من می خواهم پولدار شوم
دوستان عزیز سایت پرورش افکار به قسمت ششم از سری مقالات میخواهم ثروتمند شوم خوش آمدید. در این مقاله قصد داریم به ادامه ی مبحث وام و بدهی بپردازیم. با ما همراه باشید.
کسانی که به قدرت نهفته ی بدهی و وام احترام نمی گذارند هرلحظه امکان دارد از آن ضربه بخورند. گاهی حتی ممکن است کشته شوند! درواقع زندگی اقتصادی آن ها کشته می شود. در عوض کسانی که قدرت بدهی را خوب درک می کنند و به آن احترام می گذارند و مهار می کنند؛ می توانند فراتر از آرزوهای خود ثروتمند شوند. دوستان عزیز امیدواریم تا اینجا متوجه شده باشید که بدهی هم می تواند شما را پولدار کند. همان طور که می تواند شما را به سختی زمین بزند!
فکر می کنید منظور از مهار کردن قدرت بدهی ها چیست؟!
کسانی که می خواهند ثروتمند شوند و به موفقیت فردی در کسب و کار خود دست یابند، باید پول فراوانی داشته باشند، تا با داشتن آن ها و استفاده از قدرت آن از سبک زندگی که پول می تواند برایشان به همراه داشته باشد لذت ببرند. به همین دلیل اگر بخواهند خیلی ساده خرج و مخارج خود را کم کنند، و بیش از حد صرفه جویی کنند درنهایت کاری بیهوده انجام داده اند، چون این کار الزاما باعث شادمانی کسی نمی شود.
البته کم کردن هزینه های اضافی زندگی توصیه های بسیار خوبی برای بسیاری از افراد است، اما این که هرکس در زندگی خرج نکند، و با صرفه جویی بیش از حد بتواند ثروتمند شود موضوعی است که جای بحث دارد. برعکس کسی که قصد ثروتمند شدن دارد باید به خوبی بداند چگونه بدهی بیشتری را تحمل و آن مدیریت کند. باید بداند چه طور به قدرت وام احترام بگذارد، و یاد بگیرد که چگونه قدرت عظیم بدهی و قرض را مهار کند تا به موفقیت فردی در کسب و کار خود دست پیدا کنند.
کسی که یاد نگرفته در چه مواقعی به وام احترام بگذارد و قدرت آن را مهار کند، همان بهتر است که این روش را در پیش بگیرد و با خرج نکردن، نخوردن و … اداره ی زندگی خود را در سطحی پایین تر از استاندارد ادامه دهد و به تصور خودش پول جمع کند.
آیا به خوبی متوجه تفاوت این دو هستید؟!
این شخص فقط قادر است پول جمع کند، که این به تنهایی مسلما به معنای ثروتمند بودن نیست؛ ثروتی که بشود از آن لذت برد! هرکدام از انتخاب های فوق هزینه های خاص خودش را دارد. هزینه هایی که مجبور به پرداخت کردنشان هستیم.
حال اجازه دهید کمی در مورد تفاوت آسایش های مادی و معنوی صحبت کنیم، از قدیم گفته اند بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند! به نظر ما هم واقعا همین طور است. یک لبخند ساده می تواند افراد زیادی را خوشحال کند در حالی که هیچ هزینه ای در برندارد. یک سلام و احوال پرسی گرم و دوستانه هیچ هزینه ای برای گوینده اش ندارد، اما می تواند تمام روز یک نفر را شاد و پرانرژی کند! لذت بردن از طلوع خورشید و درخشش ماه مثال خیلی خوب دیگری از زیبایی هایی است که در دنیای ما وجود دارد و روح ما را نوازش می دهد.
اما آنچه اینجا در موردش صحبت می کنیم، دسته ای از خوشی هایی است که برای داشتن آن ها باید پول پرداخت کرد، یعنی آرامش های مادی؛ احساس شادمانی که در مورد آن صحبت می کنیم به احساس خوشحالی و شادمانی گفته می شود که از مادیات به دست می آید. چرا که مالکیت مادی هرگز نمی تواند آن نوع شادمانی را برای کسی به همراه آورد. شادمانی درونی به معنای واقعی رایگان است، البته اگر به آن دست پیدا کنید قابل قیمت گذاری هم نیست. اما استاندارد زندگی انسان، شاخصی از شادمانی و رضایت مادی است.
وضعیت مالی و اقتصادی فرد به سه دلیل عمده در شادی وی تاثیر می گذارد!
1 – استاندارهای شخص دائما تغییر می کند
به مرور و با افزایش سن، استانداردهای زندگی انسان تغییر می کند. پس وقتی سلایق زندگی فرد پیشرفت کند ولی متناسب با آن، توانایی های مالی و دارایی هایش برای تعمیم این سری واقعیت های جدید تغییری نکرده باشد؛ ممکن است شروع به قرض کردن کند و درصد وام های بد و خوب خود را بیشتر و بیشتر کند تا بتواند تغییرات ایجاد شده را جبران نماید. وقتی استانداردهای شخص رشد می کند، بسیار مهم است که بتواند راه درآمد جدیدی برای خود پیدا کند تا از پس آن بربیاید و به موفقیت فردی در کسب و کار خود دست پیدا کند.
