بهترین کارآفرین باشید
دوستان عزیز سایت پرورش افکار با قسمت هجدهم از سری مقالات کارآفرین نمونه باشید در خدمت شما هستیم. برای رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان و مطالعه ی ادامه این مبحث جذاب با ما همراه باشید.
شکست کلید رسیدن به موفقیت
اگر می خواهید به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید و یک کارآفرین نمونه باشید، باید شکست های بیشتری را تجربه کنید. در مرحله ی اول قبول می کنید که شکست آنقدرها هم که تصور می کردید بد نیست، فقط باید از زیر سایه ی ترس های خود بیرون بیایید. در مرحله دوم متوجه می شوید که شکست را باید جزئی از موفقیت در کسب و کار و زندگی خود بپذیرید. اما چه موقع زمان آن می رسد که یک سر و گردن از همه بالاتر باشید؟!
وقتی به مرحله ی سه می رسید، یعنی نه تنها شکست را قبول می کنید بلکه عاشق آن می شوید و شکست هدف شما می شود. چون اگر در طول هفته هیچ شکستی نخورید نشان می دهد که تلاش زیادی نکرده اید. هرچه آمار شکست های شما بالاتر برود یعنی تلاش های بیشتری داشته اید. بالاخره در بین شکست ها موفقیت هم به دست می آید که بسیار شیرین و ارزنده است.
به خاطر داشته باشید که کلید موفقیت شکست های زیاد و بزرگ است، پس بروید، دست به کار شوید و بگذارید شکست بخورید، مهم نیست؛ قبول کنید که کارآفرین نمونه بودن و رسیدن به موفقیت در کسب و کار بدون هیچ تجربه ی شکستی غیر ممکن خواهد بود.
ترس هیجان انگیز است
اولین باری که به شهربازی رفتید را به خاطر دارید؟! وقتی اولین بار سوار دستگاه های ترسناک و هیجان انگیز شدید را به یاد دارید؟! نه تنها دوست نداشتید که میله های محافظ را محکم بگیرید بلکه دوست داشتید آزادانه دست های خود را در هوا تکان بدهید چون این گونه هیجانش بیشتر بود! وقتی که با غریزه ی خود مقابله می کردید و علی رغم ترسی که در وجودتان از ارتفاع و سرعت وجود داشت، دستانتان را از میله ها جدا کرده و در هوا تکان می دادید چند اتفاق جالب می افتاد:
1 – یاد می گرفتید که اعتماد کنید. به کمربندهای ایمنی اعتماد می کردید. کمربندها باعث می شوند که در صندلی باقی بمانید و تکان نخورید. یعنی باید باور می کردید که سیستم از شما محافظت می کند.
2 – یاد می گرفتید با ترس های خود روبه رو شوید. می فهمیدید که فقط وقتی دستانتان را در هوا بلند کنید و تکان دهید از بازی لذت می برید و هیجان زده می شوید. وقتی ریسک را بپذیرید چیزهای بیشتری نصیب شما می شود. در دنیای واقعی هم همین طور است یعنی هرچه بیشتر ریسک کنید به نتایج بیشتری هم می رسید. شما باید با ترس های خود رو به رو شوید تا لذت ببرید.
ریسک یعنی انجام کاری که از آن اطمینان ندارید، قطعا ریسک کردن ترسناک است اما همین باعث جذابیت و هیجان انگیز بودن آن می شود. از این ترس فرار نکنید و به استقبال آن بروید تا به آن عادت کنید. یک کارآفرین نمونه شدن و رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان منتظر شما است.
لبخند بزنید
هیچ زمانی برای رسیدن به موفقیت دیر نیست. آندره آغاسی، یکی از بهترین ورزشکاران تنیس که چندین بار برنده ی مدال المپیک شده است، در سن 16 سالگی موفق شد به درجه ی استادی برسد و تا پایان عمر ورزشی خود در این رشته حرف اول را می زد. اگر بخواهید همه ی ورزشکاران را بر حسب درجه ی تلاش آن ها در تاریخ رتبه بندی کنید آندره مطمئنا یکی از پنج نفر می باشد. اما با وجود موفقیت های زیادی که به دست آورده بود اصلا از زندگی اش راضی نبود. درست بیست و چهار ساعت پس از کسب عنوان قهرمانی المپیک در حالی دیده شد که در خیابان بی هدف پرسه می زد!
مشکل او چه بود؟! او که نفر اول تنیس دنیا شده بود اما با این وجود حس پوچی می کرد. در سال 1997 رتبه ی جهانی آندره به شدت افت کرد و تا رتبه ی 140 نزول پیدا کرد! وقتی از او آزمایش دوپینگ گرفتند متوجه شدند که مواد مخدر مصرف کرده است. فشار زیادی متحمل شده بود. آندره دیگر آن ورزشکار موفق سابق نبود. ولی چه چیزی باعث می شود که کسی نفر اول دنیا باشد و پس از همه ی این ها احساس پوچی کند؟!
زمانی که این سوال از او پرسیده شد آندره به جرمی اعتراف کرد که شاید بسیاری از ما انسان ها هم مرتکب شده باشیم. او اهداف اشتباهی داشت، می گفت من هرگز نمی خواستم نفر اول باشم، این چیزی بود که دیگران برای من می خواستند! پس از مدتی که زندگی او رو به راه شد و یک مدرسه برای کودکان استثنایی تاسیس کرد، زندگی اش آرام تر شد. او خودش فرزندی استثنایی داشت و دوست داشت که جایی را تاسیس کند که این بچه ها بتوانند در آن جا احساس امنیت کنند.
حالا موفقیت های او در رشته ی تنیس برایش ارزش پیدا کرد. موفقیت های ورزشی به او کمک کرد که پول لازم برای ادامه ی ماموریت و هدفی که واقعا خودش به آن معتقد بود را به دست آورد. دو سال بعد آندره مجدد نفر اول تنیس جهان شد. او رکورد مسن ترین ورزشکارانی که توانسته بودند نفر اول تنیس باشند را شکست و به یک موفقیت واقعی دست پیدا کرد. بنابراین مهم نیست که در اوج لذت باشید یا این که مشکلات شما را احاطه کرده باشند. برای کارآفرین نمونه شدن و رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان باید از لحظه به لحظه آن لذت ببرید.
بایدها و نبایدهای موفقیت
ریچارد برانسون یک میلیاردر موفق است که حتی یک جزیره ی خصوصی دارد. ریچارد برای بسیاری از افراد حکم یک اسطوره ی واقعی را دارد، کسی که همیشه موفق است. ولی مثل ریچارد برانسون بودن کار هرکسی نیست. چون تحمل و کنترل استرس چهارصد شرکت را داشتن واقعا کار ساده ای نیست! فکر کنید مدیریت پنجاه هزار کارمند چقدر سردردآور و دشوار است. با وجود این که خود ریچارد برانسون عاشق کارش است. اما هرکسی نمی تواند کاری را که او انجام می دهد را حتی تحمل کند!
برانسون تعداد زیادی شرکت دارد و اگر چند تا از آن ها به مشکل بر بخورند برایش چندان اهمیتی ندارد. او یک درس واقعی به کسانی که به دنبال رسیدن به موفقیت در کسب و کار و زندگی شان هستند می دهد و آن این است که به دنبال چیزی که واقعا نمی خواهید نروید! خیلی راحت می شود با حرف مردم فریب خورد و دنبال اهدافی رفت که واقعا هدف شما نیستند، پس مراقب باشید فقط مسیر خودتان را بروید و به حرف دل خودتان گوش کنید نه خواسته های دیگران! اجازه ندهید ترس ها و فشارهای اجتماعی شما را سردرگم کند، چون خودتان بهتر از هرکس دیگری می دانید که چه می خواهید.
پس صدای درونتان را دنبال کنید. اگر به دنبال مدل موفقیت دیگران بروید شاید مثل آندره آغاسی شما هم یک روز به خودتان بیایید و ببینید که مدت ها به دنبال کارها و اهدافی بوده اید که اصلا دوست نداشتید! این حق مسلم شما است که به دنبال کاری بروید که آن را دوست دارید و به هدفی را که خودتان می خواهید برسید نه به هدفی که دیگران می خواهند؛ این گونه می توانید به موفقیت در کسب و کار و حتی تمام جنبه های زندگی تان دست پیدا کنید و از زندگی و کسب و کار خود به معنی واقعی کلمه لذت ببرید.