چگونگی عملکرد ضمیر ناخودآگاه (قانون جذب)
هر انسانی باید از چگونگی به کارگیری ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خود، آگاهی داشته باشد. همان طور که قبلا اشاره کردیم، روح از دو قسمت ضمیر آگاه و عقلانی و ضمیر ناخودآگاه و باطنی تشکیل شده است. تفکر هر فرد ناشی از فعالیت قسمت آگاه یا وجدان و ضمیر آگاه او می باشد و هر فکری که به سر راه می دهد، معمولا در طبقات زیرین یا اعماق وجدان و ضمیر جای می گیرد و به تبعیت از اندیشه ها و پنداره ها، این قسمت ساخته و بارور خواهد شد.
بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که ضمیر ناخودآگاه هر انسانی مرکز و مقر عواطف و هیجانات او می باشد که روح از آن کانون زاده می شود. بر اساس قانون جذب اگر فکر خوبی به سر راه دهید، نتیجه خوبی برای شما در بر خواهد داشت و برعکس اگر افکار منفی در سر بپرورانید قانون جذب آن افکار را وارد زندگی شما خواهد کرد. به هرحال نحوه ی کارکرد ضمیر خودآگاه و نفسانیات انسان این گونه است.
اما نکته ی مهمی که همواره باید آن را مدنظر داشت این است که اگر ایده ای به ضمیر ناخودآگاه شما خطور کند، تلاش می کند تا به نوعی آن را برای شما به مرحله ی اجرا در بیاورد و همان طور که در بالا گفتیم بر اساس قانون جذب عامل اجرای نیت های بد یا خوب می شود. چنانچه در جهت منفی به کار بیفتد مسلما فرد را به سوی ناکامی و شکست می کشاند؛ ولی اگر به سمت تفکرات مثبت و سازنده برود با موفقیت و سعادت مندی فرد روبه رو خواهیم شد.
چگونگی دستیابی به آرامش روح و سلامت جسم
آرامش روحی و سلامتی جسمی زمانی محقق می شود که بتوان به طور شایسته ای، اندیشه های مثبت و سازنده به ذهن راه داد. به این خاطر که هر چیزی که به ذهن می سپارید و هر موردی که آن را صحیح می پندارید، ضمیر ناخودآگاه آن ها را می پذیرد و راهی برای تحقق بخشیدن به آن ها در زندگی پیدا می کند. بنابراین این شما هستید که فرمان صادر می کنید و ضمیر ناخودآگاهتان چشم بسته فرمانی را که برایش فرستاده اید در خود ضبط و سپس آن را اجرایی می کند.
ضمیر خودآگاه زمانی عکس العمل خوبی از خود نشان می دهد که با ساخت و قالب اندیشه و اهدافی که در وجدان آگاهتان ساخته و پرداخته شده هماهنگی داشته باشد. روان شناسان بر این عقیده هستند هنگامی که افکاری به ضمیر ناخودآگاه سپرده می شود، به گونه ای است که انگار از خود علایم و نشانه هایی بر سلول های مغز بر جای می گذارد.
به همین دلیل است که وقتی ضمیر ناخودآگاه ایده و فکری را دریافت می کند، بر اساس نیروی عظیم قانون جذب در یک فرصت مناسب برای اجرایی و عملی کردن آن آماده می کند تا به کمک تداعی معانی و مفاهیمی که در طول عمر کسب کرده آمیزه ی نوینی به وجود آورد و این را مجموعا در خدمت هدف ارباب یا فرمانده ی خود قرار دهد، سپس با بهره گیری از گنجینه بی انتها و نیروی هوش و ذهن به رفع معضل می پردازد. گاهی پاسخ مسئله را سریعا ارائه می دهد و گاهی روزها و ماه ها به تلاش و کاوش می پردازد و ره به جایی نمی برد، چون راهکارها در نظرش منطقی و مناسب جلوه نمی کنند.
اکنون که به شناخت کلی روح و طبقه بندی کردن ضمیر ناخودآگاه دست پیدا کردیم، لازم است به این نکته اشاره کنیم که دو سیستم فعالیت در روح وجود دارد: یک روح و ضمیر خودآگاه که قادر به تعقل و استدلال است و قدرت انتخاب دارد. به گونه ای که هرکس کتاب، دوست، خانه، شریک زندگی خود را می تواند انتخاب کند و تمامی این تصمیمات در ضمیر آگاه گرفته خواهد شد. ولی از طرفی بعضی از اجزا و اندام های داخلی بدن بدون نظارت شخصی شبانه روز به فعالیت خود ادامه می دهند. مانند قلب، دستگاه گردش خون، گوارش، تنفس و … که جدای از ضمیر خودآگاه با ضمیر ناخودآگاه سر و کار پیدا می کند.
چگونگی عملکرد ضمیر ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه چیزهایی که به آن تحمیل شده به عبارتی یعنی چیزهایی که شما از روی عمد انتخاب کرده اید، را دریافت می کند و مانند ضمیر خودآگاه به سبک سنگین کردن، ریز و درشت کردن و انتخاب نمی پردازد به گونه ای می توان گفت که مجال بحث ندارد. ضمیر ناخودآگاه مانند مزرعه ای است که هر گونه تخم را اعم از خوب و بد در خود پرورش می دهد. افکار شما یعنی همان دانه های فعال و مثبت هستند بنابراین بهتر است که افکار منفی و مخرب را در ضمیر ناخودآگاه خود نکارید.
بر اساس قانون جذب کشتزاری که قدرت انتخاب ندارد و هر چیزی اعم از خوب و بد و راست و دروغ را تحویلش بدهید، در خود ضبط و نگهداری می کند و می دانید که روزی آن دروغ ها را به عنوان راست تحویل شما می دهد و نتیجه افکارتان را در جلوی چشمتان زنده خواهد کرد و به همین خاطر است که به آن ضمیر ناخودآگاه می گویند.
دو آزمایش برای بررسی عملکرد ضمیر ناخودآگاه
روانشناس ها آزمایش هایی در این زمینه بر روی خواب مصنوعی انجام داده اند و به راستی به این نتیجه دست پیدا کرده اند که ضمیر ناخودآگاه قدرت استدلال و انتخاب ندارد و به همین خاطر در این گونه مواقع هر قدر هم که نادرست و خطا باشد همان را انجام می دهد و برحسب ماهیت تلقین وارد عمل می شود.
تصور کنید آزمایش گر به سوژه ی خود تلقین می کند که یک سگ است. سوژه تلاش می کند نقشی که به او تلقین شده را به نحو احسن انجام دهد. مورد شگفت انگیز این است که شخصیت او هر لحظه دگرگون می شود و سعی می کند تا در قالب شخصیتی که باید جای گیرد به خوبی انجام وظیفه کند.
یک فرد هپنوتیزم کننده ی ماهر می تواند به سوژه های خویش در حالت خواب مصنوعی تلقین کند، که از بینی اش خون می آید، به دومی بگوید که در سرمای زیر صفر درجه در حال یخ زدن است، به سومی القا کند که یک مجسمه ی سنگی است و به مورد چهارم تلقین کند که بدنش می خارد. در این آزمایش به وضوح می توان مشاهده کرد که هریک از افراد آزمایش شونده از خودشان واکنش هایی نشان می دهند که اصلا به چیزهایی که در اطراف آن ها می گذرد و حرکاتی که انجام می دهند به هیچ وجه آگاهی ندارند.
نتیجه گیری
این مثال ها به خوبی تفاوت بارز بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه را روشن می کند و نشان می دهد که ضمیر خودآگاه چگونه می تواند استدلال و تعقل کند و ضمیر ناخودآگاه چگونه بی تفاوت و خنثی باقی می ماند و از قدرت انتخاب بی بهره خواهد بود. از همین جا اهمیت دستورات و اطلاعات داده شده به ضمیر ناخودآگاه مشخص می شود که چرا باید همواره پیام ها مثبت و امیدوار کننده و سرشار از خوشبینی باشند تا قانون جذب با استفاده از همین ویژگی ضمیر ناخودآگاه ما را به سمت خوشبختی و یک زندگی شاد سوق دهد.