حقیقت ساده برای داشتن بچه های شاد و موفق
وقتی پای “تربیت موثر” به میان می آید، سیل اطلاعات به سمت ما سرازیر می شود.
عجیب نیست که خیلی از والدین گیج و آشفته می شوند که چگونه قوانین را وضع کرده، نتایجش را بکار ببرند، فرزندان شان را به درستی تربیت و تنبیه کنند(بدون این که خیلی خشن یا خیلی سهل گیر باشند)، و خیلی چیزهای دیگر.
هرچند تربیت فرزندان و کلاً بچه های موفق کاری بزرگ و مهم است اما به این معنی نیست که فرایندی پیچیده و مرموز است.
من به واسطه حرفه ام به در 28 سال گذشته، دریافته ام تربیت بچه های خیلی خوب، در مجموعه ای از “چند حقیقت ساده” خلاصه می شود. رهنمون های اساسی وجود دارند که باید آنها را به خاطر بسپارید، بیشترشان هم نسبتاً درونی بوده و درحال حاضر هم آنها را به کار می برید.
بنابراین اگر احساس می کنید کمی گیج شده اید، یک نفس عمیق بکشید. با این “حقایق ساده” تا آنجایی که می توانید هماهنگ بمانید و خواهید دید که بچه های تان در مسیر درست زندگی شان خواهند بود.
هشت حقیقتی که باید یادمان باشد و با آنها زندگی کنیم:
1- ما اولین الگوی تربیتی فرزندانمان هستیم و طبیعتاً دقیقاً به ما نگاه می کند و پیگیر ماست، از ما تقلید می کند و پا جای پای ما می گذارد و این یعنی …
2- ما نمی توانیم از او انتظار داشته باشیم جوری رفتار کند که ما نمی کنیم. اگر دوست داریم عادتش را تغییر دهد( مثلاً کمتر پای کامپیوتر بنشیند، بیشتر صبور باشد، بیشتر احساس مسئولیت کند و منظم تر باشد)، اول مطمئن شویم که خودمان هم همین رفتارها را داریم.
3- به ندرت پیش می آید که “حرف زدن” با فرزندمان، موجب تغییرات پایدار در او شود. صحبت کردن می تواند شروع خوبی باشد اما به تنهایی روی تصمیمات فرزند تأثیری ندارد. نظارت، قوانین و پیامدهایش می توانند تأثیرگزار باشند.
4- قوانین محکمی وضع کنیم و هرگاه فرزندمان از این قوانین پیروی نکردند، تبعاتش را به کار ببریم، بی رحم یا بی انصاف نباشیم. وضع قوانین از ما معلمی مؤثر ساخته و به فرزندمان کمک می کند درس های مهمی از چگونگی دنیای پیرامونشان بگیرند.
5- جدول و نمودار، بهترین دوست ماست. از جدول و نمودار برای توضیح و درک قوانین، کارهای روزمره که باید انجام شوند، توقعات و تبعات نادیده گرفتن این قوانین استفاده نماییم از او بخواهیم کارهایی را که هر روزه، به خوبی انجام داده، علامت زده و یا ستاره طلایی بدهد. ما هم هر روز جدول را مرور کنیم. اگر چیزی از قلم افتاد، به او گوشزد کنیم. فایده اش چیست؟ این عادت روزانه، فرزندمان را تشویق به خوداتکایی و احساس مسئولیت شخصی می کند. من خانه های پرهرج و مرج و آشفته ای را دیده ام که با انتخاب این سیستم سازماندهی، تبدیل به خانه هایی آرام و امن شده اند و از هم پاشیدگی شان جلوگیری شده. ما هم امتحان کنیم.
6- یادمان باشد که بچه ها بی ادب و پرخاشگر، ستیزه جو، خودخواه و حریص به دنیا نیامده اند. این ها “رفتارهای فراگرفته شده” هستند، یعنی می شود این آموخته های اشتباه را از آنان پس گرفت.
7- یادمان باشد هرگز برای تغییرات مثبت، مجهز کردن فرزندمان با ابزار بیشتر و مهارت های بیشتری از زندگی و درس گرفتن دیر نیست. اگر به تلاش مان پایبند باشیم، مثلاً! تبعات قوانین را همیشه اعمال نماییم، از دیدن بهبود سریع رفتارهای فرزندمان شگفت زده خواهیم شد.
8- همیشه با الگو شدن برای تغییرات مثبت رفتاری، ارزش ها و رویکردها و چیزهایی که دوست داریم در او ببینیم، مشوق فرزندمان باشیم. بله، این “تکرار” اولین حقیقتی است که درابتدا گفتم اما آن قدر مهم است که ارزش تکرار را دارد. کسی باشیم که فرزندمان بتواند به او اعتماد کند، احترام بگذارد و تحسینش کند.
الگو، معلم و قهرمانش باشیم. فرزندمان روی ما حساب می کند، به ما نگاه می کند و هرکاری را که ما انجام می دهیم جذب می نماید. همه این ها از خود ما شروع می شود.