باورهای ما چگونه سرنوشت ما را تعیین می کنند

کامنت 1
11 دقیقه زمان خواندن

باورها

چگونه با تغییر باورها سرنوشت بهتری برای خود بسازیم (قانون جذب).

هرگاه باوری در درون شما شکل می گیرد، بی تردید تاثیر بسیار زیادی در سرنوشت ما خواهد گذاشت. زیرا باورها همانند عینکی بر روی چشم قرار می گیرند و باعث می شوند که ما از درون آن ها به دنیا نگاه کنیم. در واقع آن چیزی که ما در این دنیا تجربه می کنیم، در ابتدا از درون فیلتر باورهای ما می گذرد و ما بیش از این که حقیقت را به طور کامل درک کنیم، بخش هایی از آن را درک می کنیم که با باورهای ما سازگار هستند و باقی آن ها را یا نمی بینیم و یا نمی شنویم؛ یا متفاوت از آن چیزی که هست می بینیم و می شنویم.

این باورهای ما هستند که تعیین می کنند چه تجربیاتی را به دست آوریم، چه احساساتی داشته باشیم و چگونه بشنویم. در واقع باورهایمان درون ما نهادینه می شوند. دقت داشته باشید افرادی که در شرایط مشابه زندگی می کنند باز هم تجربه و درک متفاوتی از زندگی خواهند داشت؛ زیرا آن ها براساس باورهای خود زندگی می کنند.

توانایی افراد در دست یافتن به موفقیت، آموختن، دیدن و درک شرایط، حرف زدن و برقراری ارتباط با دیگران همگی به باورهایی ارتباط دارد که با آن ها برنامه ریزی شده اند. از همین رو اگر بتوانید این مسئله را بیاموزید که چگونه باورهای خود را به جهت مثبت تغییر دهید، مطمئن باشید که بر اساس قانون جذب تمام زندگی شما دگرگون خواهد شد.

زمانی که باورهایتان دچار تغییر می شود، بر اساس قانون جذب نتایجی که به دست می آید شما را شگفت زده خواهد کرد؛ زیرا شما باورهای محدود کننده خود را کنار زده اید و بر اساس قانون جذب به آن موفقیتی که همواره می خواستید، دست پیدا کرده اید و موانع سر راه خود را برداشته اید.

چگونه سیستم باورهای ما شکل می گیرد؟

چگونه سیستم باورهای ما شکل می گیرد؟

این امکان وجود دارد که شما از باورهای محدود کننده ای بهره مند باشید که حتی خودتان از آن بی خبر باشید. در بسیاری از مواقع، باورهای محدود کننده از کودکی همراه شما بوده است و حتی در برخی از موارد، آن ها را از والدین خود به ارث برده اید. هنگامی که در شرایط تغییر باور قرار می گیرید، لازم است که آن ها را شناسایی کرده و درصدد برطرف کردن آن ها برآیید.

همان طور که می دانید ما در زمانی که به دنیا می آییم، هیچ باوری در ذهن مان وجود ندارد؛ در واقع نوزادان مانند یک لوح نانوشته می مانند که هیچ باوری در آن ها وجود ندارد. اما همین که به خانه خود می روند با توجه به این که در کدام قسمت از کره خاکی زندگی می کنند، باورهای متفاوتی در ذهنشان نقش می بندد.

دقت داشته باشید سیستم باورهای ما در اکثر مواقع دقیقا همانی است که والدین در ذهنشان دارند. اگر کمی توجه کنید متوجه می شوید که منظور، شیوه تربیتی والدین نیست؛ بلکه دقیقا آن چیزی است که به آن باور دارند. رفتارهایی که از خود نشان می دهند و حرف هایی که به زبان می آورند و حتی به آن فکر می کنند. در بسیاری از موارد مشاهده شده که والدین منفی فکر می کنند، اما همواره مثبت سخن می گویند و فرزندان آن چیزی را می آموزند که می بینند نه آن چیزی که می شنوند.

تاثیر والدین روی باور فرزندان

شما باید به این مسئله آگاه باشید که والدین بیشتر از هر معلم و استادی بر روی فرزندان خود تاثیرگذار هستند. در واقع آن ها قدرتی خدا گونه بر روی فرزندان خود دارند؛ زیرا توانسته اند موجودی را خلق کنند که پس از زمانی مشخص هیچ راهی بجز درک جهان والدین خود ندارد. بنابراین والدین این قدرت را دارند که باورهای فرزندان خود را به طور کامل شکل دهند.

بنابراین شما بدون آگاهی از ماهیت و میزان کارآیی چیزهایی که به شما می دهند، آن ها را وارد سیستم اعتقادی خود خواهید کرد و بر اساس سیستم فکری و باورهای خود و بر اساس قانون جذب زندگی خود را رقم می زنید.

همان طور که می دانید هر کودکی با یک سیستم دفاعی و مکانیسمی برای بقا به دنیا آمده است. این که او رفتارهای اطرافیانش را بدون چون و چرا می پذیرد، در واقع یک انتخاب محسوب نمی شود؛ بلکه راهی برای بقای اوست. اگر کودکی این توانایی را نداشته باشد که خودش از دیگران نکاتی را بیاموزد، نمی تواند به رشد و زندگی کردن در این دنیا ادامه دهد. از همین رو باید روشی را که دیگران برای زندگی در پی گرفته اند، انتخاب نماید تا زنده بماند، از خود محافظت کند و به برقراری ارتباط با آن ها بپردازد.

باورها می توانند حقیقت نداشته باشند؛ اما همین باورها سرنوشت ما را تعیین می کنند!

باورهای ما تعیین می کنند که ما چه احساساتی داشته باشیم و همین احساسات هم بر اساس قانون جذب ما را به سمت سرنوشت مان هدایت می کند. در واقع شما نمادی را در شهر مشاهده می کنید و به سادگی از آن می گذرید؛ در صورتی که شخصی دیگر به آن سلام نظامی می دهد و یا همواره با احترام از آن یاد می کند.

از همین رو باید این فکر در ذهن شما ایجاد شود که احساسات به خودی خود در افراد به وجود نمی آید و ساخته ذهن انسان می باشد. ما آن ها را ساخته ایم تا به آن معنا بخشیم. به همین دلیل است که برای رسیدن به موفقیت همواره توصیه می شود که به باورهای خود ایمان داشته باشید و بدانید که چه کارهایی خوب، و چه کارهایی بد بوده و همه ی آن ها ساختگی هستند.

چرا از برخی فعالیت های بی ضرر می ترسیم؟

چرا از برخی فعالیت های بی ضرر می ترسیم؟

تاکنون این سوال در ذهن شما به وجود آمده است که چرا از این که تلفن همراه خود را برداریم و برای فروش با افراد مختلف تماس بگیریم هراس داریم؟ مطمئنا انجام این کار زندگی ما را به خطر نمی اندازد. هیچ دلیلی برای ترسیدن از ایستادن در جلوی مردم وجود ندارد.

در واقع این مسئله از این موضوع نشات می گیرد که بسیاری از ما ترس هایی را در وجودمان پرورش داده ایم که بسیار غیر منطقی هستند و هیچ گاه سعی نکرده ایم آن ها را از بین ببریم. بسیاری از محققان این مکانیسم را یک مکانیسم طبیعی برای بقا می پندارند. آن ها بر این عقیده اند که ما در طول زندگی خود با تجربه های بسیار متفاوتی روبرو می شویم که از مکانیسم طبیعی بدن و ذهن مان محافظت می کند و این ترس باعث می شود تا از خود در برابر خطرات محافظت کنیم.

اگر کمی در ذهن خود جستجو کنید متوجه می شوید که هیچ توضیحی برای خطر در ذهنتان وجود ندارد؛ زیرا هیچ گاه زمانی را برای بررسی آن صرف نکرده اید، اما نکته دقیقا اینجاست که اگر کمی تعلل کنید متوجه می شوید که دیر شده است؛ پس مغز فقط فرمان می دهد: خطر فرار کن!

در بسیاری از مواقع متوجه می شوید که موقعیت ها و روابط بسیار عادی، مفید و بی ضرر را تنها به این دلیل که روزی کسی دیگر شما را از خود رانده است از دست داده اید. یک بار کسی در پشت تلفن با شما خیلی بد صحبت کرده است و همین مسئله باعث شده تا شما رفتاری مشابه را با افراد دیگر داشته باشید. در واقع این رفتارها باعث شده تا مغز شما از نقش های عصبی پر شود  که این مسئله به طور طبیعی از اجدادتان به ارث رسیده است.

شاید هیچ غاری وجود نداشته باشد و هیچ خطری شما را تهدید نکند، اما به دلیل این که اجدادتان در گذشته این مسائل را تجربه کرده اند، مغز شما به خوبی می داند که در صورت بروز مشکل باید به همان گونه اجدادتان با آن برخورد کند. از همین رو می توان از این مسئله این گونه برداشت کرد که در برابر طرح از پیش تعیین شده در ذهن شما و سیستم باوری که درون شما نصب شده است هوش هیچ نقشی را ایفا نمی کند.

باورهای ما شناسه ما هستند

باید بدانید که باورهای شما در واقع همانند یک نقاب بر روی چهره شما قرار می گیرد. هر چند این نقش هیچ تعلقی به شما ندارد اما مردم شما را با آن ها شناسایی می کنند. امروزه این نقاب ها به شکل های گوناگون در دنیا موجود می باشد که معانی متفاوتی را به مردم منتقل می کند:

من هیچ ارزشی ندارم

من نمی توانم در هیچ رقابتی شرکت کنم

من قدرتی ندارم

من به دیگران وابسته شده ام

من ارزشمندم

من می توانم مبارزه کنم

و…

دقت داشته باشید که تمامی مواردی که ذکر شد چیزهایی هستند که مردم در شما می بینند و قبول می کنند که سیستم باوری شما بر این پایه استوار شده است. بنابراین زمانی که یک باور در شما نهادینه شد، دیگر از آن پس همه چیز را از پشت لنز آن باور خواهید دید.

4/5 - (3 امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

1 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
1
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx