چگونه باید برای تحقق بیشتر رویاهای خود، به صدای درونی گوش داد؟
تریسی کندی
پنج سال پیش، همسرم جیک برای ورزش سهگانه تمرین میکرد. او به تازگی یک دوچرخه جاده ای جدید خریده بود و یک روز شنبه صبح آفتابی از خواب بیدار شد تا برای اولین بار آن را بیرون آورد.
همانطور که روی تخت دراز کشیده بودیم، او به من نگاه کرد و گفت: «احساس خوبی در این مورد ندارم. امیدوارم اتفاقی نیفتد.»
به او گفتم اگر حس بدی دارد، نباید برود. او برای لحظه ای فکر کرد، ذهن منطقی اش به راه افتاد و او پاسخ داد: «البته که باید بروم، خوب است. من باید تمرین کنم. درست خواهد شد.»
دو ساعت بعد از یک شماره ناشناس با من تماس گرفته شد.
با ترس جواب دادم، دقیقا می دانستم این تماس قرار است درباره چه باشد. مردی گفت که تازه شوهرم را در میانه راه پیدا کرده است. تصادف کرده و آمبولانس در راه بود. تا وقتی همسرم آنجا بود، با او می ماند.
معلوم شد، او خوش شانس بوده که استخوان ران و لگن خود را شکسته است. جیک آن روز صبح می دانست که یک چیزی درست نیست. اما به جای اینکه به شهود خود اعتماد کند و به آن صدای درونی گوش دهد، به هر حال رفت.
این اتفاق برای همه ما می افتد.
اغلب می شنوید که مردم می گویند: “به قلب خود گوش بده ” ، “به غریزه خود اعتماد کن ” ، “شهود خود را دنبال کن ” و “به صدای درونت گوش کن.” همه این ها عالی به نظر می رسند، درست است؟
البته اگر به همین راحتی بود.
با همه سر و صدای بیرونی و درگیری درونی، چگونه به خرد درونی خود گوش دهیم؟
وقتی بتوانید با آن صدای درونی هماهنگ شوید، میتوانید تصمیمات بهتر و سریعتری بگیرید، مشکلات را با سهولت بیشتری حل کنید و زندگی کاملتر و شادتری داشته باشید.
اما چگونه؟
من در طول زندگی حرفهای خود با هزاران نفر کار کردهام و یاد گرفتهام.
فهرست مطالب
- صدای درونی شما چیست؟
- اگر هیچ صدایی نشنوید چه؟
- چرا به صدای درونی خود گوش نمی دهیم؟
- چگونه به صدای درونی خود گوش دهیم
- با صدای درونی خود حرکت کنید
- سخن آخر
صدای درونی شما چیست؟
اسمش را روده بگذار. دانستن. بینش، بصیرت، درون بینی. خرد ذاتی.
این صدایی است که ما به دنبال آن هستیم.
فرهنگ لغت شهود را چنین تعریف می کند:
«توانایی درک فوری چیزی، بدون نیاز به استدلال آگاهانه.»
این یک قوز، یک احساس، یک تصور، یک حس است.
در “پلک مالکوم گلدول: قدرت تفکر بدون تفکر ” ، او فرآیندهای درونی شهود و غریزه و چگونگی تصمیم گیری و قضاوت های فوری را بررسی می کند. او نمونههای متعددی از افراد دارای حس، احساس یا شهود دارد و اینکه چگونه، در حالی که در ابتدا هیچ مدرک محکمی برای پشتیبانگیری از آنها وجود نداشته، علم و دادهها در نهایت آنچه آنها میدانستند، درست بوده است.
آیا می دانستید که 95 درصد از فعالیت مغز ما در سطح ناخودآگاه اتفاق می افتد؟ مطالعات بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب شناختی نشان میدهد که تنها 5 درصد از فعالیتهای شناختی ما (تصمیمها، احساسات، اعمال، رفتار) از ذهن خودآگاه ما ناشی میشود.
ما همیشه اطلاعات را از طریق تمام حواس خود دریافت می کنیم – و آن را با سرعتی باورنکردنی پردازش می کنیم. به طوری که شهود، قوز، تصور، حس، صدا از انبوهی از اطلاعات ناشی می شود که ما حتی نمی توانیم به صورت شناختی یا آگاهانه پردازش کنیم.
سپس شناخت وجود دارد:
«عمل ذهنی یا فرآیند کسب دانش و درک از طریق فکر، تجربه و حواس».
این بیشتر در مورد درک است. حل مشکل. تشخیص. سازماندهی.
این بخش منطقی و فکری ذهن شماست. سنجش مزایا و معایب؛ بر اساس داده ها یا عوامل دیگر، به نتایج منطقی می رسد. اینها صدای عقل هستند که اغلب سعی می کنند غرایز شما را تحت تأثیر قرار دهند.
اگر هیچ صدایی نشنوید، چه؟
راهنمایی و خرد درونی شما همیشه صدایی در ذهن شما نیست. اغلب، این یک احساس، یک تصویر یا انرژی است. ممکن است متوجه بدن خود شوید. هیچ بهترین یا راهی برای تجربه صدای درونی شما وجود ندارد. نکته مهم این است که تشخیص دهید چه زمانی و کجا آن را احساس می کنید.
آیا این احساس دردل و روده شماست؟
این برای بسیاری از مشتریان من و شخصاً برای من صادق است. شاید شنیده باشید که روده را «مغز دوم ما» می نامند. این به دلیل سیستم عصبی روده (ENS) است. می تواند مستقل از مغز و نخاع و سیستم عصبی مرکزی عمل کند.
ما هم واقعاً می توانیم با روحیه خود فکر کنیم!
ماریسا پیر، درمانگر مشهور و مربی پیشگام هیپنوتیزم، میگوید: معده محل همه احساسات است و احساسات شما واقعیترین چیزی است که دارید. بنابراین ترفند این است که به احساسات خود گوش دهید. اگر چیزی اشتباه است، صدای درونی شما می گوید که برای شما مناسب نیست. اگر در روده خود لرزش و احساس سستی وحشتناکی پیدا کردید، صدای درونتان به شما می گوید «این اشتباه است».
شاید در قلب شما باشد.
وقتی از جسی گاردنر از HeySoul.com، دوست و همکارش که به دلیل حس حاد خودآگاهی اش، شهرت دارد، پرسیدم که صدای درونی او کجاست، او گفت: «قطعا قلبم. همیشه در قلب من است.» جای تعجب نیست، قلب ما اندام بسیار باهوشی است.
«بیشتر مردم این را نمی دانند، اما قلب می تواند خودش احساس کند، فکر کند و تصمیم بگیرد. حدود 40000 نورون و شبکه کاملی از انتقال دهنده های عصبی با عملکردهای بسیار خاص دارد که آن را به یک توسعه دهنده کامل مغز، تبدیل می کند. این به طور خودکار به خود، تقریباً غریزی است، گویی یک صدای مرموز و ابتدایی به ما میگوید که مرکز وجود واقعی ما، یعنی وجدان ما، درست در آنجا قرار دارد.»
شاید صدا در سر شما باشد.
وقتی با پدرم در مورد صدای درونی اش صحبت می کردم، او این تصور که آن را در دل یا قلبش احساس کند، کنار گذاشت. در عوض، او در مورد صدایی که از پشت سرش می آید و به او چیزی می گوید، نه با او، چیزهایی گفت.
این را امتحان کنید: نگاه کنید، گوش دهید، احساس کنید.
ما خرد درونی را به طرق مختلف تجربه می کنیم.
یکی از مثال های من شامل شما می شود؟ شاید شما یک تصور، دید یا تصویری را که در ذهن شما ظاهر می شود، 《میبینید》. شاید شما احساساتی را در بدن خود حس می کنید – انرژی، عواطف یا احساسات.
همانطور که نمونه هایی از نحوه گوش دادن را مرور می کنیم، به نحوه و جایگاه صدای خود، توجه کنید.
چرا به صدای درونی خود گوش نمی دهیم؟
اگر این ندای درونی اینقدر قدرتمند و مؤثر است، چرا به آن گوش نمی دهیم؟
منطق یا عقل، بر دیگری غلبه می کند.
ما اغلب احساسی نسبت به چیزی داریم، درست مانند شوهرم، اما خیلی سریع ذهن منطقی ما برای درک و فهم آنچه احساس کردیم، وارد عمل میشود. این به ویژه زمانی اتفاق می افتد که ما داده یا اطلاعاتی برای پشتیبان گیری از صدای ظن یا صدای درونی خود نداریم. ما و البته دیگران معتقدیم که اگر نتوانیم خودمان را توجیه کنیم یا توضیح دهیم، پس یعنی احساسمان درست نیست. بنابراین غرایز خود را کنار می گذاریم.
چندی پیش یکی از مشتریان اخیرم، به من گفت که چگونه صدای درونی خود را نادیده گرفته است. او دختر 16 ساله خود را در مرکز خرید پیاده کرد. وقتی از ماشین پیاده شد، فکر کرد: “باید به او بگویم که امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشد.” اما چون دوستانش در ماشین بودند و او نمی خواست که دخترش شرمنده شود، تصمیم گرفت این کار را نکند. منطق، عقل و لطف اجتماعی او را فرا گرفت. چند ساعت بعد پلیس مرکز خرید با او تماس گرفت. دخترش یک انگشتر دزدیده بود. “می دانستم که باید به او می گفتم که انتخاب های خوبی داشته باشد.
ما اغلب غرایز خود را با منطق، عقل، میل و در این مورد، فشار اجتماعی یا لطف اجتماعی نادیده می گیریم. اما ما مجبور به این کار نیستیم.
پاسخ را دوست نداریم.
گاهی اوقات می دانیم که چه کاری باید انجام دهیم، اما از پاسخ آن خوشمان نمی آید. وقتی از مشتریان میپرسم که چه کاری باید انجام دهند، همیشه این اتفاق میافتد. آنها پاسخ می دهند، اما سپس می گویند: “اما من نمی خواهم این کار را انجام دهم!
یک بار، یک مشتری داستان عروسی خود را برای من تعریف کرد و چیزی که او به سادگی آن را نادیده گرفت. همانطور که در راهرو قدم می زد، می دانست که نباید با مردی که مقابلش ایستاده ازدواج کند. راستش او از خیلی پیش از آن روز می دانست. اما نمی خواست احساسات او را جریحه دار کند، عروسی را لغو کند، دوستان و خانواده را ناامید کند. بنابراین، او با آن شرایط کنار آمد. به ناچار، آن ازدواج به طلاق ختم شد – و این داستان بسیار رایج است.
ما نمی دانیم چگونه آن را تشخیص دهیم، بشنویم یا گوش دهیم.
این همان چیزی است که استراتژی های زیر برای آن هستند! بیایید به سراغش برویم.
چگونه به صدای درونی خود گوش دهیم؟
در اینجا 9 روش مختلف برای هماهنگ شدن با خرد ذاتی و صدای درونی، آورده شده است:
-
آرام باشید.
«آرام باشید. هر چه ساکت تر باشید، بیشتر می توانید بشنوید.» – رام داس
راههای زیادی وجود دارد که میتوانید با استفاده از آنها، در مشغلههای زندگی آرام بگیرید. گوشی را خاموش کنید، تلویزیون را خاموش کنید. کمی زمان و مکان به خود اختصاص دهید.
میدانید بعدش چی می شود، مگر نه؟ بله من به شما توصیه می کنم مدیتیشن کنید. می دانم که به نظر می رسد مدیتیشن به نوشدارویی برای هر چیزی که شما را آزار می دهد تبدیل شده است.
دلیل خوبی برای آن وجود دارد: نتیجه می دهد.
این یکی از سریعترین، آسانترین و مؤثرترین راهها برای استفاده از صدای درونی شماست. مدیتیشن به ما کمک می کند تا با خود واقعیمان ارتباط برقرار کنیم. ما جایا ساتی باگاواتی گفت: “اگر ذهن را آرام کنید، روح صحبت خواهد کرد.” کاملا با او موافقم.
یکی دیگر از راه های عالی برای آرامش، حضور در طبیعت است. چرا؟ چون ارتباطی وجود دارد. زمین وجود دارد. شما می توانید از «یگانگی» همه چیز استفاده کنید. این می تواند چیزها را با انرژی تغییر دهد.
در طبیعت مدیتیشن کنید.
ممکن است آرامش خود را در طبیعت، مدیتیشن، یوگا، ورزش، دعا پیدا کنید. هر چه هست، سکوت خود را پیدا کنید.
-
مکث کنید.
اکثر ما در هر جهت صد مایل در ساعت می دویم. شنیدن چیزی در این سرعت، سخت است. آیا تا به حال در اتوبان با شیشه های پایین، در حالی که به موسیقی گوش می دهید، رانندگی کرده اید؟
زمانی که فرد کناری شما شروع به صحبت می کند، آیا می توانید او را بشنوید؟ البته که خیر. صدا خیلی بلند است.
خیلی چیزها در آن لحظه، در حال اتفاق افتادن است. باید پنجره ها را ببندید، دکمه توقف موسیقی را فشار دهید و متوقف شوید.
صدای درونی ما همیشه با ما صحبت می کند، اما گاهی اوقات صدای آن خیلی بلند است یا ما آنقدر مشغول هستیم که نمی توانیم آن را بشنویم. «توقف کردن» اجازه می دهد تا به خرد ذاتی خود برسید.
زمانی که برنامهنویسی عصبی زبانی (NLP) را مطالعه میکردم، مایک بوندرانت در مرکز iNLP ابزار فوقالعادهای به من داد که تقریباً با هر مشتری به اشتراک میگذارم. این راه حل AHA نامیده می شود. اغلب برای شناسایی الگوهای خود خرابکاری استفاده می شود، اما در این مورد، می توانیم از آن برای گوش دادن به صدای درونی خود استفاده کنیم.
دفعه بعد که احساس، ظن، دریافت یا شهودی داشتید، از این پروتکل پیروی کنید.
:A آگاه:
از آنچه احساس می کنید آگاه باشید. توجه کنید و توجه کنید.
: H توقف
این دکمه توقف است. به روش هایی فکر کنید که می توانید به آنچه می شنوید یا متوجه می شوید پاسخ دهید. می توانید به ندای درونی خود گوش دهید، سؤالات بیشتری بپرسید و بیشتر به دنبال شنیدن آن باشید. یا می توانید انتخاب کنید که آن را به طور کامل نادیده بگیرید و اجازه دهید ذهن شناختی شما تسلط یابد و شما را متقاعد کند که مشکلی نیست.
1. A) قدم برداشتن:
اکنون که گزینه هایی دارید، تصمیم بگیرید که کدام اقدام را انجام دهید.
2. خرد درونی خود را دعوت کنید تا ظاهر شود.
اگر می خواهید کسی به خانه شما بیاید، باید او را دعوت کنید، درست است؟ سعی کنید این رویکرد را با صدای درونی خود در پیش بگیرید. در حالی که همیشه در پسزمینه ذهن شما وجود دارد، ممکن است روی صندلی عقب نشسته باشد، زیرا به نظر نمیرسد بتواند از سر و صدا عبور کند. هنگامی که بداند شما آماده هستید و گوش می دهید، بیشتر صحبت می کند. اکنون لحظه ای وقت بگذارید و خرد درونی خود را دعوت کنید تا ظاهر شود. بگذارید بداند که آماده و مایل به گوش دادن به او هستید. صبر کنید تا ببینید چه می شود.
3. از بدن خود بپرسید.
این یکی را دوست دارم؛ بدن ما خیلی باهوش است. اگر بپرسیم و گوش کنیم، به ما خواهد گفت. اما اغلب اوقات ما ارتباط خود را با احساسات بدن خود، قطع کرده ایم تا آن را به نفع بهره وری پیش ببریم.
چند ماه پیش با یک مشتری کار می کردم که با سردرد شدید به قرار ملاقات ما آمد. او در اواسط جلسه توقف کرد و از من پرسید تا مطمئن شود که اگر او برود و قرص ادویل بگیرد، مشکلی نخواهم داشت. البته من گفتم مشکلی نیست، اما پرسیدم که آیا علاقه مند است اول علت سردردش را بفهمد؟ سرش را تکان داد.
از او خواستم چشمانش را ببندد، چند نفس عمیق بکشد و از سرش بپرسر: “در حال حاضر از من چه می خواهی؟” جواب؟ “من به استراحت نیاز دارم.” او به گریه افتاد. خسته بود اما احساس می کرد نمی تواند متوقف شود.
چند روز دیگر به یک سفر می رفت، تولد پسرش نزدیک بود و احساس می کرد کاملاً طاقتش سر آمده است. با این حال، هنگامی که او این سوال را پرسید، خرد درونی او می دانست که او به چه چیزی نیاز دارد.
این را در خانه امتحان کنید. دفعه بعد که با چیزی مواجه شدید که از نظر جسمی شما را آزار می دلد، توقف کنید و برای لحظه ای آرام باشید. از آن قسمت بون خود بپرسید: از من چه نیازی داری؟ این در مورد چیست؟ یا چه خبر است؟ و سپس منتظر باشید و برای دریافت پاسخ به او گوش دهید.
این ممکن است کمی دور از ذهن به نظر برسد، اما به من اعتماد کنید، نتیجه می دهد.
4. آن را در «آرام پز» خود قرار دهید.
وقتی پدرم مشکل بزرگی دارد که می خواهد حل کند یا تصمیم مهمی برای گرفتن دارد، قبل از خواب به آن فکر می کند. من متوجه هستم که این ممکن است برخلاف تمام توصیههای مربوط به فکر کردن به چیزهای استرسزا قبل از خواب باشد، اما این دقیقاً همان چیزی است که برای او نتیجه می وهد. او در طول روز به آن فکر نمی کند یا سعی در حل آن ندارد. او فقط مشکل را برای شب، در پشت ذهن، خود قرار می دهد.
صبح روز بعد در دوش گرفتن، محلول ها شروع به جوشیدن می کنند. او معمولا طوری صحبت می کند که گویی کسی با او صحبت می کند. “در مورد این چی؟ چرا این کار را نمی کنی؟ معمولاً پاسخ بسیار ساده است؛ اما او هنوز به آن فکر نکرده بوده است. و پاسخ او به خودش اغلب این است: “چرا به آن فکر نکردم؟” اما بالاخره به آن فکر کرد!
این به 95 درصد قسمت ناخودآگاه که در پسزمینه ذهن وجود دارد، برمیگردد. وقتی او از فکر کردن دست می کشد، ذهنش از حرکت باز می ایستد و مشکل را در پس ذهنش قرار می دهد، بخش ناخودآگاه او انواع و اقسام راه حل های عالی را ارائه می دهد. یکی از همکاران من به این موضوع اشاره می کرد که چیزها را در «آرام پز» خود قرار می دهد.
5. سکه را برگردانید.
آیا تا به حال شده سکه را بیندازید و فقط تصمیم بگیرید که دقیقاً برعکس آنچه که سکه گفته است را انجام دهید؟ چرخاندن سکه واکنش غریزی ما را تحریک می کند زیرا به ما چیزی برای واکنش، نشان می دهد. هنگام نوشتن این مقاله، دختر 7 ساله من یک شب سر شام نشسته بود و تصمیم می گرفت که چه کسی را برای خواباندن خود انتخاب می کند.
او شروع به انجام بازی کرد، “Eeny, meeny, Miny, Moe.” هر بار که کارش تمام شد، روی شوهرم فرود آمد. بنابراین، او دوباره این حرکت را انجام می داد. و دوباره. تا اینکه شش بار بعد، وقتی او روی من فرود آمد و پاسخ داد: “من مومیایی را انتخاب می کنم!” وقتی تصمیمی از دست ما خارج میشود و برایمان اتفاق میافتد، چیزی به ما میدهد که نسبت به آن واکنش نشان دهیم.
این را با تصمیمی که میخواهید بگیرید، امتحان کنید. یک سکه را برگردانید. آیا خوشحال هستید و آماده اید که با این پاسخ پیش بروید؟ یا می خواهید بر خلاف تصمیم بروید و دوباره تلاش کنید؟ خوب پس شما از قبل می دانید چه می خواهید، نه؟
6. تصمیم را بخورید.
فقط باید این یکی را اضافه می کردم. می دانم که ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما من را تحمل کنید. سال ها پیش، در مورد مدیر عاملی خواندم که تمام تصمیمات بزرگ خود را از این طریق می گرفت. فرض کنید او در نظر داشت شرکت دیگری را خریداری کند. او می نشست و تصور می کرد که این تصمیم را می خورد. سپس می ایستد و منتظر می ماند تا ببیند چه احساسی دارد. آیا او احساس پر انرژی بودن و زنده بودن می کرد، یا احساس می کرد معده اش بیمار است؟ من این ایده را دوست دارم و خودم آن را امتحان کردم. به شما این امکان را می دهد که از ذهن خود خارج شوید و برای تصمیم گیری وارد بدن خود شوید. این ممکن است برای همه مناسب نباشد، اما شاید برای شما نتیحه دهد!
