آیا می خواهید زمان را رام خودتان کنید؟ در این مقاله روش هایی برای افزایش دقایق با ارزش زندگی مان آورده شده است.
از یک مربی بپرسیم که تیمش آخرین ثانیه های بازی را می گذراند. از کنترلرهای برج مراقبت فرودگاه های بزرگی بپرسیم که مسؤول برنامه ریزی پرواز و فرود هواپیماها هستند. از گوینده خبری بپرسیم که همین الان خبر تازه و مهمی به دستش رسیده است. از بیمار سرطانی بپرسیم که تازه فهمیده فقط دو ماه دیگر زنده است.
مدیریت زمان و برنامه ریزی موضوع بسیار مهمی ست. زمان فرای کنترل ماست و ساعت بدون توجه به نحوه زندگی ما به تیک تاک خود ادامه می دهد. مدیریت اولویت ها راه حل به حداکثر رساندن زمانی ست که داریم.
روزهای ما مانند چمدان هایی مشابه و به یک اندازه هستند، اما برخی از افراد می توانند بیش از دیگران آن را پر کنند. هیچ کس توانایی جادویی ایجاد زمان بیشتر را ندارد، اما اگر زندگی های مان سمت و سویی داشته باشد، می توانیم بیشترین استفاده را از دقایق زندگی مان داشته باشیم.
نظارت بر زمان شاید بزرگ ترین مسؤولیت یک مدیر باشد. پیتر دراکر در این باره می گوید: «هیچ چیز دیگری به اندازه مدیریت زمان باعث تمایز مدیران کارآمد نیست.»
ما چگونه زمانی را که هر روز در اختیار داریم، به حداکثر می رسانیم؟ ویژگی های افرادی را که به طور هوشمندانه ای از زمان شان استفاده می کنند، بخوانیم و برای کسب آنها تلاش کنیم.
1- آنها هدفمند هستند
افرادی که به طور هوشمندانه ای از زمان شان استفاده می کنند، بیشتر وقت خود را برای فعالیت های صرف می کنند که باعث پیشرفت هدف نهایی شان در زندگی شود. با استفاده مداوم از وقت و انرژی برای هدف نهایی زندگی می توان به احتمال زیاد به آنها دست پیدا کرد.
ما نمی توانیم بدون داشتن یک هدف عالی به یک عملکرد عالی دست پیدا کنیم. هدف به هر کاری که انجام می دهیم، جان می بخشد.
در حقیقت، من معتقدم که دو روز بزرگ در زندگی همه وجود دارد: روزی که متولد می شوند و روزی که دلیل به وجود آمدن شان را درک می کنند.
کشف هدف زندگی به ما کمک می کند تا علاقه متان را بهبود ببخشیم، با تمرکز بیشتری تلاش کنیم و تعهد بیشتری داشته باشیم. نتیجه نهایی این است که دستاوردهای بیشتری نصیب ما خواهد شد.
2- آنها به ارزش ها پایبند هستند
افرادی که از زمان خود را به درستی استفاده می کنند، به ارزش های شان احترام گذاشته اند. آنها به شکل هماهنگی با اعتقادات شان عمل می کنند و اینگونه رضایتمند می شوند. عدم موفقیت در شناسایی ارزش ها به بی هدفی در زندگی افراد و عدم اطمینان نسبت به آنچه عزیز می پندارند می شود. شفافیت ارزش ها مانند پرتوی نوری ست که پیچ و خم های زندگی را مشخص می کند.
زمانی که پای یک سازمان در میان باشد، ارزش ها حس هدف گسترده تری را القا می کنند. آنها کار را ارزشمند می سازند. اگر نوع نگرش در یک سازمان مانند سر و ماموریت ها مانند قلب باشند، آنگاه ارزش ها مانند روح آنجا خواهند بود. آنها باعث می شوند که عملکردها و تراکنش های روزانه دارای معنا باشند.
3- آنها با توانایی های خود هماهنگ هستند
افرادی که به درستی از زمان استفاده می کنند، با توجه به توانایی های شان عمل می کنند. آنها بدین شکل عملکرد خود را به حداکثر می رسانند. مردم برای کار معمولی پول نمی دهند. اگر سطح مهارت ما ۲ باشد، زمان خود را برای بهبود آن هدر ندهیم؛ چون فراتر از چهار نخواهیم رفت. اما اگر سطح مهارت مان در حیطه خاصی ۷ بود، همان مهارت را دنبال کنیم؛ چون وقتی به سطح ۹ برسیم، سطح کمیابی از تخصص را خواهیم داشت.
همان طور که جیم ساندبرگ می گوید: «نکته منحصر به فرد خود را پیدا کنیم؛ برای خود برنامه منظمی بچینیم تا آن را ارتقا دهیم.» به ما مجموعه مهارت ها و استعدادهای منحصر به فردی اعطا شده است. آنها را کشف کنیم، بهبود ببخشیم و اجازه دهیم که ما را به سوی موفقیت رهسپار کنند.
4- آنها شادی را انتخاب می کنند
افرادی که به شیوه صحیحی از زمان استفاده می کنند، با اولویت بندی روابط و تفریحات شان در واقع شادی را انتخاب کرده اند. در حالی که انتخاب کردن شادی ممکن است به نظر ساده و مشخص بیاید، بسیاری از مردم سعی می کنند خود را ثابت کنند و ارزش معتبری به دست آورند.
این دسته از افراد به دنبال قدرت و پرستیژ هستند و در همین مسیر، دوستی های شان از بین می رود، خانواده و تعطیلات فراموش می شود. در نهایت، هر موفقیتی که کسب شود تنها دستاوردی پوچ است.
خانواده و دوستان دو عامل بزرگ تسهیل کننده شادی هستند. اولویت بندی زمان برای ایجاد ارتباطاتیکی از معیارهای مدیر خوب است. همچنین برنامه ریزی برای تفریح با استرس مبارزه می کند و به ما اجازه می دهد تا از تفریحات شاد لذت ببریم. در نهایت، شادی یک شغل درونی ست. ما آنقدر دانا هستیم که خانواده، دوست و تفریح داشته باشیم؛ اما در نهایت ما آن پاسخ درونی را نسبت به افراد و شرایط زندگی مان مشخص می کنیم.
5- آنها تامین کننده هستند.
افرادی که به خوبی از زمان استفاده می کنند، برای مرکب کردن کارایی شان به دیگران آگاهی می بخشند. آنها به محدودیت دستاوردهای فردی توجه دارند و برای تأثیرگذاری بیشتر تیم ایجاد می کنند. آنها با افزایش عملکرد مدیران داخلی سازمان شان باعث افزایش تأثیر خود می شوند.
این افراد معتقدند که میراث توسط افراد منتقل می شود، نه موفقیت ها. آنها خود را وارد زندگی دیگران می کنند و تأثیر ناشی از آموخته ها و مشاوره های خود را مشاهده می کنند. آنها دنبال معنای طولانی مدت هستند؛ چیزی که باعث شده آنها به موفقیت جانشینان خود نیز اهمیت دهند.
ما هرچقدر هم که دوست داشته باشیم، نمی توانیم زمان بیشتری به دست آوریم. زمان یک منبع محدود و همواره در حال کاهش است. اما ما می توانیم به درستی از این زمان استفاده کنیم.