هدف و انتظارات: تفاوت بین هر کدام
تقریباً همه ما با اهداف یا انتظاراتی در زندگی سپری می کنیم. همه تفاوت‌های متمایز بین این دو را نمی‌دانند و ممکن است هنگام تعیین و تلاش برای دستیابی به اهداف خود گیج شوند.
اهداف چیست؟
هدف چیزی است که می‌خواهید به آن برسید، اما برای رسیدن به آن نیاز به تلاش، زمان و منابع دارید. هدف ممکن است چیزی باشد که می توانید ببینید، لمس، احساس یا تجربه کنید.
اهداف در دسته های مختلفی قرار می گیرند، مانند تجارت، تحصیل، شغل، سلامت، خانواده، روابط و توسعه شخصی. نمونه های رایج خرید خانه جدید، ترک سیگار، ایجاد یک عادت خوب یا ترک یک عادت بد است.
هدف یک آرزو، چشم انداز، مقصود، رویا، جاه طلبی و قطعاً یک انتظار نیست. با وجود این، اینها جنبه های مرتبط با هدف گذاری هستند.
انتظارات چیست؟
انتظار یک باور قوی است که چیزی در آینده اتفاق می افتد یا ظاهر می شود، دقیقاً به شکلی که شما آن را درک می کنید.
انتظارات یک فرد معمولاً ارتباط نزدیکی با باورهای شخصی او دارد و بر این فرض استوار است که چیزی آنطور که او می‌خواهد اتفاق می‌افتد یا شخصی رفتار خاصی خواهد داشت.
مشکل انتظار چیزها این است که باعث می شود نتایجی را پیش بینی کنید که ممکن است کنترلی روی آنها نداشته باشید. به عنوان مثال، تغییر در تفکر یا رفتار شخص دیگری یا اینکه قطار طبق برنامه به موقع می رسد.
۵ تفاوت اهداف در مقابل انتظارات
اهداف
هدف گذاری انتخابی هوشمندانه برای کسانی است که ذهنیتی پیشرو دارند و می دانند که این کار بیش از انتظار یک نتیجه مطلوب طول می کشد.
-
اهداف عمدی هستند
برای تعیین هدف، ابتدا باید بدانید که قبل از ایجاد برنامه، به طور مشخص قصد دارید به چه چیزی برسید. شما باید تعیین کنید که چه چیزی یا چه کسی شامل آن خواهد شد، کجا اتفاق خواهد افتاد و چه چیزی برای تحقق آن لازم است. این جزئیات ساختار و وضوح می بخشد. در مرحله بعد، شما باید قصد داشته باشید که بر روی برنامه در یک زمان مشخص عمل کنید. هدف شما تا زمانی که برای رسیدن به آن اقدامی انجام ندهید، یک ایده ثابت باقی می ماند، چه در حال کار کردن بر روی چیزی مانند شغل هستید یا یک روتین جدید خواب.
-
نتایج هدف قابل پیش بینی است
به معنای واقعی، اهداف واقع بینانه هستند و به دلیل واقعی بودن، می توانید نتایج را با دقت بیشتری نسبت به انتظارات پیش بینی کنید. این در مورد اهداف کوتاه مدت، بلندمدت، مبتنی بر زندگی، و مبتنی بر زمان صدق می کند. در واقع، افراد موفق به دستیابی ادامه می دهند، زیرا می توانند نتیجه پیش بینی شده را با درجه ای از اطمینان اندازه گیری کنند. آنها واقعیت فعلی و تغییرات احتمالی آینده را برای پیش بینی نتایج و انجام تطبیقات و اصلاحات برای ماندن در هدف در نظر می گیرند.
-
رسیدن به اهداف نیازمند تلاش است
مردم از اهداف به عنوان ابزار موفقیت استفاده می کنند، اما همه نمی دانند که تلاش آگاهانه برای آشکارسازی آنها لازم است. این مورد می تواند توضیح دهد که چرا تنها ۸ درصد از مردم به اهداف خود می رسند. شانس دستیابی به یک هدف در صورتی افزایش می‌یابد که به درستی تصور، قابل دستیابی و تنظیم شود و شما متعهد به تحقق آن باشید. شما می توانید آرزوی بهبود سلامت روانی و عاطفی داشته باشید، اما این اتفاق نمی افتد مگر اینکه استراتژی هایی مانند مراقبت از خود، شکرگزاری، تمرکز حواس، مدیتیشن یا رفتار درمانی را اجرا کنید.
-
اهداف چالش برانگیز اما قابل دستیابی هستند
یک دلیل اساسی برای تعیین اهداف این است که معمولاً چیزهایی نیستند که بتوان با یک کلیک و بدون تلاش به آنها دست پیدا کرد. اهداف اغلب نشان دهنده یک چالش زندگی هستند که می خواهید بر آن غلبه کنید و می دانید که قابل دستیابی است. به عنوان مثال، شما می خواهید به وزن خاصی برگردید. برای مشاهده نتایج، باید غذاهای چرب را کنار بگذارید، سالم‌تر بخورید و کالری کمتری دریافت کنید. اینها چالش هستند، اما به عنوان انگیزه ای برای رسیدن به وزن مورد نظر عمل می کنند. صرف نظر از هدف، انگیزه شما را برای رسیدن به حداکثر پتانسیل خود سوق می دهد.
-
اهداف یک حس هدف را ایجاد می کنند
افرادی هستند که با هیچ آرزویی زندگی می کنند. نه دارایی مادی، تحصیلات، شغل، تغییر در عادات یا رشد شخصی. سپس تعجب می کنند که چرا احساس پوچی یا بی هدفی می کنند. اهداف به شما این امکان را می‌دهند که دید بزرگ‌تر و گسترده‌تری را برای اینکه می‌خواهید زندگی‌تان چگونه پیش برود، ببینید. تنظیم و دستیابی به آنها به زندگی معنا می بخشد، رضایت شخصی و شادی را افزایش می دهد. علاوه بر این، تعیین هدفی دیگر به همان سرعتی که به آن دست می‌یابید، احساس متداولی از هدفمند بودن را ایجاد می‌کند.
انتظارات
مشخص نبودن اهداف در مقابل انتظارات منجر به ناامیدی، رنجش و ناراحتی می شود. انتظارات صرف می تواند دلیلی باشد که شما به چیزها یا تغییراتی که تصور می کنید دست نمی یابید. در اینجا دلیل آن است.
-
انتظارات آرزو هستند
انتظارات، نتایج مطلوبی هستند که برای خود آرزو می کنیم و به دیگران تحمیل می کنیم. بسیاری اوقات، آنها حتی واقع بین نیستند. به عنوان مثال، امیدوار باشید که شریک زندگی شما تمام نیازهای شما را برآورده کند. مردم فقط می توانند نیازهای ما را تا جایی که بخواهند و توانایی جسمی، ذهنی، عاطفی، فکری یا مالی داشته باشند برآورده کنند. یک مثال قابل ذکر این است که زنی معتقد است مردی پس از حداقل ۳ تا ۶ ماه دوستی به او متعهد خواهد شد. این یک بار فرهنگی بر دوش کسی است که به دلیل فوبیای تعهد (یک وضعیت سلامت روان)، ممکن است نتواند آن نیاز را برآورده کند.
-
انتظارات مبهم هستند
تقریباً می توانید انتظار هر چیزی را داشته باشید بدون اینکه بدانید چگونه یا چه زمانی اتفاق می افتد. از آنجایی که کنترلی بر آینده ندارید، هر چیزی که به آن امیدوار هستید مبهم و بی پایان باقی می ماند. در حالی که آنها هدف نیستند، می توانید برای انتظارات خود آماده شوید، مانند خرید کت و شلوار برای عروسی که انتظار دارید در آن شرکت کنید.
-
انتظارات فاقد قطعیت هستند
حتی اگر شما به جهان اعتماد دارید تا چیزی مطابق دستورات ذهن شما پیش برود، هیچ اطمینانی وجود ندارد که به آن پایبند باشید. در برخی موارد، هیچ اقدامی نمی‌توانید انجام دهید تا بر نتیجه به گونه ای تاًثیر بگذارید که می‌توانید بر روی اهداف بگذارید. این اساساً یک موقعیت “صبر کن ببین چی میشه” است و این پتانسیل را دارد که شما را عصبی، مضطرب یا افسرده کند. به عنوان مثال، ما انتظار داریم که COVID-19 از بین برود، اما هیچ کس نمی داند که آیا این اتفاق خواهد افتاد یا خیر.
-
توقعات ممکن هستند اما محتمل نیستند.
گر بتوانید بر نتیجه تأثیر بگذارید، احتمال وقوع یک رویداد یا تغییر افزایش می‌یابد. کسب مدرک دانشگاهی هدفی است که شما بر آن کنترل دارید، به شرطی که منابع لازم، به عنوان مثال، زمان و امور مالی را در اختیار داشته باشید. شما می توانید انتظار داشته باشید که کارشناسی ارشد خود را بگیرید، اما بدون برنامه و راه هایی برای اجرای آن، به سادگی به انتظارات خود ادامه می دهید. در اینجا یک مثال دیگر است. ممکن است تا ۱۰۰ سالگی زندگی کنید، اما احتمال دارد این اتفاق نیافتد، زیرا میانگین طول عمر ۷۷.۰ سال است.
-
انتظارات بر نگرش تأثیر می گذارد
چیزهایی که به آنها اعتقاد قوی دارید می توانند بر افکار، احساسات و رفتار شما تأثیر منفی بگذارند، به خصوص اگر غیرعملی، غیرمنطقی یا دور از ذهن باشند. به همین ترتیب، وقتی آنچه را که به آن امیدوار بودید تجربه می کنید، احساسات مثبت ظاهر می شوند. احساسات منفی مانند ناامیدی یا عصبانیت زمانی رایج است که همه چیز آنطور که انتظار می رفت پیش نمی رود. انتظارات از هم پاشیده می تواند منبع مهمی از استرس باشد و افراد را به سمت انتخاب های ناسالم، مانند نوشیدن الکل یا مصرف مواد مخدر، به عنوان راهی برای مقابله سوق دهد.
تعیین اهداف به روش S.M.A.R.T
در تعیین اهداف، تأکید بر رویکرد SMART که توسط جورج دوران و همکاران توسعه داده شده است، مهم است. اهداف S.M.A.R.T هستند و به موفقیت بیشتری منجر می شوند اگر:
- S(Smart): هوشمندانه
- M(Measurable): قابل اندازه گیری
- A(Achieveable): قابل دستیابی
- R(Reasonable): معقولانه
- T(Time-bound): دارای محدودیت زمانی
جمع بندی در مورد اهداف و انتظارات
افکار نهایی در مورد اهداف در مقابل انتظارات
هدف گذاری روشی پیشرو برای زندگی است. اهداف عملی و قابل دستیابی هستند و می توان آنها را با اطمینان بیشتری پیش بینی کرد.
انتظارات قطعی نیستند و اغلب می توانند هر زمان که با واقعیت شما مطابقت نداشته باشند باعث عصبانیت شوند. خیلی خوب است که از خود و دیگران انتظارات بالایی داشته باشید، اما انجام این کار ذاتاً خطر بیشتری دارد.
شما نمی توانید اجازه دهید انتظارات شکست خورده شما را به عقب برگرداند. به همین دلیل است که شما باید “هوشمند” (SMART) باشید.
منبع:
