چطور دنیا را درک می کنیم؟(قانون جذب)
شناخت محیط اطراف مان می تواند کمک کند که حقیقت را دوباره بسنجیم و شروع کنیم به نگاه کردن به دنیا به روشی متفاوت. بسیاری از ما نمی توانیم اینکار را براحتی انجام دهیم و به مقداری تمرین نیاز داریم که ذهنمان را پیش از انتخاب چیزی به نگاه کردن از دیدگاه دیگران عادت دهد.
چگونه دیدگاهمان را تغییر دهیم
یکی از مهمترین دلایل برای دوباره سنجیدن واقعیت این است که تلاش نماییم تا نگرشمان به جهان را گسترش دهیم تا به ما کمک کند بهتر با جهان در ارتباط باشیم و توانایی حل مشکلات ما را افزایش دهد. حرف زدن از آن، راحت تر از عمل کردن به آن است. بیاییم نگاهی به روش هایی که می توانیم کاملاً در زندگی روز مره بکار ببریم بی اندازیم.
1-پنج دقیقه قبل از پاسخ دادن صبر کنیم
یکی از پشیمانی هایی که اکثر ما داریم پاسخ های احمقانه ای می باشد که در طول بحث و جدل های حساس و مهم می دهیم. برای برطرف کردن این موضوع و فرصت دادن به خودمان برای فکر کردن ” جیسون فراید ” یک راه حل ساده پیشنهاد می کند: “5دقیقه وقت بدهید”. او موقعیتی را توصیف می کند که با یک بلندگو در یک کنفرانس درحال بحث بود که بالاخره یکی به او این نصیحت را کرد:
او گفت: مرد 5 دقیقه وقت بده، من پرسیدم یعنی چه؟ او گفت: ایرادی ندارد که مخالفت کنی خیلی خوب است که نظرات و عقاید محکم و قوی داشته باشی، اما به نظرات من هم فرصت بده قبل از اینکه مطمئن شوی می خواهی با آنها مخالفت کنی. بدون عکس العمل نشان دادن 5 دقیقه فکر کن. او کاملاً درست میگفت من وارد این بحث شده بودم تا چیزی را ثابت کنم نه اینکه چیزی یاد بگیرم.
در بسیاری از مجادلات، فرصتی برای پاسخ دادن بعد از 5 دقیقه نیست. اما بقیه مانند ایمیل ها، شبکه های اجتماعی و حتی کنفرانس ها به ما فرصت زیادی می دهند تا جوابمان را آماده کنیم و واقعیت را دوباره ارزیابی نماییم، قبل از اینکه حرف احمقانه ای بزنیم. اجازه بدهیم که نظرات دیگر بیان شوند تا ما مقید به تجدید نظر در دیدگاهمان بشویم و فرصت داشته باشیم که یک پاسخ بهتر پیدا کنیم.
2- در شرایط یکنواخت و خسته کننده خودمان را مقید به فکر کردن از نقطه نظر دیگر کنیم
این موضوع فقط درباره اینکه توانایی استدلال خود را بهتر کنیم نیست. همچنین می تواند به عنوان شکلی از رهایی از استرس از نارضایتی های روزانه استفاده شود. نویسنده دیوید فاستر در سخنرانی جشن فارغ التحصیلی که برای کلاسش در دانشگاه انجام میداد درباره خطرات جهان بینی خودمحور و اهمیت مشاهده جهان با در نظر گرفتن گزینه های دیگر صحبت کرد.
پیشنهاد او بسیار ساده است. وقتی ما در یک موقعیت آزار دهنده می باشیم یا بوسیله شخصی ناراحت می شویم، ببینیم چطور ممکن است کاری که آنها انجام می دهند را ما هم انجام دهیم، فکر کنیم. به عنوان مثال اگر ما در یک صف بازرسی هستیم و زنی بچه اش را تنبیه می کند، مجسم کنیم که چطور آن شرایط را پایان دهیم. همچنین اگر کسی راه ما را در ترافیک بست حدس بزنیم چرا یا حتی چه زمانی ما هم آن کار را انجام داده ایم. قرار دادن خودمان در آن موقعیت می تواند نگاه ما را تغییر دهد. همانطورکه “والاس”اشاره می کند انجام اینکار بطور منظم دید پیش داورانه ما را از بین میبرد و ما را درباره جهان اطرافمان هوشیارتر می کند.
3- درباره وقایع روزمان از نگاه دیگری بنویسیم
آقای ویلسون در کتابش درباره اهمیت نوشتن موضوعات به منظور فهمیدن دیدگاه های مختلف صحبت می کند و یک راه برای انجام اینکار این است که به روزمان از دید شخص دیگری نگاه کنیم. شاید موثر باشد. او توضیح میدهد:
بعضی از محققان روشی را ابداع نمودند که می گوید اگر چیزی ما را آزار میدهد درباره آن از نگاه شخص سومی بنویسیم. این شکل از دوری می تواند واقعاً مفید باشد. به منظور تغییر دادن ماجرای ما و نگاه کردن به آن به شیوه جدید و دادن معنی تازه به آن.
من فکر می کنم که بعضی اوقات سعی می کنم این کار را انجام دهم. به خودم یادآوری می کنم که تعبیر من از هر چیز فقط یک دیدگاه است و تنها دیدگاه موجود نیست. گاهی اوقات خوب است به عنوان یک تمرین به یک موقعیت به روشی متفاوت نگاه کنیم.
شاید باعث شود برای یک دقیقه احساس مسخره ای داشته باشیم اما نوشتن وقایع روزانه از یک دیدگاه متفاوت به ما یک دید منحصر بفرد از موقعیتمان خواهد داد و کمکمان می کند که با دقت جایی که مشکل از آنجاست را پیدا نماییم.
این موضوع فقط درباره تغییر دیدگاه ما از افکار بقیه دنیا نیست بلکه درباره نو ساختن ادراک خودمان هم می باشد. بیاییم ببینیم چطور می توانیم اینکار را انجام دهیم.
4- برای گسترش ایده هایمان در دنیا درکمان از خود را تغییر دهیم
همانطور که در بالا آمده ما دنیا را از لابلای فیلترهای خودمان خواهیم دید اما تغییر و شناخت این فیلترها کار زیاد سختی نیست. کار سخت تر این است که درک خود را به منظور تغییر روشی که به جهان می نگریم عوض کنیم. کمی سخت است که تصور کنیم باید دید خودمان را تغییر دهیم، اما در اینجا چند راه که می توانیم اینکار را انجام دهیم آمده است.
5- ماجرای خودمان را اصلاح کنیم
یکی از تم های اصلی در کتاب آقای ویلسون این است که ما ناخودآگاه ماجرای خودمان را بوجود می آوریم که دنیا را به تصویر می کشد و حس ما از واقعیت را شکل می دهد. مانند یک داستان این قضیه می تواند به روشی که ما تدوین داستان می نامیم تصحیح شود.
هدف تصحیح وقایع این است که درک خود را از شخصیت و جهان اجتماعی تغییر دهیم تا شادتر باشیم. راهی که ویلسون برای اینکار پیشنهاد می کند تمرین نوشتن است. روش بسیار ساده ای می باشد.
6- یک مکان ساکت و خصوصی برای نوشتن پیدا کنیم
متعهد شویم که در مورد یک مشکل برای 15 دقیقه به مدت 3 روز متوالی بنویسیم.
هر زمانی که در مورد یک استرس یا هیجان مینویسیم، بیشتر افشاگری می کنیم و می توانیم متعاقباً ماجرا را تصحیح نماییم و بهتر آن را درک کنیم. این کار مثل همان 5 دقیقه است که در بالا به آن اشاره شده است. تمرین نوشتن باعث ایجاد یک ارزیابی از دیدگاه خودمان می شود و به ما کمک می کند جوانب دیگر مشکل را در نظر بگیریم. این موضوع کمکمان می کند که خودمان را به طور متفاوتی در دنیای اجتماعی تفسیر کنیم و دید درونی در ما ایجاد میشود که ببینیم چطور محیطمان بر تصمیم گیری، خلاقیت و بهره وریمان تأثیر می گذارد.
7- روشی که خود را به دیگران نشان می دهیم را تغییر دهیم
تحقیق جدیدی از دانشگاه شمال غربی می گوید که شما ممکن است تحت تأثیر این موضوع باشید که چطور خود را به دیگران نشان می دهید. محققان این موضوع را ” شناخت لباس ” می نامند و فرضیه ای را بوجود آورده اند که تأثیر لباس فقط این نیست که بوسیله دنیا چطور دیده شوید بلکه شامل اینکه خودتان را چطور ببینید هم میشود. بطور اساسی ما می توانیم درک و تفسیرمان از واقعیت را با پوشیدن لباس های مختلف تغییر دهیم.
تحقیقات هنوز چیزی را ثابت نکرده است، اما نشان می دهد که لباس ما روی اینکه خودمان را چطور ببینیم تأثیر می گذارد. به عنوان یک آزمایش روی خودمان یک روز به طور متفاوت لباس بپوشیم و توجه کنیم که مردم ما را چطور ارزیابی می کنند و خودمان خود را چطور. آیا بستن یک کراوات باعث خواهد شد احساس یک آدم متشخص را داشته باشیم؟ آیا یک یونیفورم، طوری که سرکار به نظر بقیه می آییم را تغییر میدهد؟ وقتی تعریفمان از خود تغییر می کند، دیدمان به واقعیت نیز عوض می شود.
8- برای یک ساعت مانند یک شخص متفاوت رفتار کنیم
ایده اینکه یک شخصیت جدید را در میان دوستان و خانواده مان امتحان کنیم ممکن است کمی عجیب به نظر برسد. اما انجام آن در یک پرواز کوتاه یا حتی در یک مکالمه اتفاقی در اتوبوس تجربه ایست که واقعیت را کاملاً برایمان تغییر میدهد و به طور تعجب آوری انجامش ساده است. ویلسون از تجربه اش می گوید:
ایده یک آدم جدید بودن می تواند یک تمرین با مزه باشد. مثلاً ما در یک قطار یا هواپیما هستیم و با کسی که کنارمان هست حرف می زنیم و سعی می کنیم یک شخصیت دیگر باشیم. به عنوان مثال من تمایل دارم که بیشتر درون گرا باشم و اغلب آرزو می کنم که در مهمانی ها کمی پرحرف تر و اجتماعی تر می بودم و این چیزیست که اگر تمرین کنیم می توانیم تغییرش دهیم. بنابراین گاهی وقتها می گویم من می خواهم برون گرا بشوم و می دانیم که هرگز آقای برون گرا نخواهم شد. اما تعجب آور است که اگر امتحان کنیم یک خصلت متفاوت را قبول کنیم چقدر اینکار می تواند آسان باشد.
من خودم این ایده را امتحان کردم. به عنوان آدمی کمی درون گرا تلاش کردم که شبی که در یک کافی شاپ در حال انجام کارهایم بودم برون گرا باشم. با تعجب اینکه به خودم می گفتم تا 2 ساعت آینده برون گرا هستم، من را به کسی که در میز کناری نشسته بود و سعی می کرد محلم نگذارد نزدیکتر کرد. همچنین به من ایده ای درباره تفاوت در درک برون گرایی و درون گرایی داد. وقتی که باید به کافی شاپ بروم تا کارهایم را در یک گوشه خلوت انجام دهم، من روی یک صندلی نزدیک به بقیه می نشینم و واقعاً با آنها مشغول می شوم. من اینکار را بعد از اینکه تصمیم گرفتم برون گرا شوم بطور خودکار انجام دادم و وقتی به گذشته نگاه کردم فهمیدم که انتخاب جای نشستن من تحت تأثیر انتخاب آگاهانه درون گرایی ام بود که قبلاً انجام داده بودم.
9- واقعیت فیزیکی مان را برای سنجیدن دوباره دیدگاهمان تغییر دهیم
یکی از معایب اینکه مجموعه ای از تصورات از دنیا داشته باشیم این است که ما متوجه دنیای اطراف نمی شویم و این موضوع درک ما را کمتر می کند.خیلی از وقت ها این مسئله چیز خوبی است، اما خوب است که دنیایمان را کمی تغییر دهیم. انجامش آسان است و تأثیرات جالبی دارد.
10- فضای خانه مان را دوباره بچینیم تا چیزهای جدید را ببینیم
دوباره چیدن وسایل خانه یک راه آرامش بخش عجیب برای جستجو در خانه خودمان و نگاه کردن به واقعیتی است که ما شکل داده ایم. بعد از سال ها زندگی در یک خانه یا آپارتمان، اشیا از نظر پنهان می شوند، عکس هایی که می خواستیم آویزان کنیم در کمد انباشته شده اند و ما می خواهیم در محیطی که وقتی برای توجه به آن نگذاشته ایم احساس آرامش کنیم.
11- راههای مختلف را برویم و مسیرهای جدیدی برای اکتشاف پیدا نماییم
مانند چیدمان دوباره مبلمان خانه، مسیرهای مختلف را امتحان کردن همان پخش کردن واقعیت ما به چیز بزرگتری است. به این معنی نیست که هر روز از یک مسیر جدید به محل کار برویم، اما می تواند این باشد که از یک خیابان متفاوت برای رفتن به فروشگاه مواد غذایی استفاده نماییم یا یک مسیر جدید را آهسته بدویم. وقتی ما چیزهای عادی زندگیمان را تغییر می دهیم از واقعیت خود دور می شویم و به بخش دیگری از دنیا قدم می گذاریم.
هدف نهایی از دوباره سنجیدن واقعیت این است که درک خود را به گونه ای گسترش دهیم که بتوانیم زندگیمان را بهتر و جالب تر کنیم. روش های بالا می توانند برای حل مشکلات در محل کار یا مواجه شدن با حوادث جزئی استفاده شوند. یکبار که محیط را بشناسیم و عقایدی که درکمان را محدود کرده اند بپذیریم، انواع مختلف از نظرات به رویمان باز می شود. آیا ما کارهایی برای سنجیدن دوباره درکمان از واقعیت انجام میدهیم؟