2 – به تغییرات استانداردهای اقتصادی و مادی خودتان احترام بگذارید
شادمانی فقط یک احساس درونی است. البته تا حد زیادی تحت تاثیر استانداردهای مادی شخص قرار دارد و اگر آن فرد نتواند از نظر مالی پایین تر بیاید همواره احساس خوشایندی هم ندارد؛ برای مثال اگر در دوران دبیرستان صاحب یک ماشین دست دوم 10 میلیون تومانی شوید، ممکن است از خوشحالی در پوست خود نگنجید. اما داشتن چنین ماشینی در بزرگ سالی باعث خجالت شما می شود!
3- باید با خودتان به صلح درونی برسید
به جرات می توان گفت امروزه قسمت عمده ی ناراحتی های اشخاص در اثر مشکلات مالی و اقتصادی است، و این موضوع به خاطر نداشتن صلح درونی با خودشان است. آن ها نتوانستد همراه با بزرگ شدن خواسته ها و آرزوهای خود رشد کنند. به خاطر همین افراد خیلی زیادی را می بینیم که شاد نیستند، در سطح پایینی زندگی می کنند و همیشه سعی دارند با خرید وسایل ارزان قیمت خودشان را شاد نگه دارند. اشیایی که ارزان و قابل تهیه هستند، ولی در عین حال پایین تر از شأن اجتماعی و استانداردهای آن ها می باشند. اگر بتوانید آنچه را که واقعا دوست دارید بخرید مطمئن باشید درنهایت کمتر خرج می کنید!
اهمیت و تفاوت بدهی خوب و بدهی بد، وام خوب و وام بد!
در این رابطه به سواد و هوش مالی و اقتصادی تاکید می کنیم. وقتی دوران تحصیل خود را تمام می کنید و وارد جامعه می شوید، کارنامه ی زندگی تان، صورت وضعیت مالی شما می باشد!
کسانی که بالاتر از سطح خودشان زندگی می کنند، ماشین های رویایی خودشان را سوار می شوند، با این تفاوت که با خرید آن خودروها فقیرتر می شوند! به این دلیل که تنها منبع درآمدشان یک حقوق ماهیانه است. درواقع آن ها با وام های بد، بدهی های بدی برای خودشان می خرند، در صورتی که با وام خوب می توانند برای خودشان سرمایه بخرند و به موفقیت فردی در کسب و کار خود دست پیدا کنند.
به کمک وام خوب برای خودتان سرمایه بخرید!
خرید سرمایه به کمک وام خوب، این کاری است که باید آن را یاد بگیرید. سرمایه ای که بتواند درآمد جاری تولید کند. درآمدی که خودش از پس اقساط وام بر بیاید. این روند درواقع تعبیر به خدمت گرفتن پول است. یعنی این که پول برای شما کار کند نه این که شما برای پول! وام خوب وامی است که فرد دیگری اقساط آن را پرداخت کند؛ و وام بد وامی است که خودتان اقساط آن را بپردازید! مثلا می توانید با گرفتن یک تسهیلات با درصد پایین یک ملک بخرید و آن را اجاره دهید، از پولی که بابت اجازه می گیرید اقساط بانک را پرداخت کنید. با در نظر داشتن به این که ارزش ملک شما پس از چند سال بیشتر خواهد شد.
شما باید یاد بگیرید چگونه پول را مدیریت کنید، ارباب پول شوید و آن را به خدمت بگیرید، نه این که برای پول کار کنید؛ با این حال اکثر مردم نمی توانند در بحث مالی به موفقیت برسند و موفقیت فردی در کسب و کار را تجربه کنند. آن ها پایان هرماه با کوهی از قبض ها و بدهی ها و دسته چک های مصرف شده مواجه می شوند، که باید تسویه شوند.
دوستان عزیز سایت پرورش افکار مطمئن باشید تا وقتی که مغز خودتان را به کار نیندازید، سبک زندگی مالی خودتان را تغییر ندهید و راهی برای کسب پول پیدا نکنید؛ همین روند برای شما ادامه دارد و چه بسا بدتر هم خواهد شد. این گونه نمی توانید به موفقیت فردی در کسب و کار و زندگی اقتصادی دست پیدا کنید. در این روش زندگی، شخص در یک حلقه ی بسته گیر می افتد، همان طور که در حلقه بدهکاری های خود گرفتار شده و دور خود می چرخد. برای رهایی از این تکرار اولین کار این است که روش های مختلف برای کسب درآمد را پیدا کنید.
همان گونه که قبلا گفتیم درآمدها را می توان به سه دسته ی کلی تقسیم کرد:
حقوق
دستمزد ناشی از سرمایه گذاری
و دستمزد انفعالی و بدون زحمت
اگر در املاک و مستقلات سرمایه گذاری کرده باشید، یا در تجارت، خرید و فروش یا هر نوع سرمایه گذاری دیگری، مهم این است که بفهمید در زندگی بدون داشتن شغل، راه های راحت تری برای کسب درآمد وجود دارد که تعداد آن ها کم نیست و می تواند زندگی شما و خانواده شما را بهتر کند، همچنین موجب رسیدن به موفقیت فردی در کسب و کارهای مختلف شود.
ادامه دارد …