7. یک قدم بردارید.
گاهی اوقات تا زمانی که «در آن موقعیت» نباشید، نمی دانید. وقتی با دو انتخاب مواجه شدید، با اطلاعاتی که در اختیار دارید و امکان داشتن بهترین انتخاب را دارید، بهترین انتخاب را داشته باشید و سپس حرکت را شروع کنید. خواهید دانست که آیا این انتخاب واقعاً برای شما مناسب است یا خیر، زیرا با حرکت رو به جلو احساس خوبی خواهید داشت. اگر احساس سنگینی یا مقاومت داشتید، متوجه خواهید شد که انتخاب اشتباهی بوده است.
هرچه بیشتر به جلو حرکت کنید سیگنال واضح تر می شود.
8. كمك بگيريد.
چه بهترین دوست (که می داند چگونه گوش کند و سؤالات درست بپرسد)، یک مربی یا درمانگر. داشتن زمان برنامه ریزی شده برای پرسیدن سؤالات مناسب به شما این امکان را می دهد به آنچه از قبل می دانید برسید. شما در حال حاضر پاسخ ها را در درون خود دارید، گاهی اوقات فقط به کمی کمک برای کشف آنها نیاز دارید.
با صدای درونی خود حرکت کنید.
مانند هر چیز دیگری در زندگی، تمرین باعث ماندگاری می شود. رشد و پرورش صدای درونی شما به زمان نیاز دارد، به خصوص اگر مدتی است که آن را نادیده گرفته یا آن را کنار زده باشید. هرچه بیشتر گوش دهید و مهارت های خود را تقویت کنید، در شنیدن و گوش دادن به شهود، قلب و خرد ذاتی خود بهتر و سریع تر خواهید بود.
با استراتژی های بالا بازی کنید و ببینید چه کار می کند. با این حال، بهتر است، همانطور که ایده ها را می خوانید، مشخص کنید که احساس می کنید امتحان کردن کدام یکی از آنهاخوب است. آن ها را امتحان کنید.
ابتدا روی چیزهای کوچک تمرین کنید، مانند آنچه می خواهید بخورید، بپوشید یا می خواهید شنبه شب در آن مهمانی شرکت کنید. شما مجبور نیستید با تصمیمات مهم زندگی شروع کنید، اینکه آیا باید آن خانه را بخرید یا باید آن شغل را انتخاب کنید.
سپس:
- توجه کنید که چه زمانی و کجا خرد درونی خود را احساس می کنید.
- توجه کنید به وقتی که در مورد چیزی احساس کشش می کنید، حس می کنید یا غریزه دارید.
- وقتی آن حس را دارید و ذهنتان سعی می کند آن را نادیده بگیرد، توجه کنید.
- زمانی که شروع به صحبت کردن درباره چیزی می کنید، توجه کنید.
به شواهد بیشتری نیاز دارید که این کار برای شما مفید باشد؟
به زمانی در زندگی خود فکر کنید که صدای درون را تشخیص دادید و به آن گوش دادید – نتیجه چه بود؟ اکنون به زمانی فکر کنید که آن صدا را شنیده اید، اما به دلایلی آن را نادیده گرفته اید یا آن را کنار زده اید. آن وقت نتیجه چه شد؟ آن موقعی که احساس میکردید نباید کاری را انجام دهید ولی به هر حال انجام دادید؟ یا احساس بدی داشتید اما بلز هم به جلو رفتید؟
سخن آخر
توجه کنید. دفعه بعد که احساس بدی داشتید، احساس کردید که چیزی درست نیست، احساس کردید گودالی در شکم دارید، توجه کنید.
پیروی از صدای درونی شما را به حقیقت آنچه برای شما بهتر است هدایت می کند. تطبیق با خرد ذاتی خود به شما کمک می کند تا تصمیمات بهتر و سریع تری در زندگی بگیرید، مشکلات را با سهولت بیشتری حل کنید و زندگی پر از شادی، موفقیت و رضایت بیشتری داشته باشید.
به قول مادلین ال انگل، «سعی نکنید با ذهنتان بفهمید. ذهن شما بسیار محدود است. از شهود خود استفاده کنید.»
منبع:
- https://www.lifehack.org/804051/inner-voice