کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟
آیا کارآفرینان موفق زاده شده یا ساخته می شوند؟ بحث زاده شدن در برابر ساخته شدن، مدت هاست وجود دارد و چند نوع سیستم فکری در این مورد وجود دارد.
اولین عقیده این است که بعضی افراد با مهارت ها و ویژگی هایی که برای تبدیل به یک کارآفرین موفق شدن لازم است به دنیا می آیند. آن ها دارای جذبه طبیعی، ریسک پذیری، خلاقیت و غیره هستند.
این کارآفرینان بالفطره، می توانند زمان و انرژی خود را در راه موفق شدن استفاده کنند زیرا نیرویی درونی آنها را به این سمت، سوق می دهد. آنها نسبت به کار خود علاقه و اشتیاق زیادی دارند و برای رسیدن به هدف های خود انگیزه مند هستند.
عقیده نوع دوم این است که هر کسی اگر تلاش کافی و سخت کوشی لازن را داشته باشد، می تواند به یک کارآفرین موفق تبدیل شود. این کار شامل آموختن مهارت ها و ویژگی های لازم و هم چنین درس گرفتن از شکست ها و ایجاد تنظیم هایی در طول مسیر می شود.
این گروه عقیده دارند که مسیر کارآفرین شدن همانند یک سفر پر از آزمون و خطاست که در نهایت با یادگیری از آنها به مرور تبدیل به یک کارآفرین موفق می توان شد.
حقیقت چیست؟ آیا همه چیز در ژنتیک شما خلاصه می شود یا عامل های تاثیر گذار دیگری نیز وجود دارد؟
عامل موفقیت کارآفرینان چیست؟
اکثریت ما، از ابتدای زندگیمان غزل هایی به خوبی سروده های شکسپیر نمی سراییم و قطعاتی موسیقی همانند باخ نیز تولید نمی کنیم. این پروسه زمان بر است و نیاز به تلاش بسیار دارد.
اما بعضی از کارآفرینان با مهارت ها و ویژگی های بالفطره به دنیا آمده اند. آنها مانند اسب های تک شاخ می مانند. آنها باعث می شوند دنیا به جای بهتری تبدیل شود اما هم چنین باعث ایجاد احساس نا امنی در درون خیلی از ماها می شوند.
ما به انسان های فوق العاده ای مانند مایکل جردن، ایندرا نویی و وارن بوفت می نگیریم و حتی تلاش برای رسیدن به جایگاه آنها را بیهوده می دانیم چه رسد به ساختن راه جدیدی برای خودمان؛ اما اگر من به شما بگویم که موفقیت به یکباره در دامن این انسان ها نیافتاد، چه؟
ممکن است آنها یک مزیت را دارا بوده اند اما این به معنی آن نیست که نیازی به تلاش کردن نداشته اند.
این انسان های فوق العاده متوجه شده اند که موفقیت یک فرمول است- یا به طور دقیق تر یک پروسه سه مرحله ایست.
مرحله 1: از کوچک شروع کن و بزرگ بیاندیش
کارآفرینان موفق از ابتدای کار تلاشی برای در بر گرفتن کل دنیا نمی کنند. آن ها از یک ایده یا پروژه کوچک شروع کرده و در ادامه به ساختن چیز های بیشتر مشغول می شوند.
به همین دلیل است که اگر با دقت به برنامه های آنها بنگرید می بینید که کارهای خود را به قسمت های متعدد تقسیم کرده اند. آنها خود را بیش از حد تحت فشار قرار نداده و جواب مثبت به همه چیز نمی دهند. کارآفرینانی موفق خواهند بود که قدرت نه گفتن را درک می کنند.
اگر شما نیز می خواهید موفق شوید باید از کارهای کوچک شروع کنید.
اگر می خواهید یک کتاب بنویسید، نوشتن را در برنامه روزمره خود جای دهید و اگر می خواهید در یک ماراتن شرکت کنید، یک برنامه روزانه برای ساختن استقامت خود تعیین کنید.
شروع کردن از کارهای کوچک به شما اجازه رسیدن به چیزهای بزرگتر را می دهد.
بنابراین دفعه بعدی که احساس کردید بیش از حد تحت فشار قرار دارید عکس های انگیزشی بیشتری را در محل کار خود نصب نکنبد. در ازا مکث کرده، برنامه خود را مرور کرده و کارهای اضافه و حواس پرتی ها را حذف کرده تا کارآمد ترین خود بوده و تعادل زندگی شما حفظ شود.
مرحله 2: ریسک پذیر باشید
یکی از عواملی که باعث تمایز کارآفرینان موفق می شود این است که حاضر به ریسک کردن هستند.
این بدین معنا نیست که آنها تصمیم های بی پروا می گیرند. رهبران موفق تحقیق کرده و عواقب تصمیم های خود را در نظر می گیرند اما در هنگام عمل کردن، ریسک آن را پذیرفته و تصمیمات را عملی می کنند.
اگر در حال مطالعه این مطلب هستید و این نوع ریسک پذیری را نمی پسندید، پس تصمیم خود برای کارآفرین شدن را دوباره ارزیابی کنید. داشتن این نوع سبک زندگی آسان نیست اما اگر شما از ریسک پذیری و ماجراجویی لذت می برید، اضافه شدن شما به این جمع را تبریک می گویم.
شما اشتباهاتی را انجام خواهید داد. مظمئن باشید در مسیر کارآفرین شدن راهی برای اجتناب از شکست وجود ندارد.
