجربه و آزمایش امتحان کردن یک چیز است، تا ببینیم که آیا کار می کند و جواب می دهد یا نه.
این مسئله کاملا واضح است که از تمام تجربیات و آزمایش ها نمی توان جوابی دلخواه دریافت کرد. اگر قرار بر این است که جواب قطعی باشد که دیگر نمی توان از آن به عنوان آزمایش یاد کرد. در برخی موارد شرایط آن گونه که باید پیش نمی رود و برخی وقت ها هم این شما هستید که انتخاب های اشتباهی دارید.
هنگامی که فردی دست به آزمایشی می زند که اشتباه از آب در آمده آیا انجام آزمایشی دیگر از سوی او اشتباه است؟ در بسیاری از موارد مدیران موسس انجام این کار را اشتباه قلمداد نمی کنند، اما به ندرت آن را یک آزمایش یا ریسک حساب شده به شمار می آورند.
روبرو شدن با اشتباهات
در بسیاری از موارد هنگامی که مدیران کارآفرین مرتکب اشتباه می شوند، پس از آن به فکر چاره جویی نیستند. آن ها نگران این مسئله نیستند که اشتباه آنان باعث خراب شدن وجهه آن ها خواهد شد. یک مدیر موفق در میان کسانی حضور دارد که خودشان اشتباهات بسیار زیادی انجام داده اند. اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چگونه می توان مسائلی را که باعث ایجاد نتیجه ای اشتباه می شود را حل کرد؟ و یا این که چگونه می توان از بروز همان اشتباه در آینده جلوگیری کرد؟
دقت داشته باشید شما به عنوان یک مدیر موسس همواره باید این مسئله را به خاطر داشته باشید که از مشکلات خود به عنوان یک فرصت بهره بگیرید. برای اجتناب کردن یا کم کردن از آثار زیانبار یک اشتباه بایستی آن را شناسایی کرده و چاره ای بیندیشید.
این امکان وجود دارد که چاره آن مشکل، خود دارایی باارزشی باشد که در حول محور آن بتوان تجارت تازه ای را راه اندازی کرد و به موفقیت در کسب و کار تازه دست یافت؛ یا حتی از آن به عنوان ابزاری برای رشد و توسه تجارتی که هم اکنون در دست شما قرار دارد استفاده کرد. البته نباید از اهمیت مراحل قانونی آن برای صیانت از دستاورد فکری خود غافل شوید، تا بدین ترتیب حق انحصاری استفاده از راه حلی که پیدا کرده اید را به طوری نامحدودی داشته باشید.