من می خواهم پولدار شوم
من می خواهم ثروتمند شوم! جمله ای که این روزها زیاد می شنوید، اصطلاحی که کم کم متداول و فراگیر شده و تقریباً هرکسی در هرجایی از آن استفاده می کند. تبلیغات تلویزیونی، قرعه کشی های عجیب و غریب با جوایز بزرگ و بی شمار، این همه کتاب و مطلب در مورد موفقیت، ثروت و پول! درنهایت این سؤال در ذهن ایجاد می شود که واقعا چه کسی نمی خواهد ثروتمند شود؟
ممکن است کسی یک شبه و با برنده شدن در یک مسابقه ی تلویزیونی ثروتمند شود، همچنین پیشنهادهایی که معمولاً به رویا شباهت دارند و معمولاً مردم کوچه و بازار آن ها را ارائه می دهند. درواقع امروزه بیشتر از هر دوره ای در تاریخ تمدن بشریت، امکان ثروتمند شدن وجود دارد! شاید به همین دلیل است که در همه ی جوامع امروزی، ایده و تفکر میلیاردر شدن، تا این حد رشد پیدا کرده است.
هزینه هر کاری را بپردازید!
راه های بسیار زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد، فقط لازم است بدانید که هر راه و روشی هزینه های خاص خودش را دارد. هزینه هایی که گاهی با پول قابل اندازه گیری نیست. قیمت نشستن در خانه و مشاهده ی یک مسابقه ی تلویزیونی یا برنده شدن در قرعه کشی بانک ها این است که تعداد خیلی زیادی از مردم این کار را باهم انجام دهند.
همه ی آن ها مبلغی هرچند جزئی را از دست خواهند داد! پس، هزینه ی چنین ثروتی شاید بیشتر وجدانی و معنوی باشد. در حقیقت شما در ازای از دست رفتن میلیون ها پول مردم یک جامعه، تنها یک میلیون پول به دست می آورید. این هزینه خیلی گزاف و غیرقابل پرداخت است. برای ثروتمند شدن، راه های بهتری با احتمال بالاتری هم وجود دارند، اما مشکل اینجاست که اکثر مردم تمایلی به پرداخت این هزینه ها ندارند.
این هزینه ها چه چیزهایی هستند؟
با یک مثال این موضوع را برایتان روشن تر می کنم. اگر من بگویم می خواهم اندامی ورزیده و تنومند داشته باشم چه راهکارهایی را به من پیشنهاد می دهید؟ احتمالاً می گویید هرروز به باشگاه بروم و ورزش کنم، چندین کیلومتر بدوم، از خوردن فست فود و غذاهای پرچرب خودداری کنم؛ با سختی هایی که در این راه مقابل من قرار دارد، مبارزه کنم و باانگیزه و اعتماد به نفس به کار خود ادامه دهم، و من اولین سؤالی که از خودم می پرسم این است که آیا راهی آسان تر و سریع تر برای رسیدن به این هدف وجود دارد یا خیر؟
منظور ما از هزینه ها دقیقاً همین است! میلیون ها نفر دوست دارند تا اندامی سالم و ورزیده داشته باشند اما تعداد کمی از این افراد حاضر می شود برای رسیدن به آن هزینه کنند.
همین نیاز کاذب افراد جامعه سبب می شود تا انگیزه ی تولید تبلیغاتی بی منطق توسط افرادی سودجو به وجود آید. مطمئنا شما هم با این قبیل تبلیغات روبه رو شده اید: وزن خود را کاهش دهید ولی هرچه دوست دارید بخورید! بدون رژیم و ورزش های طاقت فرسا با مصرف این قرص های جادویی به اندام ایده آل خودتان برسید.
دستیابی به اهداف از راه هایی آسان، دقیقاً همان چیزی است که بشر همواره به دنبال آن بوده است. این یعنی راهی سریع و آسان برای رسیدن به آنچه می خواهید. اما متأسفانه هیچ کدام از این محصولات و راهکارها، هرگز جواب نداده اند! نه اینکه این راهکارها مشکلی داشته باشند، خیر! بلکه خریداران هرگز تمایلی به عمل کردن به آن ها ندارند. به عبارت دیگر هرگز حاضر به پرداخت هزینه های مربوط به آن نمی شوند.
افراد زیادی هستند که به دنبال راهی می گردند تا با استفاده از آن بتوانند زندگی بهتری داشته باشند اما مشکل اینجاست که این افراد وقتی جواب را پیدا می کنند دوست ندارند آن را انجام دهند! همان طور که دوست ندارند خوردن غذاهای پرچرب و فست فود را کنار بگذارند و روزی سه ساعت بدوند.
اصلی ترین علت ثروتمند نشدن مردم بسیار ساده است. آن ها جواب و راه حل را دوست ندارند. ازنظر آن ها این جواب ها به موضوع ربط زیادی ندارد. مشکل اصلی هزینه ای است که به این جواب ها الحاق شده و شخص به پرداخت آن تمایلی ندارد.
شما یاد می گیرید که چگونه فردی ثروتمند شوید و چطور از مزایای یک زندگی عالی لذت ببرید. اما به خاطر داشته باشید که هر موفقیتی هزینه ای دارد و مهم اینجاست که بعضی از هزینه ها را نمی شود با پول اندازه گیری کرد. در اینجا قصد داریم به شرح بهترین راهکارها برای ثروتمند شدن بپردازیم.
هزینه ی خساست چیست؟
متاسفانه بسیاری از به اصطلاح متخصصین امروزی در مجلات، سایت ها، تلویزیون و از این قبیل رسانه ها در مورد نحوه ی زندگی با خرج کمتر مقالات و یا بیانیه هایی را منتشر می کنند، از قبیل صرفه جویی در مخارج، اضافه کاری بیش از حد، خریدن ماشین های فرسوده، خرید منازل محقر، نرفتن به رستوران و جاهای خوب، استفاده از سفرهای ارزان، خرید لباس های بزرگ برای بچه های کوچک و …!
اگرچه این نکات از نگاه بسیاری از افراد راهکارهای خوبی به نظر می آید، از طرفی صرفه جویی مکان و زمان خودش را می طلبد و اغلب مردم این ایده ها را دوست ندارند. در حقیقت افراد زیادی داشتن زندگی مجلل را دوست دارند و می خواهند مالک چیزهای خوبی باشند. مانند خانه های شیک، ماشین های لوکس، سفرهای خارجی مجلل و … که آن ها را به داشتن یک حساب پرپول در بانک ترجیح می دهند. همه ی ما در حقیقت تمایل داریم، دسته چک خود را برداریم و بدون هیچ محدودیتی، خرید کنیم.
اما توصیه من به شما این است که هرگز سطح پایین زندگی نکنید! زیرا ممکن است بتوانید با نخوردن و صرفه جویی زیاد در یک زندگی فقیرانه، سرانجام ثروتمند شوید. اما مشکل اینجاست که حتی روزی که ثروتمند شوید بازهم فقیر هستید؛ به عقیده ی من بدترین چیز این است که فقیرانه زندگی کنید و ثروتمند بمیرید! چرا باید کسی فقیرانه زندگی کند، تمام عمر به مال اندوزی مشغول باشد و پول های خود را نگه دارد تا فرزندانش پس از مرگ او ثروتمندانه زندگی کنند؟!
افرادی که در زندگی راه خساست را در پیش می گیرند و ثروت خود را برای فرزندانشان نگاه می دارند، فرزندانی دارند که برای صاحب شدن آن ثروت لحظه شماری می کنند! پس باید بدانید که هر چیزی هزینه ای دارد و اگر واقعا دنبال رسیدن به چیزی هستید باید هزینه آن را بپردازید تا صاحبش شوید، هزینه ی ثروتمند شدن از راه خساست تنها این است که همچنان فقیر باقی خواهید ماند. به این دلیل که یاد گرفتید این گونه زندگی کنید.
می توانید با کلاه برداری ثروتمند شوید اما هزینه ای که باید بپردازید کاملا مشخص است. شاید مثل اکثر مردم فکر می کردند که دزدها موجوداتی هستند که نقابی روی صورتشان دارند و به بانک دستبرد می زنند؛ اما امروزه می بینیم که دزدها با پوشیدن کت و شلواری گران قیمت و شیک، پیراهنی سفید و اتوکشیده شده، به همراه کروات خوش رنگ اقدام به دزدی و کلاه برداری می کنند. و متاسفانه اغلب آن ها افرادی هستند که پرستیژ فوق العاده ای دارند و نزد مردم بسیار با احترام هستند.
برای ثروتمند شدن راه های دیگری نیز وجود دارد؛ مانند برنده شدن در یک قرعه کشی تلویزیونی، بالا رفتن ناگهانی ارزش سهام در بورس و … که هزینه این نوع ثروت هم مشخص است.
این نکته جمله را به یاد داشته باشید:
«افراد مختلف برای پرداخت چنین هزینه هایی، سرنوشت های متفاوتی دارند»
منظور این جمله این است که همه ی ما انسان ها دارای استعدادهای خدادادی و نهفته ای هستیم، که موظفیم این استعدادها را پرورش داده و سختی هایی را در این راه تجربه کنیم، گذراندن و پشت سر گذاشتن همین سختی ها، می شود خود هزینه!
ادامه دارد …