بنابراین قماری کرده و بر روی موفقیت خود شرط ببندید. به هر حال برای رسیدن به اهداف خود نیاز به شرط بستن بر روی موفقیت خود دارید.
مرحله 3: اولویت را «خویشتن» قرار دهید.
این جمله ما را به سمت نکته بعدی می برد. به خود ایمان داشته باشید. نه این یک نوع صحبت انگیزشی نیست.
اگر شما قصد دارید یک کارآفرین موفق باشید باید بزرگترین حامی خود باشید، به خصوص در مقابله با مخالفانی که در صدد منحرف کردن شما از مسیر بر می آیند. هیچ کس نمی تواند به اندازه خودتان به شما ایمان داشته باشد.
بنابراین، قبل از رونمایی از یک محصول جدید و راه اندازی کار خود، به خود یادآوری کنید که چه کسی هستید و چرا بهترین فرد برای رهبری این سازمان هستید.
کار آفرینان موفق کار را از خودشان شروع می کنند. انها زمانی را در روز به پیاده روی اختصاص می دهند، رژیم غذایی سالم دارند، با مشاوره ای برای ساختن زندگی خود در ارتباطند و به طور کلی به ساختن خود می پردازند.
اگر شما برای سلامت، فیزیکی، روحی و روانی خود زمانی را در نظر بگیرید، در حین حرکت رو به جلو، موقعیت خود را مستحکم می کنید. شما کسب و کار خود را بدون باختن خویشتن، پیشرفت خواهید داد.
بررسی برخی کارآفرینان موفقی
می دانم اکنون از خود می پرسید آیا این تمام چیزی است که برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق لازم است؟
پس استیو جابز، بیل گیتس و اوپرا وینفری چه؟
آنها قطعا توقع این مقدار از موفقیت را داشتند، مگر نه؟
بیایید نگاهی به مسیر موفقیت برخی انسان هایی که به موقعیت های فوق العاده دست یافتند نگاهی بیاندازیم.
-
استیو جابز
زمانی که به استیو جابز می اندیشید ممکن است، شلوار جین، یقه اسکی مشکی و طراحی مینیمال را در ذهن داشته باشید؛ اما اگر این مطلب را روی یک آیفون یا مک می خوانید نشانگر این است که او چیزی فرای اینهاست.
قبل از تبدیل شدن او به برند امروزی خویش، جابز دانشگاه را ترک کرده، تلاش های بسیاری برای فروش سهام خود در پیکسار کرده و به هند رفته تا تبدیل به یک پیرو فرقه بودائیست شود.
زندگی او دارای تنوع و مسیر کاری او گلچین شده است؛ اما همه اینها مانعی برای شروع کاری ناشناخته و ساختن اپل، نشد. حتی به نوعی انگیزه و تشویقی برای ایجاد یک انقلاب در تکنولوژی شد.
او از ناشناخته ها ترسی نداشت و این همان مزیت اوست.
او در یک جا ساکن نمانده و دائما در حال تجربه های جدید و متنوع در طی مسیر خود بوده است.
-
سارا بلیکلی
قبل از ساختن کمپانی مولتی میلیاردی خود، اسپنکس، ازصفر، او یک بازاریاب ماشین فکس بود.
او از یک دانشگاه بیزینس معتبر فارق التحصیل نشده، ارثیه ایی به او نرسیده و حتی آزمون ورودی دانشگاه را نیز قبول نشده است. او مسیر خود را ساخته و از مسیر های آشنا وری کرده است.
در حال حاضر، گلدمن سش، پیشنهاد خرید کمپانی او را داده است و مبلغ آن برای انطباق با ارزش کسب و کار سارا، بیش از 1 میلیارد دلار در نظر گرفته شده است.
او تحصیلات آکادمیک در زمینه کسب و کار ندارد. بلکه به سادگی، مشکلی را دیده، برای آن را حلی ارائه داده و یکی از موفق تری برندهای لباس های ورزشی را به وجود آورده است.
-
ملانی پارکینز
پارکینز، موسس استرالیایی کمپانی کنوا، کار خود را در سال 2013 شروع کرده آن را به ارزش میلیارد ها دلار رسانده است. در طی چند سال او تبدیل به یکی از جوان ترین مدیران کسب و کار شده و همه اینها با یک ایده برای ساختن دفتر پایان سال دبیرستان شروع شد.
Canva از یک ایده تبدیل به یک سازمان پرقدرت جهانی که بیش از 700 هزار نفر را از سراسر جهان به کار گرفته است، تبدیل شد.
زمانی که پارکینز این کسب و کار را راه انداخت، گمان نمی کرد، رقیبی برای ادوبی و مایکروسافت شود. هرچند در طی چند سال، کنوا، به یکی از ابزار اولیه کار هر گرافیست ماهر و مبتدی، تبدیل شد.
ملانی پارکینز، نه تنها طراحی را برای همه قابل دسترس کرد، بلکه آن را برای همه مساوی ساخت.
بنابر این آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟ جواب هر دو است.
سخن آخر
برای موفق شدن به ترکیبی از استعداد های ذاتی و تخصیص زمان برای یادگیری و رشد و شور و علاقه برای موفق شدن، نیاز است؛ اما اینکه با تلاش سخت و متمرکز ماندن بر روی هدف، موفقیت تضمین می شود، درست نیست بلکه هر چیزی ممکن است!
رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید.
منبع: