روش های تعیین ارزش ها، چشم انداز و هدف در کسب و کار
یک ضرب المثل جالب در مورد کسب و کار وجود دارد که می گوید «قبل از این که هر کاری را انجام دهید، اول باید کار دیگری انجام دهید». در برنامه ریزی استراتژیک و رسیدن به موفقیت در کسب و کار، کاری که باید اول از همه انجام دهید این است که درباره ی اصول اساسی کسب و کار خود فکر کنید و سر آن ها به توافق برسید. نقطه ی شروع، فکر کردن درباره ی ارزش هایی است که دائما از آن ها دفاع می کنید و به آن ها اعتقاد دارید.
این ارزش ها چه هستند؟
ارزش های شما اصول اساسی کسب و کارتان هستند و به شما می گویند مدافع و مخالف چه مواردی باشید. این ارزش ها مسئول هدایت و تعیین جهت شما در تصمیم گیری و هر کار دیگری می باشند.
شرکت ها و کسب و کارهای موفق
هنگامی که مبحث «500 شرکت موفق» توسط نورمن وینست پیل و کن بلانچارد در کتابی به نام «قدرت مدیریت با اخلاق» مطرح شد، اعلام کردند شرکت های دارای ارزش ها و اصول شفاف و مکتوب که همه از آن ها آگاه بودند و اجرا می کردند، همواره سودآورتر از شرکت هایی بودند که ارزش هایی داشتند ولی مکتوب نبود و یا به طور گسترده در دسترس همگان قرار نداشت.
بسیاری از شرکت ها و کسب و کارهای موفق آن هایی هستند که ارزش های کاملا شفافی دارند. موفق ترین مردان و زنان دنیا کسانی هستند که ارزش های مشخصی برای خود دارند و هرگز آن ها را فدای سود یا منافع کوتاه مدت خود نمی کنند. شرکت IBM یک مثال فوق العاده محسوب می شود. این شرکت دائما به عنوان یکی از تحسین برانگیز ترین شرکت های دنیا برگزیده می شود. از زمانی که توماس جی واتسون این شرکت را تاسیس کرد، ارزش های آن همیشه محصولات عالی، خدمات عالی و احترام به افراد بوده است. از سال 928 تاکنون این شرکت حول این سه اصل سازمان یافته است. موفقیت و عزت آن در بازار جهانی گواه تعهد IBM به این ارزش ها می باشد.
ارزش های کسب و کار شما چه هستند؟
وقتی که جلسه ی برنامه ریزی استراتژیک و رسیدن به موفقیت در کسب و کار را برگزار می کنیم، نخستین کارمان توافق بر سر ارزش های شرکت، اولویت بندی آن ها و چگونگی اعمالی و اجرای آن ها در کارهای روزانه می باشد. تعدادی از رایج ترین ارزش های شرکت ها عبارتند از اتحاد، کیفیت، خدمات به مشتریان، نوآوری، کارآفرینی و سودآوری.
از خودتان بپرسید به راستی ارزش های شرکت شما چیست؟ آیا به کیفیت اهمیت می دهید؟ آیا به برتری محصولات و خدمات خود اعتقاد دارید؟ آیا به مراقبت از افراد اعتقاد دارید؟ آیا به رهبری بازار با نوآوری معتقد می باشید؟ باورهای اصلی شما درباره درست و غلط چیست؟
دیگران در مورد شرکت شما چه می گویند؟
اگر به مطالعه افراد شرکت خود بپردازید و از آن ها بپرسید شرکت مدافع چه ارزش هایی می باشد و چه ارزش هایی را باور دارد، آن ها چه می گویند؟ آیا کارمندان درباره ی ارزش های شرکت شفافیت و اتفاق نظر دارند؟ یا دچار اختلاف نظر و عدم توافق هستند؟ اگر به مطالعه مشتریان خود بپردازید و از آن ها بپرسید «ارزش های اساسی این شرکت چیست؟» مشتریان چه می گویند؟
ارزش ها همیشه در کارها و رفتار هر لحظه شما بیان کی شود، به خصوص وقتی که تحت فشار می باشید. با نگاه کردن به اقدامات و رفتار یک شخص یا سازمان در بحران های بزرگ و کوچک می توان متوجه شد چه ارزش هایی را باور دارد یا از آن ها دفاع می کند. چنین شرایطی «زمان ارزیابی» ارزش های شخص یا سازمان می باشد.
