تجربه زیبا و دلنشین امیدواری دادن(قانون جذب)
طی سالها تجربه ای که در زمینه ی امیدواری دادن به صدها نفر کسب نمودم، موفق به کشف چندین شیوه ی بسیار عالی برای امیدواری دادن به دیگران شدم. اگر واقعاً می خواهیم روی دیگران تأثیرگذار باشیم، لازم است تمام این مراحل احساسی را در کوله بار احساسات مان داشته باشیم. تعجب آور نیست که افراد به شدت تمایل دارند، کسی تشویق و دلگرم شان کند. من هم شما را تشویق میکنم تا سعی کنید در همین هفته، تمام این مراحل احساس و هیجان را به کار ببرید.
با پذیرفتن دیگران به آنها امیدواری بدهیم.
پذیرفتن و تصدیق کردن موقعی جلوه پیدا خواهد کرد که ما با میل و رغبت و بدون قید و شرط، کسی را دوست بداریم. آیا می توانیم اشتباهات کسی را ببینیم و همچنان برایمان مهم باشد و نگرانش باشیم؟ هیچ راهی بهتر از باور و تأیید یک فرد، بابت همان چیزی که هست و نه به خاطر کاری که انجام میدهد، وجود ندارد.
با عشق ورزی می توان به دیگران امیدواری بخشیم.
عشق ورزی با ابراز محبت و توجه از طریق تماس فیزیکی و کلام محبت آمیز جلوه خواهد کرد. به افراد مورد علاقه مان بگوییم که دوستشان داریم، به همسرمان، فرزندان مان و به همکاران مان عشق و محبت مان را ابراز کنیم. به آنهایی که در بیمارستان بستری هستند و به کسانی که در مراسم ازدواج یا سوگواری خواهیم دید، محبت مان را اعلام کنیم. امروز با یک نفر از افراد مورد علاقه مان تماس بگیریم و به او بگوییم: “من به تو زنگ زدم تا فقط بگویم، ممنونم که بخشی از زندگی من و یک دوست خوب برایم هستی. دوستت دارم و افتخار میکنم که تو را دوست خطاب کنم.”
سپاسگزاری
سپاسگزاری و قدردانی با ابراز تشکر و تحسین جلوه خواهد کرد، مخصوصاً با درک کارهایی که یک نفر انجام داده است. چند وقت پیش در یک گردهمایی، شاهد این بودم که یک معلم سالخورده، معلم جوانی را بابت برنامه ی تابستانی ای که اجرا کرده بود، تحسین و از او قدردانی کرد و چهره ی آن معلم جوان، درخشان و شاد شد.
نشان دادن رضایت از فرد، باعث امیدواری او خواهد شد.
موافقت و رضایت وقتی نمود عینی خواهد کرد که کسی را تأیید کنیم و اهمیت و ارزش آن رابطه را بدانیم. کارفرمایی را می شناسم که در جلسه ای به کارمند جوانی گفت: “جاش (Josh)، تو انبار را به نحوی ساماندهی کردی که همه را خشنود کرد. حالا دیگر ما می توانیم هر چیزی را که می خواهیم به راحتی پیدا کنیم. تو کار همه ی ما را بسیار ساده تر کردی. از تو بسیار متشکریم.” این کارفرما یک کار بزرگ انجام داد.
ارتباط
وقتی وارد دنیای فرد دیگری خواهیم شد، ارتباط برقرار کردن معنادار میشود. هیچ چیز جایگزین وقت گذاشتن برای کسی نمی شود، و نکته ای که مهم است تنها گذراندن زمان نیست، بلکه باید با تمام وجودمان به او گوش کنیم. اگر واقعاً به حرف های فرد مقابل مان با صمیم قلب گوش دهیم و با رفتارمان به او امیدواری دهیم، چه شاد باشد و چه غمگین، او در نهایت آرام و خوشحال خواهد شد. کشیش دیوید آگسبرگر (David Augsburger) می گوید: “برای یک فرد عادی، احساس شنیده شدن، بسیار شبیه و نزدیک به مورد عشق واقع شدن است و تقریباً نمی توان تفاوت شان را تشخیص داد.”
تسلی دادن
ما می توانیم با استفاده از کلمات و گفتار مناسب و تماس فیزیکی، تسلی و امیدواری بدهیم. اگر کسی غصه دار است، به دو جمله واقعاً نیاز دارد: “کاملاً درکت میکنم” و “دوستت دارم.” دست مان را روی شانه ی کسی که درد و ناراحتی دارد قرار گذاشته و به او بگوییم که کنارش هستیم.
تشویق کردن دیگران باعث افزایش انگیزه و امیدواری آنها می شود.
تشویق را می توانیم با ترغیب فرد به مأیوس نشدن و پشتکار داشتن برای رسیدن به هدف، انجام دهیم. به او زنگ بزنیم، برایش پیام بگذاریم، او را ستایش نماییم و به سینما یا رستوران ببریم تا با این کار به فردی که می خواهیم امیدواری بدهیم. انسان ها عاشق این هستند که کسی به آنها بگوید: “من به کاری که داری انجام میدهی افتخار میکنم. تو این دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنی.”
با نشان دادن احترام به دیگران امیدواری ببخشیم.
احترام، در ارزش قائل شدن برای دیگران و مهم دانستن شان تجلی می یابد. آیا به عقیده و نظر همسرمان احترام می گذاریم؟ به حرف های فرزندان مان گوش می دهیم؟ برای زمان دیگران ارزش قائل هستیم؟ آیا به کسانی که فرهنگ و مذهب متفاوت دارند احترام می گذاریم؟
امنیت
ما می توانیم با حفظ تناسب و هماهنگی در روابط با دیگران و نشان دادن اینکه هیچ خطر و آسیبی تهدیدشان نمی کند، حس امنیت را القا کنیم و موجب امیدواری شویم. آیا آنهایی که ما مسئولیت مالی شان را به عهده داریم، خیال شان از بابت تأمین آن راحت است؟ آیا رابطه مان با دیگران بدون تناقض است؟ آیا با کارکنان مان به همان گونه ای رفتار می کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند؟ آیا اطرافیان مان می دانند که چه انتظاری باید از ما داشته باشند؟ آیا می توانند منظورمان را متوجه شوند؟
پشتیبانی
وقتی همراه کسی هستیم و تمام توجه مان به اوست، یعنی حمایتش می کنیم. سعی نمایم زمان هایی را که فرد مورد نظرمان ممکن است دچار استرس شود، پیش بینی کنیم و به او امیدواری بدهیم. در صورت نیاز، آیا قادریم از نیروی درون و قدرت روحی خودمان برای کمک به او استفاده کنیم؟
هیچ کدام از این موارد تضمین کننده مشکلات کمتر ما در روابط مان نیستند. به این معنی نیست که ما گفتگوهای سختی پیش رو نداشته باشیم و یا لازم نباشد حد و مرزی تعیین نماییم یا آنهایی را که آزارمان می دهند پیوسته ببخشیم. به هر حال به وجود آوردن امیدواری های حقیقی، همیشه دقیقاً در بحبوحه ی پریشانی ها و آشفتگی های زندگی روی می دهند.
چگونه میتوان در زمان سختی و مشکلات، امید را در خود بارور کرد؟
به طور عادی زمانی که ما امیدوار باشیم آن را یک اقدام منفعل میدانیم که از موضع ضعف ناشی میشود. به طور مثال زمانی به امید روی میآوریم که دیگر هیچ ایدهای نداریم و یا از احتمالات برای بهتر کردن موقعیت خود استفاده میکنیم. بنابراین امید مجرایی برای تکیه کردن به چیزی است که در مسیر رسیدن ما به اهداف به ما کمک میکند.
برای بیشتر افراد، این دقیقا همان معنای امید است. یعنی کاوش اعماق یک بشکه با هدف بیرون کشیدن یک معجزه در عرض یک ثانیه. برای این افراد، امید چیزی بیشتر از یک فکر کلیشهای نیست که به آنها اجازه می دهد تا به طور موقت احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند.
بله، قطعا امید یک انتظار مثبت دربارهی پیامدهای آینده است. بله یک روش تفکر دربارهی یک موقعیت است. با این وجود، چیزی فراتر از این تعاریف است.
یک تجربهی واقعی و اصیل امید چیزی نیست که ما بتوانیم در هر لحظه آن را خاموش کنیم. یک تجربهی واقعی از امید چیزی فراتر از گذر ثانیههاست و در تمامی جوانب زندگی ما جریان دارد. در حقیقت، میتوان ادعا کرد که امید یک سبک زندگی است که در هر چیزی و هر کاری که انجام میدهید منعکس میشود. به عبارت دیگر، روشی از زندگی کردن است که در هر بخش از بودن و هستی شما جریان دارد.
مزایای پرورش دادن امید
مردم وقتی به امید روی میآورند که از درون تهی میشوند. زمانی که دیگر هیچ چارهای ندارند ولی امیدوارند که همهچیز به نفع آنها درست شود. همانطور که قبلا نیز گفتیم، این نوع منفعلی از امید است که هیچ کاری برای ما انجام نمیدهد ولی به طور موقتی احساس بهتری به ما دست میدهد و به ما کمک می کند تا مشکلات را فراموش کنیم. با این وجود، در اینجا هیچ چیز ارزشمندی برای شما وجود ندارد مگر اینکه از امید به عنوان سکویی برای بهبود موقعیت خود استفاده کنید.
پرورش امید به تسکین تردیدها، اضطراب، ترس و استرس کمک میکند، بدین دلیل که سبب کاهش عدم قطعیت شما در هنگام تجربهی این احساسات میشود. در نتیجه شما از سطح بالاتری از اعتماد به نفس و اعتقاد به خود برخوردار خواهید شد، اینکه همه چیز در نهایت به نفع شما خواهد بود. در نتیجه شما در نهایت علیرغم این سطح از دشمنی و مشکلات، به این سطح از آرامش و حس رضایت، شادمانی و کنترل می رسید. همهی اینها شما را تشویق میکند تا مثبت فکر کنید که در نهایت سبب انجام اقدامات پیشگستری میشود که به شما کمک می کند تا مشکلات خود را به صورت کارامدتری حل کنید.
زمانی که از امید به عنوان سکویی برای انگیزش خود و انجام اقدامات مثبت و پیشگستر استفاده میکنید، به جای اینکه تنها یک احساس منفعل را تجربه کنید که به طور موقتی احساس بهتری به شما دست میدهد، یعنی زمانی که از آن به عنوان سوختی برای کمک به خو در تمامی دشواریها استفاده میکنید. با این وجود، اگر احساس امیدواری شما به این صورت باشد، باید بتوانید اول از همه دیدگاهی داشته باشید که سبب افزایش امید در شما شود.
دیدگاه و طرز فکر یک شخص امیدوار
در بیشتر موارد، بهتر است فرض را بر این بگذاریم که بیشتر افراد دوست دارند امیدوار باشند، مخصوصا زمانی که در موضع بحران هستند. با این وجود، هرچقدر در زمان نیاز امیدوار باشیم، میتوانیم با مشکلات موجود در واقعیت روبرو شویم.
افراد امیدوار به خود اجازه نمیدهند تا در حلقهی ناامیدی گرفتار شوند. در عوض امید سبب ایجاد حس قطعیت برای آنها میشود. امید این کار را برای افرادی انجام میدهد که منفعل نیستند. امید برای آنها یک اقدام پیشگسترانه است که سبب حرکت آنها در جهت چیزی که به آن امیدوارند میشود. در نتیجه، امید چیزی فراتر از یک تفکر خوشبینانه برای روزهای بهتر است. بنابراین در عوض سبب پیشبرد اقدامات پیشگسترانهای میشود که به بهبود این موقعیت کمک می کند.
بگذارید تا نگاهی به معنای زندگی امیدوارانه بیاندازیم. به عبارت دیگر، بگذارید تا درک، تجربه و تعامل فرد امیدوار با دنیای اطرافش را مورد بررسی قرار دهیم.
یک شخص امیدوار کسی است که:
- شادمان است و به خاطر زندگی خود شکرگزار است، با این وجود، آنها اصلا راضی نبوده و همواره به دنبال ایجاد پیشرفت و بهبودی هستند.
- یک رویاپرداز بزرگ است که همواره به جای دنیایی که در آن زندگی می کند، دنیای بهتری را برای خود متصور میشود. با این وجود، آنها نسبت به رویاهای خود هیچ گاه احساس رضایت ندارند. در عوض آنها رویاهای خود را به اهداف عینی و ملموسی تبدیل میکنند که بر اساس ارزشهای شخصی آنها بنا نهاده شده است.
- این شخص تمایل شدیدی برای تغییر دارد. به عبارت دیگر آنها چیزها را همانگونه که هستند نمیپذیرند. در عوض میخواهند چیزها را بهتر کنند، و همواره خواهان ارتقاء زندگی و شرایط خود هستند. در این صورت همواره به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود هستند.
- آنها همواره با دید کنجکاوی به همهچیز مینگرند. آنها نسبت به زندگی و دنیای اطراف خود کنجکاو هستند با توجه به این، آنها دائما در حال اکتشاف و تجربه هستند تا بتوانند زندگی خود را بهتر کنند.
- این فرد میپذیرد که زندگی هیچ تضمینی برای آنها به دنبال ندارد و مهم نیست چقدر امیدوار هستند. با این وجود، آنها همواره تلاش میکنند تا بهترین عملکرد خود را برای بهرهبرداری کامل از موقعیت نشان دهند.
- میپذیرد که هر تجربه ارزش و منفعتی را برای آنها به دنبال دارد. به عبارت دیگر، مهم نیست چه اتفاقی میافتد، آنها در هر حال امیدوار خواهند بود و در انتها همهچیز مطلوب آنها خواهد بود.
- همواره دیدگاه مثبتی نسبت به زندگی دارد، و اهمیتی ندارد که موقعتی آنها چقدر بد است. البته این تنها در صورتی امکان پذیر است که آنها بتوانند افکار منفی خود را کاملا بپذیرند. زمانی که افکار منفی بر آنها غلبه پیدا می کند، آنها درخواهید یافت که تنها با بهرهبرداری درست از شانسهای فعلی است که میتوانند آینده را به واقعیت پیوند بزنند.
- آنها همواره در جهت دستیابی به اهداف خود اقدامات پیشگسترانهای را در پیش میگیرند.به عبارت دیگر، آنها تنها امیدوار به بهتر شدن موقعیت نخواهند بود. آنها سخت تلاش میکنند تا مطمئن شوند همه چیز خوب پیش میرود.
- آنها همواره به دنبال تکرار موفقیتها و دستاوردهای قبلی خود هستند. به عبارت دیگر، آنها از دستاوردهای قبلی خود درس میگیرند تا بتوانند بیشترین منفعت را از موقعیت خود دریافت کنند.
- همواره بر روی سخاوتمند بودن و بخشنده بودن متمرکز هستند. آنها به خوبی میدانند که با بخشیدن به دیگران و با کمک به دیگران در حل مشکلات میتوانند به درک بیشتر آنها در رابطه با مشکلات شخصی خود کمک کنند.
- آنها دائما به دنبال فرصتها، کمک و پشتیبانی هستند. آنها میدانند که تنها با کمک افراد میتوانند به چیزهایی که میخواهند دست پیدا کنند.
- آنها همیشه فرد قدردانی هستند. آنها به خاطر چیزهایی که دارند همیشه قدردان خدا هستند، با این وجود این هرگز آنها را از دنبال کردن چیزهایی که میخواهند منع نمی کند.
با توجه به تمامی این ویژگیها، امیدوار بودن کار چندان سادهای نیست. این کار نیازمند تعهد نسبت به برگزیدن روشهای معینی از تفکر و سبک زندگی است. در حقیقت، نیازمند جدا شدن از عادات دست و پا گیر است که در حال حاضر شما را از تجربهی اصیل امید منع میکند. با این وجود، علیرغم تمامی این موارد، حتما میتوان امیدوار بود. باید چگونگی آن را با توجه به بخش آخر این مقاله بررسی کنیم.
چگونه میتوان نسبت به زندگی امیدوارتر بود؟
بیشترین بهره را از درون-اندیشی ببرید.
خود-اندیشی یا درون-اندیشی به شما کمک میکند که امیدوارتر و یا مایوستر باشید، که این به چگونگی انتخاب شما برای تمرکز بر روی مسائل بستگی دارد. به طور مثال شما میتوانید بر روی عملکرد مطلوب چیزها برای شما تمرکز کنید و یا میتوانید بر روی رویدادهای مثبت و شرایط مثبت زندگی خود تمرکز کنید.
به چیزهای مثبت فکر کنید.
به چیزهایی که به نفع شما هستند و به چیزهایی که به خاطر آنها قدردان هستید و یا اینکه سبب افزایش توانمندی ذهنی شما شده است. سپس در این وضعیت مثبت، به طور طبیعی نسبت به آینده خوشبینتر و امیدوار تر خواهید بود.
موفقیتها، نقاط مثبت و منابع خود را فهرست کنید.
شما طبیعتا زمانی که اعتماد به نفس بیشتری دارید، و توانایی بیشتری برای مقابله با مشکلات و چالشها در خود میبینید، امیدوار تر خواهید بود. یکی از بهترین روشها برای افزایش اعتماد به نفس، برداشتن تکهای کاغذ و فهرست کردن سه مورد کلیدی است:
- موفقیتهای گذشته
- نقاط قوت، مهارتها و تواناییها
- منابعی که در حال حاضر در اختیار دارید.
یکی از راههای پرورش مهارت در زندگی، در اختیار داشتن منابع بیشتری است. این به معنای کسب بیشترین بهره و منفعت از چیزی است که دارید تا بتوانید بر مشکلات فائق بیایید.
مهارتهای سازشی خود را گسترش دهید.
همه با تجربیات ترس، استرس، اضطراب، و ناامیدی روبرو بوده هستند و انبوه دیگری از احساسات و تجربیات منفی دیگر را نیز تجربه میکنند. این هیجانات معمولا بخش عادی از زندگی ما هستند. در حقیقت، میتوان گفت که این تجربیات به این دلیل ارزشمند هستند که بینش بهتری در رابطه با وضعیت ذهنی و موقعیتی که در آن هستیم برای ما فراهم میآورند.
زمانی که این هیجانات به درستی مدیریت نمیشوند، پیامدهای آنها باعث میشود تا در زمان رویارویی با مشکلات احساس ناامیدی و یاس کنیم. با این وجود، زمانی که مهارتهای سازگاری خود را گسترش دهیم، بهتر می توانیم با این هیجانات منفی کنار بیاییم و میتوانیم از اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با مشکلات بهره ببریم.
همبخشی مثبتی داشته باشید.
امید در بیشتر مواقع با اقدام همراه است. با نشستن و فکر کردن دربارهی یک مسئله نمیتوان نسبت به آن امیدوار بود. در عوض، باید اقدامات پیشگسترانهای انجام دهیم و در مسیر مثبت گام برداریم. با این وجود، برخی اوقات موقعیتی که در آن قرار کیگیریم، با یاس همراه است. یاس و ناامیدی به این معنا که ما فکر میکنیم که دیگر قادر به بهبود شرایط و موقعیت خود نیستیم.
در اینگونه موارد، بهتر است که نگاه و توجه خود را از نیازهای خود برداشته و در عوض بر روی مشارکت و همبخشی خود تمرکز کنیم. افراد زیادی در اطراف ما هستند که با یاس و ناامیدی روبرو میشوند. باید زمانی را با این افراد بگذرانید و دیدگاه جدید و منحصر بفردی از موقعیت را در اختیار آنها قرار دهید. علاوه بر این آنها را به انجام اقدامات مثبت در راه رسیدن به اهداف خود تشویق کنید.
زمانی که شما امید را به زندگی دیگران تزریق می کنید، احساس میکنید که این امید در وجود خود شما نیز تزریق شدهاست. به طور ناگهانی احساس میکنید که در این موقعیت بیشتر امیدوار هستید و شما از تمامی امید و توان خود برای حرکت در این مسیر بهره میگیرید.