چرا برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار به یک رهبر کاردان نیاز داریم
هر جامعه ای به رهبری نیاز دارد، از قبیل خانه، مجامع خصوصی و عمومی، ارگان های دولتی و … ما اکنون بیش تر از هر زمان دیگری مخصوصا برای رفتن به آینده به رهبری نیاز داریم. ما برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار و زندگی مان به افرادی بصیر و شجاع نیاز داریم، کسانی که مرزهای جدیدی را ترسیم کرده و زمینه های جدیدی را مهیا کنند.
به این منظور به دو نوع رهبر نیاز داریم:
نوع اول که مهم تر و اساسی ترین است، رهبر تعاملی می باشد. رهبر تعاملی کسی است که کاری را با دیگران و توسط دیگران انجام می دهد.
دومین نوع رهبری که به آن نیاز داریم رهبر تحول ساز می باشد. این رهبر مسیر ساز و دیدگاه پرداز است. این رهبران همواره به افراد انگیزه می دهند، نیرو و تعالی می بخشند، افراد را تقویت می کنند و برای آن ها الهام بخش هستند تا سطح عملکرد خود را به صورت چشمگیری افزایش دهند و به جایی ارتقا دهند که قبل از این ها حتی تصورش را هم نمی کردند.
دلیل نیاز شدید ما به رهبری در نهادها و مخصوصا در کسب و کارهایمان این است، افرادی که در کسب و کارها و نهادهای امروزی مشغول به کار هستند افرادی بسیار پیچیده و متقاضی هستند. آن ها تحلیل گرهای فوق العاده ای بوده و بیشتر از هر زمان دیگری خودخواه هستند. دیگر واگذاری شغل به فرد و توضیح روش کار به او کافی نیست. افراد می خواهند با یکدیگر مشارکت داشته باشند و درباره کارهایشان به بحث و تبادل نظر بنشینند. آن ها می خواهند بازخورد دائمی عملکرد خود را دریافت نمایند. دوست دارند بدانند که این کارها چه فایده ای برای آن ها دارد؟!
امروزه وقتی افراد دنبال کار می روند، بیشتر و بیشتر فکر می کنند که چرا باید برای دیگران کار کنند؟! یکی از دلایل اصلی این که افراد برای کار به سازمانی می پیوندند، رهبری آن است. دو تعریف فوق العاده از رهبری مخصوصا در رابطه با سازمان های تجاری وجود دارد که بسیار آن ها را می پسندیم.
نخستین تعریف این است که رهبری توانایی گرفتن عملکرد فوق العاده از افراد معمولی است. و دومین تعریف نیز این است که رهبری توانایی یافتن پیروان است. امروزه آن رهبری که منشا آن جایگاه یا پول و قدرت است عمر کوتاهی دارد. رهبری پایدار در جایی ممکن است که مردم تصمیم می گیرند از مسیر، راهنمایی ها و دیدگاه شخصی دیگری پیروی کنند؛ به عبارت دیگر این شکل داوطلبانه پیروی است که بهترین رهبران زمان ما را مشخص می کند.
آدم ها رهبر به دنیا نمی آیند بلکه رهبر ساخته می شوند!
وقتی به مطالعه درباره ی رهبران قدرتمند تاریخ بپردازیم متوجه می شویم که رهبران ساخته می شوند و رهبر به دنیا نمی آیند. به عبارت دیگر هیچ کس ذاتا یک رهبر به دنیا نمی آید. به گونه ای که قوی ترین رهبران تاریخ هم از سنین کم شروع به یادگیری و مهارت های رهبری کرده اند.
برای یک رهبر قدرتمند بودن زندگی بزرگان را مطالعه کنید
مطالعه ی زندگی رهبران گذشته و حال یکی از سریع ترین و مطمئن ترین راه ها برای بهبود قابلیت های رهبری خودتان می باشد. به هر اندازه بیشتر در مورد عوامل پرورش دهنده ی رهبران موثر مطالعه کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که همان ارزش ها و رفتارها را در خود نهادینه کنید. آن وقت، نمود بیرونی این ارزش ها و رفتارها را در کارها و نتایج خود می بینید.
آبراهام لینکلن می نویسد: «این که بعضی افراد موفق می شوند، شاهدی بر این مدعا است که دیگران هم می توانند به موفقیت برسند». برتراند راسل فیلسوف نیز با این سخن موافقت می کند و می گوید: «بهترین مصداق بر این که می توان کاری را انجام داد این حقیقت است که دیگران قبلا آن را انجام داده اند».
برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار مورد نظر خود به مردان و زنانی فکر کنید که آن ها را به عنوان رهبرانی بزرگ تحسین می کنید و سپس به این فکر می کنید که چطور می توانید از رفتار آن ها تقلید کنید. به این فکر کنید که چطور می توانید بیشتر شبیه آن ها شوید. آن وقت در کمال تعجب و ناباوری می بینید که در یک دوره ی معقول زمانی، قابلیت های آن ها را جذب خواهید کرد و خودتان هم یک رهبر می شوید.
اسکندر الگویی کامل به عنوان یک رهبر واقعی
داستان اسکندر برای کسانی که آرزو دارند به جایگاه یک رهبر بزرگ برسند، به مراتب آموزنده خواهد بود. اسکندر در پانزده سالگی متوجه شد که سرنوشت او این است که بر دنیا سلطه پیدا کند. چشم انداز او برای آینده متحد کردن همه ی بشریت بر مبنای یک رابطه برادری بود. به همین منظور به کمک معلم خود ارسطو سال ها به مطالعه و آماده سازی خود مشغول شد و هنرهای رزمی را هم از پدرش و بهترین ژنرال های آن زمان آموزش دید. او خود را پادشاه بزرگی می دید و بر توانایی های خود ایمان راسخی داشت.
اسکندر هم در کارهای مدیریتی و هم اجرایی بسیار فوق العاده بود. او عدالت فوق العاده ای در واگذاری کارها و گماردن مدیران مناسب در جایگاه های مناسب داشت، همچنین از توانایی برنامه ریزی، تفکر، سازماندهی و اجرای بی نظیری نیز برخوردار بود. او همواره به خودش و توانایی افرادش برای غلبه بر مشکلات ایمان کامل داشت و به بزرگ ترین موانع پیش رو اهمیتی نمی داد.
او هم مانند رهبران بزرگ توانایی سازمان دهی مردمان و تشویق آنها برای به فراتر رفتن از هرچه قبلا انجام داده بودند را داشت. او توانایی تمرکز بر نقاط قوت خود و حوزه های کلیدی لازم برای موفقیت را داشت. زندگی و سرگذشت او نمونه ای از ترکیب همه ی ویژگی های مهم و کاربردی برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار است.
خودتان را در جایگاه یک رهبر ببینید
می توان افرادی را پیدا کرد که کوچکترین نظر و عقیده ای درباره آنچه در اطرافشان می گذرد، ندارند و کمترین اهمیتی به آن نمی دهند، در حالی که در آن سر طیف یک یا دو درصد افراد جامعه قرار دارند که در واقع مانند جرقه ای در موتور تغییرات هستند. هریک از ما در جایگاهی از این طیف قرار داریم و بسته به افکار گفتار و کردار روزانه مان در آن بالا و پایین می رویم.
اگر می خواهید رهبر باشید یا رهبر بهتری باشید، به یاد داشته باشید که این امر تنها به خودتان بستگی دارد. این قدرت در دستان شماست یا مهم تر از آن، در ذهنتان است. شما همان چیزی هستید که فکر می کنید. تصویر ذهنی که از خودتان دارید تعیین کننده عملکردتان است. با تغییر خودانگاره تان یعنی تفکری که درباره خود به عنوان یک رهبر دارید، می توانید به رهبر موثرتری تبدیل شوید.
همه چیز با قانون علت و معلول شروع می شود. این قانون اصلی جهان است، بر اساس آن برای هر معلولی علتی وجود دارد. هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد. مفهوم این قانون بسیار قدرتمند است. به این معنی که موفقیت هرکس دارای عللی می باشد. بنابراین اگر شما هم می خواهید مانند شخص دیگری به موفقیت در کسب و کار یا زندگی خود برسید، ببینید که آن ها چه کرده اند و همان کار را خودتان انجام دهید. همان کاری را انجام دهید که افراد موفق انجام می دهند، مطمئن باشید اگر بارها و بارها آن را انجام دهید شما هم به تدریج می توانید به آن نتایج دست پیدا کنید.