ارزش های مبنایی قدرتمند ایجاد می کنند
یک شرکت نوپا تصمیم داشت ارزش های اساسی خود را مشخص کند. تیم اجرایی گرد هم آمدند و پنج ارزش خود را انتخاب کردند که اتحاد، اولین و سودآوری آخرین آن ها بود. سپس در مورد نگارش جملاتی مربوط به روش اجرای هر ارزش در شرکت به توافق رسیدند. این جملات ارزشی را روی کارت های پلاستیکی چاپ کردند و به همه دادند.
این ها اصول اساسی اجرایی شرکت بودند. هر بار که مدیران شرکت می خواستند تصمیمی بگیرند، کارت های ارزش خود را در می آوردند و با هم درباره ی چگونگی عمل بر اساس ارزش هایی صحبت می کردند که به آن ها متعهد بودند. در مدت چند سال این شرکت به یکی از سازمان های بزرگ و پیشرو در صنعت خود تبدیل شد، اگرچه همیشه با رقابت گسترده ای روبه رو بود.
تعیین کنید چشم انداز شما چیست؟
پس از این که ارزش های خود را مشخص کردید، به آینده بپردازید تا موفقیت در کسب و کار خود را تجربه نمایید. چشم اندازی را ترسیم کنید که شرایط ایده آل شرکت را به تصویر می کشد. ما گاهی آن را چشم انداز پنج ساله می نامیم. حال بگویید چشم انداز شما چیست؟
به زبان ساده تر، موثرترین چشم انداز یک شرکت بهترین بودن است. این که در حوزه محصولات، خدمات و ارتباط با مشتریان عالی باشد. این که از منظر رهبری و مدیریت، کارمندان و شهرتی که در بین مشتریان و بازار دارد همواره برترین باشد.
بنا به گفته ی پیتر دراکر حتی اگر کسب و کاری فعالیت خود را پشت میز آشپزخانه آغاز کند، اما رویای رهبری جهانی را در سر نپروراند، هرگز به موفقیت در کسب و کار خود نخواهد رسید. رهبری جهانی باید رویای هر روزه شما هم باشد. چنانچه این گفته صحیح باشد باید چه کارهایی را فورا انجام دهید تا در آینده به این چشم انداز جذاب دست پیدا کنید؟
بررسی کنید مشتریان شما چه می گویند؟
ببینید دوست دارید در حالت ایده آل چه مشتریانی داشته باشید؟ می خواهید مشتریان چگونه در مورد شرکت شما فکر کنند؟ اگر از بیرون و از زاویه دید مشتریانی که با شما کار می کنند، با افراد شما در تعامل هستند، از محصولات یا خدمات شما استفاده می کنند و سپس در مورد شما با دیگران صحبت می کنند به شرکت خود نگاه کنید، دوست دارید شرکت شما را چگونه توصیف کنند؟ این نقطه شروع تعیین ارزش ها و رویای شرکت می باشد.
تئودور لویت از مدرسه کسب و کار هاروارد اعتقاد دارد که ارزشمندترین دارایی شرکت، شهرت آن می باشد. شهرت شرکت به معنی شناختی که دیگران از آن دارند است. شهرت شما نیز بر اساس گفته های مشتریان، رقیبان، فروشندگان خارج از شرکت، تامین کنندگان و عموم مردم هنگام صحبت از شرکت، محصولات و خدمات تان تعیین می شود. آن ها امروز در مورد شما چه می گویند؟ دوست دارید در آینده درباره ی شما و شرکت تان چه بگویند؟ از امروز می توانید چه کاری انجام دهید تا مطمئن شوید افراد درون و بیرون شرکت به شکلی خاص به شما فکر می کنند و درباره تان حرف می زنند، تا به اهداف، ارزش ها و موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید.