روش های اصلی شادی و رضایت از زندگی
شاید همیشه درباره ی موضوعات مختلف با کسانی صحبت کرده ایم و اطلاعاتی را ردو بدل کرده باشیم. معمولاً راجب اخبار گوناگون و یا اتفاقات روزمره و گاها راجب کلمات و واژه ها اظهار نظرهایی می کنیم و مطمئن هستیم که کاملاً از معنی آن باخبریم، ولی وقتی در مقالات تامل می کنیم و به معنی اصلی آن کلمه پی میبریم، متوجه می شویم که عمری با اطلاعات غلط در موردشان حرف زدیم.
در مورد واژه های شادی و ناشادی یا غم چه میدانید؟
اگر بخواهیم بصورت مکانیکال به معنی این دو واژه رسیدگی کنیم، شادی و ناشادی همان چیزهایی هستند که ما در زندگی داریم یا که می خواهیم باشیم.
یه معامله ی عادی ریاضی هم می تواند تعریف جالبی از این دو واژه، برایمان داشته باشد به این ترتیب که، شادی همان وضعیت حال حاضر ما میتواند باشد اگر مساوی و یا بزرگتر از آنچه که ما از خود توقع داریم و هستیم باشد، و اگر آنچه هستیم کوچکتر از آنچه تصور داریم باشد، ما ناشاد و یا اصطلاحا ناراحت یا غمگین هستیم.
خب با توجه به اینکه ناخشنودی و عدم شادی، زاویه بین آنچه که در حال حاضر هستیم و آنچه که از خود در آینده انتظار داریم است، باید گفت: سه حالت کلی برای شاد شدن وجود دارد که همین سه حالت می تواند زیر مجموعه ی کلی تمام حالت ها باشد.
3 مورد از روشهای شاد شدن
اول: حالتی است که ما می خواهیم برایمان اتفاق بیافتد و به آن دست پیدا کنیم، که این در واقعیت تقریباً محال ممکن است و فقط ۱ درصد از جمعیت کل جهان به این حالت دسترسی پیدا کردند.
دوم: حالتی است که در آن، خواسته ها را نسبت به داشته هایمان تنظیم می کنیم که فاصله ی بین داشته ها و خواسته ها تا حدی کم شود.
سوم: نادیده گرفتن فاصله هایی که بین داشته ها و خواسته هایمان وجود دارد که باعث ناراحتی ما می شود. با این حالت ما کمتر احساس ناشادی خواهیم کرد.
اگربخواهیم از درون این سه حالت سه راهکار استخراج کنیم به این موارد می رسیم:
اول: باید بیشتر برای خواسته هایی که از زندگی داریم تلاش کنیم و این با اندکی وقت گذاشتن و طبق برنامه ریزی دقیق پیش رفتن به ما کمک خواهد کرد که انگیزه ی، به نسبت بهتری از قبل پیدا کنیم و فاصله ی بین خواسته ها و داشته ها را کم نماییم، این همان کم کردن حالت ناخوشی و کم کم به خوشی رسیدن را آسانتر می کند.
دوم: باید این مساله را فراموش نکنیم که تمام خواسته های ما نباید جنبه ی مادی و تجملاتی داشته باشد، زیرا این تفکر، ما را به سمت ماشینیزم شدن زندگی سوق خواهد داد و از حس انسانیت می کاهد. تفکر واقعی درباره ی روند زندگی و مطالعات تاریخ بشر، تنظیم معقول خواسته ها را در بر دارد. این به معنای داشتن الگویی شاخص داشتن است زیرا با داشتن الگو می توانیم بهتر قوانین زندگی را رعایت کرده و وزن خواسته ها و داشته ها را متوازن نماییم.
سوم: با شادی های جزئی، سعی کنیم خلاء نداشتن شادی کامل را پرکنیم و خود را از ناراحتی و ناشادی تا حدی فاصله دهیم. این شادی جزئی می تواند وقت گذاشتن برای دیدن طنز یا نمایش کمدی باشد. درست است که در فاصله ی نگاه کردن به نمایش مشکلی از زندگی ما کم نمی شود، اما همان شادی اندک می تواند ما را از ناراحتی ها تا حدی دورتر کند. اما باید بدانیم بزرگترین عامل شاد بودن، پذیرش واقعیت های فعلی زندگی است .
“کلید شادی ” ، مطابق قانون جذب
“اگر بتوانید چیزی را در ذهن خود تجسم کنید ، می توانید آن را به دست آورید.”
مراحل اساسی قانون جذب:
1) به آنچه می خواهید فکر کنید.
2) آن را اعلام کنید / آن را بنویسید.
3) خواسته ی شما در زندگی تان ظاهر می شود.
با این مراحل خواسته های شما آشکار می شود.
اما ، یک قطعه گمشده در این معادله وجود دارد که اغلب در مورد آن صحبت نمی شود. این قطعه این است که شما باید راه خود را نیز به سمت قانون جذب حس کنید. به کمک احساس کردن، ما در همان فرکانسی، ارتعاش می کنیم که می خواهیم آن را جذب کنیم.
برای اینکه به سمت قانون جذب قدم برداریم ، باید طوری رفتار کنیم که گویی آنچه را که می خواهیم ، هم اکنون داریم.
مشکل این است که اکثر مردم آنچه را که می خواهند به جهان می گویند ، اما پس از آن ، همچنان به فقدان آن چیز در زندگی خود توجه می کنند و در نتیجه احساسات ایجاد شده ، همان احساس کمبود خواهد بود.
تمرکز روی فقدان آنچه می خواهید (حتی اگر بطور ناخودآگاه باشد) باعث به وجود آمدن کمبود بیشتر در زندگی شما می شود. به عنوان مثال ، شما می خواهید همسر کاملی را به زندگی خود جذب کنید. شما این آرزو را می نویسید و به جهان اعلام می کنید که یک همسر کامل با خصوصیات کامل می خواهید. اما، هنوز هم به این فکر می کنید که چقدر می خواهید این همسر مناسب در زندگی شما باشد و مدام به نبود شریک خوب در زندگیتان فکر می کنید.
در واقع ، وقتی که به همسر کامل خود فکر می کنید ، چه متوجه باشید و چه نباشید ، بیشتر به جای ایمان داشتن به ورود او به زندگی تان، بیشتر بر عدم داشتن آن شخص خاص در زندگی خود متمرکز می شوید.
عدم وجود آنچه شما می خواهید ممکن است همه فکر شما نباشد، اما به طور معمول وقتی می خواهیم چیزی را به زندگی خود جذب کنیم ، بر این تمرکز می کنیم که هنوز آن را نداریم، اما در عین حال خودمان را متقاعد کنیم که اگر به خواست خود برسیم چقدر خوشحال خواهیم بود.
مرحله میل مهم و ضروری است. با این حال ، یک قدم گمشده برای درخواست آنچه می خواهید و منتظر آن هستید ، وجود دارد. برای اینکه بتوانید آنچه را که می خواهید به زندگی خود وارد کنید، باید خود را در وضعیت عاطفی قرار دهید که گویی آنچه را که می خواهید هم اکنون دارید. پس از انجام این کار ، شما به سرعت آنچه می خواهید را ( شخص ، پول ، عشق ، بدن ایده آل و غیره) در زندگی تان آشکار خواهید کرد.
که احساس کنید آنچه در حال حاضر می خواهید را دارید آن چیز به سرعت وارد زندگی شما خواهد شد. با گذشت زمان و آگاهی از احساستان ، به زودی می توانید تمام خواسته های خود را سریع تر از آنچه فکر می کنید وارد زندگی تان کنید.
در اینجا 3 مرحله برای کمک به جذب تمام خواسته های شما در زندگی تان آورده شده است.
1) مدتی را صرف این فکر کنید.
این قدم اول (حداقل به نظر من) احتمالاً مهمترین است. چشمان خود را به مدت 1-2 دقیقه ، 1-2 بار در روز (صبح و عصر) ببندید و عشق ، شادی ، خوشبختی و راحتی را تصور کنید – تصور کنید آنچه را که می خواهید داشته باشید، اکنون دارید.
تا زمانی که احساسات شما واقعی شوند این روند را تکرار کنید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، سریعتر به خواسته هایتان می رسید.
اگر ادامه ی این روند برای شما دشوار است ، استراحت کنید و فقط روی احساس خوبتان تمرکز کنید. به عنوان مثال ، به شادی و خوشبختی فکر کنید که یک دوست ، عضو خانواده یا حیوان خانگی برای شما به ارمغان می آورد. من به برادرزاده های کوچکم فکر می کنم و فوراً احساس خوشبختی می کنم. من این حقه را “کلک خوشبختی” می نامم.
2) برای آرام کردن ذهن خود مدیتیشن کنید.
بعضی اوقات چیزی می خواهیم، اما در احساس (عدم داشتن آن) گرفتار می شویم.
مطمئناً تغییر حالت ذهنی از احساس کمبود به تصور کردن داشتن چیزی که می خواهید ،سخت است. به جای این که خود را مجبور کنید در عرض چند ثانیه از صفر به 100 بروید، بر روی آرام کردن ذهن خود کار کنید، تا حدی که دیگر به چیزی فکر نکنید. فکر نکردن بهتر از افکار منفی داشتن است، به خصوص وقتی که داشتن احساسات مثبت را امری دشوار بدانید.
مدیتیشن یک “زنگ تفریح” برای الگوی طبیعی تفکر شماست و فواید و مزایای شگفت انگیزی برای ذهن و بدن شما به همراه دارد.
3) هر زمان که برایتان مقدور است ، خواسته هایتان را تجسم کنید.
آیا می دانید تجسم کردن دقیقاً به اندازه ی فعالیت فیزیکی در راستای خواسته تان قدرتمند است؟ ذهن به سختی تمایز بین اعمال جسمی و عملکردهای ذهنی ما را درک می کند. به همین دلیل ، زندگی خود را به نحوی ببینید که آرزو دارید،باشد.
تجسم خواسته هایتان به شما کمک می کند احساس بهتری داشته باشید (مرحله 1) درواقع به محض تصور کردن احساس خوبی خواهید داشت. بعضی اوقات ، من شخصاً نمی توانم تصاویری از آنچه را می خواهم را در ذهنم پیدا کنم و این می تواند من را ناامید کند. من به جای ناامید شدن ، یاد گرفته ام که هر زمان که نتوانم آنچه را می خواهم “ببینم”به مرحله 1 برگردم و روی احساساتم تمرکز کنم. اگرچه تصور کردن چیزهایی که نداریم ممکن است چالش برانگیز باشد، اما پیشنهاد می کنم سعی کنید این کار را انجام دهید. اگر این روش برای شما کار نمی کند، تسلیم نشوید. با کمی تمرین و صبر ، می توانید در ذهن خود یک فیلمنامه زیبا از آنچه می خواهید ایجاد کنید – و سپس آن را زندگی کنید.