دانستن این که کجا باید به دنبال ابزار مناسب برای استفاده از قانون جذب باشیم، دشوار است، به خصوص زمانی که در آغاز راه هستیم. متأسفانه، بحث های فراوان صورت گرفته در زمینه ی “جذب و تجلی”، برخی از ضروری ترین نکاتی را که لازم است بدانیم، از قلم می اندازند- چیزهایی که می توانند روی موفقیت و شکست ما در زمان تلاش برای ساختن یک زندگی بهتر، تأثیرگذار باشند.
در این مقاله ۵ موضوع بسیار مهم را دربارهی قانون جذب می بینیم که احتمالاً به ما گفته نشده است، همراه با توضیحاتی درباره ی این که چرا این ۵ مورد تا این حد اهمیت دارند.
۱- قانون جذب همیشه تأثیرگذار است.
یکی از معروف ترین سوء تفاهم ها این است که قانون جذب چیزی است که خودمان آن را به کار می اندازیم و بعد از یاد گرفتن زیر و بم آن، وارد زندگی مان می کنیم. بر خلاف آنچه گفته شده، قانون جذب دائماً روی زندگی ما تأثیر می گذارد، این قانون یک نیروی زمینه ای است که در برابر افکار و احساسات ما واکنش نشان می دهد. هر چیزی را که مورد تمرکزمان واقع شود، جذب می کنیم، فرقی نمی کند که ذهن مان مملو از امید باشد یا منفی بافی (و فقط ذهن آگاه نیست که در این جا اهمیت دارد). بنابراین، اگر می خواهیم از قانون جذب به شیوه ای کارآمد استفاده کنیم، باید ذهنیت پیش فرض خود را مورد ملاحظه قرار بدهیم و بکوشیم آن را مثبت تر کنیم حتی زمانی که عمداً برای جذب چیزی، تلاش نمی کنیم.
۲- ممکن است گاهی چیزهای نادرستی را جذب کنیم.
حالا که می دانیم قانون جذب چیست و همیشه تأثیرگذار است، بهتر است یکی دیگر از حقایق ناگفته را بدانیم: این که گاه ممکن است چیزهای نادرستی را جذب کنیم. اضطراب یا داشتن چشم انداز منفی باعث می شود چیزهایی را به اشتباه جذب کنیم؛ به همین ترتیب اگر دائما نگران باشیم که به خواسته مان نخواهیم رسید، ممکن است چیزهایی را که دوست نداریم، جذب کنیم. بنابراین در حالی که قصد می کنیم یک شغلی عالی جدید یا یک شریک زندگی رمانتیک و فوق العاده به دست آوریم، ممکن است چیزی دقیقاً مغایر با خواسته مان جذب کنیم اگر تصاویر شکست را در ذهن مان وارد کنیم و به ندای درونی مان که می گوید “هرگز آن را به دست نخواهی آورد” گوش فرا دهیم. به همین دلیل است که بخش بزرگی از یادگیری استفاده از قانون جذب شامل ارزیابی دوباره ی پیام هایی است که درباره ی ماهیت خودمان و قابلیت های مان برای انجام کارها دریافت می کنیم.
۳- ما باید آن چه را می خواهیم رها کنیم.
شاید در ابتدا شهودی به نظر نرسد، اما حقیقت این است که اگر واقعاً قصد رسیدن به خواسته مان را داریم باید آن را رها کنیم. ممکن است وسوسه شویم که دائما روی خواسته مان اصرار بورزیم، اما باید آن را در کائنات(قانون جذب کائنات) رها کنیم تا آزادانه رهسپار شود و رشد کند. ما می توانیم بعد از تمرکز بر هدف مان، با آرامش به آن چه می خواهیم برسیم آرامش ناشی از این دانش که کائنات اکنون مسئولیت را بر عهده گرفته است و ما را به سمت موفقیت سوق می دهد. این فرآیند را مانند پرتاب کردن یک توپ ببینیم، اگر اجازه ندهیم که برود و آن را پرتاب نکنیم، به مقصد نخواهد رسید.
۴- یک نقطه ی مقصود وجود دارد.
من به راستی اعتقاد دارم که شناختن نقطه ی مقصود و فهمیدن این که چه طور باید با آن کار کنیم، کلیدی است که تأثیر قانون جذب در زندگی را به حداکثر می رساند. موضوع پیچیده تر از آن است که در یک پاراگراف بتوان توضیح داد. هرچند، حقیقت مهمی که باید بدانیم این است که نقطه ی مقصود، فضای میان قلب و ذهن مان است که باید متعادل شود اگر می خواهیم برای آن چه در صدد جذبش هستیم، سیگنال های منسجم بفرستیم. بعد از این که یاد گرفتیم چه طور محل نقطه ی مقصود را تعیین کنیم، چیزهای زیادی از موقعیت آن یاد می گیریم و همین طور می توانیم برای توازن دوباره ی این بخش بسیار مهم تلاش کنیم.
۵- زمان می برد تا به آن چه می خواهیم، برسیم.
در نهایت این که، قانون جذب به عنوان نوعی راه حل جادویی و فوری برای تمام مشکلات تبلیغ می شود. درست است که شناختن آن واقعاً می تواند شروعی برای یک زندگی بهتر باشد، اما بسیار مهم است بدانیم که رسیدن به آن چه می خواهیم، مستلزم گذشت زمان است. برای استفاده ی مؤثر از قانون جذب، باید حداقل در زمینه ی برخی مهارت های ابتدایی (مثلاً استفاده از عبارات تأکیدی و ایجاد تجسم خلاقانه)، خبره باشیم. همچنین باید بتوانیم به طور عمیق درون اندیشی کنیم. این توانایی کمک می کند از شر باورهای منفی که مانع ما هستند، خلاص شویم. هرچند، باید به ما این آگاهی را بدهم که برای رسیدن به موفقیت و آن چه می خواهیم کمی زمان لازم است، اما قسمت خوب ماجرا این است که ممکن است خیلی زود شاهد پیشرفت هایی باشیم. هر روز، متوجه خواهیم شد که گام هایی کوچک اما قابل اهمیت به سمت شادی و موفقیت بر می داریم بنابراین منصرف نشویم! فقط صبور باشیم.