بیوگرافی آدولف و رودلف داسلر (زندگینامه بزرگان)
برندهای ورزشی آدیداس و پوما را هر کسی در سراسر دنیا می شناسد. لازم نیست کسی ورزشکار باشد، تا بخواهد کفش آدیداس بخرد یا کفش پوما به پا کند. نکته ی بسیار جالبی که خیلی از ما در مورد آن اطلاع نداریم، این است که این دو برند توسط دو برادر ساخته شده است؛ و جالب تر این که موفقیت و شهرت این دو برادر بر اساس نفرت و رقابتی که با هم داشته اند، شکل گرفته است.
شاید مطالعه ی داستان راه اندازی این کارخانه ها برای شما هم جالب باشد. پس با ما همراه باشید.
داستان یک نزاع خانوادگی که دو برادر به نام آدولف و رودلف را به مدت 60 سال از هم جدا کرد و به دو برند معتبر و مشهور دنیا ختم نمود. آدیداس و پوما!
در زندگی نامه آدولف و رودلف داسلر اینگونه آمده است که : پدر آدولف و رودلف در یک کارخانه ی تولید کفش کار می کرد و مادر آن ها نیز خشک شویی داشت. در دهه 1920 برادران داسلر هر دو به صورت شراکتی «کارخانه ی کفش های برادران داسلر» را مدیریت می کردند. این کارخانه کار خود را از اتاق خشک شویی مادر این آدولف و رودلف آغاز کرده بود. آدولف یا همان آدی، برادر ساکت و متفکری بود که کفش ها را طراحی می کرد، رودلف یا رودی، برادر بزرگ تر نیز، در کار فروش مهارت زیادی داشت و در آن نخبه بود.
این دو برادر تنها پس از چهار سال از زمان راه اندازی کارخانه خود توانستند کفش هایشان را به ورزشکارهای المپیک عرضه کنند و در یک مقیاس بزرگ، دیده بشوند. در همین سال ها بود که نازی ها کم کم قدرت می گرفتند و به دنبال این قدرت، کارخانه ی داسلر به عنوان یک صنعت موفق آلمانی وارد تبلیغات نازی ها شد.
طبیعتا برادران داسلر هم برای پیوستن به ارتش نازی ها لحظه ای به خود تردید راه ندادند. آن ها به ارتش هیتلر پیوستند. در عین حال از کارشان غافل نشدند و توانستند کفششان را با قهرمان پرش المپیک 1936 (جسی اونز) به دوستداران ورزش معرفی نمایند.
در آن سال جسی اونز برنده 4 مدال طلا شد و همان موفقیت بزرگ کفش های داسلر را به جهان معرفی کرد. و این گونه بود که فروش کارخانه داسلر برابر شد. این موفقیت خیلی زود روی رابطه ی این دو برادر تاثیر گذاشت و آن را تیره و تار کرد. البته از آن جایی که آدی و رودی هر دو در یک ویلا زندگی می کردند، همسرانشان دائم با هم اختلاف داشتند به همین دلیل بین دو برادر کم و بیش کدورت هایی وجود داشت، اما حالا پر رنگ تر و عمیق تر شده بود.
دلایل زیادی برای این کدورت وجود داشت اما با بمباران شهر در جنگ جهانی دوم اختلاف آن ها شدت گرفت. زمانی که بمباران می شود آدی و همسرش به سمت پناهگاه می دوند زمانی که می رسند، می بینند که آنجا قبلا توسط رودی و همسرش اشفال شده است. آدی با عصبانیت می گوید: «بی شرافت های کثیف! باز هم پیداشون شد). منظور آدی از بی شرافت های کثیف، هواپیماهای دشمن بود، اما رودی به اشتباه فکر کرد منظور آدی او و همسرش هستند!
پس از مدتی رودی برای خدمت جنگ احضار شد. رودی فکر کرد آدی و همسرش نقشه کشیده اند که او را به خط مقدم جبهه بفرستند تا با این روش او را از سر راه کارخانه بر دارند. زمانی که رودی به جنگ رفت، یک بار به خاطر ترک پست دستگیر شد و دفعه بعد فکر کردند که او جاسوس است و دوباره بازداشت شد.
در هر دو مورد رودی مطمئن شده بود که آدی در این دستگیری ها نقش دارد و با شنیدن یک خبر، شک او به یقین تبدیل شد. وقتی رودی در زندان به سر می برد، آدی دوباره کسب و کار را راه اندازی کرده بود و به باشگاه های آمریکایی کفش فروخته بود. این نزاع خانوادگی با تقسیم کردن کارخانه به اوج خود رسید.
آدی و رودی کارخانه، ابزار آلات و حتی نیروهای انسانی را بین خودشان تقسیم کردند. آدی اسم کارخانه ی خود را آدیداس گذاشت که ترکیبی از اول اسم خودش و فامیلی او بود «آدیداس لر»
رودی هم قصد داشت برای انتخاب نام کارخانه خود همین کار را بکند. به همین دلیل اسم کارخانه اش را «رودا» گذاشت ولی بعد آن را عوض کرد و نامش را پوما گذاشت. چون بیشتر حالت ورزشی داشت و خوش آهنگ تر بود.
این دو کارخانه ی رقیب، در دو طرف یک رودخانه ساخته شدند و خیلی زود توانستند بیشتر اقتصاد منطقه را به دست بگیرند. در واقع در آن منطقه هر کسی یا در کارخانه آدیداس مشغول به کار بود یا در کارخانه ی پوما!
مهم ترین اتفاق زندگی این دو برادر، جام جهانی سال 1954 بود. اتفاقی که باعث شد آدیداس صعود و پوما سقوط کند! ابتدا قرار بود کارخانه ی پوما اسپانسر تیم ملی آلمان شود، ولی بعد از مشاجره ای که بین رودی و مربی تیم در می گیرد، پوما رد و آدیداس به عنوان اسپانسر انتخاب می شود.
در سال 1954 تیم فوتبال کشور آلمان با استفاده از کفش های برند آدیداس که دارای «استوک پیچی» بود، توانست به عنوان قهرمانی جام جهانی دست یابد. پس از آن آدیداس به شهرت زیادی می رسد و فروش کفش های آدیداس به صورت انفجار گونه ای زیاد می شود.
بعدها رقابت این دو برادر به شدت مضحک شد. مثلا بعضی از مغازه های منطقه یا فقط به کارکنان آدیداس سرویس می دادند، یا به کارکنان پوما!
تا جایی که حتی ازدواج بین خانواده های کارکنان آدیداس و پوما ممنوع شده بود!
این اختلاف آن قدر بزرگ شده بود که شهر آن ها به شهر گردن های خمیده معروف شده بود. چون مردمان آن، وقتی به کسی برمی خوردند اول به کفش های او نگاه می کردند، تا ببینند برای کدام کارخانه کار می کند، بعد با طرف مقابل صحبت می کردند!
در حالی که رودی توانسته بود فروش را سریع تر کند، آدی ارتباط بهتری با ورزشکاران داشت و می توانست تبلیغات بهتری داشته باشد. این دو کارخانه به اندازه ای روی هم متمرکز شده بودند که از تهدید کارخانه ی جدید آمریکایی نایک غافل شدند. به خاطر همین غفلت بود که نایک گوی سبقت را از آن ها ربود توانست در بازار از هر دوی آن ها جلو بزند.
عکس آدولف و رودلف داسلر
سرانجام رودلف داسلر در 27 اکتبر 1974 میلادی از دنیا رفت و به فاصله چهار سال از فوت او، برادرش آدولف داسلر در 6 سپتامبر 1978 درگذشت. حتی پس از مرگ، نزاع و دشمنی میان این دو برادر پابرجا بود. به گونه ای که هر یک از آن ها در دو سمت قبرستان، با بیشترین فاصله از یکدیگر به خاک سپرده شدند.
پس از گذشت سال ها از مرگ این دو برادر، کارکنان پوما و آدیداس، یک مسابقه نمادین فوتبال دوستانه بین خودشان برگزار کردند تا به این نزاع پایان دهند.
دوستان عزیز پرورش افکار، امیدوارم از مطلب فوق لذت کافی برده باشید. از این که مطالب ما را دنبال می کنید از شما سپاسگزاریم. لطفا ما را با نظرات و پیشنهادات خوبتان یاری کنید.